ضیافت
نویسنده:
افلاطون
مترجم:
محمدعلی فروغی
امتیاز دهید
ویراستار و بازترجمانی و پینوشت از محمدابراهیم امینیفرد.
در مورد کتاب :
ضیافت، مهمانی یا بزمِ میگساری (به یونانی: Συμπόσιο) یکی از مهمترین رسالههای افلاطون است. موضوع این رساله عشق است و این اثر مهمترین اثر افلاطون در زمینهٔ عشق میباشد. اثر دیگر افلاطون دربارهٔ عشق که با ضیافت هم در پیوند است فدروس میباشد. همچنین این رساله پیوندهایی هم با رسالهٔ فیدون دارد.
این رساله از رسالههای سقراطی افلاطون میباشد که در آنها سقراط چهرهٔ اول رویداد میباشد. این رساله به گونهٔ روایتیاست که در بخشی از آن خواننده شاهد گفتگوی بازیگران آن با یکدیگر است. نام این داستان نیز اشاره به مهمانیهایی دارد که در یونان باستان برگزار میشد و مهمانان پس از خوردن خوراک به نوشیدن باده و گفتگو و بحث پیرامون موضوعی مشخص میپرداختند.
تاریخ نگارش این رساله به درستی آشکار نیست ولی از قراین برمیآید که پس از سال ۳۸۵ (پیش از میلاد) نوشتهشده باشد.
بیشتر
در مورد کتاب :
ضیافت، مهمانی یا بزمِ میگساری (به یونانی: Συμπόσιο) یکی از مهمترین رسالههای افلاطون است. موضوع این رساله عشق است و این اثر مهمترین اثر افلاطون در زمینهٔ عشق میباشد. اثر دیگر افلاطون دربارهٔ عشق که با ضیافت هم در پیوند است فدروس میباشد. همچنین این رساله پیوندهایی هم با رسالهٔ فیدون دارد.
این رساله از رسالههای سقراطی افلاطون میباشد که در آنها سقراط چهرهٔ اول رویداد میباشد. این رساله به گونهٔ روایتیاست که در بخشی از آن خواننده شاهد گفتگوی بازیگران آن با یکدیگر است. نام این داستان نیز اشاره به مهمانیهایی دارد که در یونان باستان برگزار میشد و مهمانان پس از خوردن خوراک به نوشیدن باده و گفتگو و بحث پیرامون موضوعی مشخص میپرداختند.
تاریخ نگارش این رساله به درستی آشکار نیست ولی از قراین برمیآید که پس از سال ۳۸۵ (پیش از میلاد) نوشتهشده باشد.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ضیافت
بنده هم جسارت به خرج دادم چند کلمه ایی حرف بزنم منم با اونجایی که سقراط میگه عشق محتاج زیباییه خیلی موافقم بنظرم عشق دائما در تمام هستی در حال گردشه و هرجا زیبایی ببینه اونجا برای خودش آشیانه میسازه و به لذت بردن از اون زیبایی مشغول میشه حالا اونجا میتونه یه میدان نبرد باشه و اون زیبایی میتونه مربوط به احساس سربازی باشه که با تمام وجودش از وطن و مردمش دفاع کنه باشه... یا میتونه کسی باشه با پشت پا زدن به خوشی ها و لذات دنیا و جایی که میتونسته یه عمر بخور بخواب باشه رو ول کرده و رفته با زاغه نشینان تو بدترین نقاط کره زمین زندگی کرده و به اونا کمک کرده...یا تو دوستی یا ازدواج یا عبادت یا... هر جا نشانی از زیبایی باشه عشق هم هست ولی همین که اون زیبایی بره عشق هم دلیلی برای موندن نمیبینه و میره مثلا اگه هدف اون سرباز برای وطن و مردم نباشه و واسه بدست آوردن مقام و موقعیت اومده باشه جنگ...یا کسی بخاطر شرایط خوب و و موقعیت مالی و اجتماعی تن به ازدواج بده... یا کسی که از روی منفعت بقیه بهشون اظهار دوستی کنه... اینجور جاها عشق هیچ جایی نداره و هر کاری هم بکنید عشقی در کار نیست... عشق را با تدبیر یا قدرت یا ثروت یا شهرت یا هر چیزی جز زیبایی کاری نیست .
آدما تغییر میکنن شاید در ابتدا کاریو با هدفی زیبا شروع کنن ولی رفته رفته از اون هدف زیبا دور بشن و همینطور عشقی رو که از اون ار حس میکردن دیگه حس نکنن و شاید ریا کارانه هدفشونو زیبا نشون بدن شاید آدما گول بخورن ولی عشق رو نمیشه گول زد شاید عشق یگانه راه رسیدن به جایی که شیطان نمی خواد ما به اونجا برسیم شاید به همین دلیل که نمی خواد ما به اونجا برسیم وسوسمون می کنه شاید شیطان قسم خورده که تمام تلاش خودشو بکنه که نزاره آدمی به عشق دست پیدا کنه؟!
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر***یادگاری که در این گنبد دوار بماند
در پناه حق باشید...فعلا:x
کتابهای تایپ شده اگه نسخه ی اسکن شده ی آنها روی سایت قرار بگیرن، حدف میشن.
« روح انسان در عالم مجردات پیش از ورود به دنیا حقیقت زیبایی و حُسن مطلق یعنی خیر را بی پرده و حجاب دیده است .
پس در این دنیا چون حُسن ظاهری و نسبی و مجازی را می بیند از آن زیبایی مطلق که پیش از این درک نموده یاد می کند .
غم هجران در او بیدار می شود و هوای عشق او را برمی دارد و فریفتۀ جمال او می شود و مانند مرغی که در قفس است می خواهد بسوی او پرواز کند .
عواطف و عوالم محبت همه همان شوق لقای حق است .
اما عشق جسمانی مانند حُسن صوری مجازی است و عشق حقیقی سودائی است که به سر حکیم می زند ، و همچنان که عشق مجازی سبب خروج جسم از عقیمی و تولد فرزند و مایۀ بقای نوع است ، عشق حقیقی هم روح و عقل را از عقیمی رهایی داده مایۀ ادراک اشراقی و دریافتن زندگی جاودانی یعنی نیل به معرفت جمال مطلق و خیر مطلق و زندگانی روحانی است .
و انسان به کمال دانش وقتی می رسد که به حق واصل و به مشاهدۀ جمال او نائل شود و اتحاد عالم و معلوم و عاقل و معقول حاصل گردد . »
ولی کتاب ضیافت افلاطون یچیز دیگست و واقعا برای هر خواننده ای میتونه جذاب باشه چه کسانی مثل من چه دنبال کنندگان فلسفه و .....