مرگ و معنا

ناجویی در زندگی به عنوان قدرت رشد، تمایل و تلاش افراد برای ایجاد یا تکميل درک آنها از معنا، اهميت و هدف در زندگی آن قدر مهم است که اختلال در آن، آشفتگی روان شناختی را به همراه دارد. از نظر فرانکل ( ،)1965 انسان‌ها به واسطه اراده برای یافتن معنا در زندگی که یک انگيزه ذاتی است، برانگيخته می شوند و انگيزه و تمایل برای جستجوی معنا در واکنش به رویدادهای آزاردهنده زندگی بيشتر می باشد. زمانی که افراد احساس می کنند. زندگی آنها معنای کمی دارد یا معنای زندگی خود را از دست می دهند، در جستجوی آن می‌باشند. در ادبيات مربوط به آن نيز معناجویی در زندگی در ارتباط با موقعيت های بحرانی مانند کنار آمدن با بيماریهای بدون علاج، کنارآمدن با مسائلی مانند تجاوز و خشونت، عدم سوءمصرف مواد، عدم خودکشی، نداشتن رفتارهای ضد اجتماعی و پایين بودن جرم و جنایت بيشتر مطالعه شده است. و این مسئاله می تواند نشان دهنده اهميت وجود این مفهوم در کنار آمدن با موقعيت های خاص تر و بحرانی تر باشد. 2008 از آن جایی که جامعه پرستاری یکی از عظيم ترین گروه های جامعه است، معناجویی و گرایش دینی آن ها نقش موثری در سلامت روان و ارائه خدمات بهينه به افراد بيمار خواهد داشت