کاهش جمعیت ضربه ای سنگین بر پیکر مسلمین
نویسنده:
سیدمحمدحسین حسینی طهرانی
امتیاز دهید
.
«رساله نکاحیه» یا «کاهش جمعیت ضربهاى سهمگین بر پیکر مسلمین» کتابی است از «علامه سید محمدحسین حسینی طهرانی» که در قالب ۳۴۶ صفحه توسط انتشارات علامه طباطبایی راهی بازار نشر گردیده است.
این کتاب که حاصل سخنرانی های ایشان در رمضان المبارک ۱۳۹۰ هجریّه قمریّه در مسجد قائم طهران است در سال ۱۳۷۳ به وسیله ی ایشان تصیحیح و تکمیل شده است و در اوج اجرای سیاست های کنترل جمعیت به عنوان یک اثر اعتراضی منتشر گردیده است. این کتاب که علاوه بر مقدمه در دو فصل کلی تفسیر آیه ی «و لا یقتلن اولادهن» و «تذییلات» نگاشته شده است، با طرح این موضوع که در اسلام اجازهی کشتن خود نیست چه برسد به فرزند یا دیگری و تحریم عزل در معنای ریختن نطفه در بیرون از رحم آغاز شده است و با ذکر احکام مربوط به آن و دیه و کفاره ی مرتبط با عزل و سقط جنین بجث خود را آغاز کرده است.
بیشتر
«رساله نکاحیه» یا «کاهش جمعیت ضربهاى سهمگین بر پیکر مسلمین» کتابی است از «علامه سید محمدحسین حسینی طهرانی» که در قالب ۳۴۶ صفحه توسط انتشارات علامه طباطبایی راهی بازار نشر گردیده است.
این کتاب که حاصل سخنرانی های ایشان در رمضان المبارک ۱۳۹۰ هجریّه قمریّه در مسجد قائم طهران است در سال ۱۳۷۳ به وسیله ی ایشان تصیحیح و تکمیل شده است و در اوج اجرای سیاست های کنترل جمعیت به عنوان یک اثر اعتراضی منتشر گردیده است. این کتاب که علاوه بر مقدمه در دو فصل کلی تفسیر آیه ی «و لا یقتلن اولادهن» و «تذییلات» نگاشته شده است، با طرح این موضوع که در اسلام اجازهی کشتن خود نیست چه برسد به فرزند یا دیگری و تحریم عزل در معنای ریختن نطفه در بیرون از رحم آغاز شده است و با ذکر احکام مربوط به آن و دیه و کفاره ی مرتبط با عزل و سقط جنین بجث خود را آغاز کرده است.
آپلود شده توسط:
ermia
1392/08/11
دیدگاههای کتاب الکترونیکی کاهش جمعیت ضربه ای سنگین بر پیکر مسلمین
.............................................................................................. """ راستی رستی """
شخصی بدما به خلق می گفت
ما سینه ز غم نمی خراشیم
ما خوبی او به خلق گوییم
تا هردو دروغ گفته باشیم.
بله لعنت برناظران سایت که ازوقت باارزش خویش برای نظم وآرامش سایت مایه می گذارند زنده باد آنارشی و چماق وانگ وبرچسب...
گرمسلمانی از این است که حافظ دارد
وای اگر ازپس امروز بود فردایی
ابراهیم خلیل الرحمن که درود خدا براوباد رسمی نکو داشت دراطعام وسقایت رهگذران ومسافران. روزی ناشناسی براوگذرکرد، وی را برسرخان دعوت کرد وگفت: بسم الله گو و بخور. پاسخ شنید: نه طعامت خواهم ونه بسم الله ات، پس برخاست وراهی شد.
خطاب از حضرت حق رسید؛ ای ابراهیم ، ما که رازق الرزاقین باشیم ، خلق را بی پرسشی از اعتقاد و بی منت روزی دهیم، چگونه است که مخلوق مارا خارداشتی ورنجاندی حال آنکه از خلق بال مگسی عاجزی!
پس انابت کرد و ازپی مسافرشتافت و عذر تقصیر والحاح وابرام دراعزاز وی.
پرسید: آن طلب بسم الله چه بود واین اکرام چه است؟!
فرمود: این امررب من است.
گفت: نیک رب کریمی داری، پس به نام او میخورم ازطعامت ای جوانمرد!
ونیز نوح نبی که سلام خدابراوباد، به کارساختن زین اسب بود و دربحرتفکروتحسر وغم غوطه ور. ناگاه سربرداشت وزبان به نفرین گشوده که؛ ربی، ملولم ازگمراهی وتمسخروایذای این خلق! بگیرشان به قهروغضبت. پس ناگاه برقی جست و تمام زین ها را بسوخت! نوح نالیدکه ای خداوندگار، این ها تمام حاصل زحمت من بود! این چه کاریست ونه اینکه من بنده وبرگزیده ونبی توام؟!
خطاب آمد ؛این تورا به است که دانی وندانی! تو دل درگروی مخلوق بی جانی داری که من ات توان خلقش دادم، چگونه خواهی من مخلوق جاندارمحبوبی که به عزت خویش فردن و مستقلن آفریدم نابودکنم؟!
تا ازمن دردل آنان کمترازاندکی باقیست صبرپیشه کن که گاه نابودی شان من میدانم وتنها من آگاهم از دل ها و عاقبت ها، شایدکه یکی ازآنان سخن توراشنیدوبازگشت بسوی من.
شادباشیدوشادی آفرین.
نمیدونم چرا هر جا میخوان شعار بدن از ملت مایه میذارن؟ یکی یه چرندی میگه میان میگن ملت ایران اینو میخوان. ملت ایران اگه حق حرف زدن داشتند که ما وضعمون این نبود الان...
مرگ بر حماقت.
رضا خان یه چاره ای تدبیری...
هدف کل ادیان دنیا خوبی و آرامش و رسیدن به مدینه ی فاضله ی بشری بوده و هست!
تو کجای قرآن نوشته شده که مثل 4پا همه ی سال جفتگیری کنید و بچه زیاد کنید؟!!!
این کتاب هم مثل هزاران رساله ی احمقانه ی دیگه خیلی هدفمند داره دین رو به سُخره میگیره!
و شما به جای وقت گذاشتن رو اصل و هدف و محتوای دینتون و زیاد کردن علمتون ؛
مثلِ خاله زنک ها یه دختر رو که سعی داره باهاتون بحث ایدئولوژیک کنه میگزارید به مسند قضاوت و هی مسخره اش می کنید!!
اصلا به شما چه که کی چی دود می کنه و چی کارس! مهم اینه که "چی میگه"!
اکثر پیغمبرای اوالعزم چوپان و بی پدر بودن، اما کسایی که بهشون ایمان آوردن به "محتوای" حرفشون توجه کردن و پذیرفتنشون!
کاش یاد بگیریم به جای حمله به شخصیت یه انسان ، بتونیم باهاش بحث دموکراتیک کنیم!
هرچی به سر آدم میاد از جهله! به جای قبول کورکورانه هر چیز، اگه یه کم مطالعات آزاد می کردیم
و همون آیه های قرآن رو به جای طوطیوار حفظ کردن؛ به فارسی می خوندیم، الان وضعمون این نبود!
خانواده های با درآمد متوسط و بالا بیشتر به کیفیت بزرگ کردن بجه های خود پرداخته و تلاش می کنند که بیشترین امکانات ممکنه از قبیل کلاسهای کنکور- کلاسهای زبان و یا کلاسهای هنری را برای آنها فراهم کنند. هزینهء بالای این خدمات یکی از دلایلی است که پدر و مادرهای این قشر تصمیم به داشتن فرزند کمتر می گیرند. دلیل دیگر این است که در خانواده های متوسط پدر و مادر هر دو در بیرون از خانه کار می کنند و وقت و امکان برای داشتن فرزند بیشتر را ندارند.
اما در خانواده های با درآمد پایین والدین به فرزندان-مخصوصا پسران- به چشم سرمایه نگاه می کنند که وقتی این پسران بزرگ شوند به پدر کمک کرده و وضعیت مادی خانواده را بهتر می نماییند. با این دیدگاه فرزند بیشتر یعنی سرمایه گذاری بیشتر.
متاسفانه نگاه مسئولین کشور نیز به مقوله جمعیت نگاهی سرمایه ای بوده و به دید آنها جمعیت جوان بیشتر یعنی سرباز بیشتر و امت مسلمان بیشتر است.
شبی دود خلق آتشی برفُروخت // شنیدم که بغداد نیمی بسوخت
یکی شُکر می گفت اندر آن خاک و دود // که دکان ما را گزندی نبود
جهاندیده ای گفتش ای بوالهوس // تو را خود غم خویشتن بود و بس
پسندی که شهری بسوزد به نار // اگر چه سَرایت بُوَد بر کنار
این را برای اختتام آوردم تا آن همه ای که می بینند این خانه در آتش می سوزد و چون سرای شان برکنار است آسوده نشسته اند و حتی برخی شان با این آتش خود را گرم هم می کنند، بدانند از بوالهوسی تا مرگ راهی نمانده است! از این آتش شراره های عدالت می جهد و زود است که هیچ سرایی بر کنار نماند. به تعداد کسانی که در بی خیالی سر می کنند حتی با تحمل مشقت های فراوان، بوالهوسان خوشبین وجود دارد و نتیجه ترکیب این دو همان چیزی است که انتظار نمی رود!
و نیکو سخنی در کتاب ترسایان دیده ام که : " سنگی که معماران رد کردند، سنگ بنای خانه گشت."
فقط یه هفته به خودشون زحمت بدن پای پیاده و بدون محافظ برن مایحتاجشون رو خودشون بخرن و با پای مبارک سوار همین اتوبوس و وسیله های نقلیه عمومی بشن و یه کمی بهشون فشار زندگی بیاد دیگه از این حرفها نمیزنن که هیچ
جخت اسمش کتابشون برعکس هم میشه : افزایش جمعیت ضربه ای سنگین بر پیکر مسلمین :D
به خودم قول دادم در بحث ها شرکت نکنم ولی
همین یک بار
1
whyborn هرگز معتاد نبوده
زمانی سیگار می کشید اونم ترک کرده
تهمت نزنید
2
whyborn هر کی که هست، هر عقيده اي كه داريم خواهر ماست. کجاست جوانمردی ؟
مگر نگفتم تحت فشاره ؟، چرا حمله ؟ از سایت رفت !
3
کرکس منتظره تا گرسنه ای به زانو در بیاد. از گوشتش تغذیه کنه.
خشمگین منتظره تا کسی زیر فشار زندگي حرف تندی بزنه. بیوفته به جونش.
4
مد امروز ایران اینه
متلک گفتن به دخترها
ولی هنر من همیشه این بوده که مرز خانواده را به رسمیت نشناختم. هیچوقت... از دورترین جاهای ایران برای خودم خواهر برادر پیدا کردم. داداشی خیلی دخترها بودم و هستم.
متاسفم که whyborn رفت. جاش همیشه تو لیست دوستان قلب داداشی میمونه.
نگارنده وفات یافته این اثر از حیثی که مخالف عقاید زمان حیاتش و این کتاب بود، منشأ خیر شده! هر چند که این خیر بدو نمی رسد.
بحثی که ارزش آن از هزار کتاب نوشته شده و نانوشته برتر است و اگر دیدن نکات برانگیزاننده مطرح شده در آن حتی موجب تغییر در افکار یک فرد مسئول در این مملکت بشود و نهایتاً تأثیری در بهبود شرایط ملت بگذارد برای همه ما موجب خشنودی است.