تمرین فیلمنامه نویسی
مترجم:
نادر تکمیل همایون
امتیاز دهید
از متن کتاب:
معمولاً در در پایان هر فیلمبرداری فیلمنامه ها به صورت پاره، چروکیده کثیف و رها شده روانه سطل زباله می شوند. نادرند افرادی که نسخه ای از آن را نگه دارند و نادرتر افرادی که آن را صحافی یا جمع کنند.
به زبان دیگر، فیلمنامه وضعیتی موقتی دارد، شکلی گذرا که قرار است استحاله یافته و ناپدید شود، همان گونه که کرم به پروانه تبدیل می شود. وقتی فیلم ساخته شد، از کرم، تنها پوستی خشک و از آن پس، غیر قابل مصرف باقی می ماند، پوستی که به خاک تبدیل خواهد شد. اگر چندی بعد فیلمنامه را به چاپ برسانند - کاری که گاه پیش می آید - در واقع دیگر ما با فیلمنامه سر و کار نداریم، بلکه حاصل کار، داستانی است که از روی فیلم بازنویسی شده است.
چیزی گذرا: فیلمنامه برای بقا نوشته نمی شود بلکه قرار است محو و به چیز دیگری مبدل شود. چیزی ناسازه (پارادوکسال): فیلمنامه در میان تمام آثار نوشتاری، کمترین خواننده را دارد، شاید یک صد نفر و هر یک از این خوانندگان دنبال خوراک خود هستند: بازیگر به دنبال نقش، تهیه کننده در پی موفقیت و مدیر تولید در پی مسیری مشخص جهت برنامه ریزی کار. این نحوه خواندن را «خواندن خودخواهانه» می نامند یا به زبان دیگر، بخش بخش. فقط کارگردان (کسی که اغلب اوقات در نوشتن فیلمنامه سهیم است) فیلمنامه را کامل می خواند و مدام به آن رجوع می کند، همچون مراجعه به جعبه کمکهای اولیه جایی که همه چیز در آن یافت می شود دفترچه یادداشتی بی نقص که گاه آن را انجیل نیز می نامند...
بیشتر
معمولاً در در پایان هر فیلمبرداری فیلمنامه ها به صورت پاره، چروکیده کثیف و رها شده روانه سطل زباله می شوند. نادرند افرادی که نسخه ای از آن را نگه دارند و نادرتر افرادی که آن را صحافی یا جمع کنند.
به زبان دیگر، فیلمنامه وضعیتی موقتی دارد، شکلی گذرا که قرار است استحاله یافته و ناپدید شود، همان گونه که کرم به پروانه تبدیل می شود. وقتی فیلم ساخته شد، از کرم، تنها پوستی خشک و از آن پس، غیر قابل مصرف باقی می ماند، پوستی که به خاک تبدیل خواهد شد. اگر چندی بعد فیلمنامه را به چاپ برسانند - کاری که گاه پیش می آید - در واقع دیگر ما با فیلمنامه سر و کار نداریم، بلکه حاصل کار، داستانی است که از روی فیلم بازنویسی شده است.
چیزی گذرا: فیلمنامه برای بقا نوشته نمی شود بلکه قرار است محو و به چیز دیگری مبدل شود. چیزی ناسازه (پارادوکسال): فیلمنامه در میان تمام آثار نوشتاری، کمترین خواننده را دارد، شاید یک صد نفر و هر یک از این خوانندگان دنبال خوراک خود هستند: بازیگر به دنبال نقش، تهیه کننده در پی موفقیت و مدیر تولید در پی مسیری مشخص جهت برنامه ریزی کار. این نحوه خواندن را «خواندن خودخواهانه» می نامند یا به زبان دیگر، بخش بخش. فقط کارگردان (کسی که اغلب اوقات در نوشتن فیلمنامه سهیم است) فیلمنامه را کامل می خواند و مدام به آن رجوع می کند، همچون مراجعه به جعبه کمکهای اولیه جایی که همه چیز در آن یافت می شود دفترچه یادداشتی بی نقص که گاه آن را انجیل نیز می نامند...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تمرین فیلمنامه نویسی