رسته‌ها
تخت جمشید
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 93 رای
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 93 رای
شورای مرکزی جشن دوهزار و پانصد ساله

نگاهی به تخت جمشید
1-تخت جمشید
2-پاسارگاد
3-نقش رستم
4-نقش رجب
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
58
آپلود شده توسط:
mahjoob
mahjoob
1393/03/20

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی تخت جمشید

تعداد دیدگاه‌ها:
153
ب- مفاهیم موجود در پاسارگاد
۱- نظمی که نشان از عالم هستی دارد برای بیان قدرت شاه به کار می‌رود، آنچه از بررسی باغ سازی در بین‌النهرین حاصل گشته نشان می‌دهد که از باغ‌های ساخته شده در زمان نزدیک به هخامنشیان، برای نشان دادن قدرت سیاسی کشور استفاده می‌شد، یعنی فضا را به گونه‌ای طراحی می‌کردند که با انها کشورهای تابعه و خراج گزاران مراجعه کننده، بفهمانند که توسط حاکمی قدرتمند اداره می‌شوند. با توجه به تأثیر پذیری هخامنشیان از بین‌النهرین و همچنین توجه به این نکته که پاسارگاد کاخ - باغی حکومتی بوده می‌توان این برداشت را داشت یکی از دلایل ساخت پاسارگاد نشان دادن قدرت سیاسی هخامنشیان بوده است.
۲-ایجاد ارتباط بین باغ و کاخ هنگامی که کوروش به سلطنت رسید به تأثیر از باغ‌های بین‌النهرین کاخ باغی را ساخت که بیانگر قدرت هخامنشیان در پاسارگاد بود. باغ‌های آشور، یا مجزا از کاخ و معبد طراحی می‌گردید یا پیوسته با آن‌ها ساخته می‌شد. باغ کوروش، با توجه به ایوان‌های طویل موجود در کاخ‌های پیرامون محوطهٔ باغ، به عنوان بخشی هماهنگ و مکمل با کاخ‌ها بنا گشته. ترکیب کلی متشکل است از سه کوشک، با ایوان‌هایی کشیده، در پیرامون یک محوطهٔ مستطیلی شکل.
۳-باغ، تداعی کنندهٔ بهشت در ایران گل و گیاه و سبزه همیشه برای مردم جاذبهٔ خاصی دارد. دلایل آن را می‌توان به صورت زیر فرض کرد: اقلیم گرم و خشک و گرمای سوزان آفتاب و همچنین خاطرهٔ بد کویر و بیابان‌های خشک باعث ایجاد این علاقه شده است. وضعیت اقلیمی این منطقه، آن چنان جلوهٔ بدی در ذهن ایرانیان ایجاد کرده، که کویر را جای دیوان و ددان دانسته، در مقابل، بهشت را همیشه باغی سرسبز و خرم تصور کرده‌اند. به همین دلیل باغ در ایران محیطی مقدس به شمار می‌آید.
ایرانیان از قدیم‌الایام به ساختن باغ‌ها و باغچه در حیاط واطراف بناها علاقهٔ خاصی داشتند، در نوشته‌های مورخان یونانی نزدیک به ۳۰۰۰ سال پیش، پیرامون خانه‎های بیشتر ایرانیان را باغ‌ها احاطه کرده و باغچه‌هایی را که در اطراف بنا می‌ساختند په اره دئسه می‌نامیدند که به معنای پیرامون دژ یا دیس بود.دیس به معنی بنا و کسی را که دیس می‌ساخت ،دیسا یعنی بنّا می‌خواندند. نمونه‌ای از این باغ‌ها، پردیس تخت جمشید است که خشایار شاه در هنگام شمردن بناهایی که ساخته از آن نام برده. واژه پردیس به معنای بهشت، در زبان عربی فردوس و در زبانای دیگر به پارادایز (به معنی محوطه محصور و مدور باغ) نامیده می‌شود. بهشت یا وهشت به معنای بهترین زندگی است و این بهشت به شکل باغی سبز، خرم و زیبا مجسم می‌شده است. ما برای این مفهوم واژه جنت، فردوس، بهشت یا رضوان را بکار می‌بریم. در فارسی قدیم واژه پالیز نیز همین معنا را داشته. چنانکه فردوسی حکیم گوید: "وز آنجا به پالیز بنهاد روی"
امروزه این واژه در زبان یونانی به صورت paradeisos به معنی باغ، و در زبان فرانسه به صورت paradis و در زبان انگلیسی به صورت paradise به معنی بهشت به کار برده می‌شود. بنابراین ایرانیان تصور ذهنیشان را از بهشت که به پاداش اعمال نیک به آنها می بخشیده‌اند، در باغهایی سرسبز و خرم تجسم بخشیده‌اند. در بهشت کوثر هست و درختان و گلها و جویبارها، و در باغ نیز آب روان خوش و گلهای زیبا و درختهایی که می‌توان در سایهٔ آنها آرمید و این محصور در دیواری است که مانع ورود جهنمیان به آن می‌شود.
غاز انتظام بخشی به باغ را باید در زمان هخامنشیان جستجو نمود. در باغ‌های سلطنتی پاسارگاد (قرن ۶ قبل از میلاد) وجود هندسه منظم در باغ شاهی (اختصاصی) و در مقیاس کلان در باغ‌های پیرامون کاخها، تبدیل به الگویی شده است که بعدها در دوره ساسانی و پس از اسلام شاهد تکامل آن هستیم.[۴]
در دوران ساسانی (۶۳۳-۲۲۴م) باغسازی گسترش فراوانی می‌یابد. جایگاه والای طبیعت در تفکر زرتشت به ویژه پرستش آب موجب گردید تا علاوه بر انتظام انسانی در باغ چشم اندازها و بستر طبیعی نیز مطرح گردد. باغ قصرهای این دوره همانند تخت سلیمان و کاخ فیروز آباد بیستون در بستر طبیعی جذاب مانند دریاچه و چشمه مکان یابی گردیدند.
تنوع هندسی مشخص ترین ویژگی باغ‌های این دوره‌است. انتظام‌های محوری، مرکزی و چهاربخشی در باغ‌های این دوره دیده می‌شود. با استقرار تمدن اسلامی در دوره بنی‌امیه در سامره و اندلس باغ‌هایی احداث گردیدند که همچنان از باغ‌های ساسانی مورد الگوبرداری قرار گرفته بود. بسیاری از محققین با شکوه‌ترین عصر باغسازی در ایران را در دوره صفویه می‌دانند. در این دوره باغات در گستره شهر به عنوان هنر شکل دهنده ساختار فیزیکی شهر بودند و همچون منظومه‌ای سبز تمامی ساختار شهر را تحت تأثیر قرار می‌دادند. باغسازی در دوران صفویه از قزوین شروع شد. این شهر به عنوان پایتخت صفویه انتخاب گردید و به صورت باغ شهر سازمان یافته بود که اکنون از باغ‌های درباری بجز چند ساختمان چیزی باقی نمانده‌است. در زمان شاه عباس، پایتخت از قزوین به اصفهان تغییر مکان داد. در اصفهان از همنشینی فضاهای فضاهای شهری، خیابان، میدان و باغ ساختار هندسی این باغ شهر شکل گرفت.
سیر تحول طراحی باغ در دورهٔ صفویه نیز همانند زنجیره‌ای به دورهٔ تیموریان مرتبط بوده و در دوران قاجاریه به علت ارتباطات فرهنگی گسترده ایران با اروپا نشانه‌هایی از از الگوی باغسازی اروپایی در باغ‌های ایران نفوذ کرد و در دوران پهلوی به علت سهولت تردد بین ایران و دیگر کشورهای اروپایی احداث باغ‌ها و پارک‌های اروپایی و یا آمیخته‌ای از آنها رواج یافت.
ابتدایی‌ترین و ساده‌ترین اصل هندسی باغ ایجاد محوری در میانهٔ باغ و به موازات طول آن می‌باشد. به طور معمول در دو طرف این محور درختان سایه انداز کاشته شده‌است. هندسه باغ از تقسیمات راست گوشه تشکیل شده‌است. مهمترین این تقسیمات، انتظام چهار بخشی است. انتظام باغ بر اساس هندسه محوری و تقارن است.
شکل باغ ایرانی شامل انتظام آب، انتظام گیاه و انتظام معماری است. این انتظام در قالی‌های ایرانی نیز قابل جستجو می‌باشد و عناصر این انتظام (آب، گیاه و معماری) در نگارگری ایرانی موجودند و تصویری ایده‌آل از باغ ایرانی را ارائه می‌دهند.[
بدون تردید می‌توانیم بگوییم ساخت و پرداخت پردیس ریشه در باور های باستانی ایرانی – هخامنشی از یک سو و باور های میترایسم از سوی دیگر دارد. برای هخامنشیان گذشته از اهمیت و تقدس آب و باد و خاک و آتش، فصل‌ها و ماه ها هم دارای ارزش و جایگاه خاصی هستند که همه دست در دست می‌نهند تا باغ متولد شود.
سقراط یک بار از کزنوفون می‌پرسد: «آیا ما یونانی‌ها باید از تقلید شاه ایرانیان شرم داشته باشیم؟» منظور او این بود که ایرانیان و در راس‌شان شاه ایران زمین، کشاورزی را مهم‌ترین کارها می‌داند. شواهد و اسناد فراوانی موجود است که شاهنشاه هخامنشی نه تنها بزرگان پارس را که به کشاورزی می‌پرداخته‌اند مورد تشویق قرار می‌داده، بلکه خود به شخصه کشاورزی و باغکاری می‌کرده است. این اسناد که عمدتا مندرج در متون کلاسیک هستند در سطور بعد مورد مطالعه قرار می‌گیرد.
پارسیان بر اساس آموزه‌های زرتشت آب و خاک را مقدس و ودیعه اورمزد می‌دانستند و باطل رها کردن آب و خاک را کفران می‌شمردند. در اوستا می خوانیم که «یک اصل پارسایی کشت غلات است» و با این عمل «ارشه» یا نظم درست نهادینه می شود، قلمرو اهریمن کوچک می‌شود و زشتی از عالم دور می‌شود. عجیب نیست که نام ماه‌های زرتشتی و هویت امشاسپند آرمیتی بر فرایند کشت و کشاورزی استوار است.
شیوه پارسی نام یکی از شیوه‌های معماری ایرانی است.[۱] شیوه‌ِ‌ِی پارسی در دوره‌ی تاریخی هخامنشیان سبک غالب معماری ایران بوده‌است.شیوه پارسی نخستین شیوه معماری ایران است که روزگار هخامنشی تا حمله اسکندر به ایران یعنی از سده ششم پیش از میلاد تا سده چهام را در بر میگییرد.نام این شیوه از تیره (قوم)پارس برگرفته شده است که در این روزگاران بر کشور پهناور ایران فرمانروایی می کردندکی از ویژگی های ایرانییان کهن و هنرمندان ان باور به تقلید درست بوده که انرا بهتر از نو اوری بد میدانسته است .تقلید یا برداشتی که منطق داشته باشد و با شرایط زندگی سازگار باشد.اریایی ها چون مردمی کشاورز بودند ودر سرزمینی اباد و خرم زیسته بودند خویی اشتی جو و سازگار داشتند.به گمان فراوان اریایی یا هنگام گذر از کنار دریاچه ارومیه در برخورد با معماری ارارتویی از ان الگو گرفته و انرا برساو کرده اند مردم ایران از هزاران سال پیش از چنین شیوه معماری پیروی می کرده اند چنان که مردم ابیانه و افواشته(در نطنز)هم که نامی از ارارتو نشنیده چنین کرده اند نمونه ای از این الگو برداری هم در معماری و هم نیارش شیوه پارسی یافت میشود که دو نمونه از انها (تالار ستوندار) (کلاوه)بوده است نیایشگاه ارارتویان دارای تالاری با اسمانه تخت چوبی در میان تالار هم زده می شد.همین روش را اریایی ها در شوش پی گرفتند.البته انها ستون ها را از سنگ و دیوارهای گرداگرد تالار را از خشت می ساختند که ستبرای برخی دیوارها تا پنج گز میرسید با بکاربردن خشت وپوشش دو پوسته تلاش میکردند جلوی ورود گرما به درون را بگیرند.بدین گونه از معماری ارارتویی الگو برداری می شد در حالی که ساختمایه سازگار با اب و هوای سرد قفقاز بود در شوش دگرگون شده بود. ساخت تالار ستوندار با پوشش دو پوسته تیر پوش پس از اسلام نیز دنبال شد.نمونه از ان در مسجد جامع ابیانه مسجد گزاوشت و مسجد میدان در بناب یافت میشود. کلاوه های ارارتئیی به گونه ای دیگر در معماری پارسی ساخته شد.نمونه ان الگو برداری ساختمان کعبه زرتشت در نقش رستم است که ساختمانی چهارگوشه سنگی که درگاه ان بلندتر از کف زمین است
در زمان ساسانیان هم پادشاهان پارسی ساسانی همه ریش و مو بلند و مجعد داشتند
عرفان کریمی گرامی
خدایی تو این 2500سال به نظر شما چیزی از نژاد اریای باقی مانده؟؟؟؟

دوست عزیز اره مانده است . ( البته قومي به نام اريا وجود نداشته كه بماند ولي اگر منظورتان پارسها باشد ، اره مانده است )
تنها هموطنان زرتشتی که به علل مختلف با دیگر اقوام کمترین اختلاط را داشتند تقریبا بازمانده پارسيان قدیم هستند.
البته همان استعمار گرانی که اریا را برای ایرانیان تحمیل کردند همان ها چند سال پیش ایرانیان را از اریایی بودن خط زدند. بدبخت کسانی هستند که به جعلیات گوشنوازی جان و دل می سپارند و انرژی و بودجه و وقت خود را صرف موهومات مینمایند و وقتی جاعلان انها را خط زدند سردر گم میشوند . ملتی که تاریخ واقعی خود را فراموش کند و به جعلیات متوسل شود محکوم به بیچارگیست .
در ابتدا باید بگم افرادی که خودشون را از نژاد اریایی میدونن سخت در اشتباهن (خودمن هم تا چند سال پیش همین فکر را میکردم)
ترکیب نژادی که در ایران وجود داره را هیچ کشوری نداره دوما در طول تاریخ نژاد اریایی بار ها با ملیت های مختلفی چون یونانی(حمله اسکندرو و سپس سلوکیان)عربی(حمله اعراب )موغولی (حمله موغول ها) ترکی وافغانی مخلوط شده است . تنها این مثال را میزنم تا به عمق فاجعه پی ببرید:جمعیت ایران قبل از حمله موغول دو میلیون و پانصد هزار بود اما بعد از ان به دویست وپنجاه هزار کاهش پیدا کرد.خدایی تو این 2500سال به نظر شما چیزی از نژاد اریای باقی مانده؟؟؟؟
در جواب اقای تریتا باید بگم که فلسفه ای که در یونان وجود داشت دیگر در هیچ دوره زمانی به چشم نخورد و نخواهد خورد.حتی امپراطوری وسیع روم هم از لحاظ فکری-فلسفی در مقابل یونان حرفی برای گفتن ندارد(علی بیگدلی.تاریخ یونان وروم)دیگه ایران جای خود داره! (اوضاع وقتی برای ما ایرانی ها بدتر میشه که ما علاوه بر نداشتن فیلسوف حتی یک کتاب مکتوب نیز از زمان هخامنشیان تا میانه دوره ساسانی در دستانمان نیست.
در ضمن جناب تریتا وسعت یک امپراطوری نشان از فرهنگ و تمدن ان امپراطوری نیست اگه به وسعته پس باید امپراطوری موغول با فرهنگ ترین امپراطوری دنیا باشه!
تریتا:فلسفه‌بازان یونانی چه کاری برای پیش‌رفت و بهبود معیشت و زندگی مردمشان انجام دادند؟
در زمان پریکلس اتن به یکی ار ثروتمند ترین شهر های دنیا تبدیل شد ان ها بعد از پیروزی بر ایرانیان در جنگ های مدیک تجارت میدی ترانه را در دست گرفتند این ثروت افسانه ای بعد ها موجب حسودی اسپارتی ها شد(علی بیگدلی . تاریخ یونان و روم) در ضمن فیلسوفان برای بهبود تفکر مردم تلاش میکنند نه برای بهبود وضع اقتصادی
[quote='fuzuli']هدف من از نوشتن دیدگاه ، این بود که بگوییم نباید در نوشتن بی انصافی کرد و حق را نادیده گرفت. ما نباید منکر دیدگاه ارزشمند بسیاری از فیلسوفان یونانی بشویم. یونان آنقدر قدرت داشت که بتواند امپراتوری بزرگ هخامنشی را براندازد و تا هشتاد سال بر ایران حکومت کند[/quote]
1. حداقل از این گفتگو معلوممان شد که از نظر تو «انکار دیدگاه ارزشمند بسیاری از فیلسوفان یونانی» برابر بی‌انصافی و نادیده گرفتن حق است اما در «انکار تاریخ و تمدن ایران باستان (از عیلامیان تا ساسانیان)» مشکلی وجود ندارد بلکه بسیار مستحب نیز هست!
2. یونانیان کی و چگونه هخامنشیان را برانداختند و هشتاد سال بر ایران حکومت کردند؟ این از کشفیات جدید توست یا نکند مننظورت از یونانیان، مقدونیه‌ای‌هاست؟! که این دو با هم خیلی فرق می‌کنند!
از فضولی عزیز
می توانی نام چند فیلیسوف بزرگ در دوره هخامنشی را بنویسی؟

اگر هنوز این پروژه های نژاد سازی و سلسه سازی به درد استعمار گران بخورد در اینده نزدیک شاهد ظهور دانشمندانی منتسب به هخامنشیان خواهیم شد که علم انها دست بقراط و سقراط و افلاطون و ارسطو و بطلمیوس ، تالس، فیساغورس(فیثاغورث)، اقلیدس، و ارشمیدس را از پشت خواهند بست. و احتمالا هم چند كتاب از موزه ها براي اين دانشمندان هخامنشي كه بعدا پيدا خواهند شد راست و ريست خواهد شد .
و احتمالا يك لوحي هم پيدا خواهد شد كه نشان دهد قسم نامه بقراط كپي از ان بوده است .
تخت جمشید
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک