قانون قوه باه - آداب زناشویی
نویسنده:
محمدابراهیم آوازه
امتیاز دهید
رهنمودهای ۱۴ معصوم
آثار فردی و اجتماعی ازدواج موقت همراه با احکام آن
محمد ابراهیم آوازه
بیشتر
آثار فردی و اجتماعی ازدواج موقت همراه با احکام آن
محمد ابراهیم آوازه
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قانون قوه باه - آداب زناشویی
و خدای انسان گونه ادیان، که درست مثل انسانها مهر و غضب دارد و اهل جنگ و پارتی بازی است ساخته ذهن انسانهاست...
این هم نظر شفاف و صریح!
در ضمن مشخص است چه کسی به همه جا سر زد و رشته بحث به کجا و به چه حرفهایی کشیده شد...کسی که یکباره در میان بحث گفت: ای مگس عرصه سیمرغ و... حافظا و... لئو تولستوی و... آب و کف و امام باقر و ... سقف منقوش و ... کاملاً مشخص است همه چیز!!;-)
کسی که کم می آورد وارد مقوله حافظا و توهین به وسیله شعر و شاعری میشود نه بنده!!!!
این هم جمله ای از بیانات معصومین که شما آوردید و خود گویای سطح تفکر شما و تمام داستان است:
امام باقر و صادق علیمها السلام میفرمایند: آب بر هوا قرار داشت و هوا بیکرانه بود و جز این دو چیزی وجود نداشت و چون خداوند اراده کرد زمین را بیافریند فرمان داد بادها به آب وزیدند، موج پدید آمد و از موج کف پدیدار گشت، کفها به اندازه کوه بزرگی شدند، خداوند آنها را در محلّ «بیت الله الحرام»[مکّه معظمه] گرد آورد و از آنها زمین را پدید آورد، از این رو نخستین سرزمینی که آفریده شد مکّه است، لذا آن را مادر شهرها (امّ القری) نامیدند.
تا همینجایش کافی است خواهش میکنم وقت من و دوستانم را بیشتر از این نگیرید با این سطح سواد و شعورتان.
در ضمن من در تمام این مدت عضویت نظرات خویش را در مورد جهان کائنات و جهان موجودات زنده با دوستان نازنینم در سایت در میان گذاشته ام و کتاب هم گذاشته ام. نیازی نیست که بیش از این وقت و انرژی خویش را برای کسانی که چنین نظراتی در مورد جهان هستی دارند از دست بدهم. کافی است یکبار جملات بالا خوانده شود.
برای همه دوستان نازنینی که شاهد و ناظر این بحث بوده اند. آرزوی موفقیت دارم. همینکه خودشان خرد و سواد و قوه قضاوت دارند و صفحات قبلی مناظره ما با جزئیاتش موجود است؛ برای من کافی است. کافی است نظرات این چند صفحه اخیر را نگاهی اجمالی بیاندازند.
هنگام کم آوردن در بحث به این حرفها متوسل میشوی!
مهم نیست.دوستان خود عقل دارند و میبینند و میخوانند و قضاوت نیز با خودشان است.
اگر خواهان بحث هستید لطف کنید و خدای خودتان را با ویژگی هایش به ما معرفی کرده و بشناسانید.
منتظریم
خواهش من از شما این است که روال بحث را پیش بگیرید... کمی دقت کنید... ببینید چه کسی دائم در حال فحش دادن و توهین کردن است!!
نقل قولهایی از این عضو سایت می آورم که ببینید چه کسی حرفی برای گفتن دارد و چه کسی حرفی ندارد؛ حال نقل قولهایی از این عضو بسیجی :
مورد بعدی که برای انبساط خاطر اعضای محترم بیان کرده است!! :
و بعد هم فرار به صحرای کربلا و خطبه های طولانی و بی ربط برای اینکه ... ( خودتان میدانید... )
دوستان راستش را بخواهید من از اینکه شما خود میتوانید با خواندن نوشته ها قضاوت کنید؛ خوشحالم... زیرا آنچه عیان است چه حاجت به بیان است...
فقط کافی است سیر نوشته ها را در صفحات پیشین تا بدینجا ادامه دهید. تا خود قضاوتی روشن کنید.
از همگی انسانهای محترم و متینی که دورادور بحث را دنبال کردند و به بحث توجه کردند. تشکر میکنم. و البته با افراد فحاش سخنی ندارم. من حرفهایم خطاب به انسانهایی است که با ذهنی باز و بیطرف نوشته ها را میخوانند و ادراک میکنند نه کسانیکه کارشان تحقیر و تهدید و برچسب زنی و لجبازی باشد و توهین خوراکشان باشد و جواب توهین را که بدهی آنرا علم عثمان کنند و مظلوم نمایی کنند!!
شما هم لطف بفرمایید خدای خود را به ما معرفی کنید.
منتظریم
( 109 )
#
و ابدی نیافرید (چون آفرینش او مبدیی نداشته) بلکه (بی نمونه و مبدأ و ماده و به محض اراده) آفرید آنچه را آفرید و حدّش را تعیین نمود، و به آنچه ایجاد فرمود صورت و شکل داد و صورت آن را نیکو و مناسب گردانید.
ب)امیرالموءمنین علیه السلام دربارهی حدوث جهان خلقت میفرماید:
«الحمد لله الدّال علی وجوده بخلقه، وبمحدث خلقه علی أزلیّته».(37)
« سپاس خدایی را سزاست که به وسیلهی آفریدههایش بر وجود و هستی خویش راهنما است(زیرا هر مخلوقی ممکن است و ممکن به خودی خود دارای هستی نمیگردد، پس او را آفریدهای میباشد.) و به حدوث و نو پیدا شدن آفریدههایش بر ازلی بودن و ابتدا نداشتن خود دلیل است».
امیرالموءمنین علیه السلام همین برهان حدوث و نوپدیدار شدن مخلوقات را دلیل بر قدیم بودن خدا و حدوث اشیا را برهان بر وجود او شمرده میفرماید:
«الحمد لله الدالّ علی قدمه بحدوث خلقه وبحدوث خلقه علی وجوده».(38)
«سپاس خداوندی را سزاست که حدوث خلق دال بر قدیم بودن و وجود او است».
بنابراین «قدیم» تنها او است و غیر او هر چه باشد حادث است و پیشینهی عدم دارد.
با این بیان فرضیهای که میگفت: جهان نه آغاز دارد نه پایان، ازلی و ابدی است، و زمان و فضا پیوسته بدون تغییر خواهند بود، به طور کلی بی اساس میگردد و تئوری «جهان یکنواخت» که از «بوندی» «گولد» و «هویل» پیشنهاد شده بود نمیتواند کارامد باشد وپیدایش جهان را تفسیر نماید.
_______________________________
37. همان،خطبه 152.
38. همان،خطبه 185
( 108 )
#
بنابراین واژه «خلق» به«بدع» و «خالق به مبدع» بر میگردد، یعنی در خلقت آسمان، زمین و انسان ماده قبلی در کار نبوده است، چرا که اصل انسان به خاک و زمین برمیگردد، گرچه این واژه (خلق) در بسیاری دیگر جاها به معنای آفرینش چیزی از چیز دیگر است.(32)
قرآن این نکته را خاطر نشان کافران ساخته که انسان از هیچ (عدم محض) آفریده شده است:
«اگمْ خُلِقُوا مِنْ غَیْرِ شَیءٍ اگمْ هُمُ الخالِقُونَ* اگمْ خَلَقُوا السَّمواتِ وَالاگرضَ...» .(33)
«آیا از هیچ خلق شدهاند یا آن که خود خالق خویشاند، یا آسمانها و زمین را آفریدند؟».
خلقت از هیچ همان آفرینش بدون مادهی قبلی است.
از این آیات چند امر به دست میآید:
1. آفرینش نخستین از عدم بوده و ماده قبلی وجود نداشته است.
2. جهان ماده سابقه و پیشینهی نیستی داشته وحادث است نه قدیم، ما این دو مطلب را از کلمات امام امیرالموءمنینعلیه السلام نیز استفاده میکنیم:
الف) «ذلک مبتدع الخلق و وارثه، و اله الخلق و رازقه»(34): او است آفریننده و اختراع کنندهی خلایق بدون سابقه و مانند (به وجود آورندهی هستی از عدم و نیستی) و پس از فنا وارث ایشان است، او است معبود خلایق و روزی دهندهی آنان.
«الذی ابتدع الخلق علی غیر مثال امتثله، ولا مقدار اهتدی علیه من خالق معهود کان قبله»(35): او است خداوندی که خلایق را بیافرید بدون ماده، و مثال و صورتی که از آن اقتباس نموده و مانند آن آفریده باشد و بی سنجش و اندازهای که از خالق و معبودی پیش از خود پیروی کرده باشد.
«لم یخلق الأشیاء من اُصول أزلیّة ولا من أوائل أبدیة، بل خلق ما خلق فأقام حدّه، وصوّر ما صور فأحسن صورته»(36) اشیاء را از روی اصول و مبادی و نمونه ازلی
_______________________________
32. مفردات راغب، ذیل بدع و خلق.
33. طور/3635.
34.نهج البلاغه فیض، خطبه 89.
35. همان، خطبه 90.
36. همان، خطبه 162.
#
دانشمندان متأخّر از جمله «لاپلاس» نظریه گسترش و انبساط جهان را پذیرفته و گفته است: مادهی جهان در ابتدا گازی بوده است منتشر در وسط فضا، با نظم ویژه، و «سدیم»ها از تکاثف و به هم رفتن آن خلق شدهاند، آنگاه تطوّری که رخ داده تا از حالت سدیمی به حالت کنونی آن را رسانده به وسیله ازدیاد دوران بوده است(28) این نظر تا اندازهای به نظر روایات و آیات نزدیکتر است.
5. این جمله که امیرالموءمنین علیه السلام فرمود: «فسوی منه سبع سماوات» از آن کف هفت آسمان آفرید، بر طبق عقیده فلکیات قدیم (بطلیموس) بوده که در آن زمان شهرت داشته است، بنابراین تنها به زبان و خطاب آن زمان بوده که سخن از هفت آسمان به میان آمده است، و چنانچه امیر علیه السلام در این زمان میبود به مقتضای حال، خطاب و فهم این عصر ما سخن میراند.
6. این که فرمود: آسمانها را بدون ستون و میخ سر پا داشت، به عقیده بسیاری از مفسران ونهج البلاغه پژوهان اشاره است به قانون جاذبهی عمومی «نیوتون».(29)
7. مادّهی نخستین زمین و آسمان (آب، هوا، دود، بخار، گاز و جرم) آیا از چیزی گرفته شده و پیش مادهای داشته یا مادّهی قبلی در کار نبوده و نو پدید بودهاند؟
از آیات قرآن چنین استفاده میشود که مادّه پیشین وجود نداشته و سرچشمهای در کار نبوده است، قرآن میفرماید: «بَدیعُ السَّموات والاگرض...» (30) :« او نوپدید آورندهی آسمانها و زمین است».
واژه پژوهان معتقدند واژه «بدع»، «ابداع»، «بدیع» هرگاه دربارهی افعال خداوند استعمال گردند به معنای پدید آورندهی شیء است بدون ابزار و آلت، و بدون مادّه پیشین و بدون زمان و مکان، و این ویژگیها تنها از آن خداوند است.(31)
این در حالی است که خداوند در قرآن مجید به کرّات خود را «خالق» و آفرینندهی آسمانها، زمین و انسان خوانده است،
_______________________________
28. آغاز و انجام جهان، ص 248؛ علوم روز و قرآن، ص 1234.
29. فی ظلال نهج البلاغه:1/37، نشر دار العلم للملایین، بیروت، ط 3، 1979م.
30. بقره/117؛ انعام/101.
31. مفردات راغب، ذیل بدع و خلق
106 )
#
در حدیث دیگر آمده است: نخستین روزی که خورشید در آن طلوع کرد نوروز بوده است.(26) و ماه نیسان نخستین ماه از ماههای دنیا است.(27)
از این دو خبر چنین استفاده میشود که در آغاز پیدایش روز، و گردش وضعی کره زمین دایره استوای زمین و خورشید در یک سطح قرار داشتهاند، چنان که ما امروزه در اول برج حمل =فروردین به حساب میآوریم و میدانیم بخشی از آن با نیسان انطباق دارد.
نتیجه سخن
1. طبق نظر علی علیه السلام و سایر احایث، خداوند متعال نخست جرمی آبگونه همراه هوا آفرید که از آن کف و گازی پدید آمد، از این جرم کف گونه زمین آفریده شد، و از آن دود و گاز، سیّارات هفتگانه پدید آمدند، پس میتوان گفت خانواده منظومه شمسی در اصل از یک توده جرم آفریده شدهاند.
2. همچنین میتوان گفت سن و سال زمین بیش از سایر کرات (لااقل سیارات) است چون در چند جا آفرینش آسمانها را بعد از زمین به چشم دیدیم، لیکن هنوز از سن و سال همهی اجرام کیهانی چیزی به دست نیامده است، زیرا قرآن فرمود :ما آنها را در مدت شش روز آفریدیم.
3. آنچه مشهور است که خورشید «مادر» منظومه شمسی است و همهی سیارات و اقمارشان از خورشید جدا گشتهاند با آنچه از روایات و احادیث خواندیم همخوانی ندارد، زیرا گاز و دودی که از زمین برخاست سبب پیدایش آسمانها گردیده است، و اگر به فرض همه در یک لحظه از هم جدا شده باشند چرا زمین را جدا شده از خورشید بدانیم؟ و اگر بخواهیم جاذبه خورشید را در نظر بگیریم، جاذبه تنها به خاطر جرم بزرگتر است، و چنانچه زمین هم بزرگی خورشید را میداشت البته خورشید گرد او میچرخید، آن سان که اکنون زمین گرد خورشید گردش دارد. بنابراین گردیدن کره کوچکتر پیرامون کره بزرگتر دلیل آن نیست که کوچک از بزرگ جدا گردیده است.
4. چنان که اشاره شد برخی از
_______________________________
26. بحار:59/120.
27. همان:57/102.
( 105 )
#
تکامل تدریجی
تاکنون فیالجمله تکامل و انبساط تدریجی ثابت گردید.
دلیل دیگر: قرآن مجید میفرماید:«...خَلَقَ السَّماواتِ وَالاگرضَ فی سِتَّة اگیّام...» .(20)
این مضمون در بسیاری از آیات به چشم میخورد، لیکن در مورد زمین چنان که اشاره شد دو روز نام برده شد(یومین).
مفسران معتقدند این ایام نشان دهندهی مراحل تکامل تدریجی خلقت است. بدیهی است آفرینش یک انسان لااقل به شش ماه زمان نیازمند است، در حالی که به فرمایش قرآن: «لخلقُ السَّماوات والاگرض اگکبر مِن خلق النّاس» (21): «آفرینش آسمانها و زمین از خلقت مردم بزرگتر است»، بر این پایه هر روز خلقت را باید لااقل هزار سال دانست: «...اِنَّ یَوماً عِنْدَ رَبِّکَ کَاگلفِ سَنَةٍ مِمّا تَعُدّونَ» .(22)
فخر رازی میگوید: مراد از شش روز، شش حالت است که عارض آسمانها و زمین و آنچه میان این دو است شده است.(23)
شاهد بر این تکامل تدریجی، حدیثی است که امام صادق علیه السلام در آن میفرماید: خداوند چون زمین را آفرید پنجاه هزار سال [کنایه از سالهای بسیار زیاد] آن را رها کرد، سپس موجوداتی آفرید که نه از نوع فرشته، نه از نوع جن و نه از نوع انسان به شمار میرفتند و سپس هزاران سال منقرض شدند، باز هزارها سال گذشت که خداوند جنّ را آفرید، و پس از مدّتی طولانی آدم را خلق کرد.(24)
همچنین در تفسیر طبرسی میخوانیم: امام صادق علیه السلام میفرماید: خداوند روز را قبل از شب ، خورشید را قبل از ماه و زمین را قبل از آسمان آفرید.(25)
_______________________________
20. اعراف/54؛ یونس/3؛ هود/7؛ فرقان/59؛ سجده/4؛ ق/38؛ حدید/4.
21. غافر/57.
22. حج/47، تفسیر درّ المنثور، ذیل اعراف/54؛ بحار:54/218.
23. تفسیر کبیر ذیل سجده/4.
24. تفسیر عیاشی، تصحیح رسولی محلاتی:10/31؛ بحار:54/86.
25. تفسیر مجمع البیان:1/100.
104 )
#
جنس دود آتش نیست) میباشند، بنابراین باید از جنس تودهی جرمی باشد داغ و جوشان، و پس از جدا شدن از یکدیگر و قطعه قطعه شدن و در مدارهای خویش قرار گرفتن رو به تکامل نهاده باشند.
جرم سبز رنگ
در حدیث دیگر میخوانیم: خداوند چون اراده کرد آسمان و زمین را بیافریند گوهر سبز رنگی پدید آورد، سپس آن را ذوب و آب متلاطمی گردانید، آن گاه بخاری که همچون دود بود از آن خارج کرد:«ثُمَّ آسْتَوی اِلی السَّماء وَهِیَ دُخان» :«به آسمان که بسان دودی بود توجه کرد و آن را بشکافت» و هفت آسمان پدید آورد، سپس از آن آب کفی آفرید و سرزمین مکّه را خلق کرد، و بعد از مدتی زمین را از زیر کعبه گسترش داد.(15)
مولوی با توجه به این روایات و آیات سروده است:
از کف دریا بنگارد زمین
دود سیه را بنگارد سما
مفسّران با توجه به آیهی «...خَلَقَ الاگرض فِی یَومین...»(16) و آیه : «ثُمَّ آسْتَوی اِلی السَّماء وَهِیَ دُخان...» (17) معتقدند نخست زمین را طی دو روز آفرید و سپس متوجّه خلقت آسمان و اجرام فضایی شد.
گفتنی است، در قرآن گاهی واژه «یوم= روز» مجازاً به کار گرفته و کنایه است از مرحلهی طولانی، و گرنه هنگام آفرینش زمین هنوز روز و شبی وجود نداشته و سال و ماهی در کار نبوده است.(18)
آفرینش در تورات
به گفتهی فخر رازی در تورات آمده است که خداوند گوهری آفرید و بعد با نظر هیبت به آن نگریست، آن گوهر آب شد و آسمانها و زمین را از آن بیافرید و آنها را از هم شکافت.(19)
یک گوهری چو بیضه جوشید و گشت دریا کف کرد و کف زمین شد و ز دود او سما شد
_______________________________
15. بحار:54/29.
16و 17. فصلت: 9 و 11.
18. ابن اثیر، کامل:1/20.
19. تفسیر کبیر: 17/187، ذیل هود/7.