رسته‌ها
ابر و کوچه
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 949 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 949 رای
این دفتر شامل 52 شعر میباشد.
در ۳۰ شهریور ماه سال ۱۳۰۵ در تهران متولد شد. پدر و مادر او هر دو از ادبیات و شعر سررشته داشتند و پدربزرگ مادری او میرزا جوادخان مؤتمن‌الممالک از شاعران روزگار ناصری بود.
مشیری دوره آموزشهای دبستانی و دبیرستانی را در مشهد و تهران به پایان رساند و سپس وارد دانشگاه شد و در رشته زبان ادبیات فارسی دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت، اما آن را ناتمام رها کرد و به سبب دلبستگی بسیاری که به حرفه روزنامه‌نگاری داشت از همان جوانی وارد فعالیت مطبوعاتی در زمینه خبرنگاری و نویسندگی شد و بیش از سی سال در این حوزه کار کرد.
مشیری سالها عضویت هیات تحریریه مجلات سخن، روشنفکر، سپید و سیاه و چند نشریه دیگر را داشت. از سال ۱۳۲۴ در وزارت پست و تلگراف و تلفن و سپس شرکت مخابرات ایران مشغول به کار بود و در سال ۱۳۵۷ بازنشسته شد.
او در سال ۱۳۳۳ با خانم اقبال اخوان ازدواج کرد و اکنون دو فرزند به نام‌های بابک و بهار از او به یادگار مانده‌است.
مشیری سال‌ها از بیماری رنج می‌برد و در بامداد روز جمعه ۳ آبان ماه ۱۳۷۹ خورشیدی در سن ۷۴ سالگی درگذشت.

دفترهای شعر:
۱۳۳۴ تشنه طوفان
۱۳۳۵ گناه دریا
۱۳۳۷ نایافته
۱۳۴۰ ابر
۱۳۴۵ ابر و کوچه
۱۳۴۷ بهار را باور کن
۱۳۴۷ پرواز با خورشید
۱۳۵۶ از خاموشی
۱۳۴۹ برگزیده شعرها
۱۳۶۴ گزینه اشعار
۱۳۶۵ مروارید مهر
۱۳۶۷ آه باران
۱۳۶۹ سه دفتر
۱۳۷۱ از دیار آشتی
۱۳۷۲ با پنج سخن‌سرا
۱۳۷۴ لحظه‌ها و احساس
۱۳۷۸ آواز آن پرنده غمگین
۱۳۷۹ تا صبح تابناک اهورایی
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
74
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1386/08/03

کتاب‌های مرتبط

از اشک هایم پلی می سازم
از اشک هایم پلی می سازم
5 امتیاز
از 1 رای
از میان ریگ ها و الماس ها
از میان ریگ ها و الماس ها
4.1 امتیاز
از 29 رای
یک فنجان دلتنگی - دفتر نهم
یک فنجان دلتنگی - دفتر نهم
4.3 امتیاز
از 22 رای
پرواز
پرواز
4.2 امتیاز
از 5 رای
ای باد شرطه
ای باد شرطه
4 امتیاز
از 2 رای
دنیا، خانه من است
دنیا، خانه من است
4.6 امتیاز
از 40 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ابر و کوچه

تعداد دیدگاه‌ها:
72
فریدون صدای عشق همهی نسلهاست.
من عاشق کارهاشم....
دردم این نیست ولی
دردم این است که من بی تو دگر
از همه دورم و بی خویشتم
عاشششششششششششششششششق شعرای فریدون مشیری ام
ای ستاره ای ستاره غریب
ما اگر ز خاطر خدا نرفته ایم
پس چرا به داد ما نمی رسد
ما صدای گریه مان به آسمان رسید
از خدا چرا صدا نمی رسد.
ای روشنان عالم بالا ،ستاره ها
رحمی به حال عاشق خونین جگر کنید
یا جان من زمن بستانید بی درنگ
یا پا فرا نهید و خدا را خبر کنید
تو رفته اي كه بي من تنها سفركني
من مانده ام كه بي توشبها سحر كنم
تو رفته اي كه عشق من از سر بدر كني
من مانده ام كه عشق تو راتاج سر كنم
باز هم تشكر بابت آپلود اين اثر ومخصوصا اينكه تايپي هستش وداراي كيفيت8-)
آره يادش گرامي
من شعر((بي تو مهتاب شبي باز ازآن كوچه گذشتم...)) روخيلي دوست دارم
ابر و کوچه
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک