رسته‌ها

دکتر محمد مصدق، آسیب شناسی یک شکست

دکتر محمد مصدق، آسیب شناسی یک شکست
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 354 رای
نویسنده:
درباره:
محمد مصدق
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 354 رای
.
"دکتر محمد مصدق، آسیب شناسی یک شکست" بخشی از کتابی است که به همین نام بزودی منتشر خواهد شد. این مقاله - در واقع - بخشی از تأملات نویسنده در آسیب شناسی سیاسی، فرهنگی ما از انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامی 57 میباشد.
پهلوی، ۱۳۲۰ - ۱۳۵۷ -- کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
انقلاب مشروطه، ۱۳۲۴ - ۱۳۲۷ق.
انقلاب اسلامی، ۱۳۵۷
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
138
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
persianking
persianking
1388/08/23
درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی دکتر محمد مصدق، آسیب شناسی یک شکست

تعداد دیدگاه‌ها:
80
بقولی:
پیشوای بزرگ آزادی ؛ دکتر محمد مصدق: \"اگر ملی شدن صنعت نفت خدمت بزرگی است که به مملکت شده باید از آن کسی که اول این پیشنهاد را نمود سپاسگزاری کرد و آن کس شهید راه وطن دکتر حسین فاطمی است ... در تمام مدت همکاری با این جانب حتی یک ترک اولی هم از آن بزرگوار دیده نشد. \"
سام فال ، دبیر سفارت انگلیس (پس از کودتا) : \"مصدق مطمئنا مشکل ایجاد می کند. به گمانم چون در حمام خون کشته نشد تبعید بهترین راه حل باشد. اعدام بی رحمانه ، صرف نظر از غیر انسانی بودن آن ممکن است در مورد مصدق عادلانه نباشد ولی شاید برای فاطمی اگر دستگیر شود بهترین راه حل باشد.تا زمانی که اینگونه افراد زنده هستند و در ایران به سر می برند همیشه خطر ضدکودتا وجود دارد. شدت عمل ضروری است. \"
شاه خطاب به کرمیت روزولت (پس از کودتا) : \"من تختم را مدیون خدا ، ملتم ، ارتشم و شما هستم ... مصدق محاکمه می شود و به سه سال حبس محکوم خواهد گشت ولی یک استثناء وجود دارد و آن حسین فاطمی است. او هنوز دستگیر نشده ولی به زودی او را پیدا می کنند. فاطمی بیش از همه ناسزاگویی کرد. او بود که توده ای ها را واداشت مجسمه های من و پدرم را سرنگون و خرد کنند.او پس از دستگیری اعدام خواهد شد. \"
شهید دکتر حسین فاطمی (پس از ترور بدست عوامل فدائیان اسلام) : \"برای جامعه و ملتی که می‌خواهد زنجیرهای گران بندگی و غلامی را پاره کند این طور رنج‌ها و جان سپردنها و قربانی دادن‌ها باید امری عادی و بسیار ساده تلقی شود. تنها آتش مقدسی که باید در کانون سینه ی هر جوان ایرانی برای همیشه زبانه بکشد این آرزو و آرمان بزرگ پاک است که جان خود را در راه رهایی جامعه و نجات ملت خود از چنگال استعمار و فقر و بدبختی و ظلم و جور بگذارد. \"
نام و یادش جاویدان.
درست است که بنده به وطن پرستی و درستکاری دکتر فاطمی معترفم ولی به نظر حقیر یکی از علل اصلی سقوط دکتر مصدق همین دکتر فاطمی بود چون ایشان با سخنان تند و آتشینی که هم بر علیه منافع روحانیت و هم بر علیه شخص شاه و خانواده سطلنتی بیان می نمود باعث می شد هر دو علاوه بر این که گارد خود را محکم تر کنند ,همچنین دشمنان قبل از نخست وزیری مصدق را در کنار یکدیگر قرار داد و باعث شد که اتلافی بین عوام بخصوص بازاریان و ارتش ایجاد شود . که پس از کودتای 28 مرداد این ائتلاف علت اصلی این بود که مردم به طرفداری از دکتر مصدق بر علیه رزیم دیکتاتوری شاهنشاهی قیام نکند . در واقع دکتر فاطمی دوباره شاه و روحانیت را در یک جبهه قرار داد و شاه دوباره سایه خداوند بر روی زمین شد .
برای این دلیل بود که از میان افراد عالی رتبه دوره نخست وزیری دکتر مصدق , دکتر فاطمی جزء معدود کسانی بود اعدام شد . (به قول ضرب المثل خودمان زبان سرخ سر سبز را میدهد بر باد)
متاسفانه این 2 گروه در ایران برعکس هستند .
یعنی اکثریت خائن و اقلیت نادان هستند .
این سخنی است که من مدتهاست در این سایت میزنم .

دوست عزیز این گونه نیست , مردم ما دو دسته هستند :
اکثریت نادانی که فکر می کنند باهوش ترین فرد روی کره زمینند
اقلیت دانایی که سکوت می کنند (چون از دست اکثریت سرخورده شده اند)
farzin_hadji عزیز اگر شما کتابی که خود خارجیها از مدارک و اسناد سیا و مجموعه کتابهای آبی منتشر شده از ماخذ های سازمان اطلاعاتی انگلیس (ام آی سیکس )بوده را به نوشته استفان کنزر را بخوانید جواب بسیاری از سئوالاتتان را خواهید گرفت و آنوقت خواهید فهمید که این مرد بزرگ (مصدق) برای تحقق هدف( استقلال کشور) با چه تضادهای مواجه بوده است و شما برای چند لحضه خود را جای ایشان گذاشته و بعد قضاوت کنید و به نظر بنده نیز انتقاد بجا و بی غرض که شما نیز موافق آن هستید بسیار سازنده می باشد و موجب اعتلای اندیشه بخصوص برای نسل جوان و فهیم ایران عزیز خواهد شد.
ادامه
مسئولان سازمان جاسوسی، از به هرز رفتن چنین عوامل برجسته ای در ایران زجر می کشیدند. آن هم درست در زمانی
که انجام اقداماتی علیه دولت، از نظر آنها بسیار ضروری بود. انتخاب آیزنهاور، امید آنچه مجبور به دست کشیدن از آن
بودند، را به آنها می داد. کرمیت روزولت هنگام توقف در لندن، امید آنها را افزونتر کرد. انگلیسی ها آنچنان مشتاق از
سرگیری توطئه خود بودند که، به سختی می توانستند تا به دست گیری قدرت توسط آیزنهاور، صبر کنند. در اواسط
نوامبر ١٩۵٢ ، کمتر از دو هفته پس از انتخابات، آنها وود هاوس را به واشنگتن فرستادند. وود هاوس با همتای
سیاسی خود در سازمان سیا و مقامات بلند پایه دولت آتی آیزنهاور، دیدار و گفتگو کرد. از آنجا که او هیچگونه علاقه
ای به شرکت نفتی ایران و انگلیس نداشت، مدیران آن را نادان، کسالت آور، کله شق و اسباب دردسر به حساب می آورد
و چون می دانست مقامات آمریکایی به هر حال توجهی به مشکلات او ندارند، درخواست خود را با فصاحت و بلاغت
حول مطلب \" ضدکمونیسم\" شکل داد:
\"من استدلال کردم، حتی در صورت برقراری مصالحه طی مذاکره با مصدق- که بسیار بعید به نظر می رسد- او قادر به
مقاومت در مقابل کودتایی از جانب حزب توده- به ویژه اگر مورد حمایت شوروی قرار گیرند- نخواهد بود. بنابراین، باید
از مقامش عزل شود. من با خود پیش نویس طرحی برای نیل به این هدف...دو جزء مختلف در این طرح با هم ادغام
شده بودند، زیرا ما دو نوع مختلف از منابع را در اختیار داشتیم: راه اندازی یک تشکیلات شهری توسط برادران
رشیدیان و تعدادی از رهبران قبایل جنوب. ما قصد داشتیم که، همزمان، هر دو طرح را فعال نمائیم. تشکیلات شهری،
افسران ارتش، پلیس، نمایندگان و سناتورها، روحانیون، تجار، سردبیران روزنامه ها و دولتمردان بزرگ به همراه
رهبران عوام و اوباش را شامل می شد. این نیروها، که توسط برادران رشیدیان هدایت می شدند، می بایست ترجیحا با
حمایت شاه، کنترل تهران را به دست گیرند و در صورت لزوم، بدون حمایت او، مصدق و وزرایش را دستگیر نمایند. در
همان زمان، قرار بود که رهبران ایلات و قبایل، با نمایش قدرت به سوی شهرهای اصلی جنوب... من، موافقت وزارت
امور خارجه را برای تهیه فهرستی از پانزده سیاستمدار و انتخاب یک نخست وزیر از میان آنها، که به یک اندازه مورد
قبول انگلیس و آمریکا باشد، جلب کردم. فهرست، با لحنی بی ادبانه سه دسته \"تبهکاران قدیمی\" ،\"تبهکاران جدید\" و
\"میانی\" را شامل می شد. دسته سوم، مشتمل بر تیمسار فضل الله زاهدی بود که به سرعت، مورد پذیرش سیاستمداران
آمریکایی و انگلیسی قرار گرفت. من قبل از اخراج از تهران، با او در تماس بودم و به وضوح پیدا بود که پس از ترک
ما، آمریکایی ها نیز با او ارتباط داشتند. زاهدی انتخابی ریشخند آمیز بود، زیرا در جنگ دوم جهانی، عامل آلمان به
شمار می آمد. عملیات ربودن و خارج نمودن او از جریان توسط فیتز روی مک لین سازماندهی شده بود. ما اکنون، به
عنوان ناجی آینده ایران، همگی به او رو کرده بودیم.\"
با سلام به دوستان عزیز که امیدوارم حس انتقاد پذیری زیادی داشته و مسائل را تحلیل کنند و شنونده و بیننده خوبی باشند
بایستی عرض کنم که در میهن پرستی مصدق هیچ کسی شک و شبهه ای ندارد ولی با هم پرونده کاری ایشان را مرور می کنیم
1- دکتر مصدق هنگامی که منطقه فارس (از بندر عباس و بندر بوشهر تا سواحل خوزستان) نا امن شده بود و انگلیس به شدت نگران بود، طبق پیشنهاد انگلیسی ها \"سر کنسول انگلیس\" از طرف دولت، والی فارس گردید.
2- طبق سندی که در کتاب \"فراماسونری ایران از آغاز تا تشکیل لژ ایران\" نوشته محمود کتیرائی موجود است دکتر مصدق عضویت فراماسونری را پذیرفته است
3- تا 1330 (قبل از نخست وزیری مصدق) شاه 2 بار به مصدق پیشنهاد نخست وزیری میکند ولی مصدق اظهار میکند که اگر دولت انگلیس با نخست وزیری من موافقت کند حرفی ندارم
4- مصدق با آنکه حقوقدان بود در سال 1324 نخست وزیری خود را مشروط به در نظر نگرفتن یک بند از قانون اساسی نمود که مورد توافق مجلسیان واقع نشد و جای تعجب است که اصولا\" چرا باید دکتر مصدق چنین پیشنهادی بدهد
5- تمامی کارشناسان امور نفت، حقوق دانان و مسئولین وقت شرکت نفت به ملی شدن صنعت نفت بدان طریقی که دکتر مصدق عمل میکرد اعتقادی نداشتند و این امر موجب شد ایران و دولت مصدق ورشکستگی اقتصادی شدیدی را تجربه کنند و دولت انگلیس مبلغ هنگفتی را که به ایران مقروض بود، قبضه کند
6- دکتر مصدق با در اختیار داشتن اکثریت کرسی ها حق قانونگذاری را به مدت 6 از مجلس گرفت و بدین ترتیب علاوه بر در اختیار داشتن قوه مجریه، قوه مقننه را نیز از آن خود نمود که البته بعد از تمدید آن به مدت 6 ماه دیگر و تصویب قوانین و لوایحی در سیستم قضائی کشور و به تبع آن جابجایی قضات و سایر محاکم کشور ،قوه قضائی نیز از آن دکتر مصدق شد و قوه قضائی کشور استقلال خود را از دست داد یعنی مصدق تبدیل به یک دیکتاتور شد.
7- در سال 1331 که جبهه ملی و در راس آنها مصدق در مجلس به قدرت رسید طرحی ارائه شد که بموجب آن \"خلیل طهماسبی\" قاتل رزم آرا عفو میگردید و بدین ترتیب یک تروریست از زندان به کمک جبهه ملی آزاد گردید.
8- به رفراندم کشیدن انحلال مجلس هفدهم و رای گیری بدان صورت که همه شهر ها در یک روز نبوده و جدا گذاشتن صندوق های موافق و مخالف و ایجاد رعب و وحشت در اجتماع از فجایع دولت دکتر مصدق بوده است
9- ایجاد \"کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی\" آن هم با قوانین مخوفش یکی دیگر از کارهای دولت مصدق بود که برخی از تحلیل گران آنرا نطفه ایجاد ساواک میدانند
.
.
.
.
بیایید بخوانیم و بشنویم و با هم به شور بنشینیم و تعصبی هم نداشته باشیم
حال نیز باید این کتاب را بخوانیم و ببنم نظر نویسنده چیست!؟
بدرود
دوستان عزیز توجه شود:
انگلستان، طی سالیان، شبکه محکم و نفوذ ناپذیری از عوامل مخفی، در ایران ایجاد کرده بود. در خلال دهه پنجاه تحت
نظر وودهاوس رئیس مرکز جاسوسی و اطلاعاتی انگلیس در ایران، این عوامل، در هرکاری از رشوه دادن به
سیاستمداران تا سازماندهی بلوا و آشوب، بسیار کارآمد شده بودند. وقتی نخست وزیر مصدق، سفارتخانه انگلیس در
ایران را تعطیل کرد، وودهاوس و دیگر جاسوسان انگلیسی کشور را ترک کردند اما دست پروردگان مجرب خود را، که
از مخالفان حکومت بودند، باقی گذاشتند. برادران استثنایی رشیدیان، چهره های اصلی این شبکه زیرزمینی، بودند. پدر
آنها، نه تنها ثروتی را که از طریق بانکداری، کشتیرانی، املاک و مستغلات به دست آورده بود بلکه، احساس تحسین و
ستایش هر چیزی را که انگلیسی بود نیز، برای آنها به ارث گذاشت. در اوائل دهه ١٩۵٠ ، سرویس جاسوسی، ماهانه
١٠،٠٠٠ پوند معادل ٢٨،٠٠٠ دلار که در قیاس با معیار زندگی ایرانیان، مبلغ هنگفتی بود، به برادران رشیدیان می
پرداخت تا صرف تطمیع و اغوای کسانی کنند که، سیا آنها را، در عرصه هایی همچون: نیروهای مسلح، مجلس، رهبران
مذهبی، مطبوعات، گروه های خیابانی از اشرار، سیاستمداران و دیگر چهره های بانفوذ و برجسته فعال می دانست. ١٠٧
یکی از مورخین، در مورد این برادران نوشت: سیف الله، بزرگترین برادر، آهنگساز، فیلسوف، مغز متفکراین گروه سه
نفری، میزبان و مصاحبی بی نظیر، دانشجوی رشته تاریخ و علاقمند به استناد به سخنان ماکیاولی بود. اسدالله، سازمان
دهنده، یک فعال سیاسی، محرم اسرار شاه و قدرت الله، یک تاجر و سرمایه گذار بود.
گروه اول اقلیت خائن در آن جوامع که کشورشان را به بهای ناچیز می فروشندو
گروه دوم اکثریت نادان که نمی دانند ما چه نقشه های برای آنها می کشیم و ما برای تولید این دو گروه در این کشورها همیشه فعال هستیم و این است راز ماندگاری منافع بریتانیای بزرگ که آفتابش هیچ موقع غروب نمی کند.

متاسفانه این 2 گروه در ایران برعکس هستند .
یعنی اکثریت خائن و اقلیت نادان هستند .
این سخنی است که من مدتهاست در این سایت میزنم .
ادامه
و اما انقلاب 57 حاصل خشم فرو خورده مردم بدبخت ایران و همه احزاب آن از دست استبداد پهلوی که جنبش ملی و مردمی مصدق با شیطنت عوامل بیگانه و داخلی نتوانسته بود به تحقق برسد به ماننده آتش زیر خاکستر منتظر فرصتی بود تا دوباره با یک بهانه هرچند کوچک قد علم کند و این مخالفت با استبداد رابه سرانجام برساند و قصدآنها تغییر وضعیت به هر شکل ممکن بود بدون اینکه به عاقبت کار فکر شود و در این قضیه ملاها با مشاوره انگلیسیها و به پیشنهاد آنها از خلاء رهبری استفاده کرده و سوار بر قضیه شده و احزاب دیگر را خذف و خودشان ابتکار عمل را بدست گرفتند و این وضعیت را درست کردند که ما می بینیم و اگر شاه با مصدق همکاری می کرد این وضعیت پیش نمی آمد.
برادر یا خواهر عزیز ما مخالف تمدن عظیم ایران عزیز که بتوسط کوروش و داریوش کبیر بنیان گذاری شده و فره ایزدی را به اعتقاد ما از خرد و عدالتشان از اهورا مزدا کسب نمودند و بقول هگل اولین امپراطوری بزرگ جهانی را تشکیل دادند نیستیم و بر عکس خیلی هم از آن طرفداری می کنیم منتها این ذهن فراموش کار ایرانیان عزیز در طول تاریخ در چندین برحه کار دستشان داده که خیلی از آنها حتی قابل جبران نبوده برای مثال حمله اسکندر گجستیک به ایران یا حمله اعراب مسلمان جاهل و یا مغول و غیره و این آخر انقلاب 57 در همه این مردم به دنبال تغییر وضعیت به هر صورت و قیمت ممکن بودند بدون توجه به عاقبت کار و رهبران بعدی و افکارشان که امور در دست می گیرند صورت گرفته است یعنی هم در هدف و هم در انتخاب رهبری اشکالات اساسی داشته اند که منتهی به این سرنوشت شده اند.
می گویند یک روز محققی از چرچیل می پرسد شما چگونه هندوستان و کشورهای مستعمره خودتان را در این عصر غارت می کنید و ایشان پاسخ می دهد که وجود دو گروه در آن جوامع ( مستعمرات) نعمتی است که به ما این امکان را می دهد ما انها را غارت کنیم وآفتاب بریتانیای کبیر را همیشه روشن نگه داریم . محقق می پرسد آن دو گروه چه کسانی هستند او پاسخ می دهد
گروه اول اقلیت خائن در آن جوامع که کشورشان را به بهای ناچیز می فروشندو
گروه دوم اکثریت نادان که نمی دانند ما چه نقشه های برای آنها می کشیم و ما برای تولید این دو گروه در این کشورها همیشه فعال هستیم و این است راز ماندگاری منافع بریتانیای بزرگ که آفتابش هیچ موقع غروب نمی کند.
persianking عزیز توجه شود:
او به شاه گفت(مصدق): اگر با نیروهای ملی گرا و آزادیخواه همکاری می کردید، می توانستید به عنوان پادشاهی بسیار محبوب
نام خود را در تاریخ ثبت کنید.
این نوشته مختصر از کتاب استفن می باشد که بیان کننده عدم همکاری محمدرضا شاه با مصدق و یارانش و عدم در جریان گذاشتن توطئه دشمنان ایران ( انگلیس و آمریکا) که به شاه پیشنهاد همکاری برای سقوط مصدق می دادند و او آن حرفها را برای خنثی توطئه این کشور ها بتوسط مصدق کتمان نموده و در بسیاری از جهتها نیز همکاری همه جانبه با آنها داشته است و همچنین توجه شود به مطالب زیر:
اکبر گنجی روزنامه نگار که در دوران ریاست جمهوری خاتمی به زندان افتاد در کتاب دین و حکومت در صفحات ۴۴ و ۴۵
پس از کودتای آمریکائی- انگلیسی ٢٨ مرداد ٣٢ ، مخبر روزنامه \"المهدی\" از آیت الله » : مطلب جالبی از آیت الله کاشانی آورده است
کاشانی می پرسد آیا عقیده دارید که دکتر مصدق برای برقراری رژیم جمهوری فعالیت میکرد؟ آیت الله کاشانی پاسخ میدهد: \" آری،
برای برقراری جمهوریت میکوشید، مصدق ۴ ماه قبل میخواست که شاه را از ایران اخراج نماید، ولی من نامه ای به شاه نوشتم و از او
خواستم که از مسافرت خودداری نمایدو شاه هم موقتا از فکر مسافرت منصرف شد. یک هفته قبل مصدق شاه را مجبور کرد که ایران را
ترک نماید، اما شاه با عزت و محبوبیت روز بعد( با بسیج کردن مردم توسط کاشانی برای استقبال از شاه بیضته السلام) باز گشت. کاشانی سپس اظهار داشت در اینجا ملت شاه را دوست دارد و رژیم جمهوری مناسب ایران نیست. خبر نگار میپرسد بنظر شما بزرگترین اشتباه مصدق کدام است؟ آیت الله کاشانی بیدرنگ جواب میدهد پایمال کردن قانون اساسی با عدم اطاعت اوامر شاه... آیت الله کاشانی در باره مجازات مصدق نظر خود را این طور شرح داد: طبق شرع شریف اسلامی مجازات کسی که در فرماندهی و نمایندگی کشورش خیانت کند مرگ است.
دکتر محمد مصدق، آسیب شناسی یک شکست
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک