رسته‌ها
کردهای سوریه ملت فراموش شده
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 25 رای
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 25 رای
.
کتابی در مورد کوردهای سوریه به زبان فارسی (172 صفحه)

فهرست مطالب کتاب:
درباره نویسنده
مقدمه
پیشگفتار
بخش اول: کردها
فصل اول: کردها
فصل دوم: تاریخ کردها
===
بخش دوم: سوریه
مقدمه
1918- فصل سوم: تاریخ سوریه: 2005
فصل چهارم: ساختار دولت سوریه
فصل پنجم: روابط منطقهای
فصل ششم: منابع آب و مناقشات مربوطه
فصل هفتم: روابط بین المللی
===
بخش سوم: کردها در سوریه
مقدمه
فصل هشتم: حقوق مدنی کردها در سوریه
فصل نهم: حقوق سیاسی کردها در سوریه
فصل دهم: حقوق فرهنگی کردها
نتیجه گیری
(62- ضمیمه 1 عهدنامه سور (مواد 64
ضمیمه 2 تعهدات سوریه به موجب حقوق بین الملل
ضمیمه 3 متن کامل اعلامیه جهانی حقوق بشر
کتابشناسی
نقشه ها و تصاویر
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
172
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Abasaqa
Abasaqa
1392/05/28
درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی کردهای سوریه ملت فراموش شده

تعداد دیدگاه‌ها:
97
[quote='sinohezag']نقل قول:جمهوری اسلامی اصلا ایدئولوژی اش به گونه ای است که نمی تواند قومی و نژادی فکر کند.
اثبات اشتباه بودن حرفهای شما فقط با یک مثال :
در شهر مهاباد یک قهرمان بزرگ ورزشهای رزمی زندگی می کرد، به نام "مسعود عبدالله پور"
در تمام مجله ها مجبور بود خودش را اهل کرج معرفی کنه، اگر گفتی چرا ؟، چون اگر اینکار را می کرد بعضی ها...مخارج سفرش را به خارج از کشور برای مسابقات می دادند و گرنه خودش باید می داد . مسعود اگر چه همزمان در سخت ترین رشته های رزمی جهان یعنی موی تای و کیک بوکسینگ قهرمان جهان بود ولی پول نداشت. کارگر ساده بود. وقتی رفت به مسابقات استرالیا بهش پیشنهاد مربیگری و اینها دادند اون موقع. و اونهم دیگه به ایران برنگشت. و از اونجا الان برای خانواده ش پول میفرسته... و تحصیلاتش رو در مقاطع بالا در رشته ی تربیت بدنی ادامه میده...
اون مجله ها را من همین الان تو خونه نگه داشتم!، مسعود عبدالله پور اهل کرج ![/quote]
متاسفم به خاطر این داستان اما اینجا ایرانه دیگه چه میشه گفت
این موضوع همش به دولت هم مربوط نمیشه، بیشترش به فرهنگ ما هم برمیگرده که متاسفانه خیلی فرهنگ ضعیفی داریم
راستی دوست عزیز من نتونستم جواب پیامی که برام داده بودید و تو پروفایلتون بدم، ممنون بابت پیامتون :)
جمهوری اسلامی اصلا ایدئولوژی اش به گونه ای است که نمی تواند قومی و نژادی فکر کند.

اثبات اشتباه بودن حرفهای شما فقط با یک مثال :
در شهر مهاباد یک قهرمان بزرگ ورزشهای رزمی زندگی می کرد، به نام "مسعود عبدالله پور"
در تمام مجله ها مجبور بود خودش را اهل کرج معرفی کنه، اگر گفتی چرا ؟، چون اگر اینکار را می کرد بعضی ها...مخارج سفرش را به خارج از کشور برای مسابقات می دادند و گرنه خودش باید می داد . مسعود اگر چه همزمان در سخت ترین رشته های رزمی جهان یعنی موی تای و کیک بوکسینگ قهرمان جهان بود ولی پول نداشت. کارگر ساده بود. وقتی رفت به مسابقات استرالیا بهش پیشنهاد مربیگری و اینها دادند اون موقع. و اونهم دیگه به ایران برنگشت. و از اونجا الان برای خانواده ش پول میفرسته... و تحصیلاتش رو در مقاطع بالا در رشته ی تربیت بدنی ادامه میده...
اون مجله ها را من همین الان تو خونه نگه داشتم!، مسعود عبدالله پور اهل کرج !
آدم وقتی پای صحبت اعضای بعضی از این احزاب می نشیند مثلا می گویند:سیاست های جمهوری اسلامی «فارس محور» است.یا اینکه به زیان «ملل غیرفارس» عمل می کند... خب من چون نمی خواهم کسی را متهم به دروغ گویی بکنم می گویم بی اطلاع هستند.اول اینکه اگر سیاست هایشان «فارس محور» بود قاعدتا امروز باید وضعیت مناطق به اصطلاح «فارس نشین» خوب بود.حال آنکه یک نیم نگاه به مناطق جنوبی تهران و هرمزگان و بوشهر و بسیاری مناطق دیگر چیز دیگری را نشان می دهد. دوم اینکه شاید اگر این را در مورد حکومت پهلوی می گفتند درست بود چون آن پدر و پسر رگه هایی از نژادپرستی داشتند و مخصوصا به مردم آذربایجان ستم کردند که قبلا توضیح داده بودم که در دوره ی «بنیانگزار ایران نوین»چه ستم هایی به آذربایجان شد.اما جمهوری اسلامی اصلا ایدئولوژی اش به گونه ای است که نمی تواند قومی و نژادی فکر کند.

آفرین! صد آفرین! به این میگن یک دفاع هوشمندانه و بقول معروف زیر پوستی از جمهوری اسلامی. باریکلا. یاد کارشناسای اصلاح طلب تلویزیون بی بی سی افتادم که همیشه مسایل را یه جوری می چرخونند تا دست آخر جمهوری اسلامی رو کاملا طیب و طاهر جلوه بدن8-)
مدت زیادی کتابناک نیومدم ...ولی چیز زیادی تغییر نکرده هنوز هم بعضی ها سوزنشون یه جا گیر کرده. بحث نژادی ، کدوم نژاد برتره. ول کنید این تفکرات فسیل شده رو . گفتگو در مورد تاریخ خوبه اگه صرفا علمی باشه
مادها (کردها) و پارسها و پارتها سه تیره اصلی آریایی هایی هستند که در فلات ایران ساکن شدند و سهم مارها کوهپایه های زاگرس و تاروس و بخشی از فلات آناتولی تا رودخانه قزل ایرماغ بود. مادها اولین سلسله پادشاهی ایران را تاسیس کردند ولیکن پس از سقوط مادها و به قدرت رسیدن پارسها سهم خود را در حکومت و قدرت حفظ نمودند. در زمان سلسله هخامنشی شورای اصلی حکومتی مرکب از هفت ساتراپ بود که دوی آنها از ماد (آتروپاتن و هگمتانه) و دو از پارت و دو از پارس به همراه پادشاه بود.
آتروپاتن و هگمتانه به مانند دیگر ساتراپ نشیت های ایرانی در امور داخلی خود کاملا خودمختار بوده و توسط خودشان اداره میشدند و این وضع حتی در زمان اشکانیان و تا اواخر دوره ساسانیان برقرار بود. با استیلای اسلام بر امپراتوری ایران مناطق کردنشین عملا استقلال خود را در امور داخلی خود حفظ نمودند و جدا از پرداخت مالیات سالانه و تامین قشون در مواقع لشکرکشی ها حکومت مرکزی در امور داخلی آنها دخالت چندانی نمیکرد. اولین بار ترکان سلجوقی بودند که این منازق را که از شانزده ناحیه تشکیل شده بود به نام ایالت کردستان نامگذاری کردند که بخشی از امپراتوری سلجوقی بود ولیکن عملا به مسائل داخلی کردها کاری نداشتند و به گرفتن خراج سالانه و سهمیه سرباز اکتفا میکردند و این وضعیت تا به قدرت رسیدن صفویه ادامه داشت.
با شکست در جنگ چالدران. عملا کردستان به دو پارچه تقسیم گردید که یکی از آنها زیر سلطه عثمانیها قرار داشت که مناطق فعلی کردستان ترکیه و کردستان سوریه و اربیل و موصل و کرکوک و دهوک امروزی را در برمیگرفت و بخش دیگر که تحت سیطره صفویان بود شامل کردستان ایران و بخشهایی از کردستان عراق بود که تا سلیمانیه را در برمیگرفت.
از همین زمان مشکلات عدیده ملت کرد آغاز شد. ترکهای عثمانی که کردها را وابسته به ایران میدانستند با اعزام حاکمان و نیروی نظامی سعی در کنترل و انقیاد کردها داشتند و پادشاهان صفوی که کردها را از نظر مذهب نزدیک به ترکهای عثمانی میدانستند با اعزام والی ها و نیروی نظامی سعی در کنترل آنها و از همین زمان بود که شورش کردها برای بدست آوردن آزادی گذشته آغاز گردید.
مهمترین ضربه سیاسی به کردها با پایان جنگ جهانی اول و اضمحلال عثمانی و تقسیم سرزمینهای آن آغاز شد و بر اساس پیمان لوزان کردها ما بین چهار کشور ایران. ترکیه. عراق و سوریه تقسیم شدند. همین تقسیم و سخت گیری ترکهای کمالیسم و عربهای ناسیونالیست به کردها سبب قیامهای بزرگی شد به مانند قیام شیخ سعید پیران. قیام درسیم و قیام آرارات در ترکیه. قیام شیخ محمود در عراق. قیام اسماعیل خان سمیتقو در ایران که همگی یا توسط حکومتهای مرکزی و یا توسط انگلیسها سرکوب شدند.
از آن پس زندگی کردها در چارچوب این کشورها با تاریخی مشحون از نبرد و کشمکش نمایان است و شاید کردهای ایران در میان این چهارپارچه خوشبخت ترینشان بودند زیرا در دوران حکومت پهلوی چه حکومت و چه ایرانیان به کردها هرگز به عنوان اجنبی یا غیر ایرانی و یا شهروند درجه دو نگاه نکرده اند و همواره آنان را به مانند جزیی از ایران دانسته اند.
ولیکن مسئله کردهای ایران با پیروزی انقلاب اسلامی وارد مرحله دیگری گردید که تفاوت مذهبی بزرگترین عامل آن بود و باعث وضعیت امروزی کردستان گردید.
اولین موردی که با خواندن کامنت دوستان به ذهن میرسد عدم آگاهی کامل و شناخت آنها نسبت به کرد و کردستان است. کردها در تمامی کشورهایی که در آن زندگی میکنند بعنوان اقلیت شناخته میشوند و این مسئله عمدتا ناشی از زبان.فرهنگ .نژاد و آیین آنهاست. کردها از نژاد آریایی هستند. زبان آنها کردی است که به مجموعه زبانهای هندواروپایی متعلق است. اکثرا مسلمان هستند ولیکن اقلیتهای آیینی چون مسیحی. ایزدی و حتی کلیمی در آنها یافت میشود. مذهب اصلی کردهای مسلمان شافعی است ولیکن در میان آنها مذاهب دیگر اسلامی چون شیعه اثنی عشری. شیعه علوی و اهل حق نیز پیروانی دارد که کمتر از پنج درصد آنها را تشکیل میدهد. زبان کردی شامل گویشهای متفاوتیست ولیکن دو گویش سورانی و کرمانجی (بادینی) دو گویش اصلی کردی هستند که سورانی به منزله زبان اداری و ادبی کردها شناخته میشود هرچند شماره کسانی که به گویش بادینی سخن میگویند بیشتر است. از لحاظ دستور زبان کردی بسیار به زبان فارسی نزدیک است . زبان شناسان اروپایی کردی را به عنوان زبانی مستقل طبقه بندی میکنند ولیکن زبانشناسان ایرانی آنرا شاخه ای از زبان فارسی میدانند.
کردها از نظر نزادی کاملا با ایرانیان یکی هستند ولیکن با ترکها و عربها کاملا متفاوت. از لحاظ مذهبی با عرب ها یکی هستند ولیکن با ترکهای حنفی متفاوت و با ایرانیان شیعه مذهب نیز متفاوت. ولیکن از نقطه نظر فرهنگی با تمامی آنها متفاوت و آداب و رسوم و عادات آنها به تمامی با آنها تفاوتهای فاحشی دارد ولیکن از نظر کلی قرابت فرهنگی بیشتری مابین فرهنگ کردها و ایرانیان وجود دارد.
همین تفاوتهاست که سبب شده در هر چهار کشور کردها به منزله اقلیتی به حساب آیند که دولتهای مرکزی همواره سعی داشته اند زبان و فرهنگ خود را به آنها تحمیل کنند و همین مسئله باعث کشمکشهای طولانی مابین آنها و حکومت مرکزی شده است.
قوانین حقوقی و جزایی هر چهار کشور بر اساس عرف و مذهب حاکم تدوین شده که در بسیاری از موارد با عرف و مذهب کردها در تناسب نیست و این یکی دیگر از مشکلات مابین آنها و حکومتهای مرکزیست.
مهمترین مسئله به زبان برمیگردد و برای تمامی کردها تحصیل به زبان غیر مادری که تفاوتهای بسیار آشکاری را با زبان مادری آنها دارد مشکل بوده و در بسیاری موارد یکی از دلایل ترک تحصیل دانش آموزان کرد است.
در هر چهار کشور کردها از رسیدن به مقامات بالای حکومتی محروم بوده و پستهای اداری و قضایی بالا به آنها داده نمیشود. در هر چهار کشور مقامات اداری و قضایی در مناطق کردنشین از کردها نبوده و از مناطق دیگر به آنجا اعزام میشوند و بطور خلاصه در تمامی این کشورها کردها هموطن درجه دو محسوب شده و در عراق و ترکیه نسل کشی در مورد آنها انجام شده است. البته کردهای عراق پس از سال 2003 شرایط متفاوتی را پیدا کرده اند.
با سرنگونی صدام و بر اساس قانون اساسی جدید عراق به کردهای عراق در مناطق خود که سه استان اربیل و سلیمانیه و دهوک را دربر میگیرد خق خودمختاری اعطا شده و آنها توانسته اند حکومتی محلی را بنیاد نهند که به تمامی متفاوت از باقی نقاط عراق است. رشد اقتصادی و ایجاد زیرساختهای زیربنایی از مهمترین دستاوردهای حکومت نوبنیاد کردستان بوده. بطور نمونه در حالیکه در سال 2003 میزان تامین الکتریسیته بطور متوسط کمتر از دو ساعت در شبانه روز بود هم اکنون این مقدار بطور متوسط به 23 ساعت در شبانه روز رسیده و همین مقدار در بغداد کمتر از شش ساعت در روز است. اگر با زبان فنی صحبت کنیم میزان تولید الکتریسیته از 350 مگاوات در شبانه روز در سال 2003 به 45000 مگاوات در شبانه روز در سال 2013 رسیده است. در این مناطق تحت سیطره حکومت کردستان آزادی بیان به معنای کامل رعایت میگردد. در کردستان عراق با حدود 5 میلیون جمعیت بیش از 22 فرستنده تلویزیونی و 54 فرستنده رادیویی وجود دارد و تعداد روزنامه ها و مجلات به بیش از 83 میرسد که هیچگونه سانسوری در قبال آنها وجود نداردو...و ...و....

متاسفانه در این گفتگوها مباحث نادرستی در مورد کردها خاندم. این بسیار روشن است که کردها ملتی هستند که پس از فروپاشی عثمانی سیاست های تاریخی نادرستی در مورد انها - به عمد - به اجرا در آمده است و امروزه نیز باعث ایجاد بحرانهایی برای کشورهای منطقه از سویی و برای ملت شریف کردستان شده است.
سیاست کشورهایی نیز که این قوم در آنها پراکنده اند در مورد انها متعدد و متنوع است. مثلن صدام با بمباران شیمیایی حلبچه و جنگهای داخلی قصد پاکسازی نژادی آنها را داشت. امروز با خاندن کتاب گورستان چراغان شیرکو بیکس - روی سایت - فهمیدم که حتی اردوگاهی نیز مثل اردوگاه های آلمان برای این کار سازماندهی نموده بود، و ترکیه اصلن موجوداتی به نام کرد نمی شناسد و با تحریف تاریخ در صدد است که کردها را مجاب کند که آنها در اصل ترک بودند!
موقعیتی که کردها امروز در عراق دارند موفقیتی تاریخی برای آنها است و
شایسته است که دولت ایران در مورد اقلیتهای قومی و به ویژه کردها با اجرای هر چه بیشتر و بهتر سیاست های حقوق بشری، به سویی حرکت کند که که خود کردها به نقطه ای برسند که نیاز به اقدامات جدایی طلبانه نبینند. - تا به چنین نقطه ای نرسیم همیشه بحران در کمین است.
[quote='گیلدخت']
کاربران گرامی تبادل فکری، روشی برای انتقال اطلاعات طرفین و رسیدن به موضوعی هست که به طور نسبی مورد موافقت بحث کنندگان باشه. لذا از کاربران گرامی
که بعضا آگاهی جامعی نسبت به موضوع دارند این انتظار می ره که بحث رو به حاشیه نکشونن و به جای به چالش کشاندن همدیگر ، در باره موضوع کتاب با استناد و
دلایل متقن ، بحث رو ادامه بدن. با سپاس[/quote]
درست میفرمایید ...ولی انگاربعضی ازرفقا به مزاقشون خوش نمیاد که این کتاب روتوی سایت آوردید....بهتره حذف کنید تاروحشون شادبشه....
دوستان بد نیست نگاهی به این مقاله بندازید نوشته دانشیار علوم سیاسی دکتر احمد ساعی در حوزه توسعه و اقتصاد سیاسی وبین المللی.
مقاله معضلات فدرالیسم در عراق
عده ای از پژوهشگران و صاحب نظران سیاسی، فدرالیسم را موثرترین شیوه برای حل معضل تاسیس دولت – ملت در جوامعی می دانند که با چند گونگی های ساختاری از قبیل قومی، نژادی و مذهبی مواجه هستند.
کشور عراق نیز از آن جا که کشوری چند قومی و چند مذهبی است، هم بر اساس ماده چهار قانون اساسی موقت و هم بر اساس ماده اول قانون اساسی دائم، فدرالیسم را به عنوان شکل حکومتی خود برای دوران پس از سقوط صدام انتخاب کرده است. با این وجود، نوعی حالت پروبلماتیک و معضل مانند در مورد آینده فدرالیسم در عراق وجود دارد و علت آن وجود بدعت گذاری ها و پاره ای از ابهامات در قانون اساسی عراق و همچنین معضلات حقوقی و عملی است که در مورد فدرالیسم در عراق وجود دارد.
مقاله حاضر به بررسی این ابهامات و بدعت گذاری ها پرداخته و از سوی دیگر نشان می دهد که عدم بهره گیری از تجارب مثبت و موفق سایر سیستم های فدرال و وجود مشکلات عملی همچون وضعیت جغرافیایی – سرزمینی؛ معضل توزیع ثروت اقتصادی و معضلات ناشی از وجود گفتمان های رقیب در خصوص جایگاه کردستان باعث شده است که فدرالیسمی لرزان در عراق جریان یابد و فدرالیسم با مشکلات و چالش های عدیده ای مواجه شود
http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/887564?sta=%D9%81%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D9%85

کاربران گرامی تبادل فکری، روشی برای انتقال اطلاعات طرفین و رسیدن به موضوعی هست که به طور نسبی مورد موافقت بحث کنندگان باشه. لذا از کاربران گرامی
که بعضا آگاهی جامعی نسبت به موضوع دارند این انتظار می ره که بحث رو به حاشیه نکشونن و به جای به چالش کشاندن همدیگر ، در باره موضوع کتاب با استناد و
دلایل متقن ، بحث رو ادامه بدن. با سپاس
کردهای سوریه ملت فراموش شده
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک