ایرانویج
نویسنده:
بهرام فره وشی
امتیاز دهید
درباره کتاب:
ایرانویج یاایرانویج واژهایست فارسی برگرفته از واژهٔ اوستایی ایرییانم وَئِجه یا ایرییانم وَئِجو (Airyanəm Vaējah ٬ Airyanəm Vaējō) به معنی «سرزمین ایرانیان» یا «بنگاه و پایگاه اصلی ایرانیان» و نام اسطورهای سرزمینی است که ایرانیان در آغاز در آن میزیستند. برخی از دانشمندان بر این عقیده هستند که ایرانویج به منطقه (ترشیز کهن) برمیگردد. همینطور سرو ترشیز که در اوستا هم از آن نام برده اند که به دست حضرت زرتشت کاشته شده است می تواند دلیل محکمی بر صحت این مسئله باشد. این واژه در زبان پهلوی به «ایرانویج» تبدیل شده است. خود این واژه ایرانویج واژه مرکبی است که از دو جزء ترکیب یافته است. بخش نخست آن ایران و بخش دوم آن ویج است و «ویج» به معنی تخمه و نژاد است و در زبان فارسی بیج از این ریشه است. از اینرو ایرانویج به معنی نژاد و تخمه ایرانیهاست.
بیشتر
ایرانویج یاایرانویج واژهایست فارسی برگرفته از واژهٔ اوستایی ایرییانم وَئِجه یا ایرییانم وَئِجو (Airyanəm Vaējah ٬ Airyanəm Vaējō) به معنی «سرزمین ایرانیان» یا «بنگاه و پایگاه اصلی ایرانیان» و نام اسطورهای سرزمینی است که ایرانیان در آغاز در آن میزیستند. برخی از دانشمندان بر این عقیده هستند که ایرانویج به منطقه (ترشیز کهن) برمیگردد. همینطور سرو ترشیز که در اوستا هم از آن نام برده اند که به دست حضرت زرتشت کاشته شده است می تواند دلیل محکمی بر صحت این مسئله باشد. این واژه در زبان پهلوی به «ایرانویج» تبدیل شده است. خود این واژه ایرانویج واژه مرکبی است که از دو جزء ترکیب یافته است. بخش نخست آن ایران و بخش دوم آن ویج است و «ویج» به معنی تخمه و نژاد است و در زبان فارسی بیج از این ریشه است. از اینرو ایرانویج به معنی نژاد و تخمه ایرانیهاست.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ایرانویج
[/quote]
درود بر شما.
پاسخ، پیام شد.
ارادت.
نکته ای در خصوص ارتباط سرو (در اینجا کاشته شدن سرو ترشیز توسط زرتشت) با ایرانیان هست. آقای مفرد "اصحاب الرس" در قرآن کریم را همان پارسیان می داند و هم "الرس" و هم "پارس" را به معنی سرو می داند و به سروهای تخت جمشید اشاره می کند. پیش از این در جایی که خاطرم نیست از مرحوم تفضلی و سرکار آموزگار (اگر اشتباه نکنم) خوانده ام که معنی پارس، "تبردار" است. با توجه به اینکه در خصوص معانی پارس، پارت و پارتاو و ماد، هنوز جواب واحدی وجود ندارد، و با توجه به دشواری ریشه یابی این کلمات، به نظر می آید که نزدیک ترین معنا برای واژه پارس، همان سرو باشد.[/quote]
ریشه یابی برخی واژه ها دشوار است. واژه "پارسا" هم که به "پارس" نزدیک است مورد پرسش بسیاری از پژوهشگران است.
نکته ای در خصوص ارتباط سرو (در اینجا کاشته شدن سرو ترشیز توسط زرتشت) با ایرانیان هست. آقای مفرد "اصحاب الرس" در قرآن کریم را همان پارسیان می داند و هم "الرس" و هم "پارس" را به معنی سرو می داند و به سروهای تخت جمشید اشاره می کند. پیش از این در جایی که خاطرم نیست از مرحوم تفضلی و سرکار آموزگار (اگر اشتباه نکنم) خوانده ام که معنی پارس، "تبردار" است. با توجه به اینکه در خصوص معانی پارس، پارت و پارتاو و ماد، هنوز جواب واحدی وجود ندارد، و با توجه به دشواری ریشه یابی این کلمات، به نظر می آید که نزدیک ترین معنا برای واژه پارس، همان سرو باشد.