رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.
هیولا
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 56 رای
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 56 رای
خانم ماآرف از پشت میزش آمد بیرون پاهای برهنه و خیسش روی موکت شلپ شلپ می کرد، چند بار دور من چرخید و با چشم های قهوه ای اش مرا با اشتها بر انداز کرد. شکمش با صدای بلند، با صدایی شبیه خالی شدن وان حمام قارو قور کرد و مرا از جا پراند.
ـ شما نباید این کارو بکنید... این کار انسانی نیست...
خانم ماارف گفت :من که انسان نیستم هیولام
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
دوقلوها
دوقلوها
1392/07/11
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی هیولا

تعداد دیدگاه‌ها:
544
دوستان عزیزم مرسی که این دافعه صدام کردین ولی با عرض تاسف من امروز نمیتونم و چون کارایی رو که دیروز نکردم امروز باید بکنم. بحث امروز هم که زیاد بالا نگرفت. در اولین فرصت یه بحث دیگه راه میاندازیم فعلا بای. بازم ببخشید.
[quote='asalkaira']رفتین؟؟؟!!!
پس منم میرم.[/quote]
منم هستم یه مقدار کار داشتم:D:D:D:D:D:D
[quote='selenaGomez']بذار حنا بره سبارو صدا کنه....!!میحرفیم؟؟؟!![/quote]
باشه:-)
بذار حنا بره سبارو صدا کنه....!!میحرفیم؟؟؟!!:D:D:D:D:D:D:D
[quote='hjamali37']آخییییییییییی یاد قهوه تلخ بخیر چه دورانی داشتیم با این بچه ها سر کلاس یواشکی راجع بهش پچ پچ می کردیم!
ای خدا
کسی سبا رو صدا کرد یا برم صداش کنم؟[/quote]
آره بصداش
آخییییییییییی یاد قهوه تلخ بخیر چه دورانی داشتیم با این بچه ها سر کلاس یواشکی راجع بهش پچ پچ می کردیم!
ای خدا :baaa:
کسی سبا رو صدا کرد یا برم صداش کنم؟
نه به قدر کافی باید از مقام سوم بیاد اول.....!!!!:)):)):)):)):)):)):)):)):)):)):)):))
هیولا
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک