تحلیل و تفصیل ولایت مطلقه فقیه
نویسنده:
مهدی بازرگان
امتیاز دهید
متن حاضر جزوه ی مفصلی است که مرحوم مهندس بازرگان در سال 67 و پس از اینکه آیت الله خمینی رهبر جمهوری اسلامی ایران، حکم بر مطلق بودن ولایت فقیه بر همه ی امور داد، به رشته ی تحریر درآورد. در این جزوه مهندس بازرگان ابتدا با بررسی سیر رویدادهای سیاسی چند سال گذشته و دعوای جناح راست و چپ که منجر به صدور چنین حکمی از سوی ایت الله خمینی شد، مسئله ی ولایت فقیه را با رجوع به قرآن و سنت پیامبر و سیره ی معصومین و نیز نظر فقهای پیشین مورد کنکاش دقیق و موشکافانه ای قرار می دهد. این جزوه البته به عنوان سند نهضت آزادی ایران در همان سال منتشر شد و در حال حاضر در اسناد نهضت آزادی ایران نیز قابل دسترسی می باشد.
بیشتر
آپلود شده توسط:
y-alef
1392/12/24
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تحلیل و تفصیل ولایت مطلقه فقیه
»بله این سخن شما کاملا درست است و در راستای همین سخن شما پیروی دگماتیک احکام و شرعیات دینی (زوری یا اختیاری) و دگماتیک ایدئولوژیکی(مارکسیسم کاپیتالیسم لیبرالیسم..) مرجعیت قرار دادن دین و توحید مطلق چه قرانی و چه فقهی شیعه وسنی تنها به محدود کردن ذهن و نا آگاهی و پیشداوری و تبعیض و ظلم در جامعه می انجامد ، کتابهای دینی اگر برای معنویت باشند که معنویت را بزور وتهدید(که در قران بسیار این تهدید ها آمده ) نمیتوان در کسی پدید آورد و اگر برای بهبود جامعه باشند که هرگاه کتاب های دینی بویژه قران در جامعه اجرا شده اند فاجعه بار بوده است جون در قران بستگی به کسی که آنرا میخواند و تفسیر میکند زمینه های بسیاری برای آزار و تبییعض وظلم و خشونت به ناباوران (کافران ) هست ازین روست که طالبان در افغانستان و وهابی ها در عربستان و نیز اسلامگرایان شیعه و پانترکان همواره با استناد به آیه و سوره ایی از قران رفتار زشت خود را توجیه کرده اند ، اگر بخواهیم آگاهی جامعه بازتر و گسترده تر شود باید از مرجعیت فلان کتاب دینی و ایدئولوژیکی و فلان فقیه پرهیز کرد و تنها خرد و منطق کاربردی و عدالت اجتماعی و ارزشهای انسانی را کانون و بنیاد دانست
از یکی از بزرگان شیعه، استاد الفقهاء و المجتهدین، به نام السید ابوالقاسم الموسوی الخوئی، دربارۀ ولایت مطلقه فقیه می پرسند و وی چنین می گوید: «فی ثبوت الولایة المطلقة للفقیه الجامع للشرائط خلاف ومعظم فقهاء الإمامیة یقولون بعدم ثبوتها وإنما ثبتت فی الأمور الحسبیة فقط والله العالم» (صراط النجاة فی أجوبة الاستفتاءات، القسم الاول، المحب الأول: فی الأجتهاد وولایة الفقیه، سوال 6، هل تری سماحتکم ولایة الفقیه المطلقة ام لا؟). ایشان گویند که در اثبات ولایت مطلقه فقیه از فقیه جامع شرایط خلاف هست، و اکثریت قاطع فقهای امامیه به عدم ثبوت ولایت مطلقه فقیه باور دارند. در ادامه گوید «انما»، انما برای «حصر» می آید، یعنی ولایت مطلقه فقیه تنها و تنها برای «امور حسبیه» است. اما به قول علامه برقعی رحمة الله علیه آخوندهای ایران خیلی زرنگ هستند. ولایتی پی نهادند که گرد نقد بر دامن کبریایی اش نمی نشیند! با هیچ کس هم راه نمی آید و اگر هم نقد کنی، به امام زمان ایشان نقد کردی، و اگر امام زمان موهوم ایشان را نقد کردی، پیامبر (ص) را نقد کردی، و اگر به پیامبر بزرگوار (ص) نقد کنی به خدا نقد کردی، آنگاه خر بیاور باقالی بار کن. امور حسبیه نیز به درد عمه ی آن کسی می خورد که چنین گفته است! امور حسبیه هم که آشکار است به چه چیزهایی نمارش می کند، هر چه هست به «حکومت مطلق» نمارش نمی کند.
تو دههی 60 صدها بارایدئولوژی ها و سیاست ها و موضع گیری متفاوت میشودچه برسه به بعد از دهه ی شصت که علنن مردم شناخت سیسای کاملا متفاوتی پیدا میکنن، البته اصلاح کنم که منظورم از این مردم آن دسته از مردم اهل مطالعه، تفکر و ررشنگری بودند و هستند
ولتر : من با تو کاملا مخالفم ولی حاضرم جانم را بدهم تا تو بتوانی نظرت را بیان کنی . . . .
[quote='محمد بیگ']چیزی که در متن کتاب موج می زنه(بخصوص قسمت اول) وجود لحن رمانتیک بورژوایی که حتی اگر اسم نهضت آزادی را هم روی آن نی گذاشتید ،می شد حدس زد برای نهضت آزادیه! نکته دیگه تاسف خوردن نهضت آزادی برای اسلام فقاهتی (اصیل؟؟؟) است که واقعا درکش سخته. مثلا این آقایون تجددگرا هستند که این طوری برخورد می کنند، انگا که در قرون وسطی زندگی کرده اند.[/quote]
هر جند در این متن توهین مستقیمی وجود ندارد ولی قبول کنید اگر مستقیما ناسزا گفته بودید آدم کمتر دردش می آمد تا شنیدن این سخنان ! آن هم در خصوص مرد نازنینی چون بازرگان و نهضت آزادی که در همه دروانها ( قبل و بعد از انقلاب ) مهدورالدم و مرتد بود !
به هر حال شما حق دارید صدها برابر این هم حتی توهین بکنید و کسی حق ندارد مزاحم آزادی بیان شما شود. . . ولی از این طرف : آیا من نیز حق سخن گفتن ندارم ؟
من متوجه هستم که بازرگان دارای استقلال رای بوده است(بر منکرش لعنت) مساله مهم این است که روش این کتاب ژورنالیستی است و ایدولوژیک.
البته شما به نظرم کمی بشاز حدایدولوژیک هستید. ارسط گت من افلاطون را دوست دارم وی حقیقت را بیشتر دوست دارم. اگر قرار است هر نقد 4 خطی بشود لجن مالی که کلاهمان پس معرکه است!