رسته‌ها
سرگذشت حاجی مراد
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 52 رای
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 52 رای
✔️ نویسنده در این اثر، خونریزی و جنگ را نکوهش می‌کند و داستان زندگی مردی را روایت می‌کند که افکار تولستوی را تحت تاثیر قرار داد. رمان «حاجی‌مراد» در بین‌ سال‌های 1896 تا 1904 نوشته شد و دو سال بعد از مرگ نویسنده ، یعنی سال 1912 به چاپ رسید. این رمان آخرین اثر تولستوی است و قهرمان داستانش حاجی مراد نام دارد؛ شخصیتی حقیقی که تولستوی با او در ارتش تزار آشنا می‌شود و زندگی او را با تکیه بر تفاوت میان شرق و غرب ثبت می‌کند. حاجی مراد شخصیت سیاسی و اجتماعی مطرحی در زمانه خویش بود و به نظر می‌رسد تولستوی نخستین بار با داستان زندگی او در هنگام خدمت در ارتش آشنا شده باشد.
این نویسنده روسی در پایان عمر خویش و در حالی که در بستر بیماری بود این رمان را نوشت و اصرار زیادی داشت که آن را به پایان برساند ، هرچند علاقه‌ای به انتشار آن نداشت. تولستوی در این رمان به مبارزه با ظلم و ستم برمی‌خیزد و از به پا کردن جنگ و خونریزی انتقاد می‌کند ؛ هرچند شخصیت‌های منفی داستانش هموطنان خودش هستند.علاوه بر موضوعی چون پایداری، که محور داستان بر آن شکل گرفته، تولستوی در این اثر به تقدیرگرایی انسان‌ها می‌پردازد؛ موضوعی که در بسیاری دیگر از آثار وی، چون «جنگ و صلح» هم دیده شده است. این نویسنده مطرح روسی خود در منطقه داغستان و قفقاز در مقام افسری داوطلب حضور یافت و همین حضور دلیل اصلی نوشتن دو رمان به نام‌های «حاجی مراد» و «قزاق‌ها» شد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
221
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1392/09/21

کتاب‌های مرتبط

اراده‌ای به نام گاندی
اراده‌ای به نام گاندی
4.8 امتیاز
از 11 رای
موسیقی و سکوت
موسیقی و سکوت
4.3 امتیاز
از 24 رای
کاره سرباز در مونپارناس
کاره سرباز در مونپارناس
4.1 امتیاز
از 19 رای
شعله شمع جنگل
شعله شمع جنگل
4.5 امتیاز
از 13 رای
مرگ ستارگان
مرگ ستارگان
4.3 امتیاز
از 8 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی سرگذشت حاجی مراد

تعداد دیدگاه‌ها:
2
«در اطاعت از فرمان نیکلا، بی‌درنگ در ژانویه 1852 به چچن‌ها حمله شد...» ص 113
«نقشه نابود کردن جنگل‌ها و قطع آذوقه مردم از آن ارمیلوف و ویلیامانوف بود. درست عکس نقشه خود نیکلا که می‌خواست محل اقامت شمیل و مرکز ستیزه‌جویان را با خاک یکسان کند. همان نقشه‌ای که طبق آن در 1845 ستونی به دارگو اعزام و باعث تلفات جانی فراوان شده بود. با تمام این احوال نیکلا خود را مبتکر نقشه پیشرفت تدریجی و نابودی جنگل‌ها و از میان بردن مزارع نیز می‌دانست....
تملق آشکار و مداوم تمام اطرافیان در او چنان احوالی پدید آورده بود که تناقض کارهای خود را نمی‌دید. تمام واقعیت‌ها، استدلال‌های منطقی و بدیهیات ساده کفایت نمی‌کرد تا ناسازگاری گفتار و رفتار و کردار خود را دریابد.» ص 106، 107
نمی‌دانم درباره جذابیت این اثر چه می‌توان گفت. بنظر من که فوق‌العاده جذاب است. جذابیتی که در حکایات عمیق و آموزنده وجود دارد. اما قضاوت این اثر بر مبنای جذابیت کافی نیست. چون جذابیت به سلیقه فردی برمی‌گردد و با سلیقه فردی نمی‌توان به سراغ تولستوی رفت. سلیقه فردی را می‌توان در آثار تولستوی صیقل داد. این اثر تاریخ است. اما نه تاریخ سطحی، نه تاریخ افکار و اعمال «شخصیت‌ها»، بلکه تاریخ عمیق‌ترین روابط و ضرورت‌های اجتماعی، چنان عمیق که برای همه انسان‌ها در همه کشورها آموزنده است.
سرگذشت حاجی مراد
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک