رابطه تاریخی زبانهای سومئری و ترکی
نویسنده:
عثمان ندیم تونا
مترجم:
فخران پورنجفی
امتیاز دهید
هنوز توضیحاتی برای این کتاب ثبت نشده
بیشتر
دیدگاههای کتاب الکترونیکی رابطه تاریخی زبانهای سومئری و ترکی
با نگرش به اینکه بیشتر زبانهای قبیله های بومی های جهان در آفریقا و آسیا و آمریکا و اقیانوسیه ، بیشتر سیستم زبانهای التصاقی را از خود نشان میدهد ،
بعضی زبانشناسان بر این باورند که زبانها سه مرحله فرگشت را گذرانده اند که زبان آغازین - زبانهای التصاقی - زبانهای هندو اروپایی -سامی،
برای نمونه زبانهای دراویدی در هندوستان جنوبی و سریلانکا و نیز زبانهای بانتو در آفریقا و باسک در اروپا التصاقی طبقه بندی میشوند اما هیچ ارتباط ژنتیکی و فرهنگی و زبانی با یکدیگر ندارند ، اما شاید زبانهای التصاقی مرحله دوم ، فرگشتی میانه پس از زبانهای آغازین بوده باشد که مرحله سوم و تکامل آنرا در زبانهای هندو اروپایی- سامی میبینیم ، و اینکه زیباترین و ژرفترین اندیشه های تاریخ آدمی در زبانهای هندو اروپایی و سامی پدید آمده اند را باید فرآمد این فرگشت دهنی که این زبانها نماینده آنند باز جست.
دوست گرامی درباره بیشتر دیدگاهها که شما یاد آور شدید سیاسی اند،
هر کسی بر روش و منش خودش دیدگاه میگذارد اما بیاد بیاوریم که همین خود" ادعای ارتباط سومری با ترکی" از نهادش سیاسی است و امروزه تنها در میان پانترکان رواج دارد و ازینرو سیاسی بودنش پرهیز ناشدنی است ،
اما باید آگاه بود که بر پایه تئوری نوین زبانهای "نوستراتیک( Nostratic Languages)" که همه زبانهای اروپا و آسیا را از یک ریشه میداند ، و در همه زبانهای ائرو-آسیایی میتوان واژگانی همسان را بررسید :
برای نمونه در عربی واژه عین با eye و واژه ارض عربی با earth انگلیسی و کل عربی و Collective اروپایی ..و واژه های بسیاری دیگر که این واژگان همسان و همریشه دلیلی بر این نیست که عربی به زبانهای آنگلوساکسون وابسته باشد ،
درباره زبان ترکی نیز واژگانی هستند که از بازماندهگان زبان آغازین نوستراتیک اند و نیز واژگانی در ترکی هست که شاید از زبانهای دیگر بویژه زبانهای هندو اروپایی توخاری و سغدی و ختنی در ترکی آمده اند ، در این زمینه باید فاکتورهای دستوری و مورفولوژیکی دیگری را بررسید،
برای نمونه در زبانهای هندو اروپایی پرسشواژه و حرف ربطی "که و کی Que, Qui "بطور بسیار گسترده ایی هست که به مشتقها و گونه های بسیاری فرگشت داشته است ، که ،کی، کو، کجا، چه، کسی ، کدام و..Qui , Quo, Quis Quem , Quodam در لاتین .. ، اما در ترکی امروزی تنها بطور محدودی و حتی ناهمگون به همان واژه "کیم" بر میخوریم ، پس شاید یا این واژه از ریشه مشترک نوستراتیک (تئوری مدرن) بجا مانده و رشد نکرده است و یا این واژه از زبانها هندواروپایی وام گرفته شده است و ترکی شده است و همچنین پدیده ایی را در عربی نیز بازمیابیم ( همچون واژگان زمان و ستون و لغت و کانون و تشنج و..بسیاری دیگر از پارسی و یونانی بر گرفته و معرب شده اند) ، و چون برای زبانها "نوشته های بجا مانده" همچون شناسنامه و سند واژگان است و زبان ترکی دارای نوشته های کهنه چندانی نیست که بتوان بدانها استناد کرد ، پس شاید بسیاری از واژگانی که در ترکی هستند ریشه ایی بومی از خود ندارند و حتی همان 165 واژگانی که ترکگرایان آنها را همریشه با سومری میدانند در اصل ترکی نیستند .
دیگر اینکه همانگونه که پیشتر گفتم سومر تمدنی کشاورز بوده و نیزحماسه و میتولوژی و آرشیتکتور سومری با زندگی و منش چادر نشین آلتایی و باورهای شمنی آنان بسیار فرق دارد.
تا جایی که مربوط به کتاب و اثبات همریشهای بودن حدود ۱۶۵ واژهی ترکی و سومری میباشد به انتقاد/پاسخ علمی در نهادهای آکادمیک و مطبوعات نخوردهام ولی برای روشن شدن مسئله ذکر کنم که وجود این تعداد واژگان هر چند شاید بتواند نزدیکی این دو زبان را برساند و به قول جناب زنجانی موجب پژوهشهای بیشتری گردد ولی فعلا در حد همان «شاید بتواند» است و نه بیشتر!
به قول زبانشناس معروف، گرهارد دویرفر، برای نشان دادن ارتباط زبانی نرمال بین دو زبان، حداقل وجود ۴۰۰ ریشهی زبانی به اثبات رسیده مورد نیاز است.
با سلام ، منظورتان کدام اما و اگر است ؟ اظهار نظر بنده واضح بود . زبانهای هندو و اروپایی یک خانواده زبانی را تشکیل می دهند همانگونه که زبانهای سامی چنیند و زبانهای آلتائیک چنینند و سایر زبانهای همخانواده چنینند ولی التصاقی بودن یک ویژگی گرامری است که ناشی از همخانواده بودن نیست . قدری توضیح داده بودم [/quote]
ممون برای پاسخ.
اشارهی من هم به این التقاط زبانهای همخانواده و انواع تاریخی زبانهاست.
مشکل اینجاست که چندان معلوم نیست منتقدین از چه جنبهای به اعتراض یا نقد پرداختهاند.
برای مثال، جناب دبیرزاده مدام صحبت از ایزوله بودن زبان سومری میزند یعنی این آخر بحث است و تمام.
در صورتی که میدانیم از لحاظ تاریخی زبانها به سه نوع تقسیم شدهاند: مجزا یا ایزوله، التصاقی، اشتقاقی. که هریک از اینان شامل گروههای زبانی متفاوتی ولی نزدیک به یکدیگر هستند.
به قول دوستمان جناب زنجانی: «وقتی میگوییم فلان زبانها در گروه زبانهای التصاقی یا هجایی یا اشتقاقی و... قرار میگیرند در واقع به "گروه بندی بر اساس نزدیکی زبانی" پرداخته ایم.»
یعنی این که شاید زبان سومری از لحاظ نوعی یک زبان ایزوله باشد ولی این معنای قرار نداشتن در مثلا گروه زبانی آلتائیک نیست. چنان که حداقل میدانیم بنا به آراء عمومی زبانشناسان، زبان سومری که قبلا در ارتباط با گروه زبانی هندو-اروپایی دانسته میشد دیگر از این رده خارج شده و با اطمینان بالا گفته میشود که زبان سومری ارتباطی با زبانهای هندو-اروپایی ندارد.
امیدوارم که منظورم را رسانده باشم.
آیا برای گروه زبانی هندو-اروپایی هم همین رای را دارید؟ و یا با «اما» و «اگر»هایی همراه است![/quote]
با سلام ، منظورتان کدام اما و اگر است ؟ اظهار نظر بنده واضح بود . زبانهای هندو و اروپایی یک خانواده زبانی را تشکیل می دهند همانگونه که زبانهای سامی چنیند و زبانهای آلتائیک چنینند و سایر زبانهای همخانواده چنینند ولی التصاقی بودن یک ویژگی گرامری است که ناشی از همخانواده بودن نیست . قدری توضیح داده بودم
آیا برای گروه زبانی هندو-اروپایی هم همین رای را دارید؟ و یا با «اما» و «اگر»هایی همراه است!
و نیز برای همریشگی تمدنها دانشمندان حماسه ها و روش زندگی آنها را نیز میسنجند ، سومر تمدنی یکجانشین و کشاورز بوده است که در خانه های ساخته شده از خشت -آجر میزیسته بوده اند در حالیکه آلتایی -ترکنژادها مردمی کوچنده و دامدار و چادرنشین بوده اند که در چادرهای ویژه آلتایی ها میزیسته اند و نیزبررسی حماسه های سومری و ترکی ثابت میکند که آلتایی -ترکها شدیدا فرهنگی شمنی داشته اند در حالیکه فرهنگ و اسطوره های سومری ها همخوانی با اسطوره های آلتایی -ترکی نشان نمیدهد ،
Aleksi Sahala
Sumero-Indo-European contacts
2009 University of Helsinki
و او درباره زبان سومری میگوید
Regardless of numerous attempts to connect sumerian with Caucasian Ural-Altaic ,(elamo) -dravidian ,Basque and Indo -european languages
by the vast majority of scholars it is still regarded as a language isolate with no known relatives( Edzard 2003)
« بی توجه به کوششهای بسیاری تا زبان سومری را به زبانهای قفقازی ، اورال -آلتایی ، ایلام دراویدی ، باسکی و یا هندو اروپایی پیوند دهند ، بیشتر انبوه دانشمندان هنوز بر این باورند که این زبان زبانی ایزوله است که هیچ خویشاوند شناخته شده ایی ندارد»
جالب اینکه این پژوهشگر خود فنلاندی زبان است ، که زبانی التصاقی است .
و از این رو ست که همه دانشنامه های برتر جهان همچون بریتانیکا وبروکهاوس و لاروس و...، این زبان سومری را همسو با پژوهشگران زبانی ایزوله که همبسته و خویشاوند با هیچ زبان دیگری نیست باز میشناسانند .
زبانهای التصاقی تنها گونه ایی از طبقه بندی (قدیمی ) است اما این طبقه بندی به این معنی نیست که زبانهای التصاقی با یکدیگر هیچ ارتباطی داشته باشند ، بسیاری از زبانهای آفریقایی و بومیان آمریکای جنوبی و شمالی نیز التصاقی اند بی آنکه ارتباطی با یکدیگر داشته باشند
برای نمونه چرند بودن این منطق ارتباط زبانهای التصاقی را میتوان گفت :
" همه انسانها بر دو پا راه میروند ، مردم نیجریه آفریقا و نروژی ها نیز هر دو دوپا راه میروند پس نیجری ها و نروژیها همنژادند "
پژوهشگران درباره زبان ترکی هیچ شکی ندارند که این زبان با زبانهای مغولی و آسیای شرقی ارتباط مستقیم دارد و آنهایی که ترکولوژیست اند برای پژوهشهای زبانشناسی زبانهای مغولی و آلتایی دیگر را بایستی فرا بگیرند اما آنها هیچگاه نیازی به آموختن زبان سومری ندارند زیرا این زبان هیچ ارتباطی با زبانهای آلتایی ندارد. باید آگاه بود که امروزه این تنها ترکگرایان اند که چنین ادعای خویشاوندی سومری و ترکی را میکنند اما شگفت آنکه ترکگرایان از ارتباط انکارناپذیر ترکی و مغولی پرهیز و خودداری میکنندزیرا پرستیژ زبان مغولی پایین است و میکوشند ترکی را به سومری بچسبانند ،
از سخنان پراکنده و بی ارتباط به بحث می گذرم. ولی ذکر این نکته هم بد نیست که ظاهرا برخی در این توهم اندکه سند ایران به نام آنها زده شده است.اینان هر نوع سخن درباره ایران و ایرانی از دریچه ای دیگر(اگرچه مستند هم باشد) را سخن تجزیه طلبانه محسوب میفرمایند. این افراد را میتوان تکفیری های ملی گرا نامید.
و اما نکات:
نقل قول ذکر شده سابق از دیاکونوف درباره "پیش فرضهای آریایی محورانه" آنقدر صریح و واضح است که نیازی به تفسیر و تاویل نداشته باشد. دیاکونوف در ادامه بحثش در همان کتاب، مثالهایی نیز برای این سخنش می آورد او کارهای "پراشک"(محقق چک) را مثال می آورد. دیاکونوف توضیح میدهد که پراشک چگونه عامدانه اسامی و کلمات بازمانده از مادها در کتیبه های آشور را با وجود غیرهندواروپایی بودنشان، هندواروپایی جا میزند و چگونه نقش عناصر غیر آریایی در اتحادیه مادها را عمدا پنهان میکند. اتفاقا دیاکونوف به هرتسفلد هم اشاره دارد و نظرات او را "تلقین آمیز" و "با قاطعیت نابه جا"مینامد و اتکا به آنچه او حقیقت معرفی میکند را "خطرناک" مینامد.(تاریخ ماد صص -103-97)( بد نیست بدانیم هرتسفلد پس از ماجرای برملاشدن قاچاق اشیای باستانی ایران از ماموریتهای اکتشافی اش در ایران کنارگذاشته شد)
درباره زبانهای التصاقی: وقتی میگوییم فلان زبانها در گروه زبانهای التصاقی یا هجایی یا اشتقاقی و... قرار میگیرند در واقع به "گروه بندی بر اساس نزدیکی زبانی" پرداخته ایم.این اصطلاحات تا آنجا که من میدانم جایگزینی برای کلمات قدیمی تر مانند زبانهای یافثی،حامی، سامی یا ایرانی و تورانی و... هستند.از آنجاکه این کلمات قدیمی ریشه در اساطیر داشتند سعی شده است از آنها اسطوره زدایی شده و گروه بندی های جدید به اصطلاح علمی تر شوند. حال،حرف این است: سومری و ترکی و عیلامی و...،از زبانهای گروه التصاقی اند و نزدیک به هم و از این جهت، پژوهش درباره پیوند احتمالی آنها "معقول" است.همانطور که مطالعه رابطه فارسی با پارسی باستان و زبان پهلوی معقول است. اینکه چه قدر این پژوهشها بی طرفانه هستند البته بحث دیگری است و همانطور که پیشتر گفتم ارزیابی راستی و ناراستی آنها نیاز به دانش تخصصی زبانهای باستانی دارد.