ایل قاراپاپاخ
نویسنده:
عیسی یگانه
امتیاز دهید
.
ایل قاراپاپاخ هم همان برچلو است !
محقق ارجمند ، آقای عیسی یگانه در کتاب خود بنام ایل قاراپاپاخ ، بدرستی بخشی از همین مطلب را مورد بررسی و تأیید قرار داده است .
در صفحه 70 کتاب مذکور میخوانیم :
ایل قاراپاپاخ در حال حاضر ساکن منطقة سولدوز ( شهرستان نقده ) از توابع آذربایجانغربی در 20 کیلومتری جنوبغربی دریاچة ارومیه است . افراد این ایل بدان جهت قاراپاپاخ نامیده شده اند که کلاههای بلند و سیاهرنگی از پوست بره بر سر خود می گذاشتند و این نامگذاری در خاک عثمانی توسط ترکان عثمانی صورت گرفته است . قبلاً نام ایل قاراپاپاخ ، ایل بورچالی یا بزچلو بوده و در تاریخ جنگهای ایران و روس از این ایل به عنوان ایل بزچلو یاد شده است .
در صفحه 71 کتاب مذکور میخوانیم :
ایل قاراپاپاخ ( یا بوزچلو ، بورچالی ) از قدیمیترین ایلات ایران بشمار میرود و بنا به اسناد تاریخی این ایل ابتدا در محال بورچالی ( به معنی دشت بی رنگ ) در نزدیکی اراک در استان مرکزی ساکن بوده اند و در زمان سکونت آنها در بوزچلو ( حدود چهارصد سال قبل ) ریاست ایل به عهدة “یارعلی آقا “ ( یا اللهیارخان یا “ یارآلی آغا“ ) ، بود .
ایل بزچلو همواره در درگیریها و اختلافات بین ایلات به علت رشادت به ایلات همجوار غالب بودند و یکی از ایلات شیعی محسوب می شدند که به همراه ایلات شاملو و استاجلو ، و... به یاری شاه اسماعیل شتافتند ، از همین رو در اعصار بعدی نیز مورد توجه شاهان صفوی قرار گرفته و بنا به مصالح سیاسی افراد ایل را جهت پاسداری از گرجستان و جلوگیری از یورش افراد و طوایف “ لزگی “ به ساکنین “ گرجی “ آن ایالت ، در حدود سه هزار خانئار از افراد ایل بزچلو را به ریاست “ یارعلی آقا “ به گرجستان کوچاندند و این ایل نام خود را به منطقة سکونت خویش داد .
این سه هزار خانوار در دهنة دربند ، آغجاقالا ، محال پنبک ، و لور؟ ساکن شدند و این اسل بمدت حدود دویست سال در آنجا به کار کشاورزی و دامداری پرداختند .
ایل مذکور تا زمان گرگین خان پسر هراکلیوس والی گرجستان ، در این ایالت ساکن و تابع حکومت مرکزی ایران بودنه اند ، تا اینکه گرگین خان “ ژرژ) خود را تحت الحمایة و خراجگذار روسها قرار داده و از تبعیت دولت ایران سر پیچی نموده و بدنبال آن در سال 1216 هجری ، گرجستان را به روسیه الحاق نمود .
روسها هم فرصت را مغتنم شمرده و لشگر تزار روس را به سرداری یرکزوف به گرجستان گسیل داشتند و در نتیجه ، گرگین خان بهجای دریافت پاداش {خیانت } ، خود و نزدیکان و اولادش محبوس گردیده و جزای خوش خدمتی اش را بدین نحو دریافت کرد . با الحاق رسمی گرجستان به روسیه ، دولت ایران نیز ساکت ننشسته و به مقابلة نظامی برخاست ئ بدینترتیب جنگهای ایران و روس آغاز شد .
در صفحه 74 کتاب مذکور میخوانیم : دربارة خط سیر و کوچ سیصدسالة ایل بورچالی ( بزچلو ، قاراپاپاخ) باید اضافه کرد ، خاستگاه اولیة ایل در دورة صفوی منطقة بورچالی ( بزچلو) از توابع اراک و همدان بوده و برخی از طوایف و شاخه های این ایل در این منطقه که با ایل مذکور به گرجستان کوچ نکردند ، هنوز در آنجا زندگی میکنن و در دورة صفوی که شاخة اصلی ایل به محال پنبک ، شوتلی و آباران کوید { کوچانده شد }و حدود 200 سال در آنجا به زراعت و دامداری پرداخت و نام ایل به منطقه نیز اطلاق گردید و باز در این منطقه نیز طوایفی از ایل مذکور تا به حال در بورچالی گرجستان زندگی میکنند .
در سنة 1243 و 1244 ه.ق. که ایل ناچار به عثمانی کوچیده بود تا از این طریق وارد خاک ایران شود . وجود نهر بورچالی و روستای قاراپاپاخ در ترکیة فعلی یادگار همان دوره می باشد .
ایل در بهار 1244 بطرف سلماس و خوی حرکت نمود و بعد از مدتی ایل باز در آستانة تجزیه قرار گرفته و شاخة مهمی از آن بطرف استرآباد کوچید و شاخة اصلی آن به منطقة سولدوز { در جنوبغربی دریاچة ارومیه }وارد شد و این امر در سال 1245 صورت گرفت .
بنابراین همانطوریکه قبلاً نیز عرض شد بخشی ازدو ایل بزچلو و برچلو از استان مرکزی کوچانده و به مناطق گرجستان منتقل شده اند ، وجود منطقة بزچلوی زنجان نیز حاکی از همین حرکت است .
بیشتر
ایل قاراپاپاخ هم همان برچلو است !
محقق ارجمند ، آقای عیسی یگانه در کتاب خود بنام ایل قاراپاپاخ ، بدرستی بخشی از همین مطلب را مورد بررسی و تأیید قرار داده است .
در صفحه 70 کتاب مذکور میخوانیم :
ایل قاراپاپاخ در حال حاضر ساکن منطقة سولدوز ( شهرستان نقده ) از توابع آذربایجانغربی در 20 کیلومتری جنوبغربی دریاچة ارومیه است . افراد این ایل بدان جهت قاراپاپاخ نامیده شده اند که کلاههای بلند و سیاهرنگی از پوست بره بر سر خود می گذاشتند و این نامگذاری در خاک عثمانی توسط ترکان عثمانی صورت گرفته است . قبلاً نام ایل قاراپاپاخ ، ایل بورچالی یا بزچلو بوده و در تاریخ جنگهای ایران و روس از این ایل به عنوان ایل بزچلو یاد شده است .
در صفحه 71 کتاب مذکور میخوانیم :
ایل قاراپاپاخ ( یا بوزچلو ، بورچالی ) از قدیمیترین ایلات ایران بشمار میرود و بنا به اسناد تاریخی این ایل ابتدا در محال بورچالی ( به معنی دشت بی رنگ ) در نزدیکی اراک در استان مرکزی ساکن بوده اند و در زمان سکونت آنها در بوزچلو ( حدود چهارصد سال قبل ) ریاست ایل به عهدة “یارعلی آقا “ ( یا اللهیارخان یا “ یارآلی آغا“ ) ، بود .
ایل بزچلو همواره در درگیریها و اختلافات بین ایلات به علت رشادت به ایلات همجوار غالب بودند و یکی از ایلات شیعی محسوب می شدند که به همراه ایلات شاملو و استاجلو ، و... به یاری شاه اسماعیل شتافتند ، از همین رو در اعصار بعدی نیز مورد توجه شاهان صفوی قرار گرفته و بنا به مصالح سیاسی افراد ایل را جهت پاسداری از گرجستان و جلوگیری از یورش افراد و طوایف “ لزگی “ به ساکنین “ گرجی “ آن ایالت ، در حدود سه هزار خانئار از افراد ایل بزچلو را به ریاست “ یارعلی آقا “ به گرجستان کوچاندند و این ایل نام خود را به منطقة سکونت خویش داد .
این سه هزار خانوار در دهنة دربند ، آغجاقالا ، محال پنبک ، و لور؟ ساکن شدند و این اسل بمدت حدود دویست سال در آنجا به کار کشاورزی و دامداری پرداختند .
ایل مذکور تا زمان گرگین خان پسر هراکلیوس والی گرجستان ، در این ایالت ساکن و تابع حکومت مرکزی ایران بودنه اند ، تا اینکه گرگین خان “ ژرژ) خود را تحت الحمایة و خراجگذار روسها قرار داده و از تبعیت دولت ایران سر پیچی نموده و بدنبال آن در سال 1216 هجری ، گرجستان را به روسیه الحاق نمود .
روسها هم فرصت را مغتنم شمرده و لشگر تزار روس را به سرداری یرکزوف به گرجستان گسیل داشتند و در نتیجه ، گرگین خان بهجای دریافت پاداش {خیانت } ، خود و نزدیکان و اولادش محبوس گردیده و جزای خوش خدمتی اش را بدین نحو دریافت کرد . با الحاق رسمی گرجستان به روسیه ، دولت ایران نیز ساکت ننشسته و به مقابلة نظامی برخاست ئ بدینترتیب جنگهای ایران و روس آغاز شد .
در صفحه 74 کتاب مذکور میخوانیم : دربارة خط سیر و کوچ سیصدسالة ایل بورچالی ( بزچلو ، قاراپاپاخ) باید اضافه کرد ، خاستگاه اولیة ایل در دورة صفوی منطقة بورچالی ( بزچلو) از توابع اراک و همدان بوده و برخی از طوایف و شاخه های این ایل در این منطقه که با ایل مذکور به گرجستان کوچ نکردند ، هنوز در آنجا زندگی میکنن و در دورة صفوی که شاخة اصلی ایل به محال پنبک ، شوتلی و آباران کوید { کوچانده شد }و حدود 200 سال در آنجا به زراعت و دامداری پرداخت و نام ایل به منطقه نیز اطلاق گردید و باز در این منطقه نیز طوایفی از ایل مذکور تا به حال در بورچالی گرجستان زندگی میکنند .
در سنة 1243 و 1244 ه.ق. که ایل ناچار به عثمانی کوچیده بود تا از این طریق وارد خاک ایران شود . وجود نهر بورچالی و روستای قاراپاپاخ در ترکیة فعلی یادگار همان دوره می باشد .
ایل در بهار 1244 بطرف سلماس و خوی حرکت نمود و بعد از مدتی ایل باز در آستانة تجزیه قرار گرفته و شاخة مهمی از آن بطرف استرآباد کوچید و شاخة اصلی آن به منطقة سولدوز { در جنوبغربی دریاچة ارومیه }وارد شد و این امر در سال 1245 صورت گرفت .
بنابراین همانطوریکه قبلاً نیز عرض شد بخشی ازدو ایل بزچلو و برچلو از استان مرکزی کوچانده و به مناطق گرجستان منتقل شده اند ، وجود منطقة بزچلوی زنجان نیز حاکی از همین حرکت است .
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ایل قاراپاپاخ