رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.
هیولا
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 56 رای
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 56 رای
خانم ماآرف از پشت میزش آمد بیرون پاهای برهنه و خیسش روی موکت شلپ شلپ می کرد، چند بار دور من چرخید و با چشم های قهوه ای اش مرا با اشتها بر انداز کرد. شکمش با صدای بلند، با صدایی شبیه خالی شدن وان حمام قارو قور کرد و مرا از جا پراند.
ـ شما نباید این کارو بکنید... این کار انسانی نیست...
خانم ماارف گفت :من که انسان نیستم هیولام
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
دوقلوها
دوقلوها
1392/07/11

کتاب‌های مرتبط

گربه ای که عاشق من شد!
گربه ای که عاشق من شد!
4 امتیاز
از 3 رای
عیار
عیار
4.6 امتیاز
از 8 رای
آمیگو: مجموعه کتابهای طلائی
آمیگو: مجموعه کتابهای طلائی
4.3 امتیاز
از 46 رای
هری پاتر و فرزند طلسم شده
هری پاتر و فرزند طلسم شده
4.5 امتیاز
از 29 رای
قلعه اسرارآمیز
قلعه اسرارآمیز
3.9 امتیاز
از 13 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی هیولا

تعداد دیدگاه‌ها:
544
کتاب قشنگی بود من زمانی که مال سایه وحشت بد خونده بودمش
من این کتابو خوندم خیلی قشنگ و باحاله ;-(;-(
هیولا
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک