غرب زدگی
نویسنده:
جلال آل احمد
امتیاز دهید
.
تعداد صفحات : 195
غرب زدگی مهمترین و تاثیرگذارترین اثر جلال آل احمد است. نگارش این کتاب در سال ۱۳۴۰ به پایان رسید و در مهرماه سال ۱۳۴۱ انتشار یافت. نسخه کاملتری از کتاب در سال ۱۳۴۲ آماده چاپ بود اما در زیر چاپ توقیف شد.و حکومت وقت کتاب را برنتابید. از آن زمان از کتب ایدئولوژیک انقلابیون گشت و حساسیت ها برای آن بالاتر رفت.
غرب زدگی چه پیش و چه پس از انقلاب نقدها و نظرات متنوع و متکاثری را در برداشت که همین نشان از اهمیت این کتاب جلال و موضوع خاصّ آنست...
اثر بی نظیر جلال با این چکامه از مرل تره ویس به عنوان مقدمه ! آغاز می گردد:
من صبح روزی به دنیا آمدم که خورشید نور نداشت
بیلم را برداشتم و به معدن رفتم و شانزده تن زغال نمره ی ۹ بار زدم
رییس ریزه ام گفت: "ها ماشالله! خوشم آمد".
تو شانزده تن بار میزنی و به جایش آنچه داری
اینکه یک روز پیرتر می شوی
و تا خرخره
در قرض فرو رفته تر
آهای پطرس مقدس ! دور روح ما خیط بکش !
که ما « روحمان » را به « انبار کمپانی » سپرده ایم . . .
غرب زدگی روایتی است از مسخ شدن یا الینه گشتن انسان شرقی ، در برابر تمدن غرب... به گونه ای این قضیه با فراموشی هویت خودش منجر می شود، و به تعبیر آن شعر زاغ و کبک ، که مفتون زیبایی حرکات و وجنات کبک گشته و خواست از پی تقلید او برود ، ولیکن عاقبت راه رفتن خویش نیز از یاد برد زاغ بیچاره!
زاغ چو دید آن ره و رفتار را / و آن روش و جنبش هموار را
با دلی از دور گرفتار او / رفت به شاگردی رفتار او
باز کشید از روش خویش پای / در پی او کرد به تقلید جای
بر قدم او قدمی میکشید / وز قلم او رقمی میکشید
در پیاش القصه در آن مرغزار / رفت براین قاعده روزی سه چار
عاقبت از خامی خود سوخته / رهروی کبک نیاموخته
کرد فرامش ره و رفتار خویش / ماند غرامتزده از کار خویش
(جامی ، اورنگ سوم،تحفة الاحرار )
روبرویی ایرانیان با تمدن غرب حکایت طولانی ای دارد،پس از مواجهه با غرب مدرن برخی ایرانیان می خواستند از کف پا تا نوک سر،غربی شوند ! و چه در پوشش و چه در زبان و گویش ، جلال با تاثیر پذیری از فخرالدین شادمان ، احمد فردید و خلیل ملکی توانست مفهومی را مطرح کند ، جلال با زبان تلخ و گزنده اش که شاید لازمه ی آن زمانه بود،خطر بیماری ای را هشدار داد ، او می خواست شاید با همین زبان گزنده که به مذاق خیلی ها خوش نمی آید ، جلوی این افراطی گری را بگیرد:
«غرب زدگی میگویم همچون وبازدگی. و اگر به مذاق خوشایند نیست، بگوییم همچون سرمازدگی یا گرمازدگی. اما نه، دست کم چیزی است در حدود سِن زدگی . دیده اید که گندم را چگونه می پوساند ؟؟؟ از درون . . . پوسته ی سالم برجاست ،اما فقط پوست است.عین همان پوستی که از پروانه ای بر درختی مانده . . . .
به هر صورت سخن از یک بیماری است،عارضه ای از بیرون آمده و در محیط رشد کرده. مشخصات این درد را بجوییم و علت یا علت هایش را. و اگر دست داد علاجش را.»
و البته جلال حقیقتا بعضی جاها تند رفت و باید هوشیار بود که خود این تقابل با غرب نیز به افراط کشیده نشود،در مجموع از آنجا که این کتاب توانسته است بر روی چند نسل از ایرانیان تاثیر گذار باشد و حرفهایش را بزند،و هنوز که هنوز است ما به معضلاتی که کتاب بدان اشاره می کند گرفتاریم،خواندنش می تواند مفید و سودمند باشد.
فهرست مطالب :
طرح یک بیماری
نخستین ریشه های بیماری
سرچشمه اصلی سیل
نخستین گندیدگی ها
جنگ تضادها
راه شکستن طلسم
خری در پوست شیر ، یا شیر علَم
فرهنگ و دانشگاه ها چه می کنند؟
کمی هم از ماشین زدگی
اقتَربَت السّاعة. . .
*توجه : کتاب صوتی غرب زدگی جلال را می توانید از این لینک دانلود کنید:
متن لینک
بیشتر
تعداد صفحات : 195
غرب زدگی مهمترین و تاثیرگذارترین اثر جلال آل احمد است. نگارش این کتاب در سال ۱۳۴۰ به پایان رسید و در مهرماه سال ۱۳۴۱ انتشار یافت. نسخه کاملتری از کتاب در سال ۱۳۴۲ آماده چاپ بود اما در زیر چاپ توقیف شد.و حکومت وقت کتاب را برنتابید. از آن زمان از کتب ایدئولوژیک انقلابیون گشت و حساسیت ها برای آن بالاتر رفت.
غرب زدگی چه پیش و چه پس از انقلاب نقدها و نظرات متنوع و متکاثری را در برداشت که همین نشان از اهمیت این کتاب جلال و موضوع خاصّ آنست...
اثر بی نظیر جلال با این چکامه از مرل تره ویس به عنوان مقدمه ! آغاز می گردد:
من صبح روزی به دنیا آمدم که خورشید نور نداشت
بیلم را برداشتم و به معدن رفتم و شانزده تن زغال نمره ی ۹ بار زدم
رییس ریزه ام گفت: "ها ماشالله! خوشم آمد".
تو شانزده تن بار میزنی و به جایش آنچه داری
اینکه یک روز پیرتر می شوی
و تا خرخره
در قرض فرو رفته تر
آهای پطرس مقدس ! دور روح ما خیط بکش !
که ما « روحمان » را به « انبار کمپانی » سپرده ایم . . .
غرب زدگی روایتی است از مسخ شدن یا الینه گشتن انسان شرقی ، در برابر تمدن غرب... به گونه ای این قضیه با فراموشی هویت خودش منجر می شود، و به تعبیر آن شعر زاغ و کبک ، که مفتون زیبایی حرکات و وجنات کبک گشته و خواست از پی تقلید او برود ، ولیکن عاقبت راه رفتن خویش نیز از یاد برد زاغ بیچاره!
زاغ چو دید آن ره و رفتار را / و آن روش و جنبش هموار را
با دلی از دور گرفتار او / رفت به شاگردی رفتار او
باز کشید از روش خویش پای / در پی او کرد به تقلید جای
بر قدم او قدمی میکشید / وز قلم او رقمی میکشید
در پیاش القصه در آن مرغزار / رفت براین قاعده روزی سه چار
عاقبت از خامی خود سوخته / رهروی کبک نیاموخته
کرد فرامش ره و رفتار خویش / ماند غرامتزده از کار خویش
(جامی ، اورنگ سوم،تحفة الاحرار )
روبرویی ایرانیان با تمدن غرب حکایت طولانی ای دارد،پس از مواجهه با غرب مدرن برخی ایرانیان می خواستند از کف پا تا نوک سر،غربی شوند ! و چه در پوشش و چه در زبان و گویش ، جلال با تاثیر پذیری از فخرالدین شادمان ، احمد فردید و خلیل ملکی توانست مفهومی را مطرح کند ، جلال با زبان تلخ و گزنده اش که شاید لازمه ی آن زمانه بود،خطر بیماری ای را هشدار داد ، او می خواست شاید با همین زبان گزنده که به مذاق خیلی ها خوش نمی آید ، جلوی این افراطی گری را بگیرد:
«غرب زدگی میگویم همچون وبازدگی. و اگر به مذاق خوشایند نیست، بگوییم همچون سرمازدگی یا گرمازدگی. اما نه، دست کم چیزی است در حدود سِن زدگی . دیده اید که گندم را چگونه می پوساند ؟؟؟ از درون . . . پوسته ی سالم برجاست ،اما فقط پوست است.عین همان پوستی که از پروانه ای بر درختی مانده . . . .
به هر صورت سخن از یک بیماری است،عارضه ای از بیرون آمده و در محیط رشد کرده. مشخصات این درد را بجوییم و علت یا علت هایش را. و اگر دست داد علاجش را.»
و البته جلال حقیقتا بعضی جاها تند رفت و باید هوشیار بود که خود این تقابل با غرب نیز به افراط کشیده نشود،در مجموع از آنجا که این کتاب توانسته است بر روی چند نسل از ایرانیان تاثیر گذار باشد و حرفهایش را بزند،و هنوز که هنوز است ما به معضلاتی که کتاب بدان اشاره می کند گرفتاریم،خواندنش می تواند مفید و سودمند باشد.
فهرست مطالب :
طرح یک بیماری
نخستین ریشه های بیماری
سرچشمه اصلی سیل
نخستین گندیدگی ها
جنگ تضادها
راه شکستن طلسم
خری در پوست شیر ، یا شیر علَم
فرهنگ و دانشگاه ها چه می کنند؟
کمی هم از ماشین زدگی
اقتَربَت السّاعة. . .
*توجه : کتاب صوتی غرب زدگی جلال را می توانید از این لینک دانلود کنید:
متن لینک
آپلود شده توسط:
poorfar
1392/07/11
دیدگاههای کتاب الکترونیکی غرب زدگی
نثر وی به طور خاص در مقالات، سنگین گزارشی و روزنامهنگارانه است.آل احمد کوشیده تا در نثر خود تا آنجا که امکان داشته فعل، حروف اضافه، مضافالیه ها، دنباله ضربالمثلها و خلاصه هر آنچه که ممکن بوده است را حذف کند. حذف بسیاری از بخشهای جمله باعث شده نثر آل احمد ضربآهنگی تند و شتابزده بیابد. آل احمد در شکستن برخی از سنتهای ادبی و قواعد دستور زبان فارسی شجاعتی کم نظیر داشت و این ویژگی در نامههای او به اوج میرسد. از ویژگیهای دیگر نثر جلال آل احمد میتوان به نیمه رها کردن بسیاری از جملات، تعبیرات و اندیشهها و
استفاده از علامت «…» به جای آنها اشاره کرد، که این امر در راستای ایجاز نوشتهها و ضربآهنگ سریع آنهاست.
با تشکر از دوست کتابناکی گرامی poorfar
البته من شادمان را نمی شناسم ولی گمان میکنم در این جمله خطایی صورت گرفته است.اینکه آل احمد در قسمت عمده ای از تحلیل های شبه جامعه شناختی خود تحت تاثیر خلیل ملکی بوده است شکی نیست ولی این اصل در کتاب غرب زدگی صادق نیست. اتفاقا نوشتن غرب زدگی بیشتر به معنای "چرخش آل احمد از خلیل ملکی به احمد فردید"تعبیر شد. چه در ادبیات ملکی چیزی شبیه "غرب زدگی"وجود ندارد و مشهور است که ملکی بعد از خواندن آثار متاخرتر آل احمد خطاب به او با کنایه گفته بود"آخوند شده ای جلال!"
و اما درباره فردید، چنانکه خود آل احمد نیز در ابتدای "غرب زدگی"یادآور میشود کلمه ی "غرب زدگی " را از "حضرت احمد فردید"گرفته است و خود تاکید میکند که فردید در این باره"حرف و سخنهای دیگر دارد و امیدوارم جسارت این قلم او را سر حرف بیاورد". اگر چه فردید نوشتن را نوعی "آلودگی به کثافات"میدانست ولی آموزه های شفاهی او به ما رسیده است و نشان میدهد بین سخن فردید و ال احمد فاصله ای عمیق است. فردید بارها اشاره میکند که آل احمد ایده ی او را خراب کرده و میگوید خود آل احمد یکی از همین غرب زدگان بزرگ بود.
درنگاه آل احمد غرب امری جغرافیایی در مقابل شرق جغرافیایی بود که غرب زدگی بیشتر خلاصه در امپریالیسم و استعمار ملل دیگر بود که با نگاهی به خلقیات روانشناختی و جامعه شناختی ایرانیان البته با چاشنی ادبیات طنز آمیز و شعاری نوشته شده بود. ولی در نگاه فردید "غرب امری جغرافیایی در مقابل شرق جغرافیایی نبود و رنگی فلسفی داشت بر عکس نظر آل احمد محدود در دوران معاصر نمیشد و قدمتی به طول از آغاز فلسفه یونان از ارسطو تا کنون داشت. در نظر فردید امروز (و حتی به قول خودش دیروز و امروز و فردا)همه جا غرب است و نشانی از شرق نیست و میگفت خوم نیز غرب زده ام ولی غرب زده ای خود آگاه.
شاید منظورتون فخرالدین شادمان باشه
پس از مواجهه با غرب مدرن برخی ایرانیان می خواستند از کف پا تا نوک سر،غربی شوند ! و چه در پوشش و چه در زبان و گویش
فکر میکنم این اشاره بیشتر به تقی زاده مربوط باشه البته بوده اند کسانی که در لباس یا صحبت کردن از غربی ها تقلید بکنند اما منظور تقی زاده این بود که اگر بخواهیم مثل غربی ها پیشرفت کنیم باید مثل غربی ها بیندیشیم .
البته دیدگاه تقی زاده را مثل اکثر واقعیت ها در کتاب های درسی تحریف کردند.