آدم زیادی
نویسنده:
ایوان تورگنیف
مترجم:
عباس باقری
امتیاز دهید
✔️ مرد زیادی اثری کوتاه از ایوان تورگنیف یکی از بزرگان ادبیات روس است. تورگنیف اولین کسی بود که اصطلاح نهیلیسم (پوچ گرایی) را به کار برد و شخصیت اصلی بیشتر داستان هایش، انسان هایی رویگردان از جامعه و دیگران هستند که در آرامشی نومیدانه فرو رفته اند. انسان هایی که در شرایط نابسامان اقتصادی بیکار و ناامید روزگار می گذرانند. داستان این اثر در مورد انسانی معمولی و رو به مرگ است که خود را لکه ننگی در جهان و بی اهمیت ترین موجود دنیا می پندارد. طوری که به این باور رسیده است که مرگش از افتادن برگی از درخت هم کم اهمیت تر است. تنها ماجرای جالب زندگی نکبت بار و معمولیش عشقیست که فرجامی هم نداشته است. عشقی که به دلیل خودخواهی، حماقت و بی صبری خودش از کف رفته است. تورگنیف در این داستان، با سبک منحصربه فردش، بالا و پایین های عشق یک جوان بیکاره را به تصویر می کشد و با زبانی شیوا، مشکلات این جوان را با خانواده ی معشوقه اش، رقیب نجیب زاده اش و به طور کلی با زندگی که هیچ تعلق خاطری به آن ندارد و خود را فردی اضافی در آن می پندارد، بیان می کند. او که خود خیری از دنیا ندیده است، در خلال داستان، با اعمال و رفتارش تمامی شخصیت های داستان را هم به بدبختی می کشاند.
بیشتر
آپلود شده توسط:
mahdi214
1392/06/10
دیدگاههای کتاب الکترونیکی آدم زیادی
انقدر از دستم خودم ناراحت بودم که چرا تعلل کردم که ماهها داشتم می گشتم ببینم چه کسی از کتابناک این نسخه رو گرفته که بتونن برام بفرستن.
خلاصه امروز اومدم سر زدم دیدم این کتاب قابل دانلوده ...
تشکر میکنم از کتابناک
بلاخره یکی از دغدغه های من رفع شد.
ایا دوست داشتن جزء طبیعت انسان است؟
آبراهام مزلو از روانشناسان شناختی معتقد است: نیاز به دوست داشتن وعشق از نیازهای اساسی انسان است وفقدان آن موجب کمبود وکاستی درفرد میشود وتا این نیاز رفع نشود دسترسی به نیازهای والاتر مثل عزت نفس ممکن نیست.
چیزی که فقدان آن در چولکاتورین بخوبی مشخص است عزت نفس است اوچون درکودکی که درمحیط بد وبدون خوشی بزرگ شده است وازدیدن لذت درخانواده محروم بوده دراحساس پریشان وپیوسته وجود متلاطم وسرگردان است زمانی به وجودش پی برد که به مرگ نزدیک میشود.
وچون احساسات درونی را فروخورده هنگام نیاز نمی تواند بیانشان کند
فقدان وحشت انگیز او درعمرش احساس نکردن خودش بودونادیده گرفتن لذت ها وشادی های کوچک زندگیش
انسانی سرشار ازدلهرهای مبهم که هنگام مرگش ارزش هرچیز برایش افزون میشودونه به اندازه سنش بلکه به اندازه مدتی که عاشق بود زندگی کرده است.
اوبه تفکر همه یا هیچ مبتلا ست ودرطی سی سال زندگیش یاهمه چیز راسفید می بیند یا سیاه وهمین از نشانه افسردگیش است ناشی از ارضا نشدن نیاز دوست داشته شدن است که ماحصلش زیادی بودن میشود