قانون قوه باه - آداب زناشویی
نویسنده:
محمدابراهیم آوازه
امتیاز دهید
رهنمودهای ۱۴ معصوم
آثار فردی و اجتماعی ازدواج موقت همراه با احکام آن
محمد ابراهیم آوازه
بیشتر
آثار فردی و اجتماعی ازدواج موقت همراه با احکام آن
محمد ابراهیم آوازه
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قانون قوه باه - آداب زناشویی
قدرشناس بودن ارتباطی با مرام مذهبی خاص ندارد. انسان باید ارزش ها را بسنجد و به ارزش های حقیقی ( اندیشه های ناب؛ دوستی های ناب و ...) احترام بگذارد.
و در این میان تحریکات و برچسبها هم وجود داشت که من سعی کردم از دیالگ خارج نشوم و تعادل را در محوریت پرسش و پاسخ از یاد نبرم. اگر من فرصت صحبت داشته ام آنان نیز فرصت صحبت آزاد و برابر داشته اند. پس از شما خواهش میکنم اینجانب را با افرادی که خواهان تحمیل عقاید ثابت مذهبی هستند و تحمل آراء مخالف را ندارند همردیف نکنید.
زیرا از شما انتظار میرود مطالب را اجمالاً بخوانید سپس قضاوت کنید. و همه را با یک لحن و بیان توصیف نکنید. گرچه بعضی ها دقیقاً خواهان همچین مقایسه ای هستند.
در ضمن برای آنها که میخواهند من را فردی مغرور و در عین حال حقیر نشان دهند باید بگویم من خاک پای اعضای سایت و کوچک تمام آنها هستم! و هرگز به ارتقای درجه کاربری بها نمیدهم که شما آنرا نشانه پارتی بازی مدیران سایت در حق این حقیر میدانید... واقعاً این هم حسادت دارد!؟!
چه میتوان بگویم جز: :stupid: واقعا جز این است که هر کس میتواند نظراتش را آزادانه ارائه دهد و اینجا برای همه است و کسی جلوی کسی را نگرفته!! برایتان متأسفم...
آخی!مرز بین انفجار بیگ بنگ با متافیزیک را که قبول ندارید!(مهم هم نیست!)
مرز بین بارهای الکتریکی درون اتم با متافیزیک را هم نمیدانید.(بعید میدانم چیزی اصلا در این باره خوانده باشید!)
امیر المومنین فرمود: کل ما یمتنع فیه یمتنع من صانعه .هرآنچه که در آفریده است در آفریننده نیت(توحید شیخ صدوق - ترجمه محمد علی سلطانی ص 42)
ب) امام صادق ع فرمود هو بخلاف الاشیاء او به خلاف اشیا است ( همان ص 374)
ج) کنهه تفریق بینه و بین خلقه =کنه او فاصله ی بین او و آفریده هایش است. همان ص39
د) خلق الله حجاب بینه و بینهم و مباینته ایاهم مفارقته انیتهم ...آفریدن خداوند ، آفریده هایش را، خود حجابی است بین او و آنها. جدایی وی از آنها و مباینت او از شخصیت آنهاست.
سومی که تطور است . یک شی که به اطوار مختلف درآمده باشد،که بسیاری از عرفا هم این عقیده را دارند .در این بیان ، دیگر صحبت از علت و معلول نمی کنند بلکه می گویند که یک حقیقت در عالم هستی هست و آن وجود خداوند است . این اختلافات هم اطوار همان یک حقیقت است.اشعار صوفیانه اکثرابیان معناست که هر چه در جهان است، اطوار خود خداست.
مولوی می گوید: هرلحظه به شکلی بت عیار بر آمد دل برد و نهان شد
شاه نعمت الله ولی:به هر رنگی که خواهی جامه می پوش که من آن قدّ رعنا می شناسم
در مرتبه ای جسم است در مرتبه ای روح است در مرتبه ای جان است در مرتبه ای جانان
تجلی به این معنا که خداوند به آیات خود تجلی نموده است یعنی خود را شناسانده است این درست است مانند ( فلما تجلی ربه للجبل)یعنی به آیه ای از آیات خود ، تجلی نمود . روایتی که در این مورد آمده است
علامه طباطبایی(ره) در تفسیر خود به نقل از تفسیر بصائرالدرجات داردکه :
عَن البصائر عن السیاری عن عبد الله بن أبی عبد الله الفارسی وغیره رفعوه إلى أبی عبد الله علیه السلام قال : إن الكروبیین قوم من شیعتنا من الخلق الأول جعلهم الله خلف العرش لو قسم نور واحد منهم على أهل الأرض لكفاهم . ثم قال : إن موسى علیه السلام لما أن سأل ربه ما سأل أمرا واحدا من الكروبیین فتجلى للجبل فجعله ( تفسیر المیزان ج 17 ص 9)
امام صادق قرمود:
کروبیین گروهی از شیعیان ما، از خلقت اولیه خداوندند . خداوند آنان را در جلو عرش قرار داده که اگر نور یکی از آنها به تمام اهل زمین تقسیم شود برای همه کفایت می کند.
سپس فرمود. موسی علیه السلام آن چه را که از پروردگارش سؤال کرد، خداوند به یکی از کروبیین امر کرد که تجلی کند به کوه پس موسی به رو افتاد ...
حضرت امیر در خطبه ی 185 می فرمایند: لَم تُحِط بِهِ الاَوهامُ بَل تَجَلّی لَها بِها وَ بِها اِمتَنَع مِنها)(اوهام بر ذات او احاطه ندارد بلکه با آثار عظمت خود بر آنها تجلی کرده است و نشان داد که او را نمی توانند تصور کنند.)
لطف کنید هر ادعایی را بی منبع ذکر نفرمایید.منبع آن با آدرس دقیق صفحه و کتاب را مرقوم فرموده و ما را هم مستفیض کنید!
من به مانند شما عمل نکرده ام وگرنه اگر میخواستم توهیناتتان را در نوشته ها و نظراتتان نشان دهم بسیار میبود.
!!!
کسی هم نگفت که خداوند به مانند ماست!و به مانند ما تفکر میکند یا می اندیشد و یا مانند انسانها دارای شخصیت است!خداوند از چگونگی منزه است و هر چه او را در قید و بند کند و رنگ محدودیت به آن بدهد مبراست.هرگونه تفکری و پنداری پیرامون چگونگی خداوند شرک است.خداوند صفاتش را در صنع و آفرینشش تجلی داده اما خود از آن مبراست.توحید افعالی ،توحید ذاتی و ... بخش هایی از مفهوم توحید در اسلام هستند که در میانشان توحید افعالی به معنای همان چیزی است که پیشگامان علم زیست در قرون اولیه آن را دست پنهان خداوند در طبیعت مینامیدند.
طبیعت خود به خود در اثر بیگ بنگ و انفجار بزرگ پدید آمده سپس با آن قوانینی که خود به خود! در آن بوده! خود پدیدآورنده است!!!
خداباوری بسیار نزدیک تر به عقل است و پاسخ بسیاری موارد را میدهد درحالی که با قبول نظریه ماتریالیستها ابهامات فراوانی بی جواب میمانند.
جان بارو، در سخنراني هاي سال 1988 گيفوردِ خود استدلال كرد كه ...
دانشِ همه قوانين طبيعت براي توضيح كامل جهان فيزيكيِمشاهدهپذير لازم است، ولي كافي نيست.
اين دانش بايد به كمكچيزهاي ديگر كامل شود
و اين شبيه به حالت قوانين نيوتوني حركت و حركت سيّارات است.
قوانين نيوتون، تعداد سيّارات يا جهت دَوَران آن ها را تعيين نميكند.
اين اطّلاعات را بايد به قوانين نيوتون افزود
تا توصيف كامل منظومه شمسي امكانپذير شود.
همچنين، چيزي كه امروزه به نام «نظريه همهچيز» (Theory Of Everything)
موسوم است، نميتواند همه چيزها را توضيح دهد.
ديويس:
«آيا وجود جهان را ميتوان بينياز از خداو تنها به وسيله علم توضيح داد؟
آيا ميتوان جهان را نظام بستهاي در نظر گرفتكه
علّت وجودياش در آن نهفته باشد؟
پاسخ به معنايي بستگي دارد كه با آن توضيح ميدهيم.
با فرض قوانين فيزيك، جهان ميتواند خود مدار باشد و از جمله، خود را خلق كند.
امّا قوانين فيزيكي از كجا ميآيند؟»
و نيز:
«تا وقتي كه منشأ قوانين طبيعت خداست، وجودي شگفتتر از مادهّ ــ
كه آن را نيز خدا آفريده است ــ نيست.امّا وقتيمبناي خدايي قوانين را كنار مينهيم،
وجود آن ها به يك راز عميق تبديل ميشود».
جناب عالی به کل منکر بعدهای چهارم و .. دنیا که انیشتین ثابت کرده هستید و اصولا چیزی به نام تئوری جهان های موازی نشنیده اید!
آن چیز که از آن گریزی نیست عقل است که نشان میدهد نظام آفرینش توسط خالقی حکیم آفریده شده است.
خداوند خارج از آفریده هایش نیست بلکه صفاتش را در انها تجلی داده خداوند دارای مکان و جا نیست و مخلوق نیست که در خلقت خود پنهان باشد بلکه ناظر بودنش به منزله وصل بودن و مبتنی بودن وجودیت مخلوقاتش به وی است.اصولا خداوند چشم هم ندارد که دیدنش مانند ما باشد!او همراه آفریده هایش است نایازی به داشتن چشم هم ندارد بلکه چشم نیز آفریده اوست دیدن وی به معنای درک تمامی حقایق و اتفاقات عالم است هیچ چیز از نظر او غایب نیست.اندکی راجع به اوصاف خداوند و خداشناسی اسلامی تحقیق میکرده(از روی منابع) و سپس سخن بگویید.
«لا تدركه الابصار و هو يدرك الابصار و هو اللطيف الخبير»(انعام، 103) : ديدگان او را درك نمىكنند ولى او ديدگان را درك مىكند و ..
در احادیث متعدد جدایی خلق از خالق و بینونت به صراحت آمده است از جمله
مُباینَتُهُ اِیاهُم مُفارِقَتُهُ اِنِّـیتُهُم.... کُنهُهُ تَفریقٌ بَینَهُ وَ بَینَ خَلقِهِ
آفریدن خداوند آفریده ها را حجابی است بین او و آنها... کنهش فاصله ی بین او و آفریده هایش است
یادتان باشد این یک فضای همگانی است نه مقر و تریبون حزبی شما .
خیلی سعی کردم احترام شما را نگاه دارم اما ظاهرا لذت میبرید از اینکه دیگران را به رنگ خود درآورید. از دید جنابعالی تمام مخالفانتان یا بسیجی سایبری هستند یا ملا عمر و طالبان و وهابی . چنا در خودشیفتگی غرق هستید که خود را قطب عالم امکان تصور کرده و هر مخالفی را به بیسوادی و تهجر و جمود متهم میکنید .
خود گویی و خود خندی
عجب مرد هنرمندی
چه کسی گفته که فقط شما از سواد و شعور و معلومات برخوردارید که اینچنین به بنده توهین میکنید . وهم برتان داشته که واقعا رهبری طیفی از قماش خودتان را بعهده دارید . آقای اصالت عقل و جهان بینی دوره ایدئولوژی و جهان بینی مدتهاست به سرآمده . اصالت عقل هم به حسابگری امر میکند . همان حسابگری که امثال شما را واداشته تا در کارنامه سیاسی و اجتماعی چنین تفکری به جای رفرم ها و تحرکات اجتماعی موثردر جامعه استبداد زده ایران یک علامت سوال بی پاسخ بنشیند . عقل محاسبه گر شما با چه انگیزه ای شما را وامیدارد که در راه انسانیت از خود گذشتگی کنید ؟ وقتی همه چیز از دید شما تصادفیست چه جای وجدان و اخلاق ؟! آری من مسلمانم و معتقد و با همین اعتقادم زیر بارش گلوله دژخیم تن زخمی کسی را که نمیشناسم و از عقایدش بیخبرم از آسفالت خیابان جمع میکنم . شما چه . لابد برای خلق قهرمان ؟!
چه کشف مهمی در مورد آینشتاین فرمودید! خودتان اعتراف کردید که در پس این وحدت قوانین و امور جاری و ساری یک نظام هدفمند نهفته . خب معنای آفریدگار همین است آقای محترم . شما لطف کنید با همین نظم خودمحور مشورت کنید و مگسی خلق کنید ما را بس که دم فرو بندیم . درکجای این چرندیات سفسطه گرانه پاسخ من نهفته است . فسقلی راست میگفت که شما بدنبال علم کردن پیراهن عثمان و مظلوم نمایی هستید . این منطق شماست که هر مخالفی را با انگ طرفداری از ج.ا از میدان بدر کنید . شکر خدا که ما 32 سال است بصورت خانوادگی هزینه مخالفت با این ج.ا را پرداخته ایم و میپردازیم . به گمانتان تمام مخالفان شما در طیف موافق جناح حاکم قرار دارند . به به چه منطقی! 30 سال پیش که خبری ا زدیکتاتوری دینی نبود به چه چیزی متشبث میشدید ؟ به من ربطی ندارد که شما چه فکر میکنید و چه را تبلیغ میکنید اما اگر گمان کرده اید که کامنتهای قبلی من که با مراعات ادب بوده دلیل بر اینست که توانایی چون شما تاختن را ندارم زهی خیال باطل . بر هر هوشمند منصفی مشخص است که شما کینه های شخصیتان را که به احتمال قریب به یقین در اثر اصطکاک با طیف حاکم بوده تسری به جمیع دینداران میدهید . واقعا پس از اینهمه مطالعه علمی اگر به این نتیجه رسیده اید که تنهاییهایتان را با نشر تنفر و تمسخر عقاید دیگران جبران کنید چندان فرقی با سایر مستبدین ندارید که مانند آنها احساس تنهایی میکنید . از نطر من شما شدیدا دچار کیش شخصیت شده اید و مصداق بارزی از کتاب "کسی به سرهنگ نامه نمینویسد" مارکز هستید . چه کسی گفته که قرائت و تفسیر شما از سخنان آینشتاین عین حقیقت است که آنرا مبنا قرار داده و دیگران را با آن قیاس میکنید یا مگر دوستان همفکر بنده کاری بجز ارائه توضیحات کرده اند که تهمت تند روی و حذف میزنید . این شمایید که با سخنان هجوآمیز و شکلک نشان داده اید که اگر دستتان برسد خرخره مخالفان را میجوید . اشکال شما اینست که همه چیز را از منظر تئوری قدرت میبینید .
من مانده ام شما که در پای هر کتابی اظهار فضل میکنید اساسا کی و کجا فرصت مطالعه دارید ؟ در هر صورت این چند خط هم زیاد بود برای پاسخ به تنش آفرینی های جنابعالی .