رسته‌ها
قانون قوه باه - آداب زناشویی
امتیاز دهید
5 / 3.2
با 649 رای
امتیاز دهید
5 / 3.2
با 649 رای
رهنمودهای 14 معصوم
آثار فردی و اجتماعی ازدواج موقت همراه با احکام آن
محمد ابراهیم آوازه
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
98
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
mehdi57
mehdi57
1388/07/29

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی قانون قوه باه - آداب زناشویی

تعداد دیدگاه‌ها:
702
خدایی جداگانه و شخص گونه وجود ندارد. آنچه وجود مطلق است و فراری از آن نیست طبیعت است ! طبیعت بیرونی ندارد که کسی از بیرون آن را نظارت کند! طبیعت و ذات هستی خودبنیاد است و دارای اتوماسیون درونی است. ذات طبیعت به خودش متکی است نه به نیروهای غیبی و ماوراء طبیعت!
و خدای انسان گونه ادیان، که درست مثل انسانها مهر و غضب دارد و اهل جنگ و پارتی بازی است ساخته ذهن انسانهاست...
این هم نظر شفاف و صریح!
در ضمن مشخص است چه کسی به همه جا سر زد و رشته بحث به کجا و به چه حرفهایی کشیده شد...کسی که یکباره در میان بحث گفت: ای مگس عرصه سیمرغ و... حافظا و... لئو تولستوی و... آب و کف و امام باقر و ... سقف منقوش و ... کاملاً مشخص است همه چیز!!;-)
کسی که کم می آورد وارد مقوله حافظا و توهین به وسیله شعر و شاعری میشود نه بنده!!!!
این هم جمله ای از بیانات معصومین که شما آوردید و خود گویای سطح تفکر شما و تمام داستان است:
امام باقر و صادق علیمها السلام می‏فرمایند: آب بر هوا قرار داشت و هوا بی‏کرانه بود و جز این دو چیزی وجود نداشت و چون خداوند اراده کرد زمین را بیافریند فرمان داد بادها به آب وزیدند، موج پدید آمد و از موج کف پدیدار گشت، کف‏ها به اندازه کوه بزرگی شدند، خداوند آنها را در محلّ «بیت الله الحرام»[مکّه معظمه] گرد آورد و از آنها زمین را پدید آورد، از این رو نخستین سرزمینی که آفریده شد مکّه است، لذا آن را مادر شهرها (امّ القری) نامیدند.
تا همینجایش کافی است خواهش میکنم وقت من و دوستانم را بیشتر از این نگیرید با این سطح سواد و شعورتان.
در ضمن من در تمام این مدت عضویت نظرات خویش را در مورد جهان کائنات و جهان موجودات زنده با دوستان نازنینم در سایت در میان گذاشته ام و کتاب هم گذاشته ام. نیازی نیست که بیش از این وقت و انرژی خویش را برای کسانی که چنین نظراتی در مورد جهان هستی دارند از دست بدهم. کافی است یکبار جملات بالا خوانده شود.
برای همه دوستان نازنینی که شاهد و ناظر این بحث بوده اند. آرزوی موفقیت دارم. همینکه خودشان خرد و سواد و قوه قضاوت دارند و صفحات قبلی مناظره ما با جزئیاتش موجود است؛ برای من کافی است. کافی است نظرات این چند صفحه اخیر را نگاهی اجمالی بیاندازند.
خواهش من از شما این است که روال بحث را پیش بگیرید... کمی دقت کنید... ببینید چه کسی دائم در حال فحش دادن و توهین کردن است!!
نقل قولهایی از این عضو سایت می آورم که ببینید چه کسی حرفی برای گفتن دارد و چه کسی حرفی ندارد؛ حال نقل قولهایی از این عضو بسیجی

هنگام کم آوردن در بحث به این حرفها متوسل میشوی!
مهم نیست.دوستان خود عقل دارند و میبینند و میخوانند و قضاوت نیز با خودشان است.
اگر خواهان بحث هستید لطف کنید و خدای خودتان را با ویژگی هایش به ما معرفی کرده و بشناسانید.
منتظریم
دوستان بزرگوار سایت،
خواهش من از شما این است که روال بحث را پیش بگیرید... کمی دقت کنید... ببینید چه کسی دائم در حال فحش دادن و توهین کردن است!!
نقل قولهایی از این عضو سایت می آورم که ببینید چه کسی حرفی برای گفتن دارد و چه کسی حرفی ندارد؛ حال نقل قولهایی از این عضو بسیجی :


بررسی سخنان اندیشمندان کار چون تویی نیست!
چون نه سوادش را داری نه توانایی و نه هوش و ذکاوتش را!

مورد بعدی که برای انبساط خاطر اعضای محترم بیان کرده است!! :
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست
عرض خود میبری و زحمت ما میداری

و بعد هم فرار به صحرای کربلا و خطبه های طولانی و بی ربط برای اینکه ... ( خودتان میدانید... )
دوستان راستش را بخواهید من از اینکه شما خود میتوانید با خواندن نوشته ها قضاوت کنید؛ خوشحالم... زیرا آنچه عیان است چه حاجت به بیان است...
فقط کافی است سیر نوشته ها را در صفحات پیشین تا بدینجا ادامه دهید. تا خود قضاوتی روشن کنید.
از همگی انسانهای محترم و متینی که دورادور بحث را دنبال کردند و به بحث توجه کردند. تشکر میکنم. و البته با افراد فحاش سخنی ندارم. من حرفهایم خطاب به انسانهایی است که با ذهنی باز و بیطرف نوشته ها را میخوانند و ادراک میکنند نه کسانیکه کارشان تحقیر و تهدید و برچسب زنی و لجبازی باشد و توهین خوراکشان باشد و جواب توهین را که بدهی آنرا علم عثمان کنند و مظلوم نمایی کنند!!
آنچه آوردم گوشه ای از خطبه ای پیرامون آفرینش از منظر اسلامی بود که خود بخش کوچکی از خداشناسی اسلامی است.
شما هم لطف بفرمایید خدای خود را به ما معرفی کنید.
منتظریم
#
( 109 )
#
و ابدی نیافرید (چون آفرینش او مبدیی نداشته) بلکه (بی نمونه و مبدأ و ماده و به محض اراده) آفرید آنچه را آفرید و حدّش را تعیین نمود، و به آنچه ایجاد فرمود صورت و شکل داد و صورت آن را نیکو و مناسب گردانید.
ب)امیرالموءمنین علیه السلام درباره‏ی حدوث جهان خلقت می‏فرماید:
«الحمد لله الدّال علی وجوده بخلقه، وبمحدث خلقه علی أزلیّته».(37)
« سپاس خدایی را سزاست که به وسیله‏ی آفریده‏هایش بر وجود و هستی خویش راهنما است(زیرا هر مخلوقی ممکن است و ممکن به خودی خود دارای هستی نمی‏گردد، پس او را آفریده‏ای می‏باشد.) و به حدوث و نو پیدا شدن آفریده‏هایش بر ازلی بودن و ابتدا نداشتن خود دلیل است».
امیرالموءمنین علیه السلام همین برهان حدوث و نوپدیدار شدن مخلوقات را دلیل بر قدیم بودن خدا و حدوث اشیا را برهان بر وجود او شمرده می‏فرماید:
«الحمد لله الدالّ علی قدمه بحدوث خلقه وبحدوث خلقه علی وجوده».(38)
«سپاس خداوندی را سزاست که حدوث خلق دال بر قدیم بودن و وجود او است».
بنابراین «قدیم» تنها او است و غیر او هر چه باشد حادث است و پیشینه‏ی عدم دارد.
با این بیان فرضیه‏ای که می‏گفت: جهان نه آغاز دارد نه پایان، ازلی و ابدی است، و زمان و فضا پیوسته بدون تغییر خواهند بود، به طور کلی بی اساس می‏گردد و تئوری «جهان یکنواخت» که از «بوندی» «گولد» و «هویل» پیشنهاد شده بود نمی‏تواند کارامد باشد وپیدایش جهان را تفسیر نماید.
_______________________________
37. همان،خطبه 152.
38. همان،خطبه 185
#
( 108 )
#
بنابراین واژه «خلق» به«بدع» و «خالق به مبدع» بر می‏گردد، یعنی در خلقت آسمان، زمین و انسان ماده قبلی در کار نبوده است، چرا که اصل انسان به خاک و زمین برمی‏گردد، گرچه این واژه (خلق) در بسیاری دیگر جاها به معنای آفرینش چیزی از چیز دیگر است.(32)
قرآن این نکته را خاطر نشان کافران ساخته که انسان از هیچ (عدم محض) آفریده شده است:
«اگمْ خُلِقُوا مِنْ غَیْرِ شَی‏ءٍ اگمْ هُمُ الخالِقُونَ* اگمْ خَلَقُوا السَّمواتِ وَالاگرضَ...» .(33)
«آیا از هیچ خلق شده‏اند یا آن که خود خالق خویش‏اند، یا آسمان‏ها و زمین را آفریدند؟».
خلقت از هیچ همان آفرینش بدون ماده‏ی قبلی است.
از این آیات چند امر به دست می‏آید:
1. آفرینش نخستین از عدم بوده و ماده قبلی وجود نداشته است.
2. جهان ماده سابقه و پیشینه‏ی نیستی داشته وحادث است نه قدیم، ما این دو مطلب را از کلمات امام امیرالموءمنین‏علیه السلام نیز استفاده می‏کنیم:
الف) «ذلک مبتدع الخلق و وارثه، و اله الخلق و رازقه»(34): او است آفریننده و اختراع کننده‏ی خلایق بدون سابقه و مانند (به وجود آورنده‏ی هستی از عدم و نیستی) و پس از فنا وارث ایشان است، او است معبود خلایق و روزی دهنده‏ی آنان.
«الذی ابتدع الخلق علی غیر مثال امتثله، ولا مقدار اهتدی علیه من خالق معهود کان قبله»(35): او است خداوندی که خلایق را بیافرید بدون ماده، و مثال و صورتی که از آن اقتباس نموده و مانند آن آفریده باشد و بی سنجش و اندازه‏ای که از خالق و معبودی پیش از خود پیروی کرده باشد.
«لم یخلق الأشیاء من اُصول أزلیّة ولا من أوائل أبدیة، بل خلق ما خلق فأقام حدّه، وصوّر ما صور فأحسن صورته»(36) اشیاء را از روی اصول و مبادی و نمونه ازلی
_______________________________
32. مفردات راغب، ذیل بدع و خلق.
33. طور/3635.
34.نهج البلاغه فیض، خطبه 89.
35. همان، خطبه 90.
36. همان، خطبه 162.
( 107 )
#
دانشمندان متأخّر از جمله «لاپلاس» نظریه گسترش و انبساط جهان را پذیرفته و گفته است: ماده‏ی جهان در ابتدا گازی بوده است منتشر در وسط فضا، با نظم ویژه، و «سدیم»ها از تکاثف و به هم رفتن آن خلق شده‏اند، آن‏گاه تطوّری که رخ داده تا از حالت سدیمی به حالت کنونی آن را رسانده به وسیله ازدیاد دوران بوده است(28) این نظر تا اندازه‏ای به نظر روایات و آیات نزدیکتر است.
5. این جمله که امیرالموءمنین علیه السلام فرمود: «فسوی منه سبع سماوات» از آن کف هفت آسمان آفرید، بر طبق عقیده فلکیات قدیم (بطلیموس) بوده که در آن زمان شهرت داشته است، بنابراین تنها به زبان و خطاب آن زمان بوده که سخن از هفت آسمان به میان آمده است، و چنانچه امیر علیه السلام در این زمان می‏بود به مقتضای حال، خطاب و فهم این عصر ما سخن می‏راند.
6. این که فرمود: آسمان‏ها را بدون ستون و میخ سر پا داشت، به عقیده بسیاری از مفسران ونهج البلاغه پژوهان اشاره است به قانون جاذبه‏ی عمومی «نیوتون».(29)
7. مادّه‏ی نخستین زمین و آسمان (آب، هوا، دود، بخار، گاز و جرم) آیا از چیزی گرفته شده و پیش ماده‏ای داشته یا مادّه‏ی قبلی در کار نبوده و نو پدید بوده‏اند؟
از آیات قرآن چنین استفاده می‏شود که مادّه پیشین وجود نداشته و سرچشمه‏ای در کار نبوده است، قرآن می‏فرماید: «بَدیعُ السَّموات والاگرض...» (30) :« او نوپدید آورنده‏ی آسمان‏ها و زمین است».
واژه پژوهان معتقدند واژه «بدع»، «ابداع»، «بدیع» هرگاه درباره‏ی افعال خداوند استعمال گردند به معنای پدید آورنده‏ی شی‏ء است بدون ابزار و آلت، و بدون مادّه پیشین و بدون زمان و مکان، و این ویژگی‏ها تنها از آن خداوند است.(31)
این در حالی است که خداوند در قرآن مجید به کرّات خود را «خالق» و آفریننده‏ی آسمان‏ها، زمین و انسان خوانده است،
_______________________________
28. آغاز و انجام جهان، ص 248؛ علوم روز و قرآن، ص 1234.
29. فی ظلال نهج البلاغه:1/37، نشر دار العلم للملایین، بیروت، ط 3، 1979م.
30. بقره/117؛ انعام/101.
31. مفردات راغب، ذیل بدع و خلق
#
106 )
#
در حدیث دیگر آمده است: نخستین روزی که خورشید در آن طلوع کرد نوروز بوده است.(26) و ماه نیسان نخستین ماه از ماههای دنیا است.(27)
از این دو خبر چنین استفاده می‏شود که در آغاز پیدایش روز، و گردش وضعی کره زمین دایره استوای زمین و خورشید در یک سطح قرار داشته‏اند، چنان که ما امروزه در اول برج حمل =فروردین به حساب می‏آوریم و می‏دانیم بخشی از آن با نیسان انطباق دارد.
نتیجه سخن
1. طبق نظر علی علیه السلام و سایر احایث، خداوند متعال نخست جرمی آب‏گونه همراه هوا آفرید که از آن کف و گازی پدید آمد، از این جرم کف گونه زمین آفریده شد، و از آن دود و گاز، سیّارات هفتگانه پدید آمدند، پس می‏توان گفت خانواده منظومه شمسی در اصل از یک توده جرم آفریده شده‏اند.
2. همچنین می‏توان گفت سن و سال زمین بیش از سایر کرات (لااقل سیارات) است چون در چند جا آفرینش آسمانها را بعد از زمین به چشم دیدیم، لیکن هنوز از سن و سال همه‏ی اجرام کیهانی چیزی به دست نیامده است، زیرا قرآن فرمود :ما آن‏ها را در مدت شش روز آفریدیم.
3. آنچه مشهور است که خورشید «مادر» منظومه شمسی است و همه‏ی سیارات و اقمارشان از خورشید جدا گشته‏اند با آنچه از روایات و احادیث خواندیم همخوانی ندارد، زیرا گاز و دودی که از زمین برخاست سبب پیدایش آسمانها گردیده است، و اگر به فرض همه در یک لحظه از هم جدا شده باشند چرا زمین را جدا شده از خورشید بدانیم؟ و اگر بخواهیم جاذبه خورشید را در نظر بگیریم، جاذبه تنها به خاطر جرم بزرگتر است، و چنانچه زمین هم بزرگی خورشید را می‏داشت البته خورشید گرد او می‏چرخید، آن سان که اکنون زمین گرد خورشید گردش دارد. بنابراین گردیدن کره کوچکتر پیرامون کره بزرگتر دلیل آن نیست که کوچک از بزرگ جدا گردیده است.
4. چنان که اشاره شد برخی از
_______________________________
26. بحار:59/120.
27. همان:57/102.
#
( 105 )
#
تکامل تدریجی
تاکنون فی‏الجمله تکامل و انبساط تدریجی ثابت گردید.
دلیل دیگر: قرآن مجید می‏فرماید:«...خَلَقَ السَّماواتِ وَالاگرضَ فی سِتَّة اگیّام...» .(20)
این مضمون در بسیاری از آیات به چشم می‏خورد، لیکن در مورد زمین چنان که اشاره شد دو روز نام برده شد(یومین).
مفسران معتقدند این ایام نشان دهنده‏ی مراحل تکامل تدریجی خلقت است. بدیهی است آفرینش یک انسان لااقل به شش ماه زمان نیازمند است، در حالی که به فرمایش قرآن: «لخلقُ السَّماوات والاگرض اگکبر مِن خلق النّاس» (21): «آفرینش آسمان‏ها و زمین از خلقت مردم بزرگتر است»، بر این پایه هر روز خلقت را باید لااقل هزار سال دانست: «...اِنَّ یَوماً عِنْدَ رَبِّکَ کَاگلفِ سَنَةٍ مِمّا تَعُدّونَ» .(22)
فخر رازی می‏گوید: مراد از شش روز، شش حالت است که عارض آسمان‏ها و زمین و آنچه میان این دو است شده است.(23)
شاهد بر این تکامل تدریجی، حدیثی است که امام صادق علیه السلام در آن می‏فرماید: خداوند چون زمین را آفرید پنجاه هزار سال [کنایه از سالهای بسیار زیاد] آن را رها کرد، سپس موجوداتی آفرید که نه از نوع فرشته، نه از نوع جن و نه از نوع انسان به شمار می‏رفتند و سپس هزاران سال منقرض شدند، باز هزارها سال گذشت که خداوند جنّ را آفرید، و پس از مدّتی طولانی آدم را خلق کرد.(24)
همچنین در تفسیر طبرسی می‏خوانیم: امام صادق علیه السلام می‏فرماید: خداوند روز را قبل از شب ، خورشید را قبل از ماه و زمین را قبل از آسمان آفرید.(25)
_______________________________
20. اعراف/54؛ یونس/3؛ هود/7؛ فرقان/59؛ سجده/4؛ ق/38؛ حدید/4.
21. غافر/57.
22. حج/47، تفسیر درّ المنثور، ذیل اعراف/54؛ بحار:54/218.
23. تفسیر کبیر ذیل سجده/4.
24. تفسیر عیاشی، تصحیح رسولی محلاتی:10/31؛ بحار:54/86.
25. تفسیر مجمع البیان:1/100.
#
104 )
#
جنس دود آتش نیست) می‏باشند، بنابراین باید از جنس توده‏ی جرمی باشد داغ و جوشان، و پس از جدا شدن از یکدیگر و قطعه قطعه شدن و در مدارهای خویش قرار گرفتن رو به تکامل نهاده باشند.
جرم سبز رنگ
در حدیث دیگر می‏خوانیم: خداوند چون اراده کرد آسمان و زمین را بیافریند گوهر سبز رنگی پدید آورد، سپس آن را ذوب و آب متلاطمی گردانید، آن گاه بخاری که همچون دود بود از آن خارج کرد:«ثُمَّ آسْتَوی اِلی السَّماء وَهِیَ دُخان» :«به آسمان که بسان دودی بود توجه کرد و آن را بشکافت» و هفت آسمان پدید آورد، سپس از آن آب کفی آفرید و سرزمین مکّه را خلق کرد، و بعد از مدتی زمین را از زیر کعبه گسترش داد.(15)
مولوی با توجه به این روایات و آیات سروده است:
از کف دریا بنگارد زمین
دود سیه را بنگارد سما
مفسّران با توجه به آیه‏ی «...خَلَقَ الاگرض فِی یَومین...»(16) و آیه : «ثُمَّ آسْتَوی اِلی السَّماء وَهِیَ دُخان...» (17) معتقدند نخست زمین را طی دو روز آفرید و سپس متوجّه خلقت آسمان و اجرام فضایی شد.
گفتنی است، در قرآن گاهی واژه «یوم= روز» مجازاً به کار گرفته و کنایه است از مرحله‏ی طولانی، و گرنه هنگام آفرینش زمین هنوز روز و شبی وجود نداشته و سال و ماهی در کار نبوده است.(18)
آفرینش در تورات
به گفته‏ی فخر رازی در تورات آمده است که خداوند گوهری آفرید و بعد با نظر هیبت به آن نگریست، آن گوهر آب شد و آسمانها و زمین را از آن بیافرید و آنها را از هم شکافت.(19)
یک گوهری چو بیضه جوشید و گشت دریا کف کرد و کف زمین شد و ز دود او سما شد
_______________________________
15. بحار:54/29.
16و 17. فصلت: 9 و 11.
18. ابن اثیر، کامل:1/20.
19. تفسیر کبیر: 17/187، ذیل هود/7.
قانون قوه باه - آداب زناشویی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک