راهگشایان حاکمیت تورک بر ایرانزمین
نویسنده:
امیرحسین خنجی
امتیاز دهید
.
در این کتاب دربارۀ پیدا آمدن سلطان محمود غزنوی و سپس سلطان شدن پسرش مسعود سخن گفته شده است ؛ تا رسیده بە آنجا که با پراکنده شدنِ جماعات تورکِ بیابانی در زمان این پدر و پسر ، تورکان اوغوز بر ایرانزمین تاختند و ایرانزمین از آن زمان به اشغال تورکان در آمد . و از آن زمان برای هزار سال تا پایان دوران قاجاریان حاکمیت بر ایران زمین در دست تورکان جاگیرشده در ایران بود .
بیشتر
در این کتاب دربارۀ پیدا آمدن سلطان محمود غزنوی و سپس سلطان شدن پسرش مسعود سخن گفته شده است ؛ تا رسیده بە آنجا که با پراکنده شدنِ جماعات تورکِ بیابانی در زمان این پدر و پسر ، تورکان اوغوز بر ایرانزمین تاختند و ایرانزمین از آن زمان به اشغال تورکان در آمد . و از آن زمان برای هزار سال تا پایان دوران قاجاریان حاکمیت بر ایران زمین در دست تورکان جاگیرشده در ایران بود .
آپلود شده توسط:
farhadpartica
1393/02/06
دیدگاههای کتاب الکترونیکی راهگشایان حاکمیت تورک بر ایرانزمین
ممنون از حسن نیت شما عزیز فرهیخته .
اما گاها نمیتوان در مقابل جعل و تحریف و تهمت و توهین ساکت بود .
دوست گرامی چون شما نخوانده اید نمیتوانید حکم دهید که وجود ندارد . شما یا هر کس دیگه منبع اطلاعات جهان نیست . و به حکم عدم اگاهی از موضوع نمیتوان حقیقت را انکار کرد .
ضمنا لازم نبود بیان فرمایید که نخوانده ای چون ناگفته پیداست که نخوانده ای و گرنه چنین با حقایق ستیز نمیکردی . منابع شما منحصر به سلسله منابعی است که منتهی میشود به چند نفر " اریا ساز "
دوست عزیز . من نه مرید پورپیرار هستم نه مرید سلسله کتابهای بلغوری ترجمه شده از اریا سازان و اریا بازان .
اما ارجحیت پور پیرار نسبت سایر تاریخ دانان این است که ایشان مستقیما به بررسی اثار و تاریخ میپردازد که تاکنون کسی در ایران به این وسعت و شیوه این کار را انجام نداده و زحمت برخاستن از پشت میز را به خود نداده اند و تنها با کمک منابع نه چندان مطمئن و پایان نامه های نمره ای دانشجویان چیزهای سر هم کرده اند . گرچه شاید نتایج پور پیرار خوشایند من و تو نباشد و شاید نتایجی داشته باشد که دور از حقیقت است ولی حداقل شیوه او بهترین شیوه برای بررسی تاریخ در ایران به شمار میرود و خیلی از مواقع تحریفهای تاریخی را مشخص مینماید .
انچه را لازم بوده سالها پیش خوانده ام و ندیده ام اما مطمئنم شما نخوانده اید و فقط به استناد یک کتاب اریا باز و با توسل به تحریفات انها نظرت را بیان نموده ای .
شما عادت دارید هر انچه را در یک کتاب ببینید در بست قبولش کنید .
دوست گرامی . تنها از این جمله ات مشخص است که چقدر تاریخ خوانده ای (مطمئنم بررسی نکرده ای ) شما تاریخ ایران را محصور کرده ای به سه چهار قرن اگر بررسی کرده بودی خودت بهتر میدانستی .
پس از حضور خاخام منشهای الت دست یهود ان همه ملت در این سرزمین که دارای تمدنهای درخشانی بودند چه شدند که تاریخ دیگر از انها چیزی ثبت نکرد . ساکنان اصیل این سرزمین چه شدند ؟
دوست عزیز با سیرچ در اینترنت و کپی پیست ان نمیتوان ادعا نمود از صدر تا ذیل تاریخ را بررسی کرده ای که این ادعا را حتی یک دانشگاه هم نمیکند . حتما عمر نوح داری و از زمان مغولان تا حالا زنده بوده ای .
و امیدوارم کلام راستی نیز از شما بشنویم .
ترکی ، فارسی ، کردی ، عربی ، انگلیسی ، فرانسوی ، ایتالیایی ، آلمانی ، بختیاری ، مازنی ، گیلکی ، زیمبابوه ای ، بلوچی ، پرتغالی ، چینی ، اسپرانتو ، صفر و یکی ، مغولی . شمشیری ، پهلوی ، هخامنشی ، هندی ، تهرانی ، عبری ، ژاپنی ، اتریشی ، اسکاتلندی ، روسی ، گالاپاگوسی و ...
وقتی هدف همه ی اینها برقراری ارتباط است ، دیگر کدام تفاوت و کدام برتری .
زیبایی کلام از زبانی خارج میشود که در شیار های مغزی و حفره های قلبی نهفته است نه از کلماتی که سعی در اثبات خوش فرمی اندام تکه گوشتی دارند که از انتهای گلو تا نوک دندان ها کشیده شده است .
وقتی قرار است که شهریار ، کافکا ، هدایت ، سارتر ، داستایوسکی ، مارکز ، تاکاهارا ، اورول ، فرودوسی و حافظ و سعدی ، هوگو ، نیچه ، شل استاین ، پناهی ، جرج شاو ، کیشلوفسکی ، چارلی ، مترلینگ ، دانته ، شکسپیر ، اشتاین بک ، کامو ، شاملو ، پاموک ، خاقانی ، نظامی ، همینگوی ، شریعتی ، کوندرا ، فروغ ، دوما ، عطار ، آندره ژید ، هاوکینگ و شوپنهاور و ... لب بگشایند به نوشتن عشق و درد و زیبایی ، مگر فرقی هم میکند به حال بیچارگان .
پس دیگر کدام رنگ و کدام رنگین کمان وقتی سهم کسی فقط بی بارانی ست .
کاش زبانها ، همه زبان نت های در به در بود . زبان موتزارت ، زببان باخ ، زبان واگنر ، زبان اشتراوس ، زبان شوبرت ، زبان شوپن ، زبان چایکوفسکی ، زبان بتهوون و ...
نه زبان فحش و جدل و جنگ و خون و قتل و یوغ و فقر و بحث و طرد .
چه میشد اگر این موجودات دوپا به فکر اثبات افکار خود در خویشتن خود بودند نه به فکر به زور گسترانیدن آن در حجم دیگران ..
اصل نوزدهم: مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی
برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود.
بالاخره مجبور شدی ته دلت باز شد و هرچی که نفرت ار ترکان داشتی بیرون ریختی حیف این همه معلوماتی که تا حال جمع کردی
متأسفانه دروغ، حناق نیست تا گلوگیرت کند و به قول خودت نیز این بحثهای تاریخی، تخصصی نیستند و آثار و منابع مربوط به آنها را هم اصلاً ندیده و نخواندهای! بسیار خب! حال این مستندات تاریخی را بخوان تا کمی در زندگیات تنوع ایجاد شود:
[] «ترکان غُز تا آخر شوال [556 ق.] در نیشابور ماندند. پس از آن بازگشتند و در مراجعت خود به تبهکارى و غارت و چپاول قریهها پرداختند. شهر طوس را به نحو بسیار زنندهاى یغما کردند. و به مشهد على بن موسى الرضا (ع) رفتند و از کسانى که در آن جا بودند گروه کثیرى را کشتند و اموالشان را به غارت بردند.» (ابن اثیر، تاریخ کامل، ترجمهی ابوالقاسم حالت، تهران، 1371، ج 27، ص 100)
[] «غُزان جمله شهرهاى خراسان را غارت کردند و مردم را به شکنجه میکشتند و مال عالم بستدند. و چون مال روى زمین بستدند تعذیب مردم کردندى تا مالهایى که در جوف زمین پنهان بودی بگفتندی» (محمد بن على شبانکارهاى، مجمع الانساب، به تصحیح میرهاشم محدث، تهران، 1381، ج2، ص 112)
[] «غُزان داخل شهر گردیدند و آن را به فاحشترین و بدترین وجه غارت کردند. این واقعه در ماه جمادی الاولای این سال اتفاق افتاد. از توده مردم شهر و بزرگان مرو عده بسیاری به قتل رسیدند» (ابن اثیر، تاریخ کامل، ترجمهی ابوالقاسم حالت، تهران، 1371، ج 26، ص 247)
[] «در طوس که مرکز عالمان و زاهدان بود دست به غارت و چپاول گذاردند. زنان را اسیر گرفتند و مردان را کشتند و مساجد و خانهها را ویران کردند.» (ابن اثیر، تاریخ کامل، ترجمهی ابوالقاسم حالت، تهران، 1371، ج 26، ص 248)
[] «ترکها به هر آبادی که رسیدند آن را مورد نهب و غارت قرار دادند ... آنان از کوه فرود آمده و شهرها و آبادیها را غارت و خراب کرده، مردمش را میکشتند. ایمن بودن از فساد و شر آنها، دور و دراز بود چه، آنها تَرک شر و فساد و قتل و غارت نکردند، و به مراغه رفتند و به سال چهار صد و بیست و نه وارد آن جا شده و مسجد آن جا را سوزاندند و از عامهی مردم کشتاری بزرگ نمودند و همچنین از کُردهای هذبانیه، کار بزرگ و بلا شدت پیدا کرد. غُزها محالِ کوچنشین و اموال و زنان و فرزندان آنها را تصرف کرده، گرفتند. غزها وارد شهر شدند و قسمت عمدهی آن را مورد نهب و غارت قرار دادند.» ( ابن اثیر، تاریخ کامل، ترجمهی ابوالقاسم حالت، تهران، 1371، ج 22 ، صص 92، 96، 102)
کاربر فضولی: ببخشید ، استاد ! شما مدرک زبان شناسی را از کدام دانشگاه گرفته اید؟ !!!!!!!!! دست کم باید فوق لیسانس زبان های باستانی باید داشته باید نه؟ !!!!!
کاربرد کلمه مارک دار و انگ زدن در بحث های علمی نشانه ناتوانی فرد در پاسخ دادن است. (به این کار جدل می گویند نه برهان ؛ جدل ارزش یقینی ندارد و فقط برای فرار از بحث است).
در مورد اوستا خوانی و ودا خوانی: ما مسلمانیم. ودا باشد برای هندوهای بت پرست. اوستا خوانی هم مخصوص کیش زردشتی است و وظیفه ما عمل به احکام اسلام است .
تریتا:شماها چگونه برای اغوزهای درنده و بدوی سینه چاک میکنید و سرکردگان خونخوار آنان را بهعنوان قهرمان، میپرستید. من در تاریخ سراغ ندارم که کورش و داریوش احدی از ایرانیان غیرنظامی را به قتل رسانده باشند، اما تاریخ ایران آکنده از مستندات قتل و غارت ایرانیان بهدست اغوزهای درنده است.
کاربرفضولی: توهین به هیچ قومی و نژادی جایز نیست. مگر همین آریایی هانبودند که هنگام ورودشان به هند ، بومیان آن جا را قتل عام کردند. نظام طبقاتی را پایگذاری کردند. بطوریکه واژه " آریا " در میان بومیان دراویدی به معنی دشمن است. مگر با ورود آریایی ها به ایران تمدن های کناره ارومیه و رود ارس و ماننا و عیلام افول نکرد؟ مگر همین آزیایی های اروپایی ، جنگ های صلیبی به راه نیاختند و مسلمان را کشتار نکردند؟ مگر این آریایی های اروپایی میلیون سرخپوست و میلیون ها سیاهپوست را به قتل نرساندند؟ وقتی چیزی را می نویسی ،با انصاف باش و خدا را هم در نظر بگیر .
همین که به جای منابع آکادمیک زبانشناسی، در صدر و ذیل تاریخ، بهجستجوی تحلیل ریشهشناختی دو واژهی آریه آریکه برآمدهای، برای چندمین بار برملا کردهای که نه از تاریخ و ماهیت و کارکرد آن چیزی میدانی و نه از زبانشناسی!!!!!!
[quote='اتیلا']باید برایت توصیه کنم که دست از سر انحراف تاریخ و قلب واقعیات بردارید و مردم را جاهل نشمارید[/quote]
استاد! داری فرافکنی و قیاس به نفس میکنی! جعل و تحریف تاریخ و تحمیق مردم که خصلت شما و همهی پانترکان ایرانستیز است. ما به جز، و افزون بر آنچه در منابع تاریخی ما آمده است، سخن دیگری نمیگوییم؛ اما هر آنچه شما ادعا میکنید نه ثبتی در تاریخ دارد و نه تأییدکنندهای در آکادمیهای کنونی دنیا و از این رو برایتان چارهای جز جعل و تحریف همهچیز و فریب همهکس نمانده است!
[quote='اتیلا']وقت اوستا و ودا خوانی ندارم[/quote]
تویی که هرگز چنین منابع اصیلی را نخوانده و معلوماتی در این زمینه نداری، چگونه به خود جرئت میدهی که به اظهارنظر و صدور حکم در این حوزه بپردازی؟!!!
[quote='اتیلا']پس با این حساب انهمه ملت و تمدن که قبل از خاخام منشیان وجود داشتند را باد برد و خاورمیانه را به برهوت تبدیل کرد[/quote]
ما در منابع تاریخی چیزی دربارهی این برهوت ندیده و نخواندهایم و اگر تو هم به جای کتابهای پورپیرار، چهارتا کتاب سالم و صحیح میخواندی، دچار این همه توهم و گمراهی نمیشدی.
دوباره بر این حقیقت تأکید میکنم که: «تاریخ ایران را از صدر تا ذیل بررسی کردهام: به جز اغوزها و مغولان، مهاجمان دیگری را ندیدم که ایرانیان مظلوم را کشتار، ایران را ویران و تمدن آن را به خاکستر تبدیل کرده باشند!» هرکسی جز این را مدعی است، اسنادش را رو کند: این گوی و این میدان!
[quote='اتیلا']دوست عزیز در باغ نیستم و هیچ چیز هم نمیدانم[/quote]
شکر خدا که سرانجام کلام راستی از تو شنیدیم!
[quote='اتیلا']اینها چیزهای مشخص شده ای هستند که لزومی ندارد متخصص امورش باشی .[/quote]
ما در اینجا راجعبه ترافیک شهری و آبوهوا صحبت نمیکنیم! بحثمان دربارهی تاریخ و زبانشناسی است، که البته دانشهایی تخصصیاند. اگر تاکنون متوجه این حقیقت نشدهای، برای آن است که دانش و معلومات نسبت به این علوم نداری و با این اصطلاحات تنها در کتابهای پورپیرار مواجه شدهای!!!
خاخام منشها بقدری وحشی و جنایتکار بودند که به مردم خود هم رحم نمیکردند جنایت پوریم توسط خشایار وحشی نشانگر این بی رحمی و وحشیگریست . خونخواران دیگر حداقل با مردم خود مهربان بودند ولی اینها اقوام دیگر را با تمام جنبندگانشان و اثارشان نابود میکردند و هر از گاهی با خودیها هم چنان وحشیگری میکردند که در تاریخ مشابهش دیده نمیشود .