ایمان و کلمات مترادفش نظیر باور قلبی , یقین و غیره به معنی پذیرفتن امری بدون استدلال و برهان هست .مثل پذیرفتن شوری نمک ,که اگه کسی از ما بپرسه چرا نمک شور هست دلیلی واسه ارائه نداریم جز این که بگیم چون شور هست !!
حالا بیاین نیم نگاهی به علم بندازیم ; روحیه ی سرکش , بسیار شکاک , دلیل مند ,قابل گسترش, قابل تجربه , و از همه مهمتر نقد پذیر !
پر واضحه که علم با این خصایص روی خوشی به پذیرفتن امری بدون دلیل محکم , نشون نمیده !
متاسفانه اکثریت با شنیدن اسم ایمان سریع مفهوم اخلاقیات و انسانیت توی ذهنشون تداعی میشه , غافل از اینکه این آگاهی واقعی هست که مسبب اخلاقیات میشه !
و نیازی به گفتن نیست که آگاهی از چه طریق به دست میاد !
نکته آخر اینکه واقعا ایمانی که میشه با خوندن مطلبی ,اونو زیر سوال برد چه سودی ازش عاید میشه !
قبلا دوستان خداباور بر این ادعا پافشاری میکردند که مطالعه بر علوم ما را به سمت خداشناسی و عظمت او رهنمود میکنند
البته به این نکته توجه ندارند که هر جا ما اطلاع کافی از مکانیسم جهان نداریم کار خدا و موجود فراطبیعی میدانیم و هر جا توجیه علمی ان را یافتیم وجود خدا کمرنگ تر میشود و نیازی دیگر به خدای حفره ها نداریم :D
بابا این جماعت خلقت گرا خیلی از مرحله پرت تشریف دارن !!
تنها موضعی که میشه دربرابرشون گرفت, تعجب کردنه !!
کاملا واضحه که تا به حال اسمی از دکتر آیزنک یا ریچارد داوکینز و دیگران نشنیدن !
این جماعت نظریه رو با واژه ی علم اشتباه گرفتند
علم"گسترده یا کامل میشه اما رد نمیشه منظور شماها نظریه ست
و نظریه بزرگ و جامع داروین 150ساله که رد نشده و یافته های علمی هر روز بر درستیش صحه میگذارند
کسانی هم که فکر میکنند با سوالاتی که در زعم خودشان نقض تکامل به شمار میاد تکامل رو رد مبکنه خیلی سبکبرانه و تاسفباره چون تکامل رو کسانی کاملا درک میکنند که با تمام رشته ها و زیرشاخه های بیولوژی آشنایی داشته باشند
چیزی که الان "علم" نامیده میشه به مرور زمان رد یا تضعیف میشه اون چه باقی است ایمان و اعتقاداته
بنده نمیدانم این جملات از چه کسی نقل قول شده.اما هر که بوده فرق بین اصول و فرضیات علم را نمیدانسته است! حتی اعتقادات هم باقی نیستند! مثلا اعتقاد به اژدها و دیو سپید و ... (در این زمان دیگر فرد دیوانه ای را شکنجه نمیکنند تا روحش را از شیاطین پاک کنند!به هر حال، مردم روزی به این امر اعتقاد داشتند!!!)
ممکن است افرادی همچنان به این موضوعات معتقد باشند، اما این اعتقادات تنها در تفکرات خودشان زنده است!
دوستان شاید مذهب نه برداشت اشتباهتان از مذهب باعث شده چنین نظراتی بدین شاید بعضی از نظرات داروین اشتباه باشه اما نظریه تکامل انسان اثبات شده است
اگر اثبات شده که ترس ندارد. به سوالات مطرح شده که کاملا ماتریالیستی هستند پاسخ دهید. مشکل این است که دانش بشری پیش می رود و همیشه نظرات قدیمی کهنه می شوند و آنچه روزی اثبات شده به نظر می رسید ، به یک افسانه تبدیل می شود. این سنت همه علوم تجربی است.
موارد تضادهای علمی نظریه داروین با دانش امروز بقدری است که هر کدامش می تواند موضوع یک تز دکتری زیست شناسی تحول یا زیست زیست سلولی و مولکولی یا دیرین شناسی باشد. واقعیت این است مواردی نظریه انسانهای دم دار و یا پشمالو با پذیرش چهش های ژنتیکی که اغلب رخ می دهند بسیار بهتر توجیه می شوند تا نظریه داروین.
در اینجا خالی از لطف نیست به عنوان مطایبه به بحثی که حاج آقای قرائتی همیشه مطرح می کنند که فرض کنید انسانها از بین برود موجوادتی از کرات دیگر بیایند و اختراعات انسانها نظیر دو چرخه و موتوسیکلت و اتومبیل را ببینند و بعد از روی ظاهر نتیجه بگیرند که اول دوچرخه پدید آمد و بعد کمی پیشرفت کرد شد موتوسیکلت و بعد شد اتومبیل و بعد اتومبیل هم تبدیل به قطار شد! در حالی که ما بخوبی می دانیم ترتیب اختراع این وسایل اصلا به این صورت نبوده است.
واقعیت اینجاست که تا قرون آتی باید نظریه داریون را همچون بسیاری از نظرات ارسطو و بطلمیوس در موزه تاریخ علوم جستجو کرد. البته همیشه دل کندن از نظریه برای کسانی که به آن معتقد بوده اند و مخصوصا برای ماتریالیست ها بسیار مشکل است و با تمام توان سعی می کنند از بحث در مورد مشکلات اتین نظریه خودداری کنند و به تعمیر آن بپردازند. از جمله اینکه مدعی شدند محتملا انسان از میمون تکامل نیافته اما انسان و میمون دارای یک نیای مشترک بوده اند!
یک جمله هم به بچه مسلمانها:
الکی خودتان را نبازید. مطمئن باشید صحت مندرجات قرآن دیر یا زود برای همه مسجل می شود. روزگاری بود که پس از نظریه کوپرنیک کتب آسمانی و از جمله قرآن را مسخره کردند که چرا در حالی که خورشید ثابت است و زمین دور آن می گردد قرآن شما می گوید " و الشمس تجری لمستقر لها". و به خیال خودشان قرآن را غیر علمی می دانستند. اما طولی نکشید
مشخص شد خورشید ثابت نیست و اتفاقا خودش در حال دوران به دور مرکز راه شیری است که همان مرکز هم خود در فضا در حال حرکت است " کل فی فلک یسحبون" . اینجا بود که خیلی ها شرمنده شدند.
آفتاب همیشه پشت ابر نمی ماند ولو ماتریالیستها نخواهند.
دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی پیدایش انسان و عقاید داروین
حالا بیاین نیم نگاهی به علم بندازیم ; روحیه ی سرکش , بسیار شکاک , دلیل مند ,قابل گسترش, قابل تجربه , و از همه مهمتر نقد پذیر !
پر واضحه که علم با این خصایص روی خوشی به پذیرفتن امری بدون دلیل محکم , نشون نمیده !
متاسفانه اکثریت با شنیدن اسم ایمان سریع مفهوم اخلاقیات و انسانیت توی ذهنشون تداعی میشه , غافل از اینکه این آگاهی واقعی هست که مسبب اخلاقیات میشه !
و نیازی به گفتن نیست که آگاهی از چه طریق به دست میاد !
نکته آخر اینکه واقعا ایمانی که میشه با خوندن مطلبی ,اونو زیر سوال برد چه سودی ازش عاید میشه !
البته به این نکته توجه ندارند که هر جا ما اطلاع کافی از مکانیسم جهان نداریم کار خدا و موجود فراطبیعی میدانیم و هر جا توجیه علمی ان را یافتیم وجود خدا کمرنگ تر میشود و نیازی دیگر به خدای حفره ها نداریم :D
تنها موضعی که میشه دربرابرشون گرفت, تعجب کردنه !!
کاملا واضحه که تا به حال اسمی از دکتر آیزنک یا ریچارد داوکینز و دیگران نشنیدن !
علم"گسترده یا کامل میشه اما رد نمیشه منظور شماها نظریه ست
و نظریه بزرگ و جامع داروین 150ساله که رد نشده و یافته های علمی هر روز بر درستیش صحه میگذارند
کسانی هم که فکر میکنند با سوالاتی که در زعم خودشان نقض تکامل به شمار میاد تکامل رو رد مبکنه خیلی سبکبرانه و تاسفباره چون تکامل رو کسانی کاملا درک میکنند که با تمام رشته ها و زیرشاخه های بیولوژی آشنایی داشته باشند
بنده نمیدانم این جملات از چه کسی نقل قول شده.اما هر که بوده فرق بین اصول و فرضیات علم را نمیدانسته است! حتی اعتقادات هم باقی نیستند! مثلا اعتقاد به اژدها و دیو سپید و ... (در این زمان دیگر فرد دیوانه ای را شکنجه نمیکنند تا روحش را از شیاطین پاک کنند!به هر حال، مردم روزی به این امر اعتقاد داشتند!!!)
ممکن است افرادی همچنان به این موضوعات معتقد باشند، اما این اعتقادات تنها در تفکرات خودشان زنده است!
اگر نور "ایمانتان" مخالف علم است(یعنی ایمان به چیزی که حقیقت نیست و خرافات است!)،حتما خاموش خواهد شد!
اگر اثبات شده که ترس ندارد. به سوالات مطرح شده که کاملا ماتریالیستی هستند پاسخ دهید. مشکل این است که دانش بشری پیش می رود و همیشه نظرات قدیمی کهنه می شوند و آنچه روزی اثبات شده به نظر می رسید ، به یک افسانه تبدیل می شود. این سنت همه علوم تجربی است.
موارد تضادهای علمی نظریه داروین با دانش امروز بقدری است که هر کدامش می تواند موضوع یک تز دکتری زیست شناسی تحول یا زیست زیست سلولی و مولکولی یا دیرین شناسی باشد. واقعیت این است مواردی نظریه انسانهای دم دار و یا پشمالو با پذیرش چهش های ژنتیکی که اغلب رخ می دهند بسیار بهتر توجیه می شوند تا نظریه داروین.
در اینجا خالی از لطف نیست به عنوان مطایبه به بحثی که حاج آقای قرائتی همیشه مطرح می کنند که فرض کنید انسانها از بین برود موجوادتی از کرات دیگر بیایند و اختراعات انسانها نظیر دو چرخه و موتوسیکلت و اتومبیل را ببینند و بعد از روی ظاهر نتیجه بگیرند که اول دوچرخه پدید آمد و بعد کمی پیشرفت کرد شد موتوسیکلت و بعد شد اتومبیل و بعد اتومبیل هم تبدیل به قطار شد! در حالی که ما بخوبی می دانیم ترتیب اختراع این وسایل اصلا به این صورت نبوده است.
واقعیت اینجاست که تا قرون آتی باید نظریه داریون را همچون بسیاری از نظرات ارسطو و بطلمیوس در موزه تاریخ علوم جستجو کرد. البته همیشه دل کندن از نظریه برای کسانی که به آن معتقد بوده اند و مخصوصا برای ماتریالیست ها بسیار مشکل است و با تمام توان سعی می کنند از بحث در مورد مشکلات اتین نظریه خودداری کنند و به تعمیر آن بپردازند. از جمله اینکه مدعی شدند محتملا انسان از میمون تکامل نیافته اما انسان و میمون دارای یک نیای مشترک بوده اند!
یک جمله هم به بچه مسلمانها:
الکی خودتان را نبازید. مطمئن باشید صحت مندرجات قرآن دیر یا زود برای همه مسجل می شود. روزگاری بود که پس از نظریه کوپرنیک کتب آسمانی و از جمله قرآن را مسخره کردند که چرا در حالی که خورشید ثابت است و زمین دور آن می گردد قرآن شما می گوید " و الشمس تجری لمستقر لها". و به خیال خودشان قرآن را غیر علمی می دانستند. اما طولی نکشید
مشخص شد خورشید ثابت نیست و اتفاقا خودش در حال دوران به دور مرکز راه شیری است که همان مرکز هم خود در فضا در حال حرکت است " کل فی فلک یسحبون" . اینجا بود که خیلی ها شرمنده شدند.
آفتاب همیشه پشت ابر نمی ماند ولو ماتریالیستها نخواهند.