آنابل
نویسنده:
پی یر بنوآ
مترجم:
مصطفی شفقی
امتیاز دهید
✔️ برگرفته از متن کتاب:
روز پنجم تیرماه 1237 بود. آفتاب کمی قبل از ساعت هفت طلوع کرد. چهره زیبای خورشید در اثر مه های متصاعد دریاچه نمک کم نور به نظر می رسید. درست در همین موقع "پرفیلیپ دگزیل" از نماز و طاعت مذهبی فارغ شد. ظروف مقدسه و کتابهایی را که برای عبادت مخصوص این روز به کار برده بود، در چمدان کوچک سفری خود قرار داده و آن را به گوشه ایوانی برد که صندوق ها و چمدان های دیگری هم آنجا دیده میشد. بعد به نرده ایوان تکیه نمود و به منظره زیبای خورشید و پرواز پرندگان خیره گشت. لحظه ای با این طریق وقت خود را گذرانید. سپس به ساعت خود نگاه کرد و "کریولان" خدمتگزار سیاه پوستی را که در ایوان مشغول توپ بازی بوده صدا کرد و گفت:
- کریولان، برو به خانمت بگو که حاضر باشند.
سیاه رفت و پس از چند دقیقه مراجعت نمود و گفت:
- خانم هنوز حاضر نشده اند ولی منتظر جنابعالی می باشند.
فلیپ، کشیش عالی مقام و مامور مسیحی کردن بومی های ناحیه "یوتاه" (از استانهای کشورهای ایالات متحده)، شانه ها را بالا انداخت و از پلکانهای مقابل بالا رفت و پس از کسب اجازه داخل اطاق "آنابل لی" شد...
بیشتر
روز پنجم تیرماه 1237 بود. آفتاب کمی قبل از ساعت هفت طلوع کرد. چهره زیبای خورشید در اثر مه های متصاعد دریاچه نمک کم نور به نظر می رسید. درست در همین موقع "پرفیلیپ دگزیل" از نماز و طاعت مذهبی فارغ شد. ظروف مقدسه و کتابهایی را که برای عبادت مخصوص این روز به کار برده بود، در چمدان کوچک سفری خود قرار داده و آن را به گوشه ایوانی برد که صندوق ها و چمدان های دیگری هم آنجا دیده میشد. بعد به نرده ایوان تکیه نمود و به منظره زیبای خورشید و پرواز پرندگان خیره گشت. لحظه ای با این طریق وقت خود را گذرانید. سپس به ساعت خود نگاه کرد و "کریولان" خدمتگزار سیاه پوستی را که در ایوان مشغول توپ بازی بوده صدا کرد و گفت:
- کریولان، برو به خانمت بگو که حاضر باشند.
سیاه رفت و پس از چند دقیقه مراجعت نمود و گفت:
- خانم هنوز حاضر نشده اند ولی منتظر جنابعالی می باشند.
فلیپ، کشیش عالی مقام و مامور مسیحی کردن بومی های ناحیه "یوتاه" (از استانهای کشورهای ایالات متحده)، شانه ها را بالا انداخت و از پلکانهای مقابل بالا رفت و پس از کسب اجازه داخل اطاق "آنابل لی" شد...
آپلود شده توسط:
khar tu khar
1392/08/13
دیدگاههای کتاب الکترونیکی آنابل