رسته‌ها
شکست بزرگ
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 47 رای
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 47 رای
شکست بزرگ کتابی است درباره بحران نهایی کمونیسم. نگارنده پس از توصیف و تحلیل زوال تدریجی واحتضار فزاینده نظام و اصول کمونیسم، به این نتیجه می رسد که انحطاط تاریخی برگشت ناپذیر کمونیسم موجب خواهد شد تا در قرن آینده، نظام و اصول کمونیسم به شدت با وضع جامعه بشری منافات پیدا کند. کمونیسم که تنها در صورت چشم پوشی از ماهیت حقیقی خویش، ولو با حفظ برخی از برچسب های ظاهری، رونق می یابد، در آینده تا حد زیادی به عنوان خارق العاده ترین انحراف سیاسی و فکری قرن بیستم به یاد آورده خواهد شد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
364
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
sagaliga
sagaliga
1392/04/04
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی شکست بزرگ

تعداد دیدگاه‌ها:
14
[quote='greywolf']نقل قول از ramin12345:دوستان کاری به کومونیست ندارم که صد در صد یک مکتب شکست خورده است ولی برژینسکی هم خودش یکی از مهره های استعمار و جزو اتاق های فکر هست....
اولا آمریکا کشوری استعماگر نبوده بلکه برعکس یکی از مستعمرات انگلستان بود که با مبارزه به آزادی و استقلال رسید.
ثانیا این که برژینسکی یکی از مهره های اتاق های فکر در امریکا است که چیز بدی نیست. کسانی مانند آقای برژینسکی برای منافع ملت و حکومت خود فکر می کنند و طرح برنامه می ریزند و می خواهند نشان دهند که مکتب فکری و سیاسی آنها از بقیه مکتبهای فکری دنیا بهتر می باشد. که تا حد زیادی در این کار خود موفق بوده اند. از نمونه های بارز آن می توان به نظام کنونی روسیه که یک کپی دسته چندم از یک حکومت دمکرات است اشاره کرد. و نمونه ای دیگر حکومت به اصطلاح کمونیستی چین است. اگر مسائل اقتصادی را دنبال کرده باشید حتما می دانید که چین بزرگترین صادر کننده دنیا بوده و بیشترین میزان صادرات را به تمام دنیا و از جمله خود آمریکا دارد. نتیجه اینکه اگر چین را نه بزرگترین کاپیتالیست که حتما دومین دولت کاپیتالیست دنیا می توان به شمار آورد (دوباره تاکید می کنم حکومت به اصطلاح کمونیستی چین)!!!!
پس بجای اینکه بنشینیم و از بقیه ایراد بگیریم بهتر است که ما نیز از آنها یاد یگیریم و اتاقهای فکر خود را تاسیس کنیم. و به نشر عقایدی بپردازیم که با دنیای کنونی ما در تعارض کامل قرار نگرفته باشند.
چرا می گویم در تعارض کامل با دنیا، چون متاسفانه جهان اسلام سه تفکر طالبانی، القاعده ای و ایرانی شیعی به دنیا معرفی کردند که نتیجه آن چیزی بجز جنگ و خصومت با یکدیگر و با دنیا نبود.
دلیل روشن حرفهایم این جنگ شیعه و سنی است که دامن خاورمیانه را گرفته است. انفجارات هر روزه در عراق که هر دو طر ف بر علیه یکدیگر انحام می دهند. جنگ خونین داخلی سوریه که از اعتراض علیه حکومت به جنگ شیعه و سنی تغییر کرد و کشورهای منطقه را به دو بلوک شیعه و سنی تقسیم کرد طوری که حتی گروههایی چون حماس که اینهمه به ایران نزدیک بودند تغییر جهت داده و در بلوک سنی قرار گرفتند. حزب الله لبنان که روزی نماد مقاومت در جهان عربی بود حالا منفور مردم عرب سنی شده و حزب الشیطان لقب می گیرد.
یا نمونای دیگر : بنا به اخبار همین دیروز در مصر مسلمانان سنی به خانه ای یورش برده و 4 شیعه نگون بخت را کشته و در کوچه اجسادشان روی زمین می کشیدند.
آیا مثالهای بیشتری می خواهید؟؟؟؟؟[/quote]
اولا اسلام شیعی تا کنون به هیچ کشور مسلمانی دست درازی و تجاوز ننموده و هر جا دست به سلاح برده صرفا در دفاع از خود بوده. آیا تا کنون از طرف ایران به کشوری تهاجمی صورت گرفته؟ آیا حزب الله جز در دفاع از شیعه(چه در مقابل صهیونیست ها و چه در مقابل سلفی ها -که آخرین نمونه از جنایات آنها حمله به شیعیان مصر و کشتن 4 تن از آنها ست-) دست به اسلجه برده است. و دفاع نیز از نظر هیچ انسان آزاده ای منفور نیست.ظاهرا جنابعالی توجیه کننده تئوری های استعماری تشریف دارید که در این صورت حرفی برای گفتن نیست.
[quote='ramin12345']دوستان کاری به کومونیست ندارم که صد در صد یک مکتب شکست خورده است ولی برژینسکی هم خودش یکی از مهره های استعمار و جزو اتاق های فکر هست.... [/quote]
اولا آمریکا کشوری استعماگر نبوده بلکه برعکس یکی از مستعمرات انگلستان بود که با مبارزه به آزادی و استقلال رسید.
ثانیا این که برژینسکی یکی از مهره های اتاق های فکر در امریکا است که چیز بدی نیست. کسانی مانند آقای برژینسکی برای منافع ملت و حکومت خود فکر می کنند و طرح برنامه می ریزند و می خواهند نشان دهند که مکتب فکری و سیاسی آنها از بقیه مکتبهای فکری دنیا بهتر می باشد. که تا حد زیادی در این کار خود موفق بوده اند. از نمونه های بارز آن می توان به نظام کنونی روسیه که یک کپی دسته چندم از یک حکومت دمکرات است اشاره کرد. و نمونه ای دیگر حکومت به اصطلاح کمونیستی چین است. اگر مسائل اقتصادی را دنبال کرده باشید حتما می دانید که چین بزرگترین صادر کننده دنیا بوده و بیشترین میزان صادرات را به تمام دنیا و از جمله خود آمریکا دارد. نتیجه اینکه اگر چین را نه بزرگترین کاپیتالیست که حتما دومین دولت کاپیتالیست دنیا می توان به شمار آورد (دوباره تاکید می کنم حکومت به اصطلاح کمونیستی چین)!!!!
پس بجای اینکه بنشینیم و از بقیه ایراد بگیریم بهتر است که ما نیز از آنها یاد یگیریم و اتاقهای فکر خود را تاسیس کنیم. و به نشر عقایدی بپردازیم که با دنیای کنونی ما در تعارض کامل قرار نگرفته باشند.
چرا می گویم در تعارض کامل با دنیا، چون متاسفانه جهان اسلام سه تفکر طالبانی، القاعده ای و ایرانی شیعی به دنیا معرفی کردند که نتیجه آن چیزی بجز جنگ و خصومت با یکدیگر و با دنیا نبود.
دلیل روشن حرفهایم این جنگ شیعه و سنی است که دامن خاورمیانه را گرفته است. انفجارات هر روزه در عراق که هر دو طر ف بر علیه یکدیگر انحام می دهند. جنگ خونین داخلی سوریه که از اعتراض علیه حکومت به جنگ شیعه و سنی تغییر کرد و کشورهای منطقه را به دو بلوک شیعه و سنی تقسیم کرد طوری که حتی گروههایی چون حماس که اینهمه به ایران نزدیک بودند تغيیر جهت داده و در بلوک سنی قرار گرفتند. حزب الله لبنان که روزی نماد مقاومت در جهان عربی بود حالا منفور مردم عرب سنی شده و حزب الشیطان لقب می گیرد.
يا نموناي ديگر : بنا به اخبار همین دیروز در مصر مسلمانان سنی به خانه ای یورش برده و 4 شیعه نگون بخت را کشته و در کوچه اجسادشان روی زمین می کشیدند.
آیا مثالهای بیشتری می خواهید؟؟؟؟؟
برژینسکی در اصل لهستانی و مشاور امنیتی ریاست جمهوری آمریکا در زمان کارتر. او طرح دیوار اسلامی را دورتادور شوروی سابق بنیاد نهاد و بوجود آورنده القاعده و طالبان و مشوق غرب برای تغییر رژیم در ایران و بنیانگزار قرارداد کمپ دیوید.
در این کتاب وی دلایل فروپاشی شوروی را به گونه ای بیان میدارد که انگار اصول عقاید کمونیستی سبب اصلی آن بوده و اشاره ای به فساد ریشه دار در هیئت حاکم روسیه نمیکند. کاری به کمونیسم ندارم چون خود نیز با آنچه که لنین و استالین بر ایدئولوژی مارکسیسم آوردند و از بیح و بن آنرا تغییر دادند اعتقادی ندارم ولیکن با نظریات برژینسکی هم در اینمورد موافق نیستم. دلیل اصلی فروپاشی شوروی را باید در میلیتاریزه بودن سیاستها و فشار بیش از حد هزینه های نظامی بر اقتصاد آن سالهای شوروی دانست و از طرفی مونوپولی سیاسی آن وگرنه بعد از خروشچف نه شوروی چندان به اصول مارکسیسم لنینیسم وفادار بود و نه مردم تمایلی به آن داشتند. جانی شدن اقتصاد و هزینه های سنگین نطامی کمر اقتصاد شوروی را شکاند و فاصله بیش از حد درآمد سرانه آن کشور و دیگر کشورهای سوسیالیستی با کشورهای غربی سبب بروز نارضایتی و در نهایت پروستریکا گردید.
توصیه میکنم برای درک بیشتر از چگونگی اضمحلال کشور شوراها " خاطرات گوباچف" را بخوانید.
به هرحال لازم است برای آپلود این کتاب تشکر نمایم.
دوستان کاری به کومونیست ندارم که صد در صد یک مکتب شکست خورده است ولی برژینسکی هم خودش یکی از مهره های استعمار و جزو اتاق های فکر:D:D:D هست.... (!)(!)(!)
شکست بزرگ
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک