«غُزها در بیابانهاى بخارا زندگى مىکردند. اینان در نواحى بخارا دست به قتل و تاراج و آشوب مىزدند و محمود بن سبکتکین لشکر بدان سو برد و بسیارى از ایشان را بکشت، باقى به خراسان گریختند و در آنجا فسادها بر انگیختند و غارتها کردند. اینان در سال ۴٢٩ وارد مراغه شدند و آنجا را غارت کردند و جماعتى کثیر از کردان هذبانى را کشتند. جماعتى نیز به رى رفتند و رى را در محاصره گرفتند. غزان شهر را گرفتند و در قتل و تاراج افراط کردند، در کرج و قزوین نیز چنین کردند. غزان سپس به ارومیه رفتند، در نواحى آن شهر جمع کثیرى از مردم شهر و کردان آن حوالى را کشتار نمودند و در سال ۴٣٠ در دینور دست به قتل و تاراج زدند. غزانی که در ارومیه بودند به بلاد کردان هکارى در حوالى موصل رفتند و در آنجا تاراج و کشتار و آشوب به راه انداختند ... غزان دیار بکر را ویران ساختند ... غزان به موصل رسیدند. به شهر داخل شدند و آنقدر اموال و جواهر و زیورهاى زنان و اثاث بردند که به حساب در نمىآمد. غزان در موصل کشتار و تاراج را از حد گذرانیدند. بعضى از محلهها که اموالى گزاف گرد آورده تقدیم کردند، از کشتار در امان ماندند. غزان در اواسط ۴٣۵ به شهر در آمدند و شمشیر در مردم نهادند و دوازده روز کشتار کردند. چنانکه از بسیارى اجساد، راهها بسته شد و کشتگان را گروه گروه در گودالها دفن مىکردند. غزان که فرصتى یافتند به دیار بکر و سپس ارزن الروم و همچنین آذربایجان رفتند و همه جا غارت کردند و کشتار نمودند.» (عبدالرحمان بن خلدون؛ تاریخ ابن خلدون؛ ترجمه عبدالمحمد آیتی؛ تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی؛ 1366، ج3، صص 371-369)
عزیزم این ارجاعی که دادی صفحاتش اشتباه است برو خود منبع را نگاهی بکن .
و بایستی در اینجا خاطر نشان کنم که این دشمنی تو با ترکان و ارجاعاتت خواستگاه تو را مشخص می کند
تو هنوز فرق غز و اغوز را نمی توانی تشخیص بدهی و...
لابد محمود هم از تبار تو بو بوده که با آنها مقابله کرده و یا سلجوقیان از فرزندان کورش بوده اند که به سرکوب غز پرداختند
لازم به یادآوری است به این توصیفاتی که حضرتعالی از غز و جنایاتشان مکنی شکی باقی نمی ماند که شما نیز از فرزندان مشروع یا ....ایشان هستی و استدلالهای تو لین امر را ثابت می کند
[quote='fuzuli']مگر تو قبول نداری که کورپدیا بعنوان یک کتاب تاریخی نوشته نشد بلکه برای آموزش و تربیت اخلاقی نوشته شد؟!
مگر همه نوشته های هردوت حقیقت است؟ همانطوری که نوشته های برخی مورخین در مورد برخی از وقایع غیرقابل قبول است مانند قد عوج بن عنق که می گویند در زمان توفان نوح زنده بوده و آب تا زانوی او هم نرسید.
تاریخ باید علمی به دور تعصب و همراه با مدرک و به دور از توهین به پادشاههان و اقوام و زبان ها و نژادها نوشته شود تا بتواند آیینه تخت و درست باشد نه آینه محدب و معقر ( محدب برای ما و مقر برای دیگر ملل).[/quote]
بالاخره می توان از متون تاریخی حقیقتی استخراج کرد یا نه ؟!! من یک نمونه از اظهار نظر خودتان را ذکر می کنم :
[quote='fuzuli']« و مادر این ك ي ر ش دختر یکی بود از انبیاء بنی اسرائیل مادر او را «اشین» گفتندی و برادر مادرش او را توریه آموخته بود و سخت دانا و عاقل بود و بیتالمقدس را آبادان کرد به فرمان بهمن و هرچه از مال و چارپایان و اسباب بنی اسرائیل در خزانه و در دست کسان بختالنصر در خزانه بهمن مانده بود به ایشان داد ... (فارسنامه ابن بلخی)
با چسيبده نوشتن كورش به شكلي در در متن فارسنامه ابن بلخي آمده نشانه ستاره پيدا مي شد كه مجبور شدم جدا بنويسم.[/quote]
احتمالاً فقط وقتی که متن تاریخی با تمایلات و ذهنیات ما همگرا باشد می توان آنرا جدی گرفت و نقل کرد و تفسیر نمود وگرنه دروغ است و وهم و خیال است !!!!!
[quote='fuzuli']فضولی: البینه علی المدعی ( ادعا کننده باید گواه و دلیل بیاورد).[/quote]
تو بشخصه و پیوسته و در ذیل هر مبحث و کتابی مدعیات رنگارنگی را به میان میآوری اما تاکنون برای کدام یک دلیل و گواه مستند آوردهای؟! حضرت شیخ، «خود را به آن راه زدن» هم حد و حدودی دارد.
تریتا:مگر خودت تا به حال چنین کاری کردهای که از دیگران هم مطالبه میکنی؟!
فضولی: البینه علی المدعی ( ادعا کننده باید گواه و دلیل بیاورد)
قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین.
[quote='fuzuli']جناب بهداد ؛ منبع حرفتان را با شماره صفحه و عنوان کتاب و سال انتشار بنویسید.[/quote]
لطفا بر روی گوگل سرچ کنید ( قرآن عجم ) حتی یکی از سایت های افغان هم در همین رابطه مطلبی نوشته بود ... با سپاس
در ضمن بد نیست این عکس و این عکس را هم مشاهده کنید
[quote='fuzuli']جناب بهداد ؛ منبع حرفتان را با شماره صفحه و عنوان کتاب و سال انتشار بنویسید.[/quote]
مگر خودت تا به حال چنین کاری کردهای که از دیگران هم مطالبه میکنی؟!
[quote='fuzuli']تاریخ باید علمی به دور تعصب و همراه با مدرک و به دور از توهین به پادشاههان و اقوام و زبان ها و نژادها نوشته شود[/quote]
این نوع نصیحتها را اول به خودت بکن که جز کتمان و تخریب تاریخ و فرهنگ ایرانیان و ستایش ایرانیکُشان چیز دیگری از تو ندیده و نخواندهایم.
ملک شعرای بهار یکی از استادان بزرگ در علم تحقیق و پژوهش آثار ادبی قدیم و یکی از بهترین شاعران معاصر، شاهنامه فردوسی را قرآن عجم می خواند ایشان در شعرش اشاره میکند که :
آنچه کورش کرد و دارا و آنچه زرتشت مهین
زنده گشت از همت فردوسی با آفرین
شاهنامه هست بی اغراق قرآن عجم
رتبه دانای طوسی رتبه پیغمبری
(ملک الشعرای بهار)
همین نکته برای همه ایرانی دوستان کافی هست چرا که از قدیم گفتن در خانه اگر کس است یک حرف بس است
مگر تو قبول نداری که کورپدیا بعنوان یک کتاب تاریخی نوشته نشد بلکه برای آموزش و تربیت اخلاقی نوشته شد؟!
مگر همه نوشته های هردوت حقیقت است؟ همانطوری که نوشته های برخی مورخین در مورد برخی از وقایع غیرقابل قبول است مانند قد عوج بن عنق که می گویند در زمان توفان نوح زنده بوده و آب تا زانوی او هم نرسید.
تاریخ باید علمی به دور تعصب و همراه با مدرک و به دور از توهین به پادشاههان و اقوام و زبان ها و نژادها نوشته شود تا بتواند آیینه تخت و درست باشد نه آینه محدب و معقر ( محدب برای ما و مقر برای دیگر ملل).
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تخت جمشید
عزیزم این ارجاعی که دادی صفحاتش اشتباه است برو خود منبع را نگاهی بکن .
و بایستی در اینجا خاطر نشان کنم که این دشمنی تو با ترکان و ارجاعاتت خواستگاه تو را مشخص می کند
تو هنوز فرق غز و اغوز را نمی توانی تشخیص بدهی و...
لابد محمود هم از تبار تو بو بوده که با آنها مقابله کرده و یا سلجوقیان از فرزندان کورش بوده اند که به سرکوب غز پرداختند
لازم به یادآوری است به این توصیفاتی که حضرتعالی از غز و جنایاتشان مکنی شکی باقی نمی ماند که شما نیز از فرزندان مشروع یا ....ایشان هستی و استدلالهای تو لین امر را ثابت می کند
مگر همه نوشته های هردوت حقیقت است؟ همانطوری که نوشته های برخی مورخین در مورد برخی از وقایع غیرقابل قبول است مانند قد عوج بن عنق که می گویند در زمان توفان نوح زنده بوده و آب تا زانوی او هم نرسید.
تاریخ باید علمی به دور تعصب و همراه با مدرک و به دور از توهین به پادشاههان و اقوام و زبان ها و نژادها نوشته شود تا بتواند آیینه تخت و درست باشد نه آینه محدب و معقر ( محدب برای ما و مقر برای دیگر ملل).[/quote]
بالاخره می توان از متون تاریخی حقیقتی استخراج کرد یا نه ؟!! من یک نمونه از اظهار نظر خودتان را ذکر می کنم :
[quote='fuzuli']« و مادر این ك ي ر ش دختر یکی بود از انبیاء بنی اسرائیل مادر او را «اشین» گفتندی و برادر مادرش او را توریه آموخته بود و سخت دانا و عاقل بود و بیتالمقدس را آبادان کرد به فرمان بهمن و هرچه از مال و چارپایان و اسباب بنی اسرائیل در خزانه و در دست کسان بختالنصر در خزانه بهمن مانده بود به ایشان داد ... (فارسنامه ابن بلخی)
با چسيبده نوشتن كورش به شكلي در در متن فارسنامه ابن بلخي آمده نشانه ستاره پيدا مي شد كه مجبور شدم جدا بنويسم.[/quote]
احتمالاً فقط وقتی که متن تاریخی با تمایلات و ذهنیات ما همگرا باشد می توان آنرا جدی گرفت و نقل کرد و تفسیر نمود وگرنه دروغ است و وهم و خیال است !!!!!
تو بشخصه و پیوسته و در ذیل هر مبحث و کتابی مدعیات رنگارنگی را به میان میآوری اما تاکنون برای کدام یک دلیل و گواه مستند آوردهای؟! حضرت شیخ، «خود را به آن راه زدن» هم حد و حدودی دارد.
فضولی: البینه علی المدعی ( ادعا کننده باید گواه و دلیل بیاورد)
قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین.
لطفا بر روی گوگل سرچ کنید ( قرآن عجم ) حتی یکی از سایت های افغان هم در همین رابطه مطلبی نوشته بود ... با سپاس
در ضمن بد نیست این عکس و این عکس را هم مشاهده کنید
مگر خودت تا به حال چنین کاری کردهای که از دیگران هم مطالبه میکنی؟!
[quote='fuzuli']تاریخ باید علمی به دور تعصب و همراه با مدرک و به دور از توهین به پادشاههان و اقوام و زبان ها و نژادها نوشته شود[/quote]
این نوع نصیحتها را اول به خودت بکن که جز کتمان و تخریب تاریخ و فرهنگ ایرانیان و ستایش ایرانیکُشان چیز دیگری از تو ندیده و نخواندهایم.
آنچه کورش کرد و دارا و آنچه زرتشت مهین
زنده گشت از همت فردوسی با آفرین
شاهنامه هست بی اغراق قرآن عجم
رتبه دانای طوسی رتبه پیغمبری
(ملک الشعرای بهار)
همین نکته برای همه ایرانی دوستان کافی هست چرا که از قدیم گفتن در خانه اگر کس است یک حرف بس است
مگر همه نوشته های هردوت حقیقت است؟ همانطوری که نوشته های برخی مورخین در مورد برخی از وقایع غیرقابل قبول است مانند قد عوج بن عنق که می گویند در زمان توفان نوح زنده بوده و آب تا زانوی او هم نرسید.
تاریخ باید علمی به دور تعصب و همراه با مدرک و به دور از توهین به پادشاههان و اقوام و زبان ها و نژادها نوشته شود تا بتواند آیینه تخت و درست باشد نه آینه محدب و معقر ( محدب برای ما و مقر برای دیگر ملل).