ببینید زیر جه کتاب هایی( تخت جمشید و آرامگاه کوروش و...) بحث از طرف چه کسانی به کجا رفت !
شخصی که به گذشته ی درخشانی از ایران باور ندارد که تکلیفش روشن است و مخاطب این پرسش بنده قرار نمی گیرد. اما بنده برای شما بزرگواران و وطن پرستانی ! که سنگ ایران باستان و منشور حقوق
بشر (می دانید در آن منشور به چه مواردی اشاره شده ؟؟) را به سینه می زنید، نکاتی را مطرح می کنم که جدا مایلم اگر پاسخ یا نظری دارید ارائه دهید :
1_ پارادوکس خیلی جالب و تامل بر انگیزی است : با فحاشی و چماق کشیدن از منشور حقوق بشر دفاع کردن !
شمایی که از پشت مانیتور مشت پرتاب می کنید چرا می خواهید از بخش های مسالمت آمیز تاریخ ! دفاع کنید ، بگردید آن زمان هایی که جنگی در گرفته و قمه کشی بوده را بیابید و از آن دفاع کنید. این معقول تر است و هم مفید تر ( چون خود شما نیز تخلیه می گردید )
2_تا همین دیروز ما ایرانیان تاج سر همه ی ملت ها و دارای غنی ترین فرهنگ و آداب بودیم، که چی ؟ امروز چه هستیم ؟ جایگاهمان در دنیا کجاست ؟ مردم دنیا_درست یا غلط_ چه تصوری از ما دارند و دلیل اش چیست ؟
ببینید از لحاظ همان حقوق بشری که ازش دم می زنیم(و مدعی که ما 2500 سال پیش داشته ایم و آنها امروز به آن رسیده اند) سایر ملل _همسایگانمان را عرض نمی کنم_ در چه مرحله ای هستند و درگیر چه مسائلی و ما کجای کاریم ؟
البته وقتی در همچین محیط محدودی (کتابناک ! کتابخوان!) تحمل یکدیگر را نداریم، توقع بیهوده ....
3_این نوع دفاع شما دوستان که مخاطب بی طرفی را از وطن و وطن پرستی بیزار می کند. غیر از این است ؟
4_بنده آرزوی ام این است که ای کاش همچین پیشینه ای نداشتیم، تا نتوانیم اینقدر خود را پشت آن پنهان کنیم و با خیال خوش آن چرت بزنیم و چشممان باز می شد که چه هستیم و چه باید بکنیم .
[quote='جان و خرد'] حتی تا همین دو روز پیش آواتار جان و خرد با چکاد یکی بود : پیکره ی خاقانی . و اگر به آخرین کامنت های چکاد که زیر کتاب دوازده قرن سکوت آورده شده توجه کنید خواهید دید که پشت سر کامنت های چکاد ، این جان و خرد است که پاسخ داده ولی چون مسئولان این سایت اجازه ی ورود به چکاد را نداده بودند من مجبور شدم حرفم را با نام کاربری جان و خرد بزنم ، و اگر دقت کنید در همان کامنت ها که من حرف هایم را بخش بندی کرده ام ( 1 ، 2 ، 3 ، ... ) بخش 1 و 2 وجود ندارد و ناظر محترم آن را نیز حذف کرده بودند . من در آنجا گفته بودم که حرفهایی که می زنم به نقل از چکاد است . اما تاسف آورتر اینکه من خودم به شما پیام خصوصی دادم و به چند تن از ذوستان که جان و خرد همان چکاد است و حالا شما با کمال وقاحت این مسئله را حربه ای برای کوفتن من قرار داده اید . زمانی که نام کاربری من چکاد بود مرا متهم می کردید که وارد اصل ماجرا نمی شوی و من تصمیم گرفتم با نام جان و خرد این کار بکنم که تا کنون حتی یک کامنت از شما ندیده ام که نسبت به نظر من واکنش نشان دهی ، فقط نشسته ای و ترجیع وحدت ملی را با صدای ناتراشیده ات تکرار می کنی .
[/quote]
جناب جان و خرد یا همان کاربر قدیمی جناب چکاد این موضوع که این دو پروفایل متعلق به یکنفر می باشد از همان روز اول نیز برای من مشخص بود چون پس از گفتگویی که در زیر نقد کتاب 12 قرن سکوت(پورپیرا) باهم داشتیم بعد از آن بنا به دلایلی (که احتمالا فقط بنده و شما و مدیریت میدانند)،جنابعالی مسدود شدید و پس از آن با پروفایل جان و خرد برای من(کریم کایدان) چندین و چند یاداشت ارسال نمودید.از آنجا که برخی افراد معلوم الحال در مباحث علمی هیچ حرف و نظر منطقی برای گفتن ندارد و بجز توهین و تهمت و افترا زدن که مشخصا است کار چه افراد با چه نیات و چه عقایدی میباشد گویا جدیدا کریم کایدان مبدل به چکاد یا جناب جان و خرد گردیده!
قبل از هر سخن باید عرض کنم به شخصه بنا به دلایلی که مطمئنا خود بهتر میدانید با اکثر نظرات شما و حتی سوء نیت شما در مورد تاریخ و فرهنگ کشورم مخالفم که بحث برسر آن موضوعی دیگر است. ولی از آنجا که از روی توهمات گویا جدیدا شما یا بهتر است بگویم بنده مبدل به جناب جان و خرد شدم لازم است که به شما(یعنی به خودم!!) بگویم اگر شما من هستید یا من شما هستم پس خواهشی که دارم لطفا از توهم خارج شوید(یا از توهم خارج شوم!) و برای بنده(یعنی خودتان!) پیام خصوصی آن هم به کرات و مرات ارسال نفرمایید!
چون مطمئنا شاید شما(یعنی خودم!) در جعل هویت اینقدر ناشی تشریف داشته باشید ولی مطمئنا در سایت کتابناک ماموران mi6 و cia و k.g.b قدیم تشریف دارند که نوع فعالیتشان در این مکان نه فرهنگی است و نه اجتماعی و فقط متخصص شناسایی افراد مجهول و احتمالا جاسوسان و منافقینی هست که از طرف سازمان های برون مرزی در جامعه مجازی ایرانی فعالیت می نمایند!
ادامه در کامنت بعد...
[quote='soheiliakbar']متاسفانه نظر ناظر بر تایید گفتار کسانی چون کیدان با آواتار های جان و خرد و چگاد است, و مطالب افشاگرانه ی اینجانب را که پرده از روی نیات شوم او برداشته بودم حذف کرد.[/quote] جناب سهیلی !
بنده تا این لحظه سکوت کردم و دست به وبرایشی نبردم اما شما در تمام دیدگاه هایی که درج نمودید ، آیا جز نسبت دادن کاربران به فلان جریان و فلان دسته بوده است؟ مایه تاسف است که یک کاربر به جای نقد کردن موضوع کتاب ، هویت اعضا را به چالش بکشد و تاسف بارتر آن که پس از آن ، قضاوت نظارت سایت را زیر سئوال ببرد. بنده بارها تذکر دادم که افراد حق توهین به یکدیگر را ندارند ، اگر شما انگی به شخصی می زنید باید با دلیل و مدرک باشد و گر نه چنین مطالبی را در نشریات زرد این دوره بسیار می توان یافت که فاقد ارزش هستند.
درج الفاظی چون کلک ، ، قلم نحس و نجست ، فریب خورده ی بی سواد و بیچاره ، خجالت بکش ، بی شرفها ، و . . آیا در شان قلم یک کاربر فرهیخته در سایت کتابناک می تواند باشد؟
به شما توصیه جدی می کنم که یک بازنگری کوتاه نسبت به دیدگاه های اولیه تان در بدو ورود به سایت و آخرین پیام هایتان داشته باشید و خود قضاوت کنید که در نقد موضوع کتاب که شرط ورود به مباحث است ، نحوه فعالیت شما ، سیر صعودی طی کرده است با سیر نزولی؟
نظارت هیچ شناختی نسبت به اعضا در فضای مجازی نداشته و تنها با رعایت اصول اولیه احترام انسان ها نسبت به یکدیگر و قوانین یک سایت فرهنگی ، حرکت می کند. (اصولی که شما نادیده گرفتید). از این پس هر مطلبی دال بر توهین اعضا به یکدیگر حذف می گردد و در صورت تکرار نسبت به ادامه عضویت فرد مذکور در سایت تصمیم گرفته خواهد شد.
متاسفانه نظر ناظر بر تایید گفتار کسانی چون کیدان با آواتار های جان و خرد و چگاد است, و مطالب افشاگرانه ی اینجانب را که پرده از روی نیات شوم او برداشته بودم حذف کرد.
و اما ادعای اینکه ایرانیان سازندگان اهرام ثلاثه مصر بودند!!
این ادعا تابدانجا بی اساس و بی اعتبار است که چندان ارزشی برای نقد آن وجود ندارد. عنصر و سبک هنر ایرانی و اقوام ایرانی کاملا در آثار برجای مانده در فلات ایران مشخص است و در بسیاری از موارد کاملا با هنر مصری و یونانی و اورارتویی و فنیقی و رومی تفاوت و تمایز کامل دارد.
اگر به ستون های شهر پارسه(تخت جمشید) بنگریم دو مشخصه کاملا ایرانی در آنها را میتوانیم مشاهده نماییم که در سبک و هنر معماری مصری و گاها یونانی مشاهده نمی گردد.
در هنر معماری ایرانیان ستونها فاصله بسیاری بیشتری بانوع مصری و یونانی خود دارند(برای مثال بنگرید به فاصله ستونها در کاخ آپادانا و معبد لاکسور در مصر و معبد پارتنون در یونان) وجود شیار های قاشقی و تعداد آنها در ستونهای هخامنشی و سر ستون و شال ستون و زیر ستون(و همچنین نقوش بکار رفته در زیر ستون) هرکدام با یکدیگر کاملا تفاوت دارد،باوجود معماران یونانی و مصری در ساخت دیستکها(کاخهای) پارسی ما باز شاهد نوع هنر مختص به خود ایرانیان میباشیم که از نظر معنوی نیز برخواسته از گرایشات مذهبی و باورهای اشراقی اقوام ایرانی دارد.
با این وجود چگونه میتوان ادعا کرد که سازنده اهرام و کاخهای مصر ایرانیان بوده اند؟!!(با این چنین ادعایی احتمالا دانشگاه شرق شناسی شیکاگوی آمریکا و دانشگاه گوتینگن آلمان از فردا به کل باید دهه ها تحقیقات و مطالعات خود را تعطیل نماید!)
پرداختن به این موضوع فکر نمیکنم بیش از این احتیاج باشد فقط لازم است به سایت پژوهشی این مراکز تحقیقی مراجعه نماییم مطمئنا با مشاهده و مطالعه ده ها مقاله در این زمینه بخوبی میتوانیم به واقعیت امر پی ببریم.
به هر حال همانگونه که پیشتر نیز گفتم انکار تمدن و فرهنگ دیگر اقوام و یا مصادره نمودن آن به نام تاریخ و تمدن خود نه امریست ممکن و نه از نظر اخلاقی و انسانی(و عقلانی) جایگاه و ارزشی دارد.
باسپاس
اول باید سوال شود کدام تمدن و فرهنگ مصر باستان؟ فرهنگ و تمدنی که در دوران فراعنه پیش از قرن سوم قبل از میلاد(سه هزار سال یپش از میلاد) بوده یا تمدن و فرهنگی که در طی حکومت چند صد ساله بطالسه مصر (توسط سرداران اسکندر مقدونی) و سپس رومیان مبدل به فرهنگ رومی و یونانی گردیده بود؟!
آیا اگر ایرانیان نیز در طی چند صد سال توسط دولتها و ملتهای بیگانه به صورت کامل مورد تصرف قرار میگرفت آیا چیزی از فرهنگ و زبان نیاکانش باقی می ماند؟! مطمئنا خیر همانگونه که شاهد هستیم پس از هجوم اعراب مسلمان با اینکه تمام فلات ایران زیر یوغ حکومت و سیاست اعراب قرار نگرفته بود ولی عناصر فرهنگی اقوام عرب تا زمان حال در فرهنگ و تمدن ایرانیان ریشه دوانده و چه بسا عناصری که میل به خرافه پرستی را در طی این قرون در جامعه ایرانی افزایش داده است.
اگر حکومتهای ملوک الطوایفی همچون آل بویه، سامانیان، صفاریان،آل زیار،خرمدینان،مرعشیان طبرستان و.... بسیاری دیگر که خود را از انساب اقوام بزرگ ایرانی دوران ساسانی و اشکانی میدانستند نمی بودند اکنون ما چیزی به نام فرهنگ و تمدن و زبان فارسی نمی داشتیم(فرهنگ ایرانی نمی بود که فردوسی و دقیقی برای او خدایک نامه را به نظمی تو بسراید!)، ایران تنها در یک دوره توسط یکی از سرداران اسکندر مقدونی(سلوکوس) به مدت 70 سال زیر یوغ حکومت هلنی ها قرار گرفت، کما اینکه در طی همین مدت کوتاه نیز ما به خوبی شاهد عناصر فرهنگی و تمدن هلنی در فلات ایران و اقوام ایرانی هستیم...
از طرفی مصر باستان پس از حمله کمبوجیه و بیش از دو قرن سلطه هخامنشیان و پس از آن حکومت بطالسه و سپس رومیان به مدت چند صد سال زیر یوغ حکومت بیگانگان اداره می گردید، پس نباید هم انتظار داشته باشیم با روی کار آمدن یک حکومت دینی مردم مصر آمادگی پذیرش کامل آن را داشته باشند.
موضوعی مهمتر اینکه اگر ایرانیان دست از فرهنگ و آداب و سنت و زبان اجدادی خود نکشیدند چون خود دارای یک امتیار بسیار مهم و بسیار قوی بودند که همانا مذهب بود. امتیار بسیار مهمی که در نزد مصریان هرگز وجود نداشت. وجود مذهب و آشنایی با روح اشراقگرایی که خاص اقوام ایرانی میبود باعث گردید تمام فرهنگ و آداب و سنت اقوام بیگانه در آن ذوب گردد، ترکان و مغولان هیچکدام دارای یک نظام دینی محکم نبودند تابدانجا که بسیاری از معولان مسیحی و سپس مسلمان گردیدند(الجایتو آغازگر گرایش به تشیع و پذیرش مذهب شیعی در دورانی بود که شیعیان چندان دارای قدرت و مرکزیت نبودند) ترکان صفوی خود بنیانگذار مذهب سیاسی تشیع عثنی عشری بودند و هرکدام از این اقوام بیگانه جذب فرهنگ دینی ایرانیان گردیدند،در صورتی که مصریان دارای چنین امتیار و اهرم بازدارنده ای نسبت به بیگانگان نبودند.
نقل قول از جناب جان و خرد:
خوش دارم آقای کایدان این کامنت رو ببینند و تحلیل کنند . البته به نظر من این نوشته غیر قابل تحلیل است ، چطور می توان با ذهنیتی که خود را چه در گذشته و چه در حال صاحب غنی ترین فرهنگ در طول تاریخ جهان می دونه پای بحث نشست ؟
جناب خرد بنده باید چی رو تجزیه و تحلیل کنم؟!
.....................................................
لازم به ذکره دشمن تمدن و فرهنگ ملتها همواره دو عنصر مهم بوده،یکی دیدگاه مغرضانه و کینه جویانه و از طرفی دیگر دفاع متعصبانه و از روی ناآگاهی و جهل که مبدل به افراطگرایی می گردد و تا بدانجا پیش میرود که نقش تمامی عناصر فرهنگی دیگر اقوام و ملتها را برای اعتلای روح فرهنگ و تمدن یک کشور وملت را انکار می نمایند.
و اما برای رد چنین ادعاهایی باید به دلایل و عناصر تاریخی آن نگریسته شود تا اینکه با خود شیفتگی فرهنگی و غلو نمایی از در مبالغه در آییم که چون مصریان چنین و چنان بودن و چون ایرانیان چنین و چنان بودن پس نتیجه چنین گشته است!!
خیر،این افسانه پردازی ها چه از روی غرض و چه ار وی حب وقتی بیان گردد خود باعث مخدوش نمودن چهره واقعیات تاریخی خواهد گردید.............
و اما چرا ملت و مردم مصرباستان همچون ایرانیان نتوانستند از تمدن و فرهنگ و زبان مصریان باستان حراست نمایند(هرچند که ایرانیان نیز در بسیاری موارد بنا به عوامل و دلایلی نتوانستند و تنها از مهمترین عنصر فرهنگی خود زبان فارسی بود که تاحدودی محافظت نمودند.)
[edit=simin]1393/03/23[/edit]
[quote='soheiliakbar']جناب جان و خرد ( چگاد )بنده هم پیشنهاد می کنم به مداهنه و چاپلوسی و باز گوئی ی افکار پلید پور بیرارِ خائن و وطن فروش که اگر خودش نباشید دست آموز و ملعبه ی وی هستید ادامه دهید, عرض اندام زشت گونه ی شما و سرپوش گذاشتن بر حقایق تاریخی, جز شمیم تعفنِ تفرقه افکنی, حاصلی جز برای چند نفر طرفدار نا آگاهتان ندارد, آواتار « چگاد » خودرا منافقانه بدل به « جان و خرد » کرده اید در حالیکه آثار خرد در افکار چرکین و عقده های فریبکارانه ی شما وجود ندارد. هرگاه کم می آورید و ناتوان از به انجام رسانیدن نیات شوم خود میشوید زبانتان مایوسانه دراز می شود و حرفهای سخیفی را که الحق در شان خودتان است باز گو می کنید, از من می پرسید می دانید من کیم؟ آری می دانم شما که هستید و چه هستید! شما « پور بیرار » هستید و یا اگر نه! نوکر دست آموز و سر سپرده ی او هستید. جناب « کیدان » هم خودشما هستید, که اگر او نباشید هردو آموخته ی یک مکتب هستید, همه ی نوشتارتان یکسان و دشمنی آشکارتان با ملت عزیز ایران و مذهب اسلام در آنها موج می زند![/quote] دفاع از زبان ترکی و فرهنگ ترکی همراه با دفاع از پورپیرار بزرگترین فحاش به زبان و فرهنگ ترکها همانند این است که بگوییم من مسلمانم و عاشق سلمان رشدی نیز هستم
چنانچه امثال کوروش پرستان هتاک به فرهنگ و زبان ترکی نیز که خود را به دروغ عاشق ایران می دانند و پورپیرار را بی سواد ولی از فحاشی های پورپیرار به ترکان حمایت می کنند و در این زمینه وی را استاد می نامند نیز با آنها یکی هستند
امثال این افراد به ظاهر عاشق ایران و زبان فارسی و زبان و فرهنگ ترکی مزدورانی هستندجیره خور که قصد نفاق و تفرقه دارند و نمی خواهند در کشور وحدت بوجود بیاید و فقط دارند به دو زبان و فرهنگ بزرگ ترکی و فارسی اهانت می کنند تا به اهداف شومشان برسند
براي اين افراد فرهنگ و ادبيات و زبانشان هيچ اهميتي ندارد و حاضر به وقت گذاشتن و تحصيل د رآن نيستند فقط پول برايشان ارزشمند است
از همه می خواهم جواب این خائنین به مردم را ندهند و در دام و نقشه شوم این افراد نیافتند
دوستان در بحث علمی و تاریخی ؛ اتهام و انگ زدن به دیگران به دور از انصاف و جوانمردی و روحیه ایرانی ماست.
امام فخر رازی تمام نوشته های فلاسفه و منطقدانان آن روز را قویّا نقد کرده و اشکال گرفته است ، چه ایرادی دارد که دوستانمان نیز نوشته های ما را نقد کنند؟ اگر درست بود که هیچ و اگر واقعا عیبی در نوشته هایمان بود ، انشا الله راهنمایی خواهیم شد.
انگ زدن و مارک زدن چه دردی را درمان می کند؟ مثلا با انگ زدن باعث شهادت شهید اول ( نویسنده لمعه دمشقیه) و شهید ثانی ( شارح لمعمه) شدند، آیا درد انگ زنندگان درمان شد یا کتاب لمعه جرء کتاب حوزه قرار گرفت و تدریس شد؟ آیا نسبت کفر و ارتداد به ابنسینا نزدند، چه دردی از تهمت زنندگان دوا شد؟ ( کفر چو منی آسان نبود / محکمتر از ایمان من ایمان نبود) ؛ به حکیم سهرودی زنجانی " شیخ اشراق " تهمت زدنند و شهید کردند؛ چه شد؟ به عماد الدین نسیمی شروانی انگ زدند و منصور حلاج را بردار کردند، چه شد؟
دوستان گرامی در بحث علمی و دینی تهمت جایگاهی ندارد.
جناب جان و خرد ( چگاد )
بنده هم پیشنهاد می کنم به مداهنه و چاپلوسی و باز گوئی ی افکار پلید پور بیرارِ خائن و وطن فروش که اگر خودش نباشید دست آموز و ملعبه ی وی هستید ادامه دهید, عرض
اندام زشت گونه ی شما و سرپوش گذاشتن بر حقایق تاریخی, جز شمیم تعفنِ تفرقه افکنی, حاصلی جز برای چند نفر طرفدار نا آگاهتان ندارد, آواتار « چگاد » خودرا منافقانه بدل
به « جان و خرد » کرده اید در حالیکه آثار خرد در افکار چرکین و عقده های فریبکارانه ی شما وجود ندارد. هرگاه کم می آورید و ناتوان از به انجام رسانیدن نیات شوم خود می
شوید زبانتان مایوسانه دراز می شود و حرفهای سخیفی را که الحق در شان خودتان است باز گو می کنید, از من می پرسید می دانید من کیم؟ آری می دانم شما که هستید و
چه هستید! شما « پور بیرار » هستید و یا اگر نه! نوکر دست آموز و سر سپرده ی او هستید. جناب « کیدان » هم خودشما هستید, که اگر او نباشید هردو آموخته ی یک مکتب
هستید, همه ی نوشتارتان یکسان و دشمنی آشکارتان با ملت عزیز ایران و مذهب اسلام در آنها موج می زند!
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تخت جمشید
شخصی که به گذشته ی درخشانی از ایران باور ندارد که تکلیفش روشن است و مخاطب این پرسش بنده قرار نمی گیرد. اما بنده برای شما بزرگواران و وطن پرستانی ! که سنگ ایران باستان و منشور حقوق
بشر (می دانید در آن منشور به چه مواردی اشاره شده ؟؟) را به سینه می زنید، نکاتی را مطرح می کنم که جدا مایلم اگر پاسخ یا نظری دارید ارائه دهید :
1_ پارادوکس خیلی جالب و تامل بر انگیزی است : با فحاشی و چماق کشیدن از منشور حقوق بشر دفاع کردن !
شمایی که از پشت مانیتور مشت پرتاب می کنید چرا می خواهید از بخش های مسالمت آمیز تاریخ ! دفاع کنید ، بگردید آن زمان هایی که جنگی در گرفته و قمه کشی بوده را بیابید و از آن دفاع کنید. این معقول تر است و هم مفید تر ( چون خود شما نیز تخلیه می گردید )
2_تا همین دیروز ما ایرانیان تاج سر همه ی ملت ها و دارای غنی ترین فرهنگ و آداب بودیم، که چی ؟ امروز چه هستیم ؟ جایگاهمان در دنیا کجاست ؟ مردم دنیا_درست یا غلط_ چه تصوری از ما دارند و دلیل اش چیست ؟
ببینید از لحاظ همان حقوق بشری که ازش دم می زنیم(و مدعی که ما 2500 سال پیش داشته ایم و آنها امروز به آن رسیده اند) سایر ملل _همسایگانمان را عرض نمی کنم_ در چه مرحله ای هستند و درگیر چه مسائلی و ما کجای کاریم ؟
البته وقتی در همچین محیط محدودی (کتابناک ! کتابخوان!) تحمل یکدیگر را نداریم، توقع بیهوده ....
3_این نوع دفاع شما دوستان که مخاطب بی طرفی را از وطن و وطن پرستی بیزار می کند. غیر از این است ؟
4_بنده آرزوی ام این است که ای کاش همچین پیشینه ای نداشتیم، تا نتوانیم اینقدر خود را پشت آن پنهان کنیم و با خیال خوش آن چرت بزنیم و چشممان باز می شد که چه هستیم و چه باید بکنیم .
[/quote]
جناب جان و خرد یا همان کاربر قدیمی جناب چکاد این موضوع که این دو پروفایل متعلق به یکنفر می باشد از همان روز اول نیز برای من مشخص بود چون پس از گفتگویی که در زیر نقد کتاب 12 قرن سکوت(پورپیرا) باهم داشتیم بعد از آن بنا به دلایلی (که احتمالا فقط بنده و شما و مدیریت میدانند)،جنابعالی مسدود شدید و پس از آن با پروفایل جان و خرد برای من(کریم کایدان) چندین و چند یاداشت ارسال نمودید.از آنجا که برخی افراد معلوم الحال در مباحث علمی هیچ حرف و نظر منطقی برای گفتن ندارد و بجز توهین و تهمت و افترا زدن که مشخصا است کار چه افراد با چه نیات و چه عقایدی میباشد گویا جدیدا کریم کایدان مبدل به چکاد یا جناب جان و خرد گردیده!
قبل از هر سخن باید عرض کنم به شخصه بنا به دلایلی که مطمئنا خود بهتر میدانید با اکثر نظرات شما و حتی سوء نیت شما در مورد تاریخ و فرهنگ کشورم مخالفم که بحث برسر آن موضوعی دیگر است. ولی از آنجا که از روی توهمات گویا جدیدا شما یا بهتر است بگویم بنده مبدل به جناب جان و خرد شدم لازم است که به شما(یعنی به خودم!!) بگویم اگر شما من هستید یا من شما هستم پس خواهشی که دارم لطفا از توهم خارج شوید(یا از توهم خارج شوم!) و برای بنده(یعنی خودتان!) پیام خصوصی آن هم به کرات و مرات ارسال نفرمایید!
چون مطمئنا شاید شما(یعنی خودم!) در جعل هویت اینقدر ناشی تشریف داشته باشید ولی مطمئنا در سایت کتابناک ماموران mi6 و cia و k.g.b قدیم تشریف دارند که نوع فعالیتشان در این مکان نه فرهنگی است و نه اجتماعی و فقط متخصص شناسایی افراد مجهول و احتمالا جاسوسان و منافقینی هست که از طرف سازمان های برون مرزی در جامعه مجازی ایرانی فعالیت می نمایند!
ادامه در کامنت بعد...
جناب سهیلی !
بنده تا این لحظه سکوت کردم و دست به وبرایشی نبردم اما شما در تمام دیدگاه هایی که درج نمودید ، آیا جز نسبت دادن کاربران به فلان جریان و فلان دسته بوده است؟ مایه تاسف است که یک کاربر به جای نقد کردن موضوع کتاب ، هویت اعضا را به چالش بکشد و تاسف بارتر آن که پس از آن ، قضاوت نظارت سایت را زیر سئوال ببرد. بنده بارها تذکر دادم که افراد حق توهین به یکدیگر را ندارند ، اگر شما انگی به شخصی می زنید باید با دلیل و مدرک باشد و گر نه چنین مطالبی را در نشریات زرد این دوره بسیار می توان یافت که فاقد ارزش هستند.
درج الفاظی چون کلک ، ، قلم نحس و نجست ، فریب خورده ی بی سواد و بیچاره ، خجالت بکش ، بی شرفها ، و . . آیا در شان قلم یک کاربر فرهیخته در سایت کتابناک می تواند باشد؟
به شما توصیه جدی می کنم که یک بازنگری کوتاه نسبت به دیدگاه های اولیه تان در بدو ورود به سایت و آخرین پیام هایتان داشته باشید و خود قضاوت کنید که در نقد موضوع کتاب که شرط ورود به مباحث است ، نحوه فعالیت شما ، سیر صعودی طی کرده است با سیر نزولی؟
نظارت هیچ شناختی نسبت به اعضا در فضای مجازی نداشته و تنها با رعایت اصول اولیه احترام انسان ها نسبت به یکدیگر و قوانین یک سایت فرهنگی ، حرکت می کند. (اصولی که شما نادیده گرفتید). از این پس هر مطلبی دال بر توهین اعضا به یکدیگر حذف می گردد و در صورت تکرار نسبت به ادامه عضویت فرد مذکور در سایت تصمیم گرفته خواهد شد.
این ادعا تابدانجا بی اساس و بی اعتبار است که چندان ارزشی برای نقد آن وجود ندارد. عنصر و سبک هنر ایرانی و اقوام ایرانی کاملا در آثار برجای مانده در فلات ایران مشخص است و در بسیاری از موارد کاملا با هنر مصری و یونانی و اورارتویی و فنیقی و رومی تفاوت و تمایز کامل دارد.
اگر به ستون های شهر پارسه(تخت جمشید) بنگریم دو مشخصه کاملا ایرانی در آنها را میتوانیم مشاهده نماییم که در سبک و هنر معماری مصری و گاها یونانی مشاهده نمی گردد.
در هنر معماری ایرانیان ستونها فاصله بسیاری بیشتری بانوع مصری و یونانی خود دارند(برای مثال بنگرید به فاصله ستونها در کاخ آپادانا و معبد لاکسور در مصر و معبد پارتنون در یونان) وجود شیار های قاشقی و تعداد آنها در ستونهای هخامنشی و سر ستون و شال ستون و زیر ستون(و همچنین نقوش بکار رفته در زیر ستون) هرکدام با یکدیگر کاملا تفاوت دارد،باوجود معماران یونانی و مصری در ساخت دیستکها(کاخهای) پارسی ما باز شاهد نوع هنر مختص به خود ایرانیان میباشیم که از نظر معنوی نیز برخواسته از گرایشات مذهبی و باورهای اشراقی اقوام ایرانی دارد.
با این وجود چگونه میتوان ادعا کرد که سازنده اهرام و کاخهای مصر ایرانیان بوده اند؟!!(با این چنین ادعایی احتمالا دانشگاه شرق شناسی شیکاگوی آمریکا و دانشگاه گوتینگن آلمان از فردا به کل باید دهه ها تحقیقات و مطالعات خود را تعطیل نماید!)
پرداختن به این موضوع فکر نمیکنم بیش از این احتیاج باشد فقط لازم است به سایت پژوهشی این مراکز تحقیقی مراجعه نماییم مطمئنا با مشاهده و مطالعه ده ها مقاله در این زمینه بخوبی میتوانیم به واقعیت امر پی ببریم.
به هر حال همانگونه که پیشتر نیز گفتم انکار تمدن و فرهنگ دیگر اقوام و یا مصادره نمودن آن به نام تاریخ و تمدن خود نه امریست ممکن و نه از نظر اخلاقی و انسانی(و عقلانی) جایگاه و ارزشی دارد.
باسپاس
آیا اگر ایرانیان نیز در طی چند صد سال توسط دولتها و ملتهای بیگانه به صورت کامل مورد تصرف قرار میگرفت آیا چیزی از فرهنگ و زبان نیاکانش باقی می ماند؟! مطمئنا خیر همانگونه که شاهد هستیم پس از هجوم اعراب مسلمان با اینکه تمام فلات ایران زیر یوغ حکومت و سیاست اعراب قرار نگرفته بود ولی عناصر فرهنگی اقوام عرب تا زمان حال در فرهنگ و تمدن ایرانیان ریشه دوانده و چه بسا عناصری که میل به خرافه پرستی را در طی این قرون در جامعه ایرانی افزایش داده است.
اگر حکومتهای ملوک الطوایفی همچون آل بویه، سامانیان، صفاریان،آل زیار،خرمدینان،مرعشیان طبرستان و.... بسیاری دیگر که خود را از انساب اقوام بزرگ ایرانی دوران ساسانی و اشکانی میدانستند نمی بودند اکنون ما چیزی به نام فرهنگ و تمدن و زبان فارسی نمی داشتیم(فرهنگ ایرانی نمی بود که فردوسی و دقیقی برای او خدایک نامه را به نظمی تو بسراید!)، ایران تنها در یک دوره توسط یکی از سرداران اسکندر مقدونی(سلوکوس) به مدت 70 سال زیر یوغ حکومت هلنی ها قرار گرفت، کما اینکه در طی همین مدت کوتاه نیز ما به خوبی شاهد عناصر فرهنگی و تمدن هلنی در فلات ایران و اقوام ایرانی هستیم...
از طرفی مصر باستان پس از حمله کمبوجیه و بیش از دو قرن سلطه هخامنشیان و پس از آن حکومت بطالسه و سپس رومیان به مدت چند صد سال زیر یوغ حکومت بیگانگان اداره می گردید، پس نباید هم انتظار داشته باشیم با روی کار آمدن یک حکومت دینی مردم مصر آمادگی پذیرش کامل آن را داشته باشند.
موضوعی مهمتر اینکه اگر ایرانیان دست از فرهنگ و آداب و سنت و زبان اجدادی خود نکشیدند چون خود دارای یک امتیار بسیار مهم و بسیار قوی بودند که همانا مذهب بود. امتیار بسیار مهمی که در نزد مصریان هرگز وجود نداشت. وجود مذهب و آشنایی با روح اشراقگرایی که خاص اقوام ایرانی میبود باعث گردید تمام فرهنگ و آداب و سنت اقوام بیگانه در آن ذوب گردد، ترکان و مغولان هیچکدام دارای یک نظام دینی محکم نبودند تابدانجا که بسیاری از معولان مسیحی و سپس مسلمان گردیدند(الجایتو آغازگر گرایش به تشیع و پذیرش مذهب شیعی در دورانی بود که شیعیان چندان دارای قدرت و مرکزیت نبودند) ترکان صفوی خود بنیانگذار مذهب سیاسی تشیع عثنی عشری بودند و هرکدام از این اقوام بیگانه جذب فرهنگ دینی ایرانیان گردیدند،در صورتی که مصریان دارای چنین امتیار و اهرم بازدارنده ای نسبت به بیگانگان نبودند.
خوش دارم آقای کایدان این کامنت رو ببینند و تحلیل کنند . البته به نظر من این نوشته غیر قابل تحلیل است ، چطور می توان با ذهنیتی که خود را چه در گذشته و چه در حال صاحب غنی ترین فرهنگ در طول تاریخ جهان می دونه پای بحث نشست ؟
جناب خرد بنده باید چی رو تجزیه و تحلیل کنم؟!
.....................................................
لازم به ذکره دشمن تمدن و فرهنگ ملتها همواره دو عنصر مهم بوده،یکی دیدگاه مغرضانه و کینه جویانه و از طرفی دیگر دفاع متعصبانه و از روی ناآگاهی و جهل که مبدل به افراطگرایی می گردد و تا بدانجا پیش میرود که نقش تمامی عناصر فرهنگی دیگر اقوام و ملتها را برای اعتلای روح فرهنگ و تمدن یک کشور وملت را انکار می نمایند.
و اما برای رد چنین ادعاهایی باید به دلایل و عناصر تاریخی آن نگریسته شود تا اینکه با خود شیفتگی فرهنگی و غلو نمایی از در مبالغه در آییم که چون مصریان چنین و چنان بودن و چون ایرانیان چنین و چنان بودن پس نتیجه چنین گشته است!!
خیر،این افسانه پردازی ها چه از روی غرض و چه ار وی حب وقتی بیان گردد خود باعث مخدوش نمودن چهره واقعیات تاریخی خواهد گردید.............
و اما چرا ملت و مردم مصرباستان همچون ایرانیان نتوانستند از تمدن و فرهنگ و زبان مصریان باستان حراست نمایند(هرچند که ایرانیان نیز در بسیاری موارد بنا به عوامل و دلایلی نتوانستند و تنها از مهمترین عنصر فرهنگی خود زبان فارسی بود که تاحدودی محافظت نمودند.)
[edit=simin]1393/03/23[/edit]
دفاع از زبان ترکی و فرهنگ ترکی همراه با دفاع از پورپیرار بزرگترین فحاش به زبان و فرهنگ ترکها همانند این است که بگوییم من مسلمانم و عاشق سلمان رشدی نیز هستم
چنانچه امثال کوروش پرستان هتاک به فرهنگ و زبان ترکی نیز که خود را به دروغ عاشق ایران می دانند و پورپیرار را بی سواد ولی از فحاشی های پورپیرار به ترکان حمایت می کنند و در این زمینه وی را استاد می نامند نیز با آنها یکی هستند
امثال این افراد به ظاهر عاشق ایران و زبان فارسی و زبان و فرهنگ ترکی مزدورانی هستندجیره خور که قصد نفاق و تفرقه دارند و نمی خواهند در کشور وحدت بوجود بیاید و فقط دارند به دو زبان و فرهنگ بزرگ ترکی و فارسی اهانت می کنند تا به اهداف شومشان برسند
براي اين افراد فرهنگ و ادبيات و زبانشان هيچ اهميتي ندارد و حاضر به وقت گذاشتن و تحصيل د رآن نيستند فقط پول برايشان ارزشمند است
از همه می خواهم جواب این خائنین به مردم را ندهند و در دام و نقشه شوم این افراد نیافتند
امام فخر رازی تمام نوشته های فلاسفه و منطقدانان آن روز را قویّا نقد کرده و اشکال گرفته است ، چه ایرادی دارد که دوستانمان نیز نوشته های ما را نقد کنند؟ اگر درست بود که هیچ و اگر واقعا عیبی در نوشته هایمان بود ، انشا الله راهنمایی خواهیم شد.
انگ زدن و مارک زدن چه دردی را درمان می کند؟ مثلا با انگ زدن باعث شهادت شهید اول ( نویسنده لمعه دمشقیه) و شهید ثانی ( شارح لمعمه) شدند، آیا درد انگ زنندگان درمان شد یا کتاب لمعه جرء کتاب حوزه قرار گرفت و تدریس شد؟ آیا نسبت کفر و ارتداد به ابنسینا نزدند، چه دردی از تهمت زنندگان دوا شد؟ ( کفر چو منی آسان نبود / محکمتر از ایمان من ایمان نبود) ؛ به حکیم سهرودی زنجانی " شیخ اشراق " تهمت زدنند و شهید کردند؛ چه شد؟ به عماد الدین نسیمی شروانی انگ زدند و منصور حلاج را بردار کردند، چه شد؟
دوستان گرامی در بحث علمی و دینی تهمت جایگاهی ندارد.
بنده هم پیشنهاد می کنم به مداهنه و چاپلوسی و باز گوئی ی افکار پلید پور بیرارِ خائن و وطن فروش که اگر خودش نباشید دست آموز و ملعبه ی وی هستید ادامه دهید, عرض
اندام زشت گونه ی شما و سرپوش گذاشتن بر حقایق تاریخی, جز شمیم تعفنِ تفرقه افکنی, حاصلی جز برای چند نفر طرفدار نا آگاهتان ندارد, آواتار « چگاد » خودرا منافقانه بدل
به « جان و خرد » کرده اید در حالیکه آثار خرد در افکار چرکین و عقده های فریبکارانه ی شما وجود ندارد. هرگاه کم می آورید و ناتوان از به انجام رسانیدن نیات شوم خود می
شوید زبانتان مایوسانه دراز می شود و حرفهای سخیفی را که الحق در شان خودتان است باز گو می کنید, از من می پرسید می دانید من کیم؟ آری می دانم شما که هستید و
چه هستید! شما « پور بیرار » هستید و یا اگر نه! نوکر دست آموز و سر سپرده ی او هستید. جناب « کیدان » هم خودشما هستید, که اگر او نباشید هردو آموخته ی یک مکتب
هستید, همه ی نوشتارتان یکسان و دشمنی آشکارتان با ملت عزیز ایران و مذهب اسلام در آنها موج می زند!