سگ ولگرد
نویسنده:
هادی صداقت(صادق هدایت)
امتیاز دهید
سگ ولگرد نام داستان کوتاهی از صادق هدایت است. این داستان تراژدی از زندگی مشقت بار یک سگ ولگرد در ورامین است. نویسنده در این داستان اعتقادات جاری جامعه را در قالب داستانی تأثرانگیز و دردناک به تصویر کشیده و مورد نقد قرار میدهد.
آپلود شده توسط:
HeadBook
1392/09/19
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سگ ولگرد
او مثل بچه ای بود که همه اش توسری خورده و فحش شنیده، اما احساسات رقیقش هنوز خاموش نشده.
مخصوصاً با این زندگی جدید پر از درد و زجر بیش از پیش احتیاج بنوازش داشت.
چشمهای او این نوازش را گدائی میکردند و حاضر بود جان خودش را بدهد، درصورتیکه یکنفر باو اظهار محبت بکند و یا دست روی سرش بکشد.
او احتیاج داشت که مهربانی خودش را بکسی ابراز بکند، برایش فداکاری بنماید.
حس پرستش و وفاداری خود را بکسی نشان بدهد اما بنظر میآمد هیچکس احتیاجی به ابراز احساسات او نداشت؛ هیچکس از او حمایت نمیکرد و توی هر چشمی نگاه میکرد بجز کینه و شرارت چیز دیگری نمیخواند.
و هر حرکتی که برای جلب توجه این آدمها میکرد مثل این بود که خشم و غضب آنها را بیشتر برمیانگیخت.
:(
((نه تنها یک تشابه بین چشمهای او و انسان وجود داشت، بلکه یکنوع تساوی دیده میشد. دو چشم میشی پر از درد و زجر و انتظار که فقط در پوزه یک سگ سرگردان ممکن است دیده شود))
سگ ولگرد