رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
بوسه تقدیر
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 554 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 554 رای
با صدای مهماندار هواپیما از عالمی که در ان غرق بودم بیرون امدم . مهماندار اعلام کرد که هواپیما هم اینک در فرودگاه بین المللی مهر اباد به زمین نشسته است . من که تشنه دیدن خاک وطنم بودم چشمانم را گشودم و بوی شهر را با تمام وجود استنشاق کردم ....
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
samire
samire
1388/07/27

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی بوسه تقدیر

تعداد دیدگاه‌ها:
87
اگر زندگي بازي از پيش تعيين شده اي هست كه ما محكوم به شكست در مقابل تقدير هستيم براي چي زنده ايم؟ پس بهتره خودمون رو زودتر از اين مسخره بازي كه ما رو تبديل به عروسكهاي خيمه شب بازي كرده خلاص بشيم.
نه عزيز تقدير دقيقا همان كارهايي است كه خودمان ميكنيم كه بعدا نتايجش را ميبينيم و براي اينكه هيچ وقت تقصير ما نيست ! واژه اي به نام تقدير ساختيم. ستاره هم حرف بسيار جالبي زد. انسانها وقتي به موفقيت ميرسند خودشان و تلاششان را عامل موفقيت ميدانند ولي وقتي شكست ميخورند "تقدير بي تقصير نيست"
تقدير داغي است بر روي پيشاني ما
اگر تقدير نام اشتباهات ماباشد پس شيرين ترين گناهي است كه ما تا زماني كه در پي انجام آنيم لذت مي بريم و بعد افسوس است و افسوس....
اما نه نتقدير نوشته اي بر سرنوشت ماست اون داستاني از پيش نوشته شده است و ما تنها بازيگران روي صحنه ايم....
گاهي با تقدير سر جنگ برميداريم اما هميشه پيروز اوست حتي برنده شدن ما هم تدبير تقدير است....
متشکرم samire
من بگونه ای با تقدیر مخالفم چون معتقدم که خداوند به ما که اشرف مخلوقات هستیم
چشم و گوش و هوش داده و این خود ما هستیم که تقدیر خود را رقم میزنیم.
اصولا بعضی ها بر این باورند که تقدیر باعث ناکامیهایشان شده و وقتی که خوشنود
هستند و کامروا اسمی از تقدیر نمی برند........................
تقدير اسمي است كه مردم بر روي اشتباهاتشان ميگذارند
وای ممنون این کتابو قبلاً داشتم ولی به دلایلی تا نصفه تونستم بخونمش!
تو کفش بودم!
باید تو رو پیدا کنم شاید هنوز هم دیر نیست
تو ساده دل کندی ولی تقدیر بی تقصیر نیست
با اینکه بی تاب منی باز هم منو خط میزنی
باید تو رو پیدا کنم تو با خودت هم دشمنی
کی با یه جمله مثل من می تونه ارومت منه
اون لحظه های اخر از رفتن پشیمونت کنه
دل گیرم از این شهر سرد این کوچه های بی عبور
وقتی به من فکر می کنی . حس می کنم از راه دور
اخر یه شب این گریه ها سوی چشامو می بره
عطرت داره از پیرهنی که جا گذاشتی می پره
باید تو رو پیدا کنم هر روز تنهاتر نشی
رازی به با من بودنت حتی از این کمتر نشی
پیدات کنم حتی اگه پروازمو پر پر کنی
محکم بگیرم دستتو احساسمو باور کنی
باید تو رو پیدا کنم شاید هنوز هم دیر نیست
تو ساده دل کندی ولی تقدیر بی تقصیر نیست
بوسه تقدير هميشه شيرين نيست گاه مانند نيش مار گزنده
اي كاش تقدير در پي ما نبود
تا كي ستم؟؟؟
زندگي بيزارم از اين بودنم از آن بودنت
تركم كن
تنهايم گذار
بوسه تقدیر
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک