تریتا:2. ترکمانهایی که تمام عمرشان را در زیر چادر زیسته و در دشتها و بیابانهای آسیای مرکزی سپری کرده یودند، با کدام دانش و تجربه و پشتوانه میخواستند در ایران «بناها و آثار هنری» برپا کنند؟!
فضولی: مگر ترکان یکی دو قبیله هستند که همه آنان کوچنده و چادر نشین باشند؟ مثلا ترکان خزر چادر نشین بودند؟ شغل اصلی گوک ترک ها قبل از اسقبالال و تشکیل امپراتوری؛ آهنگری و تهیه سلاح برای ارتش چین بود. ترکان تاپقاچ (طمغاج) کشاورز نبودند. حتی ترکانی که در ارتش سامانی خدمت کردند ، مگر کوچ نشین بودند؟ آیا آریایی ها قبل از ورود به ایران کوچ نشین نبودند و در اثر همسایگی با عیلامی ها و ماننا ها آداب شهرنشینی را یاد نگرفتند؟ مگر قبایل کوچ نشین از لر بختیاری و کورد و خراسانی و ... وجود ندارد؟
[quote='fuzuli']تخت جمشید را داریوش و کوروش و خشیارشا نساخته است بلکه معماران و طراحان جهان آن روز ساخته اند و اگر افتخاری هم باشد مال آن گارگران و بنایانی است که نامشان در تاریخنمانده و حاصل عملشان بنام پادشاهان جور و ستم ثبت شده است. مگر در زمان دحکومت سلجوقیان و غزنویان خوارزمشاهیان و مغولان و صوفیان و قاجار کم بنا و آثار هنری داریم که داد می زنی ترکان چیزی نساخته اند؟!
[/quote]
1. بناها و کارگرها نه در گذشته و نه در حال حاضر سر خود و بینقشه و طرح چیزی نمیساخته و نمیسازند و البته این قشر هرگز طراح و نقشهکش نیز نبوده است. طراحی سازههای عظیم، جهاننما و بیسابقهای چون «تخت جمشید» فقط و فقط در چارچوب ایدئولوژی پادشاهی هخامنشی و بر مبنای اندیشهها و منویات آن شهریاران امکانپذیر بوده است.
جور و ستم شهریاران ایرانی هر چهقدر هم باشد قابل مقایسه با ظلم و جور ...............نیست.
2. .............. ترکمانهایی که تمام عمرشان را در زیر چادر زیسته و در دشتها و بیابانهای آسیای مرکزی سپری کرده یودند، با کدام دانش و تجربه و پشتوانه میخواستند در ایران «بناها و آثار هنری» برپا کنند؟!
[edit=simin]1393/03/26[/edit]
از بهداد 1970
دوست عزیز دلیلش خیلی ساده هست چونکه قلمرو پادشاهان هخامنشی بیشتر از 80 درصد از خاک آسیا و 30 درصد از خاک شمال آفریقا و همینطور بیشتر خاک روسیه و همینطور تا جنوب قاره اروپا را شامل میشده است و این بسیار طبیعی بوده است که در ساخت بناها از همه مهندسانی که در فلمرو پادشاهی هخامنشیان بوده استفاده می شده است ... ای کاش میشد در زیر این کتاب عکس قلمرو پادشاهان هخامنشیان را برای تماشای دوستان پیوست میکردم
دوست گرامی . اگر قضیه را از زاویه دیگه نگاه کنیم خواهیم دید که ایلامیها و خیلیهای دیگر قبل از ...... در این سرزمین برو بیایی داشتند . و اثار زیادی نیز به جای گذاشته اند که بعد از ظهور ............ دیگر اثاری از انها ثبت نشده . ایا نمیتوان گفت این اثار مربوط به ایلامی هاست ؟
مدرکی که دلالت کند این اثار متعلق به ............ هستند کجاست ؟ بر اساس کدام عکس و نقش و اسلوب بنا این تخت به خاخام منشها منتسب شده ؟ قیافه ها -لباسها -رب النوعها- خطوط ایلامی - ستونها سر ستونها - نگاره ها - موها - و ... همه حکایت از چیز دیگری دارند .
چون در یک برهه یکی کشورگشایی کرده و وسعت کشورش زیاد بوده پس هر اثری را به او باید منتسب کرد؟
[edit=simin]1393/03/26[/edit]
ادامه 1
سلام دوستان گرانقدر .
اگر به عکسهای قدیمی گرفته شده از تخت جمشید دقت کنیم و همچنین از توصیفاتی که سیاحان اروپایی مانند انتونی و روبرت شرلی وتوماس هربرت انگلیسی و جان هاربرت المانی و بقیه سیاحان و ماموران و بازدید کنندگان را با وضع موجود مقایسه کنیم و توصیفاتی که از معبد یونانی نزدیک تخت جمسشید که الان محو گشته را بررسی کنیم و بقایای ساختمانی بزرگ (نسبت به سایر قسمتها سالم تر بود ) که قبلا در عکسهای قدیمی موجود بوده و الان نشانی از ان نمییابیم . چه چیزی را نشان میدهد . ایا تغییرات عمده ای در این اثار صورت نگرفته است ؟
این تغییرات تنها مربوط به تخت جمشید و ............... نیست . مثلا در کتیبه بیستون توجه به این نکات حائز اهمیت است .
کتیبه بیستون کپی کتیبه انو بانی نی پادشاه لولوبی ها ( واقع در سرپل ذهاب ) که بسیار قبل تر در این سرزمین حکومت کرده اند میباشد . در هردو پادشاه پایش را روی سینه اسیری گذاشته و سایر اسرا دست بسته در مقابل پادشاه ایستاده اند .ایا این شباهت و قرابت مشکوک نیست ؟ مگر هنرمندان قدیمی ربات با برنامه ثابت بودند که همه افراد و نگاره ها را در تخت جمشید ارامی بکشند و در کتیبه بیستون لولوبی ؟
چرا کتیبه منسوب به ............ در همه اثار اعم از بیستون و تخت جمشید و مکعب زرتشت نسبت به سایر کتیبه های مجاور ایلامی و حتی یونانی سالمتر مانده اند؟
مثلا در عکس قدیمی کتاب اشمیت(Persepolis III, Royal Tombs & Other Monuments) ) صفحه 104
که مربوط به مکعب زرتشت( منسوب به ساسانیان )در نقش رستم است و در حین کار در انجا گرفته شده چرا کتیبه نسبت به سایر قسمتها سفید تر است ؟ در حالی که جنس دیوار و کتیبه هردو یکسان میباشد یعنی کتیبه در روی دیوار نقر شده است و مانند ان قرنها باد و باران و گرد و غبار و اقتاب دیده است پس چرا چنین خوشرنگ مانده است ؟
اگر این کتیبه واقعی بود باید همرنگ سایر قسمتها میبود که در ان خطوطی نوشته شده است چون سنگهای سایر قسمتها هم در زمان ساخت برش داده شده است .( بد نيست به دنیای گمشده عیلام اثر والتر هینتس صفحه 65 كه نمونه يك معبد ايلامي را اورده است نيز نگاهي بكنيم )
لازم به ذکر است محوطهٔ نقش رستم در کنار روستای زنگیآباد شهرستان مرودشت فارس است. محوطهٔ نقش رستم علاوه بر بنای مذکور پر است از اثار ایلامی . چرا هر جا اثار ساسانیان یا هخامنشیان پیدا میشه با کمی دقت زیر و رویش و چپ و راستش ، داخل و خارجش و همه جایش اثار ایلامی و اثار دیگران خودشان را بروز میدهند ؟
+
ادامه دارد
[edit=simin]1393/03/27[/edit]
از تریتا :
باز خوب است که ما این تخت جمشید و شوش و پاسارگاد و بیستون و نقش رستم و... را - ....... داریم؛ از آن «امپراتوری»های ...«هون» و «گؤک ترک» و «خزر» و... حتی یک ردیف آجر که متعلق به کاخها و کوشکها و دیوانها و دژها و گورهای سلاطین این «امپراتوریها» باشد باقی نمانده است! آخر برپایی و ادارهی «امپراتوری» از زیر چادر و خیمه که نمیشود، مرکز و مقر و محل و ستاد و دفتر و حساب و کتاب میخواهد!
سخنت را بار دیگر بخوان مسلم است که هیچ وقت حقایق را باور نخواهی کرد اگر با این تفکرات به پیش روی .
در ضمن بنده نه قصد مقایسه دارم نه قصد ستیز . فقط خواستم انچه در غور و تحقیق از اثار باستانی - که عده ای انرا به نفع اوهام خود مصادره کرده اند - بدست می اید را در حد توان خود نشان دهم و همچنین اگر چشمان حقیقت بین داشته باشیم و در همین ایران به اثار تاریخی بنگریم اکثریت انها مربوط به حاکمان ترک است . اگر به کشورهای اسیانه میانه بروی مطمئنا اثاری خواهی دید که مربوط به ترکان است . حداقلش این است که اثار دیگران را به نام خود تغییر و تحریف نکرده اند . انچه دارند از خودشان است اگر چه در برابر اثار تمدنهای دیگر مانند روم و یونان و چین و تمدنهای بین النهرین ناچیز باشد .
[edit=simin]1393/03/26[/edit]
تریتا: باز خوب است که ما این تخت جمشید و شوش و پاسارگاد و بیستون و نقش رستم و
فضولی: تخت جمشید را داریوش و کوروش و خشیارشا نساخته است بلکه معماران و طراحان جهان آن روز ساخته اند و اگر افتخاری هم باشد مال آن گارگران و بنایانی است که نامشان در تاریخنمانده و حاصل عملشان بنام پادشاهان جور و ستم ثبت شده است.
مگر در زمان دحکومت سلجوقیان و غزنویان خوارزمشاهیان و مغولان و صوفیان و قاجار کم بنا و آثار هنری داریم که داد می زنی ترکان چیزی نساخته اند؟!
[quote='اتیلا']اگر به تاریخ قبل از اسلام و علی الخصوص به تاریخ هخامنشیان با یک نگاه کنجکاوانه بنگریم با چیزهایی روبرو میشویم که صحت این تاریخ را زیر سوال میبرد یا حداقل توان اظهار نظر قاطع را از یک محقق بی طرف میگیرد .در تمامی اثار به جا مانده از هخامنشیان ( منتسب به هخامنشها ) علائم و اثار ایلامی واشوری و یونانی به شدت خود نمایی میکنند و علائم سایر تمدنها نیز گاهگاهی خودرا بروز میدهند . مثلا اگر کسی برای اولین بار و بدور از هر گونه ذهنیتی و بون تعصب و هدف از پیش تعیین شده به مطالعه و بررسی تخت جمشید بپردازد بدون شک در ان بنا چیزی غیر از اثار ایلامی واشوری و یونانی نخواهد یافت . برای اینکه به عمق مسئله کمی بیندیشیم در موارد زیر تحقیق کنید . _در نگاره منسوب به هخامنشیان که پرنده با بال های باز با سر انسان که حتی هیتلر و نازیها نیز انرا نماد خود کرده بودند و در تخت جمشید نیز از ان استفاده شده است و در بعضیها نیز پا را فراتر گذاشته و انرا نماد اهورا مزدا میدانند . _ این نگاره و نگاره های شبیه به ان در خیلی از اثار اشوری و ارامی به وفور یافت میشود که از لحاظ قدمت هم در اثرهای قدیمی تر از تخت جمشید و هم متاخر از ان یافت میشود . حال چه کسی با چه سندی انرا به خاخام منشها منتسب میکند و چگونه انرا نماد اهورا مزدا یا کوروش میخواند جای تامل بسیار دارد .( به تصاویر مربوط به اثار باز مانده از اشور نصیر بال و شلمانصرسوم و نابونیدوس نگاهی بیاندازید – میتوانید از اینترنت هم سیرچ کنید .)
اگر تخت جمشید بنایی پارسی باشد و اشکال پادشاهان و بزرگان ان مربوط به پارسیان باشد نباید ریش و سر مجعد در اکثر تصاویر ان به چشم بخورد . اگر به تصاویر تخت جمشید نگاهی بیاندازید اکثریت تصاویر را باریشهای و سرهای مجعد و قیافه های خاص ارامی و ایلامی مشاهده خواهید کرد و حتی در نگاره فوق الذکر ( پرنده با بالهای باز با سر انسان ) ریش و سر مجعد خودنمایی میکند . با دقت در مجسمه هایی که در انجا موجود است یا نقش مخلوقات عجیب و غریبی که کشیده شده اند انسان را بیشتر یاد رب النوعها و الهه های ارامی و اشوری و ایلامی و یونان باستان می اندازد این مجسمه ها دقیقا همان هایی هستند که مربوط به تمدنهای ایلامی و اشوری و ارامی هستند حتی ریش و سر انها نیز قابل توجه است حال اگر کسی بخواهد در این بنا نشانی از اقوام به اصطلاح اریایی ؟ بیابد هیچ اثری نخواهد یافت غیر از چند خط میخی که به خاخام منشها منتسب کرده اند که خود جای بحث بسیار دارد .[/quote]
باز خوب است که ما این تخت جمشید و شوش و پاسارگاد و بیستون و نقش رستم و... را - که چون خاری است در چشم ایرانستیزان - داریم؛ از آن «امپراتوری»های پوشالی «هون» و «گؤک ترک» و «خزر» و... حتی یک ردیف آجر که متعلق به کاخها و کوشکها و دیوانها و دژها و گورهای سلاطین این «امپراتوریها» باشد باقی نمانده است! آخر برپایی و ادارهی «امپراتوری» از زیر چادر و خیمه که نمیشود، مرکز و مقر و محل و ستاد و دفتر و حساب و کتاب میخواهد!
[quote='اتیلا']سلام دوستان عزیز .
اگر به تاریخ قبل از اسلام و علی الخصوص به تاریخ هخامنشیان با یک نگاه کنجکاوانه بنگریم با چیزهایی روبرو میشویم که صحت این تاریخ را زیر سوال میبرد یا حداقل توان اظهار نظر قاطع را از یک محقق بی طرف میگیرد .
در تمامی اثار به جا مانده از هخامنشیان ( منتسب به هخامنشها ) علائم و اثار ایلامی واشوری و یونانی به شدت خود نمایی میکنند و علائم سایر تمدنها نیز گاهگاهی خودرا بروز میدهند .
مثلا اگر کسی برای اولین بار و بدور از هر گونه ذهنیتی و بون تعصب و هدف از پیش تعیین شده به مطالعه و بررسی تخت جمشید بپردازد بدون شک در ان بنا چیزی غیر از اثار ایلامی واشوری و یونانی نخواهد یافت .
[/quote]
دوست عزیز دلیلش خیلی ساده هست چونکه قلمرو پادشاهان هخامنشی بیشتر از 80 درصد از خاک آسیا و 30 درصد از خاک شمال آفریقا و همینطور بیشتر خاک روسیه و همینطور تا جنوب قاره اروپا را شامل میشده است و این بسیار طبیعی بوده است که در ساخت بناها از همه مهندسانی که در فلمرو پادشاهی هخامنشیان بوده استفاده می شده است ... ای کاش میشد در زیر این کتاب عکس قلمرو پادشاهان هخامنشیان را برای تماشای دوستان پیوست میکردم
سلام دوستان عزیز .
اگر به تاریخ قبل از اسلام و علی الخصوص به تاریخ هخامنشیان با یک نگاه کنجکاوانه بنگریم با چیزهایی روبرو میشویم که صحت این تاریخ را زیر سوال میبرد یا حداقل توان اظهار نظر قاطع را از یک محقق بی طرف میگیرد .
در تمامی اثار به جا مانده از هخامنشیان ( منتسب به هخامنشها ) علائم و اثار ایلامی واشوری و یونانی به شدت خود نمایی میکنند و علائم سایر تمدنها نیز گاهگاهی خودرا بروز میدهند .
مثلا اگر کسی برای اولین بار و بدور از هر گونه ذهنیتی و بون تعصب و هدف از پیش تعیین شده به مطالعه و بررسی تخت جمشید بپردازد بدون شک در ان بنا چیزی غیر از اثار ایلامی واشوری و یونانی نخواهد یافت .
برای اینکه به عمق مسئله کمی بیندیشیم در موارد زیر تحقیق کنید . _در نگاره منسوب به هخامنشیان که پرنده با بال های باز با سر انسان که حتی هیتلر و نازیها نیز انرا نماد خود کرده بودند و در تخت جمشید نیز از ان استفاده شده است و در بعضیها نیز پا را فراتر گذاشته و انرا نماد اهورا مزدا میدانند . _ این نگاره و نگاره های شبیه به ان در خیلی از اثار اشوری و ارامی به وفور یافت میشود که از لحاظ قدمت هم در اثرهای قدیمی تر از تخت جمشید و هم متاخر از ان یافت میشود . حال چه کسی با چه سندی انرا به خاخام منشها منتسب میکند و چگونه انرا نماد اهورا مزدا یا کوروش میخواند جای تامل بسیار دارد .( به تصاویر مربوط به اثار باز مانده از اشور نصیر بال و شلمانصرسوم و نابونیدوس نگاهی بیاندازید – میتوانید از اینترنت هم سیرچ کنید .)
اگر تخت جمشید بنایی پارسی باشد و اشکال پادشاهان و بزرگان ان مربوط به پارسیان باشد نباید ریش و سر مجعد در اکثر تصاویر ان به چشم بخورد . اگر به تصاویر تخت جمشید نگاهی بیاندازید اکثریت تصاویر را باریشهای و سرهای مجعد و قیافه های خاص ارامی و ایلامی مشاهده خواهید کرد و حتی در نگاره فوق الذکر ( پرنده با بالهای باز با سر انسان ) ریش و سر مجعد خودنمایی میکند .
با دقت در مجسمه هایی که در انجا موجود است یا نقش مخلوقات عجیب و غریبی که کشیده شده اند انسان را بیشتر یاد رب النوعها و الهه های ارامی و اشوری و ایلامی و یونان باستان می اندازد این عکسها را باتصاویر اثار مانده از تمدنهای اشور و ایلامی نیز مقایسه کنید خواهید دید که این مجسمه ها دقیقا همان هایی هستند که مربوط به تمدنهای ایلامی و اشوری و ارامی هستند حتی ریش و سر انها نیز قابل توجه است (برای نمونه صحنه های شکار و شکل لباس و نوع مو و مجسمه ها را با تمدن اشوری به عنوان مثال با شهر دور شاروکین" (Dur sharrukin) ( که امروزه در عراق واقع است و "خرساباد" نامیده می شود که سارگون دوم (حکومت: 721- 705پ.م) مرکز پادشاهی خود را در آن قرار داده بود . وهمچنین اثار تمدن ایلامی مقایسه کنید )
حال به نقش و نگارها و تزئینات و سر ستونها تخت جمشید دقت کنید و انرا با بناهای یونانی و اشوری وایلامی مقایسه کنید ستونهایی که مجزا هستند کاملا یونانی و ستونهایی که مرتبط با قسمتی از بنا هستند کاملا ایلامی و اشوری به نظر میرسند .گویا ستونهای مجزا یک بنای یونانی هستند و بقیه سازه ای ارامی
حال اگر کسی بخواهد در این بنا نشانی از اقوام به اصطلاح اریایی ؟ بیابد هیچ اثری نخواهد یافت غیر از چند خط میخی که به خاخام منشها منتسب کرده اند که خود جای بحث بسیار دارد .
+
کاش امکانی بود تا عکسها را نیز جهت بررسی به کامنتها ضمیمه کرد که در انصورت دوستان عزیز براحتی میتوانستند خود به بررسی موضوع بپردازند و صحت و سقم قضایا را دریابند .
+
ادامه دارد .
و پیشنهادی برای مدیران کتابناک
می توانید کنار قلب سرخ (لایک)گزینه های دیگری تعبیه کنید. برای مثال :
سیلی (در سه نوع : با روی دست ، پشت دست ، چک افسری )
مشت (در دو نوع ساده و پنجه بوکس)،
لگد ( ورزشی یا اردنگی)
و باکس های پیش ساخته متنوع حاوی کلمات مناسب حین درگیری در شدت و حدت مختلف، خانوادگی یا مجردی و ... برای سهولت و تسریع در روند مباحث و همچنین ایجاد این قابلیت برای کاربران که تمام و کمال منظور خود را بیان کنند .
کپی رایت بهرام هدایت 93
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تخت جمشید
فضولی: مگر ترکان یکی دو قبیله هستند که همه آنان کوچنده و چادر نشین باشند؟ مثلا ترکان خزر چادر نشین بودند؟ شغل اصلی گوک ترک ها قبل از اسقبالال و تشکیل امپراتوری؛ آهنگری و تهیه سلاح برای ارتش چین بود. ترکان تاپقاچ (طمغاج) کشاورز نبودند. حتی ترکانی که در ارتش سامانی خدمت کردند ، مگر کوچ نشین بودند؟ آیا آریایی ها قبل از ورود به ایران کوچ نشین نبودند و در اثر همسایگی با عیلامی ها و ماننا ها آداب شهرنشینی را یاد نگرفتند؟ مگر قبایل کوچ نشین از لر بختیاری و کورد و خراسانی و ... وجود ندارد؟
[/quote]
1. بناها و کارگرها نه در گذشته و نه در حال حاضر سر خود و بینقشه و طرح چیزی نمیساخته و نمیسازند و البته این قشر هرگز طراح و نقشهکش نیز نبوده است. طراحی سازههای عظیم، جهاننما و بیسابقهای چون «تخت جمشید» فقط و فقط در چارچوب ایدئولوژی پادشاهی هخامنشی و بر مبنای اندیشهها و منویات آن شهریاران امکانپذیر بوده است.
جور و ستم شهریاران ایرانی هر چهقدر هم باشد قابل مقایسه با ظلم و جور ...............نیست.
2. .............. ترکمانهایی که تمام عمرشان را در زیر چادر زیسته و در دشتها و بیابانهای آسیای مرکزی سپری کرده یودند، با کدام دانش و تجربه و پشتوانه میخواستند در ایران «بناها و آثار هنری» برپا کنند؟!
[edit=simin]1393/03/26[/edit]
دوست گرامی . اگر قضیه را از زاویه دیگه نگاه کنیم خواهیم دید که ایلامیها و خیلیهای دیگر قبل از ...... در این سرزمین برو بیایی داشتند . و اثار زیادی نیز به جای گذاشته اند که بعد از ظهور ............ دیگر اثاری از انها ثبت نشده . ایا نمیتوان گفت این اثار مربوط به ایلامی هاست ؟
مدرکی که دلالت کند این اثار متعلق به ............ هستند کجاست ؟ بر اساس کدام عکس و نقش و اسلوب بنا این تخت به خاخام منشها منتسب شده ؟ قیافه ها -لباسها -رب النوعها- خطوط ایلامی - ستونها سر ستونها - نگاره ها - موها - و ... همه حکایت از چیز دیگری دارند .
چون در یک برهه یکی کشورگشایی کرده و وسعت کشورش زیاد بوده پس هر اثری را به او باید منتسب کرد؟
[edit=simin]1393/03/26[/edit]
سلام دوستان گرانقدر .
اگر به عکسهای قدیمی گرفته شده از تخت جمشید دقت کنیم و همچنین از توصیفاتی که سیاحان اروپایی مانند انتونی و روبرت شرلی وتوماس هربرت انگلیسی و جان هاربرت المانی و بقیه سیاحان و ماموران و بازدید کنندگان را با وضع موجود مقایسه کنیم و توصیفاتی که از معبد یونانی نزدیک تخت جمسشید که الان محو گشته را بررسی کنیم و بقایای ساختمانی بزرگ (نسبت به سایر قسمتها سالم تر بود ) که قبلا در عکسهای قدیمی موجود بوده و الان نشانی از ان نمییابیم . چه چیزی را نشان میدهد . ایا تغییرات عمده ای در این اثار صورت نگرفته است ؟
این تغییرات تنها مربوط به تخت جمشید و ............... نیست . مثلا در کتیبه بیستون توجه به این نکات حائز اهمیت است .
کتیبه بیستون کپی کتیبه انو بانی نی پادشاه لولوبی ها ( واقع در سرپل ذهاب ) که بسیار قبل تر در این سرزمین حکومت کرده اند میباشد . در هردو پادشاه پایش را روی سینه اسیری گذاشته و سایر اسرا دست بسته در مقابل پادشاه ایستاده اند .ایا این شباهت و قرابت مشکوک نیست ؟ مگر هنرمندان قدیمی ربات با برنامه ثابت بودند که همه افراد و نگاره ها را در تخت جمشید ارامی بکشند و در کتیبه بیستون لولوبی ؟
چرا کتیبه منسوب به ............ در همه اثار اعم از بیستون و تخت جمشید و مکعب زرتشت نسبت به سایر کتیبه های مجاور ایلامی و حتی یونانی سالمتر مانده اند؟
مثلا در عکس قدیمی کتاب اشمیت(Persepolis III, Royal Tombs & Other Monuments) ) صفحه 104
که مربوط به مکعب زرتشت( منسوب به ساسانیان )در نقش رستم است و در حین کار در انجا گرفته شده چرا کتیبه نسبت به سایر قسمتها سفید تر است ؟ در حالی که جنس دیوار و کتیبه هردو یکسان میباشد یعنی کتیبه در روی دیوار نقر شده است و مانند ان قرنها باد و باران و گرد و غبار و اقتاب دیده است پس چرا چنین خوشرنگ مانده است ؟
اگر این کتیبه واقعی بود باید همرنگ سایر قسمتها میبود که در ان خطوطی نوشته شده است چون سنگهای سایر قسمتها هم در زمان ساخت برش داده شده است .( بد نيست به دنیای گمشده عیلام اثر والتر هینتس صفحه 65 كه نمونه يك معبد ايلامي را اورده است نيز نگاهي بكنيم )
لازم به ذکر است محوطهٔ نقش رستم در کنار روستای زنگیآباد شهرستان مرودشت فارس است. محوطهٔ نقش رستم علاوه بر بنای مذکور پر است از اثار ایلامی . چرا هر جا اثار ساسانیان یا هخامنشیان پیدا میشه با کمی دقت زیر و رویش و چپ و راستش ، داخل و خارجش و همه جایش اثار ایلامی و اثار دیگران خودشان را بروز میدهند ؟
+
ادامه دارد
[edit=simin]1393/03/27[/edit]
سخنت را بار دیگر بخوان مسلم است که هیچ وقت حقایق را باور نخواهی کرد اگر با این تفکرات به پیش روی .
در ضمن بنده نه قصد مقایسه دارم نه قصد ستیز . فقط خواستم انچه در غور و تحقیق از اثار باستانی - که عده ای انرا به نفع اوهام خود مصادره کرده اند - بدست می اید را در حد توان خود نشان دهم و همچنین اگر چشمان حقیقت بین داشته باشیم و در همین ایران به اثار تاریخی بنگریم اکثریت انها مربوط به حاکمان ترک است . اگر به کشورهای اسیانه میانه بروی مطمئنا اثاری خواهی دید که مربوط به ترکان است . حداقلش این است که اثار دیگران را به نام خود تغییر و تحریف نکرده اند . انچه دارند از خودشان است اگر چه در برابر اثار تمدنهای دیگر مانند روم و یونان و چین و تمدنهای بین النهرین ناچیز باشد .
[edit=simin]1393/03/26[/edit]
فضولی: تخت جمشید را داریوش و کوروش و خشیارشا نساخته است بلکه معماران و طراحان جهان آن روز ساخته اند و اگر افتخاری هم باشد مال آن گارگران و بنایانی است که نامشان در تاریخنمانده و حاصل عملشان بنام پادشاهان جور و ستم ثبت شده است.
مگر در زمان دحکومت سلجوقیان و غزنویان خوارزمشاهیان و مغولان و صوفیان و قاجار کم بنا و آثار هنری داریم که داد می زنی ترکان چیزی نساخته اند؟!
اگر تخت جمشید بنایی پارسی باشد و اشکال پادشاهان و بزرگان ان مربوط به پارسیان باشد نباید ریش و سر مجعد در اکثر تصاویر ان به چشم بخورد . اگر به تصاویر تخت جمشید نگاهی بیاندازید اکثریت تصاویر را باریشهای و سرهای مجعد و قیافه های خاص ارامی و ایلامی مشاهده خواهید کرد و حتی در نگاره فوق الذکر ( پرنده با بالهای باز با سر انسان ) ریش و سر مجعد خودنمایی میکند . با دقت در مجسمه هایی که در انجا موجود است یا نقش مخلوقات عجیب و غریبی که کشیده شده اند انسان را بیشتر یاد رب النوعها و الهه های ارامی و اشوری و ایلامی و یونان باستان می اندازد این مجسمه ها دقیقا همان هایی هستند که مربوط به تمدنهای ایلامی و اشوری و ارامی هستند حتی ریش و سر انها نیز قابل توجه است حال اگر کسی بخواهد در این بنا نشانی از اقوام به اصطلاح اریایی ؟ بیابد هیچ اثری نخواهد یافت غیر از چند خط میخی که به خاخام منشها منتسب کرده اند که خود جای بحث بسیار دارد .[/quote]
باز خوب است که ما این تخت جمشید و شوش و پاسارگاد و بیستون و نقش رستم و... را - که چون خاری است در چشم ایرانستیزان - داریم؛ از آن «امپراتوری»های پوشالی «هون» و «گؤک ترک» و «خزر» و... حتی یک ردیف آجر که متعلق به کاخها و کوشکها و دیوانها و دژها و گورهای سلاطین این «امپراتوریها» باشد باقی نمانده است! آخر برپایی و ادارهی «امپراتوری» از زیر چادر و خیمه که نمیشود، مرکز و مقر و محل و ستاد و دفتر و حساب و کتاب میخواهد!
اگر به تاریخ قبل از اسلام و علی الخصوص به تاریخ هخامنشیان با یک نگاه کنجکاوانه بنگریم با چیزهایی روبرو میشویم که صحت این تاریخ را زیر سوال میبرد یا حداقل توان اظهار نظر قاطع را از یک محقق بی طرف میگیرد .
در تمامی اثار به جا مانده از هخامنشیان ( منتسب به هخامنشها ) علائم و اثار ایلامی واشوری و یونانی به شدت خود نمایی میکنند و علائم سایر تمدنها نیز گاهگاهی خودرا بروز میدهند .
مثلا اگر کسی برای اولین بار و بدور از هر گونه ذهنیتی و بون تعصب و هدف از پیش تعیین شده به مطالعه و بررسی تخت جمشید بپردازد بدون شک در ان بنا چیزی غیر از اثار ایلامی واشوری و یونانی نخواهد یافت .
[/quote]
دوست عزیز دلیلش خیلی ساده هست چونکه قلمرو پادشاهان هخامنشی بیشتر از 80 درصد از خاک آسیا و 30 درصد از خاک شمال آفریقا و همینطور بیشتر خاک روسیه و همینطور تا جنوب قاره اروپا را شامل میشده است و این بسیار طبیعی بوده است که در ساخت بناها از همه مهندسانی که در فلمرو پادشاهی هخامنشیان بوده استفاده می شده است ... ای کاش میشد در زیر این کتاب عکس قلمرو پادشاهان هخامنشیان را برای تماشای دوستان پیوست میکردم
اگر به تاریخ قبل از اسلام و علی الخصوص به تاریخ هخامنشیان با یک نگاه کنجکاوانه بنگریم با چیزهایی روبرو میشویم که صحت این تاریخ را زیر سوال میبرد یا حداقل توان اظهار نظر قاطع را از یک محقق بی طرف میگیرد .
در تمامی اثار به جا مانده از هخامنشیان ( منتسب به هخامنشها ) علائم و اثار ایلامی واشوری و یونانی به شدت خود نمایی میکنند و علائم سایر تمدنها نیز گاهگاهی خودرا بروز میدهند .
مثلا اگر کسی برای اولین بار و بدور از هر گونه ذهنیتی و بون تعصب و هدف از پیش تعیین شده به مطالعه و بررسی تخت جمشید بپردازد بدون شک در ان بنا چیزی غیر از اثار ایلامی واشوری و یونانی نخواهد یافت .
برای اینکه به عمق مسئله کمی بیندیشیم در موارد زیر تحقیق کنید . _در نگاره منسوب به هخامنشیان که پرنده با بال های باز با سر انسان که حتی هیتلر و نازیها نیز انرا نماد خود کرده بودند و در تخت جمشید نیز از ان استفاده شده است و در بعضیها نیز پا را فراتر گذاشته و انرا نماد اهورا مزدا میدانند . _ این نگاره و نگاره های شبیه به ان در خیلی از اثار اشوری و ارامی به وفور یافت میشود که از لحاظ قدمت هم در اثرهای قدیمی تر از تخت جمشید و هم متاخر از ان یافت میشود . حال چه کسی با چه سندی انرا به خاخام منشها منتسب میکند و چگونه انرا نماد اهورا مزدا یا کوروش میخواند جای تامل بسیار دارد .( به تصاویر مربوط به اثار باز مانده از اشور نصیر بال و شلمانصرسوم و نابونیدوس نگاهی بیاندازید – میتوانید از اینترنت هم سیرچ کنید .)
اگر تخت جمشید بنایی پارسی باشد و اشکال پادشاهان و بزرگان ان مربوط به پارسیان باشد نباید ریش و سر مجعد در اکثر تصاویر ان به چشم بخورد . اگر به تصاویر تخت جمشید نگاهی بیاندازید اکثریت تصاویر را باریشهای و سرهای مجعد و قیافه های خاص ارامی و ایلامی مشاهده خواهید کرد و حتی در نگاره فوق الذکر ( پرنده با بالهای باز با سر انسان ) ریش و سر مجعد خودنمایی میکند .
با دقت در مجسمه هایی که در انجا موجود است یا نقش مخلوقات عجیب و غریبی که کشیده شده اند انسان را بیشتر یاد رب النوعها و الهه های ارامی و اشوری و ایلامی و یونان باستان می اندازد این عکسها را باتصاویر اثار مانده از تمدنهای اشور و ایلامی نیز مقایسه کنید خواهید دید که این مجسمه ها دقیقا همان هایی هستند که مربوط به تمدنهای ایلامی و اشوری و ارامی هستند حتی ریش و سر انها نیز قابل توجه است (برای نمونه صحنه های شکار و شکل لباس و نوع مو و مجسمه ها را با تمدن اشوری به عنوان مثال با شهر دور شاروکین" (Dur sharrukin) ( که امروزه در عراق واقع است و "خرساباد" نامیده می شود که سارگون دوم (حکومت: 721- 705پ.م) مرکز پادشاهی خود را در آن قرار داده بود . وهمچنین اثار تمدن ایلامی مقایسه کنید )
حال به نقش و نگارها و تزئینات و سر ستونها تخت جمشید دقت کنید و انرا با بناهای یونانی و اشوری وایلامی مقایسه کنید ستونهایی که مجزا هستند کاملا یونانی و ستونهایی که مرتبط با قسمتی از بنا هستند کاملا ایلامی و اشوری به نظر میرسند .گویا ستونهای مجزا یک بنای یونانی هستند و بقیه سازه ای ارامی
حال اگر کسی بخواهد در این بنا نشانی از اقوام به اصطلاح اریایی ؟ بیابد هیچ اثری نخواهد یافت غیر از چند خط میخی که به خاخام منشها منتسب کرده اند که خود جای بحث بسیار دارد .
+
کاش امکانی بود تا عکسها را نیز جهت بررسی به کامنتها ضمیمه کرد که در انصورت دوستان عزیز براحتی میتوانستند خود به بررسی موضوع بپردازند و صحت و سقم قضایا را دریابند .
+
ادامه دارد .
می توانید کنار قلب سرخ (لایک)گزینه های دیگری تعبیه کنید. برای مثال :
سیلی (در سه نوع : با روی دست ، پشت دست ، چک افسری )
مشت (در دو نوع ساده و پنجه بوکس)،
لگد ( ورزشی یا اردنگی)
و باکس های پیش ساخته متنوع حاوی کلمات مناسب حین درگیری در شدت و حدت مختلف، خانوادگی یا مجردی و ... برای سهولت و تسریع در روند مباحث و همچنین ایجاد این قابلیت برای کاربران که تمام و کمال منظور خود را بیان کنند .
کپی رایت بهرام هدایت 93