میم مثل مینیمال

مبارکه :-)
خیلی خوب شده8-)
به تمامی دست اندرکاران این مجموعه خسته نباشید میگم...
.........................................................................................
فقط یک موضوعی تعجب مرا برانگیخته و آن این که تعداد ۱۱تا از دوستانم متولد ۱۳۴۸/10/11 هستند !!!!!
درک این قضیه کمی برایم دشوار است!:-(
به هر حال بازم تبریک میگم هم به خاطر کتاب و هم تولد دوستان8-)

با درود و خسته نباشید فراوان به تمام نویسندگان عزیز کتابناکی و گردآورندگان این مجموعه ، برای یکایک شما عزیزان آرزوی بهروزی می کنم ... :)

سلام.
داستانها خوب بود. از داستان آقای سهیل زادهطنزی شگفت به مشام می رسید. موفق باشید.
:D

برای فقط خدای سیاوش حبیبی عزیز و همون سیاوش110 خودمون :
خیلی از دانشمندان علوم دینی به تبعیت از سنت اکویناس ، هولناک ترین عناصری که در جهان مادی می تونه به انسان ضربه بزنه را به استناد مکاشفات یو حنا، وحش دریا ،وحش زمین ،دجال و البته خود شیطان لعین می دونند.دانشمندان علوم فیزیک هولناک ترین را نوع خاصی از سلاحهای هسته ایی می دونند که ملغمه هایی از گداخت و همجوشی هسته ایه و به سلاح نسل چهارم معروفه.اما باور کنید اگز به بستر تاریخ نگاه کنیم چیزی سیاهتر و وحشتناک تر از سوئ برداشت های مذهبی نیست.چه اونکه شاید بشه شیطان را با پاشیدت اب مقدس و خوندن ورد لت و پار کرد و بمبی را خنثی اما چطور میشه با ادمی سرو وکله زد که معتقده عملش (حالا هر جنایت هولناکی که هستش)مقدسه وخداییه؟گویا واژه (گناه مقدس)اولین بار به زمان اتودافه(ادم سوزی)ژاندارک بر می گرده.ژاندارک بسته شده به تیرک و اماده سوختن ، پیرزنی را می بینه که داره با جون کندن هیزم میاره تا ژاندارک را بسوزونه و به خیال خودش وارد بهشت بشه.و ژاندارک با لبخند واژه (گناه مقدس ) را برای این کار به زبون میاره.اما سابقه این انحراف به زمان افرینش انسان بر می گرده و تا حالا هم ادامه داره و در این چند ساله هم اساسی شاهدش بوده و هستیم.سیاوش جان این موضوع را با ایجاد تضاد و استفاده از مهارت قصه گویی در داستانش گنجونده و به نظرم از نظر موضوع یکی از بهترین های این مجموعه هستش.حقیقتش من خودم با این موضوع خیلی مشکل دارم.چطور انسان می تونه به اسم رضای خداوند ، انسان دیگری رو نابود کنه؟ایا این شیطانه که در ماسکی قدیس گونه داره ما رو گول می زنه؟الله اعلم.
ممنون سیاوش جان از داستان تامل برانگیزت و همچنین یادمون باشه استارت و جرقه کتاب میم مثل مینیمال را سیاوش حبیبی عزیز زد.

سئورا جان با اینکه گمان کنم من دو یا سه برابر شما سن دارم (دقیقا 2.214285برابر)اما تحصیلاتم کمتر از شماست و متاسفانه نتونستم درس بخونم .اما نظرم رو میگم چون اعتقاد دارم اگر چه برای خلق یک هنر نیاز به استعداد و اطلاعات هستش اما برای درک اون نه.و حتی یه ادم عامی مثل من هم می تونه نظرشو در این مورد بگه (البته انتقاد منطقی)و نویسنده ازش استفاده کنه.ضمن اونکه نوشته هات و کامنت هان نشون میده در اینخصوص از خیلی هام سر تری دوست منو اصلا جزو طبقه بندی خواننده عامی نیستی که خیلی هم حرفه ایی هستی..پس منتطریم.;-)

ممنونم ازتون آقا سهیل
من نسبت به بقیه خیلی کم تجربه ترم بخاطر همین سعی میکنم بیشتر به حرفاتون گوش کنم چون هنوز بلد نیستم خوب چیزی رو نقد کنم…
داستانای دوستان خیلی منو تحت تاثیر قرار دادو از خوندنشون واقعا لذت بردم....
امیدوارم کارهای بهتر و بیشتری از تمام این زحمت کشان عزیز ببینم...
پس با اجازه تون من همینجوری سکوت کنم و به سخنان شما بزرگان گوش فرا دهم ( درسته دارم میخونم ولی خوب عادته دیگه میگم میشنوم شما ببخشید :D )

من نمیدونستم کتابناک همچین برنامه ای هم داره !!!
:x:x:x:x:x:x:xواقعا داستانای همه قشنگ بود ....خسته نباشید 8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-):x:x:x
ازسری بعدیکی منم خبرکنه :((:((

باز هم کتابناکی ها حماسه ای دیگر آفریدند...........
با عرض درود و خسته نباشید به دوستان ،مدیران و عزیزان کتابناکی
و اما خسته نباشید اساسی به گروه فعال و پرکار نویسندگان کتابناکی
که واقعا بی وقفه در حال انجام کارهای عالی در جهت ارتقای سطح این سایت محبوب هستند...
من هم اکنون این کتاب را دریافت کردم و حتما مطالعه خواهم کرد...
در ضمن من از سحر عزیز واقعا بخاطر طراحی های بی نظیرش متشکرم چون دقیقا طرح این جلد مینیمال را به خوبی القا می کند....
باز هم متشکر از لطف تک تک دوستان گل...
باشد که رستگار شوید ::D:D:D:D

در آخر . تبریک به همه افرادی که این تجربه را تجربه کردند .

از نظر من فقط یک داستان در قالب کمینه گرایی این قابلیت رو داشت و در مفهوم خود مثل دو تا قیف که از مقطع باریکش به هم چسبیده باشند مخاطب رو درگیر همون چیزی میکرد که میخواست بیان کند . اسم داستان رو نمیگم تا جهت ندم به دوستان . چون فقط نظر من این چنین هست ...