قانون قوه باه - آداب زناشویی
نویسنده:
محمدابراهیم آوازه
امتیاز دهید
رهنمودهای ۱۴ معصوم
آثار فردی و اجتماعی ازدواج موقت همراه با احکام آن
محمد ابراهیم آوازه
بیشتر
آثار فردی و اجتماعی ازدواج موقت همراه با احکام آن
محمد ابراهیم آوازه
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قانون قوه باه - آداب زناشویی
بهر حال اگر عده ای به یک نتیج مشترک نرسیدند ما که نمی توانیم نسبت به یک چنین سوال مهمی بی تفاوت باشیم و قرار نیست که به یک نتیجه مشترک رسید و یا به آرا و نظرات دیگران احترام نگذاشت. از گذشته دور نیز عده ای بوجود خداوند و آفریدگار اعتقاد داشته اند( پیروان کلیه پیامبران در طول تاریخ و پیروان آنها در زمان حاضر) و عده ای نداشته اند هم در گذشته و هم در عصر علم و تکنولوژی
ولی این بحث همیشه بوده و نیازی هم نیست که نتیجه مشترکی گرفته شود و عده دیگر این بحث ها را می خوانند و خود در باره آن نتیجه گیری می کنند و خود را در یکی از این دو گروه: خدا باور و بی خدا قرار می دهند هدف بنده آن است در این مکان مجازی به بحث پیرامون مطالب مختلف بپردازیم و مهمترین موضوع جواب به سوال مطرح شده است. شما بگوئید: از بین بحث هایی که فیلسوفان در طی سالیان سال با هم داشته اند شما کدام را انتخاب کرده اید: خدا باور یا بی خدا (البته عده ای هم هستند که کاری به کار این چیزها ندارند که بحثی با آنها باقی نمی ماند)
دوست عزیز
مثل اینکه شما منظور من را درک نکردید! 3هزار سال فیلسوفان و عالمان و دانشمندان روی این موضوع بحث کرده اند و به نتیجه مشترکی نرسیدند (با اینکه اصول اولیه مشترکی داشتند)و به آرا و نظرات یکدیگر احترام گذشتند.حالا شما می خواهید از دیدگاه فکری وعقیدتان و در چهارچوب نظام باورها و اعتقادات که محدود به یک دین خاص یک ایده الوژی خاص است!!!!!!!!!!از یک مبحث 3 هزار ساله طی بحثها در چند کامنت نتیجه گیری کنید؟؟؟؟؟؟!!!!!!!
وظیفه همه ما این است که سطح دانش آگاهی و دانایی خود را به طور مداوم بالا ببریم تا دامنه دیدمان به جهان هستی افزایش یابد. تنها در این صورت است که می توان گوشه ناچیزی از این جهان پر رمز را شناخت.نه با بحث و سفسطه گری!!!!!!!!
جواب شما آقای هوشیار:
بهتر نیست بجای صحبت از : "شاید و یا احتمالا شما می خواهید چنین نتیجه بگیرید " ما و دوستانتان را با جمله ساده آفریدگاری هست یا خیر بیشتر با خود آشنا کنید و بعد به ادامه بحث بپردازیم.
پاسخ به eldrim
دوست عزیز شما منکر اهمیت سوال مطرح شده هستید؟! و اگر می پذیرید که پاسخ به این سوال مهم است طبیعتا قبول دارید که جواب به این سوال می تواند زمینه ساز و پایه بحث های دیگر باشد. آیا در یک ساختمان پایه و فونداسیون مهم است یا شکل پنجره یک اتاق آن؟!
ودر آخر...
یادم هست امام حسین یک جمله مشهوری داشتند"اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید"
و من با توجه به جمله ایشان این را به همه دوستان مذهبی میگویم:اگر دیندارید لااقل به انتخاب کسانی که آزادگی را برگزیده اند.احترام بگذارید
ما یک دنیای علم داریم و یک دنیای فلسفه و مذهب.و یک نظام فکری و فلسفی با یکسری مفروضات آغاز می شود و منجر به یکسری اصول و بنیادهای فکری می شود که نتیجه آن مذهب یا ایده الوژی ست. و بعد از آن انسانها واردبحث ارزشی می شود و ارزشهای خود را الویت گذاری می کنند.ممکن است ارزشهای مورد نظر شما برای کسی بی ارزش باشد ویا بالعکس ارزشهای گروهی به نظر شما ضد ارزش به نظر بیاید!واگر کسی با شما و همفکرانتان اصول مشترکی ندارد.دلیل نمی شود که شما مبانی فکری و عقیدتی خود را مطلق و درست بدانید و برای دفاع از آن حریف طلبی کنید!!!!!
در دنیای علم هر شاخه از علم کار خودشان را در چهارچوب خودشان انجام می دهند.مثلا فیزیک کار خودش را می کند شیمی کار خودش و روانشناسی و جامعه شناسی و..همه و همه کارشان را در چهارچوب خود انجام می دهند و کاری به کار هم ندارند!!!!پس اجازه بدهید همه در هر چهارچوب علمی اعتقادی جستجوگری خودشان را ادامه دهند.و به نظام باورها و اعتقادات و ارزشهای اسلامی هم به عنوان یک نظام فکری نگاه بی طرفانه و غیر تعصبانه داشته باشند و در این میان شما می توانند بیانگر اعتقادات خود باشید
(!) از شما بیش از این هم توقع نمیرقت.من گوشه ای از خداشناسی اسلامی را آوردم.مسلما از سخنان بزرگان دین به عنوان منبع و توضیح استفاده میکنم یعنی باید این کار رو بکنم.در نوشته بعد هم این را گفتم و منتظر شدم تا مخالفان خدای خود را در مقابل توضیح دهند.
از شما توقعی نمیرود مانند همیشه پابرهنه وسط بحث ها میایید بدون آنکه بحث ها را دنبال کرده یا بخوانید صرفا به دنبال یک جمله یا کلمه برای توهین و تمسخر میگردید.من نیز با چون شمایی بحث ندارم.
:-)
بدرود
آقای محمدعلی اینجانب نظرم را روشن شرح دادم. شما هم برداشت خود را از کلام من بیان کردید. شاید شما از نظر روانشناسی میخواهید نتیجه بگیرید که اگر خدایی پشت سر طبیعت نباشد یعنی طبیعت هدف و معاد ندارد. و اگر طبیعت هدف و معاد ندارد انسان هدف و معاد ندارد و انسانی که هدف و معاد ندارد انگیزه رعایت اخلاق ندارد و ...
در اینجا باید حساب (( منطق کیهانی )) را از حساب (( منطق انسانی)) جدا کنیم.
برای اینکه شما دچار سوء تفاهم نشوید مواردی را بیان میکنم: وجود طبیعت برای این نیست که به ((ساز خیال انسان)) برقصد . یعنی قرار نیست طبیعت معنایش را از انسان بگیرد. و قرار نیست انسان برایش تعیین تکلیف و تعریف معنا و وظیفه ای خاص کند. انسان قادر است برای زندگی خویش معنا و هدف قائل شود اما نمی تواند کل طبیعت را برحسب هدف شخصی خویش تعریف و تشریح کند! انسان نیز گونه ای از جانوران است که بر اثر گذر زمان و در بستر انتخاب طبیعی به چنین رشد مغزی دست یافته است که باعث شده در اکوسیستم محدود خودش دخالتهای بیشتری نسبت به دیگر موجودات زنده پیرامونش داشته باشد. ما معناسازی میکنیم اما معنای ما برای ما ارزش دارد و قابل تحمیل به ذات طبیعت نیست! ما به کمک (( علم )) میتوانیم با حداقل دخالت شخصی-سلیقه ای در درک طبیعت کوشا باشیم. دقت کنید که گفتم حداقل دخالت سلیقه ای؛ نگفتم دخالت صفر!! بنابراین طبیعت معنای فی نفسه و مقصد خاصی که مکاتب انسانی برایش تعریف کنند ندارد اما انسان میتواند برای همزیستی هرچه بهتر برحسب تجربیات تاریخی و ادراکات خویش از مکانیسم بدنش؛ روانش؛ زندگی اجتماعی اش و طبیعت پیرامونش، برای خویش قوانینی عقلی و انسانی وضع کند تا که بتواند در نهایت آرامش، آزادی، آگاهی؛ شادی؛ محبت و رشد زندگی کند. و اخلاق و انسانیتش برپایه عقلانیت (تعقل) و خرد جمعی نوابغ در عرصه های مختلف باشد... گمان میکنم بررسی علمی و فلسفه های مبتنی بر علم مبنی بر اینکه جهان چیست و انسان کیست کمک بسیاری به اخذ جهان بینی و رفتار خردمندانه میکند. و ما با بررسی فیزیک ذرات بنیادی و فیزیک کیهان شناسی در حال نزدیک شدن به ((نظریه همه چیز)) هستیم... و پرسش دیرینه ((جهان چیست؟)) در حال پاسخ گیری بسیار دقیق است. از طرفی با مطالعات زیستی و روان-زیستی از یک سو و مطالعات تاریخی و جامعه شناسانه در حال پاسخ گویی هرچه دقیق تر به این پرسش هستیم که ((انسان کیست؟)) چه در ابعاد فردی و چه در ابعاد اجتماعی... گمان میکنم این دنیای شگفت و زیبای حقیقت جویانه آنقدرها هم که بعضی گمان میکنند پوچ و فاسد و بی محتوا و بی اخلاق نیست!! دنیایی که در آن عقلانیت و منطق و خردجمعی نوابغ بشری؛ راه را بر اخلاق و انسانیت در ابعاد فردی و اجتماعی میگشاید و ما نه تنها به کائنات عشق می ورزیم و بلکه به تمام اشکال حیات و خصوصا به همنوعانمان عشق می ورزیم و سعی میکنیم با دیدی منطقی هم با محیط زیست (طبیعت) بهترین رفتار را داشته باشیم؛ هم با دیگر اشکال حیات و دیگر موجودات بهترین رفتار را داشته باشیم. هم با اطرافیان و دیگر همنوعانمان بهترین رفتار را داشته باشیم. هم با خود خودمان بهترین رفتار را داشته باشیم. و اگر کسی یا کسانی از دانش خویش برای چپاول طبیعت، حیوانات و مردم بهره بگیرند... این وظیفه خرد جمعی است که روبرویش بایستد. موفق باشید
نوشته اید :
آخه ... ;-( ...
من چی بگم ... :-)
آخه دوست عزیزم .. جانم ..
کدام یک از این آدم هایی که اسمشان را به خط کردی و از آن ها نقل قول آوردی (البته از اون آدمی که یک جملهء تمام اسم داشت خوشم اومد) دارای تحصیلات در رشتهء فیزیک یا اصلاً سوادِ آکادمیک یا لااقل با تخفیف دارای سوادِ مکتبی بوده اند که شما در کمالِ ناباوری از آنان نقلِ قول هایی راجع به فضانوردی و ستاره شناسی و ... :baaa: آوردی ؟
چرا شما از این آدم ها واسه یاد گرفتنِ علومِ طبیعه و هوافضا استفاده میکنی حال آنکه ما این همه فیزیک دانِ برجسته داریم که ...
دوستان عزیز کتابناکی:
چرا عده ای در مورد زنان یک پیامبر، حاضر به بحث های طولانی هستنددر مورد یک حکم یک دین حاضرند ساعتها بحث کنند اما وقتی از همه آنها می خواهیم در مورد خدایی که باور دارند سخن بگویند یا سطحی سخن می گویند؟! یا می گویند این بحث ها نتیجه نمی دهد. یا نظرم را قبلا در فلان جا نوشتم!
iهرچند بیش از 24 ساعت است که بنده از منتقدین اسلام خواسته ام نظرشان را در مورد خدایشان بگویند، تنها یک نفر و آن هم اینجانب واقعا بطور قطع متوجه نشدم آیا به وجود خدا (آفریدگار) اعتقاد دارند یا خیر:
خدایی جداگانه و شخص گونه وجود ندارد. آنچه وجود مطلق است و فراری از آن نیست طبیعت است ! طبیعت بیرونی ندارد که کسی از بیرون آن را نظارت کند! طبیعت و ذات هستی خودبنیاد است و دارای اتوماسیون درونی است. ذات طبیعت به خودش متکی است نه به نیروهای غیبی و ماوراء طبیعت
دوست عزیز اولا بنده به اینکه این خدا شخص گونه است یا خیر ، کاری ندارم وقتی گفته می شود آیا شما خداباور هستید یا بیخدا منظور این است آیا وجود آفریدگار (بدون توجه به خصوصیاتش) را قیول دارید یا خیر؟ بعد در صورت قبول وجود خداوند می توانید در مورد خدایی که به آن اعتقاد دارید بیشتر برای ما بگوئید. (به عبارت ساده تر آیا خود و انچه را که در اطراف خود می بینم آفریدگار و بوجود آورنده ای دارد یا فاقد یک طراح و سازنده می باشد؟)
هرچند با توجه به متن ایشان مشخص می گردد که ایشان بیخدا هستند و چیزی را ماوراء طبیعت قبول ندارند (یعنی همه چیز را طبیعت و ماده می دانند ) اما بنده برای اینکه برداشتی اشتباه نکرده باشم منتظر نظر قطعی ایشان هستم با انتخاب جمله ساده: خداباور یا بیخدا (فعلا بدون توجه به خصوصیات آن) به عبارت دیگر : آیا آفریدگاری هست یا خیر؟!
خدایی جداگانه و شخص گونه وجود ندارد. آنچه وجود مطلق است و فراری از آن نیست طبیعت است ! طبیعت بیرونی ندارد که کسی از بیرون آن را نظارت کند! طبیعت و ذات هستی خودبنیاد است و دارای اتوماسیون درونی است. ذات طبیعت به خودش متکی است نه به نیروهای غیبی و ماوراء طبیعت