رسته‌ها
در
امتیاز دهید
5 / 4
با 22 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4
با 22 رای
یک اپیزود از فیلم قصه های کیش، برگزیده بخش مسابقه فستیوال کن

از متن کتاب:
بیابان، روز:
این یک در است. این در قدیمی است. این در قدیمی کهنه است. این در قدیمی راه میرود این در در بیابان راه می رود. چه کسی این در را می برد؟ ما نمیدانیم این در گویی بر پای خود می رود.
آن یک دوچرخه است. آن دوچرخه قراضه است. آن دوچرخه قراضه یک مرد دارد. آن مرد دوچرخه را می راند. آن مرد پستچی است. آن پستچی لباس سفید دارد آن لباس سفید دشداشه است.
آن دشداشه عربی است. آن که دشداشه عربی پوشیده، زنگ می زند. چرا زنگ میزند؟ ما نمی دانیم.
پستچی:
در پلاک یک وایسا نامه داری.
این در هنوز می رود. آن پستچی به در می رسد و کوبه در را می کوبد. در می ایستد و باز شود و سر او از لای این در دیده می شود. او یک پیرمرد است. او زیر آفتاب سوخته است. او تا ناف برهنه است. او سینه هایش چون زنان آویخته است. او لنگی به پا دارد در با او میرفته است. او حرف میزند...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
20
آپلود شده توسط:
abshtm
abshtm
1390/03/26
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی در

تعداد دیدگاه‌ها:
1
در
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک