راهگشایان حاکمیت تورک بر ایرانزمین
نویسنده:
امیرحسین خنجی
امتیاز دهید
.
در این کتاب دربارۀ پیدا آمدن سلطان محمود غزنوی و سپس سلطان شدن پسرش مسعود سخن گفته شده است ؛ تا رسیده بە آنجا که با پراکنده شدنِ جماعات تورکِ بیابانی در زمان این پدر و پسر ، تورکان اوغوز بر ایرانزمین تاختند و ایرانزمین از آن زمان به اشغال تورکان در آمد . و از آن زمان برای هزار سال تا پایان دوران قاجاریان حاکمیت بر ایران زمین در دست تورکان جاگیرشده در ایران بود .
بیشتر
در این کتاب دربارۀ پیدا آمدن سلطان محمود غزنوی و سپس سلطان شدن پسرش مسعود سخن گفته شده است ؛ تا رسیده بە آنجا که با پراکنده شدنِ جماعات تورکِ بیابانی در زمان این پدر و پسر ، تورکان اوغوز بر ایرانزمین تاختند و ایرانزمین از آن زمان به اشغال تورکان در آمد . و از آن زمان برای هزار سال تا پایان دوران قاجاریان حاکمیت بر ایران زمین در دست تورکان جاگیرشده در ایران بود .
آپلود شده توسط:
farhadpartica
1393/02/06
دیدگاههای کتاب الکترونیکی راهگشایان حاکمیت تورک بر ایرانزمین
پاینده باد آریاییهای اصیل با جنس خوبی که از هرات میارن🤣🤣🤣
2-این که هنوز ذهنیت شما درگیر مباحث قرن نوزدهمی نژادی و نژاد برتر و نژاد آریا و هند و اروپایی و پان ترکیسم و لاطائلاتی از این دست هستش. باعث شده که خودتون هم نژاد پرستی پیشه کنید و به فردوسی و پادشاهان هخامنشی توهین کنید، ضمناً اطلاق صفت هند و افغانی و حرف مفت زدن به ایرانیان از هر قومی در خوش بینانه ترین حالت، نشان دهنده ی بی دانشی شماست و در ذهن خواننده ی دانا و آگاه تاثیرگذار نیست.
3- شاهان قاجار به دلیل نداشتن آگاهی های روز و فریفته شدن به حرف بادمجان دور قابچین ها و بی همتی و عیاشی و عدم توجه به سخن دلسوزان و آگاهانی همچون عباس میرزا و قائم مقام فراهانی و بسیاری دلایل دیگر که در این جا نمی گنجد از روسیه شکست خوردند و نه صرفاً به دلیل .
4- در این که رضاشاه با برقراری استبداد و دیکتاتوری مطلقه و اجرای نمایشی و کاریکاتوری از نهادهایی مانند ارتش و دادگستری و شهربانی و... موجب فجایع بسیاری در این کشور شد، برای خوانندگان آگاه واضح و روشن است. اما دلیلی برای توهین و تحقیر ایرانیان نمی شود. پس به جای تمسخر و هتاکی بهتر است مستدل و منطقی و مدبانه نقد کنید.
5- اعتیاد بلای همه گیری هستش و در میان ترکان هم کم نیست.
6- در پایان، بنده اصالتی آذربایجانی دارم.
تازیخ نگاران یونانی و رومی (همچون پلینی)که بطور مستقیم با "سکا ها" در تماس بوده اند و نیز دانشنامه های قدیمی همچون Ethimologias نوشته Isidoro de Sevilla سده ششم میلادی، سکا ها را تباری ایرانی نژاد دانسته بودند(که امیدوارم این «عقل سلیم» شما بپذیرد که آن تاریخنگاران در دوران باستان« پان ایرانیست » نبوده اند ) و بر پایه همان تاریخ های مستند است که همه دانشنامه های شناخته شده بزرگ جهان همچون بریتانیکا ، لاروس ، بروکهاوس و نیز همه پژوهشگران آکادمیک رده بالای جهان نیز سکا ها را بر پایه فرهنگ و حتی ریخت شناسی و روش و آدابشان آنها را ایرانی تبار شمرده اند ، پس این شما و قماش شمایید که تاریخ را دارید جعل میکنید.
در ضمن اینجا ایران است و ایران دوست بودن (که شما آنرا پان ایرانیست مینامید) عیب نیست .
اقوام تاتار و مغول و ترک که همراه چنگیز به ایران آمدند مردمى بیابانگرد و چادرنشین بودند که با چارپایان و گلههاى خود دنبال چراگاهها و آبشخورها نقل مکان مىکردند. و
جه اشتراک قبایل و اقوام مختلفى که اردوهاى عظیم چنگیزخان را بهوجود مىآوردند اطاعت از یاساى چنگیزى بود که مجموعهاى از احکام دربارهٔ کیفیت نظام کشورى و لشکرى و آئین
لشکرکشى و فتح بلاد و تشکیل قوریلتاى 'شوری' ها و انواع پاداشها و مجازاتها و آداب زندگانى و قوانین مربوط به آن و قواعد شکار و جز آن را شامل مىشد. یاساى چنگیزى مدتهاى
دراز اساس انتظامات کشورى و لشکرى در ممالک تابع مغولان و از آن جمله در ایران بود و به همین سبب تأثیراتى در امور اجتماعى این کشور داشته و اصطلاحات آن مدتها در آثار
نویسندگان و مؤلفان بهکار مىرفته است. اگر چه بعدها غازانخان پادشاه مسلمان ایلخانى کوشید یاساى جدیدى در ایران باب کند لیکن اثر یاساى چنگیزى مدتها کم و بیش بر جاى
مانده بود. بنابر یاساى چنگیزی، مغولان نمىتوانستند القاب و عناوین داشته باشند. پادشاه فقط لقب 'قاآن' و 'خان' داشت.
در زمان حمله مغولان به ایران یکی از بی رحم ترین سردار آنان"بیلاخو خان " نام داشت به طوری که مخالفان خود را بعد از دستگیری به سادگی نمی کشت و یکی یکی انگشت های
آنان را قطع می کرد !!!در این بین یکی از سرداران ایرانی دلیر به نام "بآمشاد " که از نوادگان سردار بزرگ ایرانی یعنی "بومیه " بود که بر ضد او قیام کرد و در طی نبرد های بسیار
بالاخره دستگیر شد .4 روز از دستگیری او می گذشت و در حالی که چهار انگشت او از دست راستش قطع شده و تنها انگشت شصتش باقی مانده بود به کمک یارانش از زندان فرار
کرد و بعد از تجهیز قوای دوباره به جنگ "بیلاخو خان "رفت ،او را از پا در آورد و سپس ناحیه بزرگی از ایران را آزاد کرد و حکومت آن منطقه را به دست آورد .
مردم که سر از پا نمی شناختند به کوچه های شهر آمده و به احترام او 4 انگشت خود را جمع کرده و انگشت شصت خود را به یکدیگر نشان می دادند.
از آن پس این یک رسم شد و برای یادآوری به سربازان مغول "بیلاخ " نام گرفت !!!
و اگر کسی از کار کسی دیگر خوشش می آمد به او بیلاخ می داد .
کم کم این رسم به دیگر کشور ها نیز منتقل شد و از بیلاخ به بیلایک و سپس لایک تبدیل گردید .
حال این سوال پیش می آید چرا این حرمت در نزد ایرانیان به معنای بدی جا افتاده است ؟!
مغولان تا سالها بر ایران حکومت کردند آنها که تاب و تحمل این حرکت را در ایرانیان نداشتند هرکسی را که بیلاخ می داد به زندان می انداختند .از این رو ایرانیان به سربازان مغول
بیلاخ می دادند و فرار می کردند .این چنین شد که این رسم کم کم شکل بدی به خود گرفت .
[/quote]
خخخخخخخخخخ:)):)):)):))
بعد یه عده پان ایرانیست اومدن گفتن سکاها ایرانی بودن و ترکیزه شدند! که هیچ عقل سلیمی باورش نمیکنه
یک روز سکاها ترک بودند، روز دیگر سومری ها ترک بودند!! خیر هیچکدام نیست، ترکان همسایگان و هم تباران مغولان در آسیای میانه بودند و علم تبار شناسی و تاریخ معتبر هم امروز خیلی ساده همه این موارد رو تایید میکنه. هیچ سومر شناس مطرح و ایران شناس مطرح (خارجی یا ایرانی) قبول ندارد ترکان به سومر یا سکاها (پارت ها) ارتباطی دارند. اتفاقا یکی از خاندان پارتی، سورن سیستانی بودند که سردار سورنا نامدار این خاندان بود، متاسفانه چیزیش به ترک، تاتار و مغول نمیرسه :)
دست از تعصب و دروغگویی بردارید و بجای تمسخر خود، به هویت آذری ایرانی که هویت حقیقی اکثر ترک زبانان ایرانی هست (بجز ترکمن ها که ترکان واقعی در ایران هستند) بازگردید.درضمن خود بنده هم ترک زبان و تبریزی هستم، اما پس از آگاهی و مطالعه دقیق هیچ گاه دیگر خودم را ترک صدا نزدم و تلاش میکنم در آگاه کردن دیگران کمک کنم. انتخاب هویت حقیقی از نون شب واجب تر هست وگرنه انسان رو به بیراهه و بی هویتی دچار میکند. بحث نژاد برتر هم نیست، بحث انتخاب خواستگاه و هویت درست برای هر فرد هست وگرنه ترکمن های عزیز که ترکان واقعی در ایران هستند بسیار اصیل و دوست داشتنی هستند اما بنده آذری ام یا آذربایجانی (یکی از تبار های ایرانی)
اینطور به نظرم رسید که هموطنان تورک ما -اگر اشتباه نکنم- تنها قومی در میان ملت های جهان هستند که فاقد آثار باستانی می باشند. ناگهان این فکر به خاطرم رسید و گفتم اینجا که پاتوق ترک و تاجیک و...است بنویسم. چنانکه ترک های ترکیه هم فاقد آثار باستانی هستند. اصلا ترک ها فاقد آثار باستانی هستند. حتی در حد یک دیگ و دیگچه. به نظر خیلی عجیب می آید. شاید هم بنده اشتباه می کنم.
هرچند چندان هم مهم نیست. مگر ما ایرانی ها که بنای باشکوه تخت جمشید را از اجدادمان به ارث بردیم اکنون در کجای قافله تمدن قرار داریم. همان ها که تاریخ و تمدن ندارند حال و روزشان بهتر است.
عاقل به کنار آب تا پل می جست
دیوانه پا برهنه از آب گذشت[/quote]
اگر حکومت های غزنوی،سلجوقی،افشاریان،صفویان نبودن همین هارو هم نداشتیم. نمیدونم چرا بعضییا دوست دارن هی نژاد خودشون رو از بقیه بالاتر ببینن. از کجا معلوم که تیره شما یا من ایرانی هست. یعنی تو این 2-3 هزار سال امکان نداشته که زن و مردی از یه جای دیگه مهاجرت کنن برن یه جای دیگه؟ همین حرفا رو میزنید که اقوام دیگه مملکت شاکی میشن. یه روز به اعراب گیر میدید. یه روز به افغان ها. یه دفعه به لرها الان هم به ترکها.
اینطور به نظرم رسید که هموطنان تورک ما -اگر اشتباه نکنم- تنها قومی در میان ملت های جهان هستند که فاقد آثار باستانی می باشند. ناگهان این فکر به خاطرم رسید و گفتم اینجا که پاتوق ترک و تاجیک و...است بنویسم. چنانکه ترک های ترکیه هم فاقد آثار باستانی هستند. اصلا ترک ها فاقد آثار باستانی هستند. حتی در حد یک دیگ و دیگچه. به نظر خیلی عجیب می آید. شاید هم بنده اشتباه می کنم.
هرچند چندان هم مهم نیست. مگر ما ایرانی ها که بنای باشکوه تخت جمشید را از اجدادمان به ارث بردیم اکنون در کجای قافله تمدن قرار داریم. همان ها که تاریخ و تمدن ندارند حال و روزشان بهتر است.
عاقل به کنار آب تا پل می جست
دیوانه پا برهنه از آب گذشت
فردوسی اگه ضد ترکای غزنوی شعر گفته اینم گفته
همی تاز تا آذر آبادگان به شهر بزرگان و آزادگان
[edit=simin]1393/06/17[/edit]
ملاطفت و مهربانی رفتار می کنند، و هرگاه نادانی شیوه ی شماتت در پیش گیرد و اهانت و جسارتی روا دارد, و سخنان نابخردانه ای به آنان بگوید, با سعه ی صدر و بردباری و
شکیبائی و سلامت نفس پاسخ می دهند.
دوست عزیز؛« vahid97368 »
با توجه به اینکه اسلام را وارد این مبحث کور و بی هوده ی خود کردید, باید عرض کنم؛ به نظر من جنابعالی دوشیوه ی کاملا خطا را درپیش گرفته اید که بدور از شان هر
مسلمانی است, اول اینکه به نژاد پرستی روی آورده اید و دوم این که با تعصب و عصبیت کلمات سخیف و زشت و ناروائی را بر زبان آورده اید که اگر من بجای شما بودم عذر
خواهی می کردم , زیرا از عقلانیت بسیار فاصله دارد, در ضمن یاد آور می شوم نژاد پرستی با شیطان پرستی, پیوستگی و اقتران دارد.
[(ابن که فلانی سگ کی باشد؟ )،قبلا از کاربران محترم برای این نقل قول از کاربر مذکور عذرخواهی می کنم ] نه تنها در شان اهل کتاب نیست بلکه توهین به شعور و ادراک کاربران محترمی ست که در باره کتاب حاضر بحث می کنند و توهین به عقاید یک ملت است . اگر شما نمی توانید اصول اخلاقی را در بحث رعایت کنید ، لطفا از درج دیدگاه خودداری نمایید. ناظر سایت
[edit=گیلدخت]1393/02/18[/edit]