قهقراء

آیا کسی شماره یا ایمیل دکتر شکوه یار را داره ؟بی زحمت هر کس داره لطف کنه تشکر می کنم

آقای دکتر چرا شما ایمیل یا اینستا خودتان را نگذاشتید

باسلام
جدا از این همه بی صاحابی این سایت شگفت زده میشوم
بیش از بیست بار پیام دادم که چرا آمار فروش کتاب من خریدار و بها را نشان میدهد ولی جمع کل فروش را نه
هربار تنها میگویند پنل فروش خراب است داریم درست میکنیم
صاحبان سایتهای کشور ما هم درست مانند خود دست اندرکاران کشور ماست
گویا من این کتاب را نوشتم که سودش برای صاحبان این سابت باشد و بس و خودم تماشاچی

شاه عباس به شیخ بهایى گفت دلم می‌خواهد تو را قاضى القضات کشور کنم تا همانطور که عِمران و معارف را نظم دادى، دادگسترى را هم سر و سامانى بدهی، شیخ بهایى گفت قربان من یک هفته مهلت می‌خواهم تا پس از گذشت آن، چنانچه باز هم اراده کردید پیروی کنم و بپذیرم.
شاه عباس پذیرفت و فردای آن روز شیخ بهایی سوار الاغش شد و به مصلای بیرون شهر رفت و افسار الاغش را به تنه درختى بست و وضو گرفت و عصایش را کنارى گذاشت و براى نماز ایستاد. رهگذرى که از آن جا می‌گذشت، او را شناخت، پیش آمد و سلام کرد. شیخ بهایی پاسخ داد و گفت بنده خدا وقت مرگ من فرا رسیده است الان وقتی شروع به نماز خواندن کنم زمین من را مى‌بلعد تو اینجا بنشین ولی چون قدرت و شجاعت دیدن عزرائیل را ندارى چشمانت را ببند و پس از خواندن هفتاد مرتبه قل هو الله احد دوباره چشم‌هایت را باز کن پس از مرگ من الاغ و عصاى مرا بردار و برو به شهر به خانه من خبر بده و بگو شیخ در زمین فرو رفت.
او با ترس و شگفت آن جا نشست و چشمانش را بست و شروع به خواندن قل هو الله احد کرد دراین فاصله شیخ بهایی دستارش را همانجا روی زمین گذاشت و بی‌صدا و آرام پشت دیوارى رفت و از آن جا به کوچه‌اى گریخت و پنهانی خود را به خانه رسانید و به خانواده گفت امروز هر کس سراغ من را گرفت بگوئید به مصلا رفته و برنگشته، فردا صبح زود هم پنهانی می‌روم پیش شاه عباس کاری دارم که باید انجام دهم.

سلام و درود
جا دارد از همه فرهیختگانی که به بنده افتخار دادند و کتاب را دانلود کرده و خواندند و دیدگاههای پر ارزششان را پس از خواندن به من هدیه کردند و همچنین همه کسانیکه با خواندن آن افتخاری نصیب من میکنند سپاسگزاری کنم

سلام و درود دوباره به دانش پویان راستین
آخرین پیام خود را امروز و دراینجا میگذارم و روی سخنم با دوستانیست که جویای کتابهای علمی - تاریخی شیوا و رسایی هستند که در زمینه تاریخ کشورمان و تاریخ جهان و آشنایی با سیر تاریخی و دانشی ایران و جهان بویژه پس از اسلام و همزمان با دگرگونیهای اروپا نگاشته شده است. خود من سالها برای یافتن چنین نمونه ایی کتابهای فراوانی را که بخشی از آنها در فهرست کتاب قهقراء است خواندم و همانگونه که پیشتر هم نوشتم بدبختانه امروز کتابی که دور از چهارچوبهای دانشگاهی و کلاسیک و فصل بندی شده و بویژه بدور از دیدگاههای نویسنده موشکافانه و پیوسته به سیر رویدادهای تاریخی پرداخته باشد نیافتم. کتابی که زوایای تاریک تاریخ را بازگو و همزمان با پاسخگویی به پرسشهای تاریخی و دانشی انچه یک مردم برای پیش برد فرهنگ خود از تاریخ نیاز دارند بروشنی شکافته باشد. بنابراین انگیزه پدیدآوری چنین کتابی باعث شد بیش از نوزده سال تلاش را برای گردآوری این کتاب برخود هموار کنم. مانند همین در زمینه ناآشنایی مردم به قرآن و دانشهای نهفته آن انگیزه من شد تا کتابی را از چهار سال پیش تاکنون دردست نگارش داشته باشم و بزودی کتاب تازه را به دوستاران راستین آن پیشکش خواهم کرد. جامعه امروز ما از فقر کم سوادی و کم دانشی بویژه در زمینه های تاریخی ؛ فرهنگی ؛ سیاسی ؛ دینی رنج میبرد و اینرا همه اندیشمندان راستین بخوبی در زمینه کارکردهای اجتماعی سیاسی مردم بویژه مردم کشور ما میبینند و بخش کوچکی از این قهقرای فرهنگی و اجتماعی را در دیدگاههای نگاشته شده در زیر کتاب قهقراء در همین بخش میتوان خواند و دید. گروهی که نخوانده دانشمندند و نامه نانوشته میخوانند. کتاب را با جلدش یا مدرک نگارنده اش مسنجند و تلاش میکنند با فحش دادن به نگارنده کتاب را کوچک نشان دهند بیخبر ازاینکه هرکتابی همیشه با دیدگاههای کم سوادان بزرگ شد. دراینجا به همه دوستانی که جای کتاب خواندن دراین سایت میگردند تا پای کتابهای مردم متلک و فحش بنویسند سلام میکنم و آرزوی سواد و دانش بیشتر دارم و پیشنهاد میکنم کتاب بخوانند تا هم بیشتر بفهمند و هم پس از خواندن اجازه انتقاد پیدا کنند که انتقاد پیش از خواندن کار عوام است نه دانشمندان...
درباره بخش دیدگاه گذاری پای کتابها به مدیریت گرامی این سایت پیشنهاد میکنم که اگر بدنبال تولید اتاقی برای چت بازی بودند به هدف رسیدند وگرنه قرارگرفتن کتاب در بخش کتابهای مورد بحث هیچ افتخار و امتیازی برای هیچ کتابی نیست و تنها جایی برای گزافه گویان باز میکند نه کتاب خوانان راستین و پیشنهاد میکنم جای اینکارها بخش پروفایل مولف را رسیدگی کنید که مدیریت سایت موظف است بخشهای غیرفعال ان مانند بخش آمار فروش را فعال کند و بنده در زیر پیشتر بیش از ده بار دراین باره پیام و یادآوری فرستادم (ادامه در زیر)

باز به کتاب قهقراء برمیگردم و امیدوارم این آخرین نوشتار بنده در بخش دیدگاهها اندکی بیشتر برای خوانندگان راستین کتاب خوانی و کتاب قهقراء سودمند باشد. تاریخ هم مانند فیزیک و شیمی و زیست شناسی و ستاره شناسی یک دانش است بنابراین اگر قوانین فیزیک یا شیمی یا پزشکی و ... پاسخگوی پرسشها و مجهولات انسانی است تاریخ هم پاسخگوی پرسشهای انسانی در زمینه ویژه خود است. زمینه ایی که تاریخ با آن بیش از هرجای دیگر همخوانی دارد فرهنگ است. امروز میبینید که جوامع بشری بویژه جهان سوم و کشور ما چگونه درگیر کاستیهای فرهنگی سیاسی اجتماعی است. بی شک باید اینرا در تاریخ کشور جستجو کرد همانگونه که پیشرفت اروپا را باید در تاریخ آن جستجو کرد. بارها دیدم و شنیدم و خواندم که مردم پرسشهای گوناگون درباره آنچه از گرفتاریهای خود در جامعه سیاسی اجتماعی فرهنگی مینامند دارند. گاه گمان میکنیم تاریخ داستانهای پیشینیان است که گذشته و کهنه شده است بیخبر ازاینکه اگر به زندگی خود بنگریم میبینیم که گذشته زندگی هریک از ما تاریخنامه کوچکی برای آینده ماست. سرمشقی برای آینده. چرایی درک و فهم درست گرفتاریهای اجتماعی فرهنگی و سیاسی را باید در گذشته و تاریخ جستجو کرد. کتاب قهقراء با پرداختن به پاسخ همین پرسشها تلاش کرده است بخشی از این ناپیدا ها را هویدا کند. گذشته کشور را با گذشته دیگر تمدن ها کنارهم بپردازد سپس ریشه یابی کند که سیر گذشته تا کنون درکجا به بیراهه رفته است. چیزهایی که مردم بیماری و آفت جامعه میدانند یا درمان و دارو میشناسند موشکافانه بررسی کرده است و از دید تاریخی پاسخ یافته است.
در پایان یادآور میشوم که این کتاب در سایتهای دیگر مانند کتاب سبز و کتابراه هم دردسترس است. بنده دکتر شهاب شکوه یار دانش آموخته دانشگاه هاروارد در رشته مدیریت فرهنگی از دانشکده هنر و علوم در سالهای 2003 تا 2008 هستم. برخی از دوستان در بخش دیدگاهها بسیار کنجکاو بودند که مدرک و تحصیلات بنده را بشناسند و بسیار در این زمینه الطاف نشان دادند.
در پایان و برای آخرین پیام و سفارش روی سخنم با کسانی می باشد که بخش دیدگاههای این سایت را که گویا برای اعتلای کتابها گنجانده شده است ولی با بخش وقت گذارنی و هجو گویی و فحش دادن به نویسنده و تجزیه و تحلیل کتابهای نخوانده اشتباه گرفته اند. به این عزیزان تنها و پیش از هرچیز یک سفارش دارم اینکه تجزیه و تحلیل کتاب بدون خواندن آن بی ارزش است و تجزیه و تحلیل کودکان از روی جلد کتاب می باشد. دیگر اینکه ارزش هر نوشته خود آن نوشته است نه نگارنده آن نه جلد آن نه نام آن ...
امیدوارم بیش از این در سایتهای فرهنگی و کتاب خوانی کتاب خوان و کتاب جو و دانش جو ببینیم تا چت باز و وقت گذران
آرزوی بهترین ها را برای شیفتگان دانش دارم ...

اتفاقاً بنظرم بگذارید کتاب و نظرات اعضا محترم بمانند. آموزنده است.
خصوصاً آن قسمتی که جناب نویسنده فرمودند < در میان کتابهای تاریخی داخلی و خارجی گوناگون سه ایراد بزرگ و مشترک را در همه آنها دیدم که درکتاب قهقراء این ایرادها برای بهبود کار درست شد....>
بنظرم بگذارید باقی باشد تا سیر قهقراء را از زمان کسانی چون غلامرضا انصافپور و سعید نفیسی و .... به چشم خود ملاحظه کنیم.

ما پیش از این دیده بودیم پیشه‌ورانی مانند شلغم‌فروشان بیایند کالای خود را با چندباره گویی سخنی مانند "مرهم سینه: شلغم، پنی سیلینه شلغم" بستایند تا آن را به خریدار بفروشند. با این روی ندیده بودیم دکتری بیاید از خوبی تاریخ‌و سالمَه سخن براند تا نبشته خود را بفروشد.
[quote='shahabshahabshahab']خواهشمندم بجای اینکه با بنده برخورد کنید همین الان و هرچه زودتر کتاب قهقراء را از سایت خوبتان حذف کنید[/quote]
من هم با این آخوند کراواتی همسخن هستم، بنده هم به نیابه خویش از تارنگار خوب کتابناک خواهشمندم، نِبیکشان را بستُرندو پاک نمایند.

و همچنین آقای casanova1362
دوست عزیز از شما که در سایت فرهنگی و کتاب خوانی هستید انتظار میرود چیزی نویسید که حسادت شما را به مدرک مولف یا کتاب نشان دهد بسیار زشت است !!!!!!!!!!!
جای حرف زدن بیشتر میخواندیم ...[/quote]
شهاب جان! جناب آقای "نویسنده"! شما روی نوشتار روان به زبان فارسی تمرکز کنید تا نوشتارتون فابل فهم باشد بعد دیگران را به خواندن کتابتون دعوت کنید. براتون آرزوی موفقیت میکنم.