رسته‌ها
مونولوگ صیغه! دیالوگ همآغوشی!
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 99 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 99 رای
.
آیا صیغه موضوعی اخلاقی است؟ همآغوشی بدون اعتقاد دینی و با رضایت طرفین چطور؟ نقش اخلاق در روابط اجتماعی و جنسی چیست؟ آیا با هر دیدی و بدون گفتگو میشود قضاوت کرد؟ تقابل قضاوت و اخلاق در چیست؟ داستانی که خواهید خواند پر از تناقض است...
این نوشته خاکستری را با خجالت نوشتم . شرم از همه کسانی که میروند و پاکت میگیرند و من فقط بغض میکنم و مینویسم ....
همچنین این اثر بدون هیچ جانبداری از دو گروه مذهبی و غیر مذهبی نوشته شد. چرا که از دید هر گروه طرف مقابل متــــهم است. متهمی که دچـــار انحـــراف میشود: طرفی از دین! و سمت دیگر از اخلاق انسانی! و هر کدام نمیتوانند بدون دیدگاه مستقل از خود دفاع کنند.
... و این خواننده است که در هرمنوتیک دارای هر نقد و نظری میتواند باشد... چراکه این داستان بعد از انتشار دیگر از آن من نیست...

طرح جلد : محسن قهاری
اجرا : بهزاد دزفولی – سحر افتخار زاده
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
22
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
mohsen ghahari
mohsen ghahari
1392/06/01

کتاب‌های مرتبط

کلیم سامگین - جلد 1
کلیم سامگین - جلد 1
4.6 امتیاز
از 21 رای
تفریحات شب
تفریحات شب
4.6 امتیاز
از 58 رای
پری رویان ناکام
پری رویان ناکام
4.5 امتیاز
از 18 رای
سرزمین جمیله
سرزمین جمیله
4 امتیاز
از 18 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی مونولوگ صیغه! دیالوگ همآغوشی!

تعداد دیدگاه‌ها:
318
[quote='mohammadparsa']................ کنم... اما nymphomania یه مشکل روانپزشکی نیست (از نظر تغییرات فیریاوژیک) بلکه مربوط به پرکاری تیروئید و تبعات آن در قشر سورآدرنال است که باعث تحریک گیرنده های آندروژنیک در مغز یک زن میشه که در پی آن پرکاری جنسی رو بهمراه داره... البته از اون overactived sexual syndrome هم نام می برن.
......[/quote]
آیا این پر کاری جنسی قابل کنترله؟ و یا اصلا لزومی به کنترل داره؟
[quote='artemis_ba1392']نقل قول از mohammadparsa:نقل قول از artemis_ba1392:واقعا آقای قهاری ممنونم از این کتاب که چنین فضایی رو پدید آورد برای گفتمان...و آقای پارسا انقدر از حرف شما خوشم اومد...واقعا اگر دو نفر در زندگی باهم بازهم به این نتیجه برسند که بدرد هم نمی خورند و با کس دیگری یکی از طرفین رابطه برقرار کند یا علاقمند شود خب چه بهتر دوستانه از هم جدا شوند...این موضوع آن زن و شوهر هست نه جامعه....وای نمی دانم چرا باز یاد داستان یازده دقیقه کوییلو افتادم....جایی که دختر تن فروش داستان از مشتری های مردی میگفت که متاهل بودند و مثلا ماهی یکبار یا دو ماهی یکبار به سراغ او می آمدند تا کمبودهایی را که در خانواده داشتند جبران کنند و بسیار هم متشخص بودند غالبا...نمی دانم چرا دهی زندگی عاطفه رو با ماریا در آن داستان مقایسه میکنم و تفاوتهایشان...در جامعه آزادی مثل سوئد حتی تن فروش هم حرمت دارد....کسی نمی تواند همان تن فروش را هم اجبار کند......آقای پارسا که آن کتاب را خوانده اند...از دوستان دیگر تقاضا مندم تهیه کنند و بخوانند...و نیز کتاب "روسپیان سودا زده من" از گابریل گارسیا مارکز.....شاید عاطفه داستان کمی هم به تن فروش داستان مارکز شبیه باشد...البته کمی...تازه کار...معصوم.....اینجا معصوم نه به تن که به روح عاطفه اطلاق می شود...عاطفه با خدایش راز و نیاز دارد...عاطفه دلش زندگی می خواهد...عاطفه به اجبار تن به تن فروشی می دهد (می نویسم تن فروشی چرا که خود جسم +روح+روان است و هرگز این زنان روح و روانشان را واگزار نکرده اند تنها تن خود را در ازای پول واگذار کرده اند)...شاید واژه تن فروش زیباتر از خودفروش...روسپی...ج..ن....د...ه.....و غیره باشد واژه ی تن فروش نشنگر از اجبار شخصه.. اگه کسی نه از روی مشکل مالی بلکه از روی علاقه ی خودش دست به این کار بزنه من ترجیح می دم از رشته ی خودم زیست شناسی (البته ببخشیدا) کمک گرفته و واژه ی nymphomaniac یعنی شخصی که دارای علاقه ی زیاد برای رابطه ی جنسی متعدده رو استفاده کنم.آقای پارسای گرامی یک توضیح کوچولو بدهم البته با پوزش...نیمفومانیک ها غالبا در ازای پول کار نمیکنند...اقلا در ازای پول کنار خیابان نمی ایستند....یا در ازای پول تن به هر نوع کاری نمی دهند....نیمفومانیکها در ضمن قابل درمان هم هستند...چون بسیاری از اونها ممکنه دست به کارهایی بزنند که برای خودشان خطرناک هست...اما در مورد اونها بحث مادی صدق نمیکنه .....نمیفومانیا یه جورایی مشکل روانپزشکی محسوب میشه چون غیر قابل کنترل هست[/quote] نمی خوام دوستان رو با بحث های دو نفر تحصیل کرده در علوم طبیعی خسته و کسل کنم... اما nymphomania یه مشکل روانپزشکی نیست (از نظر تغییرات فیزیولوژیک) بلکه مربوط به پرکاری تیروئید و تبعات آن در قشر سورآدرنال است که باعث تحریک گیرنده های آندروژنیک در مغز یک زن میشه که در پی آن پرکاری جنسی رو بهمراه داره... البته از اون overactived sexual syndrome هم نام می برن.
با تشکر
[quote='mohammadparsa']نقل قول از artemis_ba1392:واقعا آقای قهاری ممنونم از این کتاب که چنین فضایی رو پدید آورد برای گفتمان...و آقای پارسا انقدر از حرف شما خوشم اومد...واقعا اگر دو نفر در زندگی باهم بازهم به این نتیجه برسند که بدرد هم نمی خورند و با کس دیگری یکی از طرفین رابطه برقرار کند یا علاقمند شود خب چه بهتر دوستانه از هم جدا شوند...این موضوع آن زن و شوهر هست نه جامعه....وای نمی دانم چرا باز یاد داستان یازده دقیقه کوییلو افتادم....جایی که دختر تن فروش داستان از مشتری های مردی میگفت که متاهل بودند و مثلا ماهی یکبار یا دو ماهی یکبار به سراغ او می آمدند تا کمبودهایی را که در خانواده داشتند جبران کنند و بسیار هم متشخص بودند غالبا...نمی دانم چرا دهی زندگی عاطفه رو با ماریا در آن داستان مقایسه میکنم و تفاوتهایشان...در جامعه آزادی مثل سوئد حتی تن فروش هم حرمت دارد....کسی نمی تواند همان تن فروش را هم اجبار کند......آقای پارسا که آن کتاب را خوانده اند...از دوستان دیگر تقاضا مندم تهیه کنند و بخوانند...و نیز کتاب "روسپیان سودا زده من" از گابریل گارسیا مارکز.....شاید عاطفه داستان کمی هم به تن فروش داستان مارکز شبیه باشد...البته کمی...تازه کار...معصوم.....اینجا معصوم نه به تن که به روح عاطفه اطلاق می شود...عاطفه با خدایش راز و نیاز دارد...عاطفه دلش زندگی می خواهد...عاطفه به اجبار تن به تن فروشی می دهد (می نویسم تن فروشی چرا که خود جسم +روح+روان است و هرگز این زنان روح و روانشان را واگزار نکرده اند تنها تن خود را در ازای پول واگذار کرده اند)...شاید واژه تن فروش زیباتر از خودفروش...روسپی...ج..ن....د...ه.....و غیره باشد واژه ی تن فروش نشنگر از اجبار شخصه.. اگه کسی نه از روی مشکل مالی بلکه از روی علاقه ی خودش دست به این کار بزنه من ترجیح می دم از رشته ی خودم زیست شناسی (البته ببخشیدا) کمک گرفته و واژه ی nymphomaniac یعنی شخصی که دارای علاقه ی زیاد برای رابطه ی جنسی متعدده رو استفاده کنم.[/quote]
آقای پارسای گرامی یک توضیح کوچولو بدهم البته با پوزش...نیمفومانیک ها غالبا در ازای پول کار نمیکنند...اقلا در ازای پول کنار خیابان نمی ایستند....یا در ازای پول تن به هر نوع کاری نمی دهند....نیمفومانیکها در ضمن قابل درمان هم هستند...چون بسیاری از اونها ممکنه دست به کارهایی بزنند که برای خودشان خطرناک هست...اما در مورد اونها بحث مادی صدق نمیکنه .....نمیفومانیا یه جورایی مشکل روانپزشکی محسوب میشه چون غیر قابل کنترل هست
[quote='mohsen ghahari']نقل قول از mohammadparsa:محسن جان اگه از شما بخوان که بطور خلاصه نظر خودت رو در مورد قشر کارگران جنسی عنوان کنی، چی می گی؟
یک خاطره!!
دوستی نقل میکرد که شبی با یکی از همین کارگران جنسی گفتگو میکرد و این زن در اوج استیصال گفته بود دو روز است فقط نان خورده و امشب فقط برای یک شام میخوابد!!!
محمد عزیز. نیازی به تعریف نیست!![/quote]
آقای قهاری عزیز
در کشور ما اگر بخواهیم آنها را تعریف کنیم بیچاره ترین افراد روزگارند .....نه پیشتیبانی ای.....نه سندیکایی....نه حتی تأمین جانی.....
راستش مقاله ای می خواندم که راجع به وضعیت کارگران جنسی در خارج از کشور نوشته شده بود....توضیح داده بود اگر به همین کارگران جنسی کسی در خارج از محل کار...حالا بار....دیسکو...یا هر جای دیگر گیر بدهد آن زن می تواند شکایت کند...یعنی اینکه در محل کارش تن فروش است نه در خارج محل کار....دوستی در مورد تایلند میگفت در همان تایلند مردی جرأت اگر دارد به یک خانم تن فروش توهین کند یا صدمه ای بزند...چنان دماری از روزگارش در می آورند که هفت جدش جلوی چشمانش می آید
[quote='mohammadparsa']محسن جان اگه از شما بخوان که بطور خلاصه نظر خودت رو در مورد قشر کارگران جنسی عنوان کنی، چی می گی؟[/quote]
یک خاطره!!
دوستی نقل میکرد که شبی با یکی از همین کارگران جنسی گفتگو میکرد و این زن در اوج استیصال گفته بود دو روز است فقط نان خورده و امشب فقط برای یک شام میخوابد!!!
محمد عزیز. نیازی به تعریف نیست!!
محسن جان داستانت توی ذهنم لول میخوره ، هرچه لازم بوده گفته شده ولی این قصه را تمامی نیست . ورق پاره هایی مانده از گذشته و خاطراتی از نقل دیگران حاصل گفتگوهایی با زنان و مردان . من حرف دارم ، فراوان و پراکنده ، یا خواهمش نوشتشان یا خواهیم نوشت ;-)
به حاج اسمال های دو ایکس لارج آدم ندیده ، از آدم های ریزه میزه ی دل گنده و حجر ندیده :
به جهنم که سرت خورد به جدول ،... و شکست
به درک شیشه تمام دهنت را... زده دست
به فلانم پدری پشت بساط تو نشست
به جهنم که سر سفره ی تو نان شب فاحشگیست
کودکانت نسب از پشت فلاکت ببرند
و ببافند از امروز طنابی به جوانی گلو
به جهنم کلیه قیمت یک قبر تهیست
به چپش دخترکانت سر بازار کنیزی چپه اند
چرخ پورشه که بچرخد همه عالم یه ورش
یک نفر پشت چراغ سر آفریقا گفت
دو قدم آن ورتر، گاندی خوابزده هم بشنفت
به موازات تهیگاه سوار پاجرو
خط فرضیست به سوی دهن و چشم رنو
نام این خط همانا ،خط فقر است وغنا
یکی از دیگ خورد ، وان دگری باد هوا
۹۲/۰۶/۰٦ ٠٣:٥٩
[quote='sabzpoosh']نقل قول............
این کارگران جنسی اکثرشون بیمارن.مطمئن باشید هیچ انسانی حاضر نیست بخاطر پول بدنش رو بفروشه.[/quote]
دوست عزیز و نوجوان من ...متاسفانه برای شناخت لایه های پنهان جامعه هیچ پیشنهادی برای شما ندارم....فقط اگر به درسهای شما لطمه نمی خورَد صفحه حوادث روزنامه ها را بخوانید.
[quote='artemis_ba1392']واقعا آقای قهاری ممنونم از این کتاب که چنین فضایی رو پدید آورد برای گفتمان...و آقای پارسا انقدر از حرف شما خوشم اومد...واقعا اگر دو نفر در زندگی باهم بازهم به این نتیجه برسند که بدرد هم نمی خورند و با کس دیگری یکی از طرفین رابطه برقرار کند یا علاقمند شود خب چه بهتر دوستانه از هم جدا شوند...این موضوع آن زن و شوهر هست نه جامعه....وای نمی دانم چرا باز یاد داستان یازده دقیقه کوییلو افتادم....جایی که دختر تن فروش داستان از مشتری های مردی میگفت که متاهل بودند و مثلا ماهی یکبار یا دو ماهی یکبار به سراغ او می آمدند تا کمبودهایی را که در خانواده داشتند جبران کنند و بسیار هم متشخص بودند غالبا...نمی دانم چرا دهی زندگی عاطفه رو با ماریا در آن داستان مقایسه میکنم و تفاوتهایشان...در جامعه آزادی مثل سوئد حتی تن فروش هم حرمت دارد....کسی نمی تواند همان تن فروش را هم اجبار کند......آقای پارسا که آن کتاب را خوانده اند...از دوستان دیگر تقاضا مندم تهیه کنند و بخوانند...و نیز کتاب "روسپیان سودا زده من" از گابریل گارسیا مارکز.....شاید عاطفه داستان کمی هم به تن فروش داستان مارکز شبیه باشد...البته کمی...تازه کار...معصوم.....اینجا معصوم نه به تن که به روح عاطفه اطلاق می شود...عاطفه با خدایش راز و نیاز دارد...عاطفه دلش زندگی می خواهد...عاطفه به اجبار تن به تن فروشی می دهد (می نویسم تن فروشی چرا که خود جسم +روح+روان است و هرگز این زنان روح و روانشان را واگزار نکرده اند تنها تن خود را در ازای پول واگذار کرده اند)...شاید واژه تن فروش زیباتر از خودفروش...روسپی...ج..ن....د...ه.....و غیره باشد[/quote] واژه ی تن فروش نشنگر از اجبار شخصه.. اگه کسی نه از روی مشکل مالی بلکه از روی علاقه ی خودش دست به این کار بزنه من ترجیح می دم از رشته ی خودم زیست شناسی (البته ببخشیدا) کمک گرفته و واژه ی nymphomaniac یعنی شخصی که دارای علاقه ی زیاد برای رابطه ی جنسی متعدده رو استفاده کنم.
[quote='mohsen ghahari']نقل قول از mohammadparsa:نقل قول از mohsen ghahari:ن ................اگه از روی هوی و هوس باشه چه مشکلی پیش میاد؟ اگه شخصی از نظر جنسی پرکار باشه و دیدگاهش از دنیا این باشه که تا می تونه با بقیه رابطه داشته باشه چه ضرری واسه شما داره؟............
نه محمد عزیز...کسی که پر کاری جنسی دارد و یا از روی هوس این کار را میکند کارگر جنسی نیست. ..کار گران جنسی برای امرار معاش رابطه جنسی دارند. و واقعا باید حمایت شوند... من درباره کارگران جنسی گفتم و البته که با افرادی که تو درباره شان گفتی هم مشکلی ندارم...[/quote]
این کارگران جنسی اکثرشون بیمارن.مطمئن باشید هیچ انسانی حاضر نیست بخاطر پول بدنش رو بفروشه.
مونولوگ صیغه! دیالوگ همآغوشی!
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک