دخترای ننه دریا
نویسنده:
احمد شاملو
امتیاز دهید
نقاشی از: ضیاءالدین جاوید
کتاب دخترای ننه دریا یکی از اشعار بسیار زیبای احمد شاملو می باشد.
بیشتر
کتاب دخترای ننه دریا یکی از اشعار بسیار زیبای احمد شاملو می باشد.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دخترای ننه دریا
ديگه ده مثل قديم نيس كه از آب دُر مي گرفت
باغاش انگار باهارا از شكوفه گُر مي گرفت:
آب چشمه ! حالا رعيت سر آب خون مي كنه
واسه چار چيكه ي آب ، چل تا رو بي جون مي كنه .
نعشا مي گندن و مي پوسن و شالي مي سوزه
پاي دار ، قاتل بي چاره همون جور تو هوا چش مي دوزه
چي مي جوره تو هوا؟ رفته تو فكر خدا ؟....›
نه برادر ! تو نخ ابره که بارون بزنه
شالي از خشکي درآد ،پوك نشا دون بزنه:
اگه بارون بزنه ! آخ اگه بارون بزنه ! ›
دختراي ننه دريا ! دل مون سرد و سياس
چش اميدمون اول به خدا ،بعد به شماس .
ازتون پوست پيازي نمي خايم خودتون بس مونين ، بقچه جاهازي نمي خايم
چادر يزدي و پاچين نداريم زير پامون حصيره ، قالي چه و قارچين نداريم .
بذارين بركت جادوي شما ده ويرونه رو آباد كنه
شبنم موي شما جيگر تشنه مونو شاد كنه
شادي از بوي شما مس شه همين جا بمونه
غم ، بره گريه كنون ،خونه ي غم جا بمونه
پسراي عمو صحرا ، لب درياي كبود
توي درياي نمور مي ريزن اشكاي شور
كاسه ي دريا رو پر از دُر مي كنن .
زير ابر و مه و دود شبو از راز سيا پر مي كنن
دختراي ننه دريا ، ته آب مي شينن مست و خراب .
نيمه عريون تن شون خزه ها پيرهن شون
تن شون هُرم سراب خنده شون غُل غُل آب
لب شون تُنگ نمك دل شون درياي خون،
پاي ديفار خزه مي خونن ضجه كنون
پسراي عمو صحرا ! لب تون كاسه نبات
صدتا هجرون واسه يه وصل شما خمس و زكات !
دريا از اشك شما شور شد و رفت بختمون از دم در دور شد و رفت .
راز عشقو سر صحرا نريزين اشك تون شوره تو دريا نريزين !
اگه آب شور بشه ، دريا به زمين دس نمي ده
ننه دريام ديگه ما رو به شما پس نمي ده.
ديگه اون وخ تا قيامت دل ما گنج غمه
اگه تا عمر داريم گريه كنيم ، بازم كمه.
پرده زنبوري دريا مي شه بُرج غم مون
عشق تون دق مي شه ، تا حشر مي شه همدم مون!
مگه ديفار خزه موش نداره ؟ مگه موش گوش نداره ؟
موش ديفار ، ننه دريا رو خبر دار مي كنه
ننه دريا ، كج و كوج بد دل و لوس و لجوج،
جادو در كار مي كنه .تا صداشون نرسه
لب درياي خزه، از لج اش، غيه كشون ابرا رو بيدار مي كنه :
اسباي ابر سيا تو هوا شيهه كشون بشكه ي خاليه رعد روي بوم آسمون .
آسمون غرومب غرومب !طبل آتيش دودو دومب !
نعره ي موج بلا مي ره تا عرش خدا؛
صخره ها از خوشي فرياد مي زنن. دخترا از دل آب داد مي زنن
پسراي عمو صحرا !دل ما پيش شماس .نكنه فكر كنين حقه زير سر ماس:
ننه درياي حسود كرده اين آتش و دود !
پسرا ،حيف !که جز نعره و دل ريسه ي باد
هيچ صداي ديگه ئي به گوشاشون نمياد !