راهگشایان حاکمیت تورک بر ایرانزمین
نویسنده:
امیرحسین خنجی
امتیاز دهید
.
در این کتاب دربارۀ پیدا آمدن سلطان محمود غزنوی و سپس سلطان شدن پسرش مسعود سخن گفته شده است ؛ تا رسیده بە آنجا که با پراکنده شدنِ جماعات تورکِ بیابانی در زمان این پدر و پسر ، تورکان اوغوز بر ایرانزمین تاختند و ایرانزمین از آن زمان به اشغال تورکان در آمد . و از آن زمان برای هزار سال تا پایان دوران قاجاریان حاکمیت بر ایران زمین در دست تورکان جاگیرشده در ایران بود .
بیشتر
در این کتاب دربارۀ پیدا آمدن سلطان محمود غزنوی و سپس سلطان شدن پسرش مسعود سخن گفته شده است ؛ تا رسیده بە آنجا که با پراکنده شدنِ جماعات تورکِ بیابانی در زمان این پدر و پسر ، تورکان اوغوز بر ایرانزمین تاختند و ایرانزمین از آن زمان به اشغال تورکان در آمد . و از آن زمان برای هزار سال تا پایان دوران قاجاریان حاکمیت بر ایران زمین در دست تورکان جاگیرشده در ایران بود .
آپلود شده توسط:
farhadpartica
1393/02/06
دیدگاههای کتاب الکترونیکی راهگشایان حاکمیت تورک بر ایرانزمین
. . . کوروش خوب یا بد ، گذشت و رفت ، بیایید به منشور او عمل کنیم و به همه ادیان و ملیت ها و نژادها احترام بگذاریم آیا این سخن بدی است ؟ و آیا من به قول آقای پرشین توهین می کنم ؟ در جایی که دوستان شما به ما وطن فروش ، خائن و ترسو و بیسواد هر چه خواستند به ما گفتند و جواب ما فقط سکوت بود ! . . .
. . . کوروش بدون شک پادشاه سیاستمدار و زیرکی بوده و در بسیاری از موارد رعایت حال برخی ملل مغلوب را می نموده ولی هیچکدام از اینها نمی تواند توجیهی برای حمله به سایر ملل و خونریزی باشد باز هم می گویم فقط با گفتگو و محبت و کتاب و رفتار و منش درست خودمان می تانیم قلبها را تسخیر کنیم و نه با شمشیر .
. . . آری اگر روزی به خاک ایران حمله شد من و تو وظیفه داریم از خاک خود دفاع کنیم ولی اگر زمانی کسی خواست ما را برای کشور گشایی و تجاوز به خاک دیگران راهی کند ما وظیفه اطاعت از او را نداریم آیا درک این موضوع ساده اینهمه سخت است ؟ در خصوص سایر مسائل (رقابت های ورزشی و پیشرفت های علمی و . . . ) مبارزه و تلاش خوب است ولی جنگ و تجاوز و خونریزی و حسادت در هیچ زمان و توسط هیچ کس تایید نمی شود . . .
اگر اینگونه که شما می گوئید باشد ، یک سئوال خیلی مهم و اساسی پیش می آید : ایران شما که دارای تنوع فراوان فرهنگی و قومی و زبانی و مذهبی است باید طبق این استدلال شما از هم فرو بپاشد ( خدای ناکرده ) می دانی راه مقابله با این موضوع چیست ؟ محوریت قرار دادن انسانیت و عدالت و دور انداختن بازی های مسخره نژادی و فومی قبیله ای ، و اگر این واقعیت را قبول نداشته باشی ، خود تو اولین خائن به بقای موجودیت و وحدت و یکپارچگی وطنی هستی که اینهمه دم از آن زده و سنگ آنرا به سینه می زنی
. . . هر چند از قفس تنگ و کور ملی گرایی آزادم ، ولی با دیدن کامنت های دوستان آزاد اندیش ایرانی هموطن ، باعث افتخارم است که ایرانی هستم و هموطنانی دارم که بر خلاف نئونازیها و پان عرب ها و پان ترک ها آن قدر شرف و مردانگی و آزادگی و روحیه علمی دارند که جهان وطنی فکر کرده و اسیر تبلیغات کودکانه ایسم ها و پان ها نشوند . . .
. . . . طرفداران کوروش و ناسیونالیست های دو آتشه می گویند : کورش اهل تسامح و تساهل بوده . کوروش به سایر ادیان و مذاهب احترام می گذاشته . کوروش دوستدار آداب و رسوم سایر ملل بوده . کوروش دشمنان - زنده - خود را می بخشیده و در یک کلام به زبان امروزی ما : کوروش جهان وطنی ( یا همان توحیدی ) فکر می کرده . . . ولی سئوال مهم اینجاست : پس چرا شما که ادعای دوست داشتن کوروش را می کنید چون او نیستید ؟ چرا شما به جای جهان وطنی شدن ناسیونالیست شده اید ؟ چرا شما به سایر ادیان و مذاهب ( از جمله اسلام ) توهین می کنید ؟ چرا شما شیفته دیدن یا دانستن یا حد اقل تحمل کردن سایر آداب و رسوم (از جمله آداب و رسوم اسلام ) نیستید ؟ و چرا شما دشمنان - مرده - خود در تاریخ را نمی بخشید و می خواهید از هموطنان آنها پس از 14 قرن انتقام بکشید ؟ و چرا و چرا و چرا ؟ ؟ ؟ اینجاست که متوجه می شویم : ادعا و شعار دادن یک چیز است و عمل کردن یک چیز دیگر و اینجاست که می فهمیم : ملا شدن چه آسان ، آدم شدن محال است !!!
جناب بهداد کجای این نوشته های توهین بوده و کجای این نوشته ها با تفکرات فعلی من در تضاد است ؟ اگر واقعا منطق و استدلالی در چنته داری بای و به همین سئوالات پاسخ بده و فرافکنی نکن . . .
اگر :
کوروش و مولوی و سعدی و حافظ و علی و عیسی و گاندی و انیشتین و . . . هم جهانی شده اند و هم ماندگار ، به خاطر شخصیت و پیام و نوع تفکرشان بوده است که : هم جهانی بوده است و هم ماندگار . . .
ایکاش ملی گراها کوروش را و شیعیان علی را و سنی ها عمر را و مسیحیان عیسی را و بودایی ها بودا را در گوشه ای از قلب خود پنهان می کردند و پس از آن همگی در جستجوی خدا بر می آمدند آنگاه می دیدی چه زیبا و راحت نه ایران و نه حتی کره زمین که تمام جهان بهشت می شد عاشق شاهی شو که همیشه زنده جاوید است . . . .
من فکر می کنم کوروش ، شخصیت خوب و سیاستمدار و زیرکی داشته ولی ظاهرا دعوی سر این است که آیا می توان حملات او به سایر تمدن ها را منطبق با شرایط زمانه دانست یا نه ؟ اگر پاسخ مثبت باشد ((سوای از بحث های فرعی مانند اینکه : رفتار او با ملل مغلوب خوب بوده یا بد ، چون بحث بر سر اصل تجاوز است نه رفتار پس از تجاوز !!! )) پس نمی توان حملات اعراب یا اسکندر به ایران را محکوم کرد و اگر پاسخ منفی باشد پس حملات اعراب و اسکندر به ایران نیز محکوم است . . . از دوستان ( مخالف و موافق ) خواهش می کنم به جای بحث بر سر جزئیات و شاخ و برگ ها روی همین اصل اساسی و مبنایی تمرکز کنند . . . زیرا یک انسان فرهیخته در ابتدا باید برای خودش اصول مشخص و ثابتی داشته باشد آنگاه جهان را بر مبنای همین اصول قضاوت کند ( چه دوست چه دشمن چه وطن خود چه وطن دیگری ) نه بر مبنای تعصبات قومی مذهبی نژادی و عقیدتی . . .
. . . دوست عزیز و محترم ، من کاری به رد و تایید کوروش یا رد و تایید این کتاب ندارم . قصد دفاع یا تخطئه هم ندارم ولی سئوال عجیبی برای من پیش آمده حدود 400 کامنت نوشته شده ولی هنوز کسی نیامده یکی از اسناد این کتاب را ( ناگفته های کوروش ) دقیقا بنویسد و به صورت علمی تحلیل و رد کند فقط قیل و قال ! چه خوب است دوستان طرفدار کوروش ،یک تحقیق علمی نوشته و طی آن تک تک اسناد و نوشته های کتاب فوق را تحلیل و ابطال کنند و بعد آن تحقیق را در سایت کتابناک آپلود کنند . . .
1- در شرایط عادی و معمولی : " جهان وطنی " فکر کن و عشق به تمام جهان و همه انسان ها را به قلب خودت بیاموز .
2- هنگام مسابقات ورزشی و رقابت های ( علمی صنعتی و کشاورزی ) و سخن از مفاخر ملی " وطن دوست " باش
3- هنگامی که دشمن به کشور تو حمله کرد : "وطن پرست " باش و دست در دست سایر ادیان و نژادها از خانه ات دفاع کن
4- هنگامی که حاکمان قصد فضولی یا حمله در خاک دیگری ( یا قصد استفاده ابزاری از احساسات ملی گرایانه )را دارند : "دشمن وطنت باش "
5- هنگام قضاوت درباره بزرگان تاریخی خودت آنها را منصفانه نقد کن : نه افراط و نه تفریط و سعی کن فقط نقاط مثبت آنها را سرمشق خودت قرار ده ( مانند منشور کوروش )
6- من تفکر جهان وطنی خودم را اینگونه اصلاح کردم آیا دوستان مخالف نیز توان آن را دارند ؟ ( هر چند بعید است احساس بر عقل غالب آید! )
ادامه . . .
و حالا که باید برای جلوگیری از تجزیه ایران با تمام اقوام و نژادهای ایرانی دوست باشیم با انتشار چنین کتابها و عقائدی کینه و تنفر اقوام ( مثلا ترک ها و آذری زبان ها )را بر می انگیزیم تا آنها هر چه بیشتر متمایل به جمهوری آذربایجان شوند و راه را برای فروپاشی ایران فراهم می کنیم . . .
نقل قول از behdad1970
آقای سیاوش خان لطفا تا کتابی را مطالعه نکردی الکی کامنت نذار ... و نکته مهمتر اینکه از کی شما جهان وطنی ها عاشق خاک و سرزمین و کشور شده اید!!!!؟؟؟ شما که تا دیروز داشتید به بچه های وطن پرست و بچه های ناسیونالیست گرا توهین میکردید که وطن پرستی مساوی فاشیست پرستی و نازیسم پرستی هست!!!!؟؟؟؟ راست گفتن از قدیم که آدمهای دروغگو کم حافظه هستند ... متاسفم برای شما که هر روز بر شاخه ای می پری ... در ضمن اول برو کتاب را کامل مطالعه کن بعد بیا اینجا توهین کن ...
گفتم که بدون یک ذره حرف منطقی می آیید و فقط توهین می کنید !
اگر راست می گویید و دلیل و مدرک داری بای و فقط پاسخ سئوال من را بده !
ضمنا ما دروغگو هستیم شما اگر خیلی راستگو هستید چرا بر عکس کوروش و منشور کوروش عمل می کنید آیا کوروش به سایر اقوام و ادیان و مذاهب و خدایان مانند شما توهین می کرد یا بنا به قول شما تمام اقوام و نژادها و ادیان را قبول داشت شما که صبح تا شب سرگرم توهین به سایر ادیان و مذاهب هستید و مثلا اعراب را ملخ خور و ترک ها را . . . می نامید کجا پیرو کوروش هستید ؟
ناسیونالیست در ذات خود دارای یک تضاد عجیب است ( و این ماهیت هر چیز باطلی است )
از یک طرف خودش را علاقه مند به وحدت ارضی کشورش می داند
از دیگر سو با تعصبات فرقه ای و عقیدتی و نژادی باعث شعله ور شدن آتش خشم سایر نژادها و مذاهب در داخل ( و کشورهای همسایه ) شده و همین تضاد باعث فروپاشی کشور و وحدت ارضی آن می شود . . . حالا دوست دارم به جای توهین یا فرافکنی بیایید و پاسخ این یک سئوال ساده و در عین حال بی پاسخ را بدهید !!!
فرهنگ ایران و همه ی فارسی زبانان دنیا تسلیت باد.[/quote]
سپاس آقای سهیلی راستش من نمیدانسنم این دانشمند و محقق بزرگ مرحوم شدند!!! از اینکه این نکته مهم را یادآوری شدید سپاسگزارم ...
خواهد کاست، گرچه این بنده ی حقیر با تعداد کمی از کتب معارف مذهبی مرحوم استاددکتر امیر حسین خنجی مشکل دارم ولی الحق به لحاظ تاریخ و ادبیات فارسی کم نظیر
است، مرحوم استاد خنجی که در پائیز سال گذشته به رحمت ایزدی پیوست فردی فوق العاده وطن پرست بود و همه ی آثار تاریخی اش با استفاده از منابع و کتب تاریخی ی قدیم
و جدید به زبانهای مختلف و با دقت تمام و اطمینان از صحت مآخذ آنها نگاشته شده و زحمت زیادی برای تالیف آنها کشیده است ، کتاب حاضر تحت عنوان راهگشایان حاکمیت
تورک بر ایرانزمین، یک اثر مفید تاریخی و پیرامون سلسله ی غزنویان و شرح حال سلاطین غزنوی نوشته شده و هیچ ارتباطی با موضع گیری های قومی و نژادی ندارد.
تمام هدف استاد دکتر امیر حسین خنجی، در دوران زندگی کوتاهش خدمت به فرهنگ ایران زمین بوده است، روحش شاد و فقدان این دانشمند و مورخ شهیر بر خانواده ی بزرگ
فرهنگ ایران و همه ی فارسی زبانان دنیا تسلیت باد.
به همه ی دوستان توصیه می کنم اول کتاب رو مطالعه کنن و بعد در موردش نظر بنویسن .
البته جهانوطن ها و پانترک ها مستثنا هستن و مثل همیشه می تونن بدون مطالعه نظر بدن :-)
دوما هم اگه کتاب صفویان این نویسنده رو بخونی و با شخصیت شاه اسماعیل (در سایر کتب و همچنین وقایع تاریخی ) مقایسه کنی متوجه میشی که چقدر مطالب بی اساسی نوشته.....
البته گفتم هنوز این کتابو نخوندم ولی با توجه به کتاب صفویان و بخشی از کتاب ساسانیانش باید بگم چرت وپرته.....
با بررسی در مورد تاریخ و ربان سومریان و عیلامیان آشکار می شود که این دو قوم از آذربایجان کوچیده اند و زبان آنان بسیار نزدیک به زبان ترکی بوده است.
در شاهنامه گفته شده که تورک و فارس ها از فرزندان فریدون بوده و باهم برادر هستند ( بنابراین از هم جدا نبوده اند).
در زمان آتیلا رهبر بزرگ هون ها ، نژاد ترک تا قلب اروپا رفته بود.
در دوره حکومت ساسانی برخی از قبایل ترک وارد بخش شمال غرب شدند (براثر جنگ ایستمی خان با انوشیروان).
امپراتوری ترک خزر همواره بخشی از خاک شمال ایران را مورد سیطره خود درآورده بود.
غلام ترک امام حسین اهل شمالغرب ایران بوده و در کنار امام حسین به شهادت رسید. (کتاب منتهی الامال شیخ عباس قمی)
همانطوری که تاریخ اذعان دارد ، آریایی ها مهاجمانی بودند که وارد ایران شدند و ابتدا حاکمیت قوم ترک ماننا و در جنوب حاکمیت قوم عیلامی را پذیرفتند و سپس با گذشت زمان حاکم کشور شدند ( اگر غزنویان مهاجم و بیگانه بودند ، آریایی ها هم مهاجم و بیگانه بودند).
اگر زبان مردم آذربایجان فارسی بود ، پس چرا تا 550 سال بعداز هجرت هیچ شاعر توانای فارسی سرا در آذربایجان نیست؟!!!
بقول ناصرخسرو ، قطران تبریزی هم چیزی از زبان فارسی نمی داند و لغات را از مسافر آواره و ناشناخته مثل ناصر خسو قبادیانی می پرسد.
اگر ترک ها مالک اولیه ایران نبودند ، پس چرا بیشتر مناطق حاصلخیز و خوش آبو هوا و پر محصول دست آنان است و آریایی ها عموما در مناطق کم آب و خشک زندگی می کنند (قانون این است که هر کس زودتر حضور داشته باشد ، در بهترین مناطق ساکن می شد).
[/quote]
زبان سومری یک زبان منفرد می باشد که تا کنون علی رغم تلاش زیاد زبانشناسان برای یافتن همخانواده هایش نموده اند( که البته دلایلش هم به دلیل اهمیت سومر در تاریخ بشر به عنوان نخستین تمدن شناخته شده بشری و همچنین تمایلات ناسیونالیستی و قومیت گرایانه برخی قابل درک است) هنوز هیچ همخانواده ای برای این زبان نیافته اند. به عنوان مثال به نوشتار زیر مراجعه فرمایید:
http://en.wikipedia.org/wiki/Sumerian_language
البته سومری تنها زبان بی همخانواده نیست که این مساله (زبانهای منفرد )خود از مقوله های جالب در زبانشناسی است.
در ضمن دوست گرامی علت سکونت ترک زبانان در مناطقی مانند آذربایجان به دلیل نحوه ورودشان به ایران یعنی از شمال می باشد و نه تقدم سکونت در ایران وگرنه آذربایجان تنها منطقه ای در ایران نبوده است که ترکان به آن وارد شده اند و اتفاقاً از همان بدو ورود یعنی حدود قرن 5 هجری به مناطق مرکزی نیز وارد شده اند .
اخیراً تحقیقات ژنتیک اطلاعات جالبی به دست داده است که ازجمله می توانید به نوشتار زیر نیز در این خصوص مراجعه نمایید:
http://en.wikipedia.org/wiki/Origin_of_the_Azerbaijanis
اگر کسی واقعاً به دنبال مطالعه واقعیت تاریخ می باشد شاید بهتر باشد به آثار مورخان و محققان غیر بومی ( مانند غربیان ) بپردازد تا دچار تعصبات و آشفته گویی و آشفته پنداری نگردد. چون متاسفانه گویا عمده نویسندگان بومی درگیر جانبگیری و تاریخ سازی هستند تا جستجوی وقایع .