ماهیت طبقاتی دولت شوروی و دولت کارگری و مسئله ترمیدور و بناپارتیزم
نویسنده:
لئون تروتسکی
امتیاز دهید
لئون تروتسکی در مجموعه نوشتههایی که تحت عنوان «ماهیت طبقاتی دولت شوروی و دولت کارگری و مسئله ترمیدور و بناپارتیزم» شناخته میشود، به یکی از پیچیدهترین و بحثبرانگیزترین پرسشهای سیاسی قرن بیستم میپردازد: آیا اتحاد جماهیر شوروی همچنان یک دولت کارگری بود یا از مسیر انقلاب اکتبر منحرف شده و به شکلی جدید از سلطه طبقاتی بدل گشته بود؟ تروتسکی با تکیه بر ابزارهای تحلیلی مارکسیستی و تجربه عینی خود از انقلاب و تبعید، به تبیین وضعیتی پرداخت که در آن، گرچه شکل اقتصادی جامعه شوروی – یعنی مالکیت جمعی بر ابزار تولید و برنامهریزی متمرکز – همچنان حفظ شده بود، اما محتوا و سرشت سیاسی دولت بهطرز بنیادینی دگرگون شده بود.
او استدلال میکرد که دولت شوروی دیگر نماینده مستقیم طبقه کارگر نیست و به یک دولت «کارگری منحط» تبدیل شده است؛ دولتی که بر پایه دستاوردهای انقلاب بنا شده اما توسط بوروکراسیِ استالینی ربوده و از درون تهی شده است. تروتسکی برای توصیف این وضعیت، از مفهوم ترمیدور – دورهای در انقلاب فرانسه که با سرکوب انقلابیون رادیکال و بازگشت آرام اقتدارگرایی همراه بود – استفاده میکرد. در نظر او، انقلاب اکتبر نیز دچار ترمیدور شده بود: یک عقبگرد سیاسی بدون بازگشت به سرمایهداری. بوروکراسی حاکم، خود به طبقهای ممتاز بدل شده بود که منافعش در حفظ نظم موجود و سرکوب هر نوع مشارکت دموکراتیک در درون ساختار شورایی انقلاب خلاصه میشد.
تروتسکی همچنین با ارجاع به مفهوم بناپارتیزم، وضعیت دولت را با رژیم ناپلئون بناپارت مقایسه میکرد، جایی که دولت خود را بالاتر از طبقات اجتماعی و در نقش داور یا میانجی جا میزند، اما عملاً در خدمت تثبیت وضعیت موجود است. در شورویِ تحت سلطه استالین، دولت به جای ابزار رهایی طبقه کارگر، به نیرویی برای حفظ قدرت بوروکراسی و سرکوب هر مخالفتی تبدیل شده بود. با اینحال، تروتسکی باور نداشت که شوروی بهطور کامل به سرمایهداری بازگشته باشد. در تحلیل او، پایههای اقتصادی سوسیالیستی همچنان برقرار بود و به همین دلیل، وظیفه نیروهای انقلابی نه بازسازی کامل، بلکه اصلاح و انقلاب سیاسی بود: سرنگونی بوروکراسی و بازگرداندن قدرت به شوراهای واقعی کارگری.
او استدلال میکرد که دولت شوروی دیگر نماینده مستقیم طبقه کارگر نیست و به یک دولت «کارگری منحط» تبدیل شده است؛ دولتی که بر پایه دستاوردهای انقلاب بنا شده اما توسط بوروکراسیِ استالینی ربوده و از درون تهی شده است. تروتسکی برای توصیف این وضعیت، از مفهوم ترمیدور – دورهای در انقلاب فرانسه که با سرکوب انقلابیون رادیکال و بازگشت آرام اقتدارگرایی همراه بود – استفاده میکرد. در نظر او، انقلاب اکتبر نیز دچار ترمیدور شده بود: یک عقبگرد سیاسی بدون بازگشت به سرمایهداری. بوروکراسی حاکم، خود به طبقهای ممتاز بدل شده بود که منافعش در حفظ نظم موجود و سرکوب هر نوع مشارکت دموکراتیک در درون ساختار شورایی انقلاب خلاصه میشد.
تروتسکی همچنین با ارجاع به مفهوم بناپارتیزم، وضعیت دولت را با رژیم ناپلئون بناپارت مقایسه میکرد، جایی که دولت خود را بالاتر از طبقات اجتماعی و در نقش داور یا میانجی جا میزند، اما عملاً در خدمت تثبیت وضعیت موجود است. در شورویِ تحت سلطه استالین، دولت به جای ابزار رهایی طبقه کارگر، به نیرویی برای حفظ قدرت بوروکراسی و سرکوب هر مخالفتی تبدیل شده بود. با اینحال، تروتسکی باور نداشت که شوروی بهطور کامل به سرمایهداری بازگشته باشد. در تحلیل او، پایههای اقتصادی سوسیالیستی همچنان برقرار بود و به همین دلیل، وظیفه نیروهای انقلابی نه بازسازی کامل، بلکه اصلاح و انقلاب سیاسی بود: سرنگونی بوروکراسی و بازگرداندن قدرت به شوراهای واقعی کارگری.
آپلود شده توسط:
souba
1404/05/04
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ماهیت طبقاتی دولت شوروی و دولت کارگری و مسئله ترمیدور و بناپارتیزم