رسته‌ها
فهم همجنس گرایی ایرانی
امتیاز دهید
5 / 3.8
با 50 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.8
با 50 رای
.
کتابی تحقیقی که با پژوهش در ادبیات ایران و مشکلات اجتماعی به مقوله همجنس گرایی میپردازد
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
143
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
pyruzbamdad
pyruzbamdad
1392/06/19

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی فهم همجنس گرایی ایرانی

تعداد دیدگاه‌ها:
95
همانگونه که در این توصیف چهار مرحله ای مشاهده شد، دستوراتی پنهانی و نانوشته در سراسر فرآیند تقسیم سلولی به اجزاء ابلاغ می گردد. دستور تهیه نسخة مشابه از کروموزوم ها، دقیقاً همانند یک Backup بی نقص از اطلاعات کامپیوتری است و مستلزم یک اتاق فرمان، مجریان خبره، پشتیبانی لجستیکی و خط تولیدی با فناوری CNC است. امّا چرا این تصمیم گرفته می شود؟ چه منفعتی در آن نهفته است و اگر منفعتی در آن نهفته نیست چرا با این دقت و نظم منطقی اسباب آن در جریان است؟ دستور مهم و سرنوشت ساز بعدی، تشکیل آرایش جنگی در میانة سلول است! کروموزوم ها یا خود و یا به اجبار بایستی به سمت میانة سلول منتقل گردند. در این مرحله پرهیز از تفرقه و جابجائی بی مورد، بایستی سرلوحة امور کروموزوم ها باشد! پرهیز از تفرقه ای که برای افتراق توصیه شده است. تا پس از این تجمع آخرین، کشور دو تکه شود. منطقی نخواهد بود که اول سلول تقسیم شود، سپس کروموزوم ها تقسیم شوند. چرا که در این حالت مثلاً ممکن است از 46 کروموزوم که در لحظة تقسیم در نقاط مختلف پراکنده بوده اند، تعداد 31 کروموزوم در یک بخش و 15 کروموزوم در بخش دیگر گرفتار آیند. در این صورت برای اینکه دو سلول جدید از فاکتورهای ژنتیکی یکسانی برخوردار باشند و گنجینة اطلاعاتی پس از چند تقسیم از میان نرود، هر سلول جدید التأسیس بایستی نسخة کپی کروموزوم های خود را برای سلول دیگر بفرستد و بازار نقل و انتقالات عجیب گرم خواهد شد. نه، این امر منطقی نخواهد بود و روش اول راهکار اندیشمندانه ای از سوی مجمع سلولی است! شاید برخی غشای هسته را که تا آخرین لحظات به عنوان یک لایة محافظ گرداگرد کروموزوم ها است در ایجاد نظم در میانة سلول و پرهیز از تفرقة این کروموزوم های جدایی طلب قدری دخیل بدانند، امّا از آنجائیکه کنترل 46 کروموزوم سرکش دشوار است، پای تمهیدات دیگری نیز به میان می آید. رشته های بلندی که در هستة سلول پدیدار می گردند و به سوی دو قطب سلول کشیده می شوند، نشان از عزم جدی برای افتراق و نظم نوین است. همزمان با عملیات رشته های مذکور غشای هسته نیز دستور لغو مأموریت ذاتی خود را در برهه ای از این فرآیند کسب می کند. دستور نهائی در موعد مقرر و در طی یک عملیت انقباضی توسط بخش میانی سلول به اجرا گذارده می شود. پس از اتمام این ماجرا معلوم می شود که تاکتیک های کارساز، هوشمندانه و آینده نگرانه اعمال شده، اهداف پشت پرده ای داشته است. و این رخدادی است که در انتهای امر و پس از گذر از علل ظاهری آن چون ژن ها، برخی آن را نشأت یافته از روابط بین مولکولهای سازندة یک سلول موجود زنده قلمداد می کنند. سپس و برای اینکه از نیروی شکنندة "چرا؟ " گریخته باشند و تفاوت این مولکولها با سایر مولکولهای موجود در طبیعت (نظیر مولکولهای یک تکه سنگ) را بیان نکرده باشند دست به دامان احتمالات می شوند. امّا این روابط در تکراری نفس گیر در پیرامونشان و در هر لحظه رخ می دهد و هیچ گاه در یک سلول زنده این روابط رو به بی نظمی نمی نهد. میتوز یا چرخة سلولی تکرار فرآیندی است که روابط تعریف شده میان عناصر آن بدون هیچ گونه خطایی و در کمال دقت به اجرا درمی آید. روابط کارساز، هوشمندانه و آینده نگرانه سه ویژگی یک فرآیند منطقی، موفق و پایدار است.
اندیشه هاتان زلال باد.
مروری بر میتوز یا چرخة سلولی:
انسان زندگی خود را از یک تک سلول تخم می آغازد که از آمیختن سلول جنسی نر با سلول جنسی ماده پدید می آید. سلول جدید تقسیم می شود و این تقسیم سلولی آنچنان ادامه می یابد تا میلیاردها سلول که هر کدام در خود تعداد کروموزوم های یکسانی دارند، به وجود می آیند. این فرآیند را میتوز یا چرخة سلولی می گویند. درک این فرآیند را می توان به دیگر تقسیمات سلولیِ فراوانی که به تشکیل یک موجود زنده منجر می گردند، تعمیم داد.
1- پیش از آنکه یک سلول تقسیم شود، نزدیک هشت ساعت طول می کشد تا نسخة مشابهی از هر یک از 46 کروموزوم خود به وجود آورد. هر کدام از کروموزوم های تازه ساز و جدید به همانند های خود می چسبند و در کنار هم، به شکل حرف لاتین X دیده می شوند.
2- این کروموزوم های دوتائی و X مانند در میانة سلول آرایش یافته و مستقر می شوند. سپس رشته های بلندی در درون هستة سلول نمایان می شوند و به سوی دو قطب سلول کشیده می شوند. کروموزوم ها نیز به این رشته های دوکی شکل متصل می شوند.
3- غشای هسته که به عنوان یک لایة محافظ عمل می کند، ناپدید می شود و سلول کشیده می شود. کروموزوم های دوتائی X مانند نیز از هم جدا می شوند و در نتیجه هر نیمه از آنها در یک سوی سلول جای می گیرند.
4- بخش میانی سلول منقبض شده تا سلول نهایتاً به دو نیمه تقسیم می گردد. تقسیم سلولی حدود 10 دقیقه به طول می انجامد.
پاسخی کوتاه به آنان که بی دانش پدران خود را میمون می پندارند و بر این باور خوشحالند و اندیشه "طبیعت؛ در مقام خالقی بی دانش و پرآشوب" را چون مرهمی گذرا بر نادانسته ها می نهند. آن استخوان های یافت شده که در پی هم می چینند و آنگاه حکم صادر می کنند که این از نسل آن است در حد فرضیه ای تا ابد باقی خواهد ماند و منطق دانان خوب این استقرای دست و پا شکسته عالمان درمانده تجربی را درمی یابند. شباهت 99 درصدی میان انسان و میمون 3 فرضیه در حضور خردمندان پیش می نهد:1- انسان از نسل میمون است 2- میمون از نسل انسان است 3- هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند > افسوس که به دلایلی بزرگ کار به آنجا رسیده است که مردمان به فرض تراویده اول وقع می نهند و گویا شادمان هم هستند (منافع زیادی در آتیه خود دارد!)
بیشتر بدانید : رمز مولکول DNA انسان تا میزان 1 درصد با رمز DNA باکتری ها، 33 درصد با کرم های حلقوی، 90 درصد با رمز DNA موش و 98.4 درصد با شامپانزه یکسان است. تفاوت یا شباهت در رمز مولکول DNA موجودات مسئله اصلی نیست. مسئله چیز دیگری است و آن اینکه بر پایه فرضی، احکامی قاطع و درشت صادر شود. آنها که اجداد خود را به دلیل شباهت 98.4 درصدی میمون می پندارند، منتظر این باشند که از اکنون اینجانب با حکمی قریب به یقین اجداد دیگر آنان را موش می دانم با شباهت 90 درصدی در رمز DNA طرفین معادله! از سویی بعید نیست که قرابتی نیز با کرمهای حلقوی داشته باشند که مایه مباهات و درخور تبریک استت!
شما را به تفکر در طبیعت عرصه هنرمندی پروردگار یکتا دعوت می کنم آنگاه که به ثابت پلانک (ثابت کیهانی) اندیشه می کنید و آنگاه که فورمولهای فیزیک کاربردی - ایستاده بر نظمی فراگیر و پا برجا - نیازهایتان را مرتفع می سازد.
[quote='nagar']به نظر نمیاد بحث ما فایده ای داشته باشهمثل اینکه شما هر جا کتاب همجنس خواهی یا موضوعی که ربطی به این مسئله داشته باشه موضع میگیرین و در باره ش بحث و دفاع میکنید.و حرفای ما اینجا به نوعی تکرار حرفای دیگه استیه جورایی خسته کنندس فکردم بحث خوبی ولی وقتی دیدم شما همین کلمات بارها برای دیگران تکرار کردین و هر کس دیگه ای جدید می آد تکرار میکنیدجذابیت بحث کردن با شما رو کم میکنه چون به حرف تازه ای نمی رسیم جز رسیدن به مواضع مشخصمن که رفتم شما هم موفق باشید[/quote] بیشتر بحث های شما بدور از منطقه... اما بهرحال من برای هر گونه گفتگو یا همفکری ای در خدمتم.
با تشکر و امیدوارم که باز هم شما رو ببینم ;-)
[quote='nagar']خواستن توانستن است[/quote] چه حرف منطقی ای! پس جسارتا پیشنهاد می کنم که شما رنگ چشم، مدل کورموزومی یا اندازه ی قد خودتون را هم اگه می تونید تغییر بدین چون خواستن توانستن است :D
به نظر نمیاد بحث ما فایده ای داشته باشه
مثل اینکه شما هر جا کتاب همجنس خواهی یا موضوعی که ربطی به این مسئله داشته باشه موضع میگیرین و در باره ش بحث و دفاع میکنید.و حرفای ما اینجا به نوعی تکرار حرفای دیگه است
یه جورایی خسته کنندس فکردم بحث خوبی ولی وقتی دیدم شما همین کلمات بارها برای دیگران تکرار کردین و هر کس دیگه ای جدید می آد تکرار میکنید
جذابیت بحث کردن با شما رو کم میکنه چون به حرف تازه ای نمی رسیم جز رسیدن به مواضع مشخص
من که رفتم شما هم موفق باشید
میشه بگین این توضیح کلمه شما با مال من چه فرقی داره من خلاصه گفتم شما توضیح دادین (مرسی)
خواستن توانستن است
[quote='nagar']ملاء کلمه ای:دیهمجنس گرا یعنی گرایش داشتن به هم جنسهمجنس باز یعنی کسی که به این کار میپردازهاوف همجنس باز شم.پس چرا خدا مرد برای زن و زن برای مرد آفرید؟که برن همجنس باز بشن؟شما خودتون نظرتون در باره همجنس باز ها چی دوست دارین همجنسباز بشین؟[/quote]سعی می کنم ساده حرف بزنم و توضیحات زیست شناسی ندم تا که رفیق شفیقمون مای سلف هم بهره ببره آخه نه اینکه خیلی خجالتیه...اولاً همجنسگرا یعنی کسی که گرایش طبیعی به این کار داره... همجنسباز یعنی کسی که دگرجنسگراست ولی به رابطه ی جنسی با همجنس اش می پردازه...البته شما تمام گفتگوهای منو با بروچز می تونی ذیل کتاب همجنسخواهی اثر دوست عزیز من بهمن عبادی بخونی... توضیحات زیاد هم منو فرسوده می کنه (نصف این فرسودگی هام بخاطر این مای سلفه)... شما پرسیدین که خدا مرد رو برای زن آفرید و مرد رو برای زن؟
1- ممکنه کسی به خدا اعتقاد نداشته باشه پس گزاره ی اول شما ناصحیحه... بهتره بگی چرا طبیعت مرد رو برای زن آفریده.
2- هر کس یه وظیفه ی خاص داره که عده ای تولید مثل می کنن و عده ای نمی کنن. در غیر این صورت نظم طبیعت بهم می خوره.
3- کسی همجنسگرا نمی شه حتی اگه تمام زورش رو بزنه...همونطور که کسی اگه همجنسگرا باشه دگرجنسگرا نمی شه... بازم تکرار می کنم نظرات من رو ذیل کتاب همجسخواهی بخونید چون حال ندارم هی حرفام رو تکرار کنم. حالا یه سوال ازتون دارم : شما می تونین همجنسگرا بشین؟
ملاء کلمه ای:دی
همجنس گرا یعنی گرایش داشتن به هم جنس
همجنس باز یعنی کسی که به این کار میپردازه
اوف همجنس باز شم.
پس چرا خدا مرد برای زن و زن برای مرد آفرید؟که برن همجنس باز بشن؟
شما خودتون نظرتون در باره همجنس باز ها چی دوست دارین همجنسباز بشین؟
[quote='mohammadparsa']نقل قول از my self:پ ن پ من آدولف هیتلرم با اکونت مای سلف وارد شدم. خخخخخخخخخخخخشکست؟چت کردی؟همونجایی که بت گفتم من بات دیگه بحثی ندارم چون تو دوتا کتاب خوندی قات زدی. اونو یه شکست تعبیر کردی؟ پس چی؟ اگه راست می گه بیا باهام بحث و ثابت کن که شکست نخوردی [/quote]
خیلی دوس دارم بات بحث کنم ولی به همون دلیلی ک گفتم نمیکنم.
فهم همجنس گرایی ایرانی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک