رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

بانکدار آنارشیست و دریانورد

بانکدار آنارشیست و دریانورد
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 21 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 21 رای
بانکدار آنارشیست،نمایشنامه ای است که بر پایه ی نقیضه (پارودی) استوار است،نقیضه ی یک مفهوم: آنارشیسم!
ایده ای اتفاقی میان دو دوست،که روبروی هم سر میز شام نشستند،باعث واشکافی لایه های پنهانِ مفاهیم می شود. آنارشیسم تکنوکرات،آنارشیسم مبارز،شبه آنارشیسم و ... دیدگاههای جدلی و اجتماعی پسوآ در این اثر کوتاه بسیار پیشرفته و امروزی است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
poorfar
poorfar
1392/05/11

کتاب‌های مرتبط

افسانه برهوت
افسانه برهوت
5 امتیاز
از 2 رای
مده
مده
4.5 امتیاز
از 22 رای
As You Like It
As You Like It
5 امتیاز
از 3 رای
کارگر
کارگر
3.8 امتیاز
از 16 رای
لال بازیها
لال بازیها
4.3 امتیاز
از 9 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی بانکدار آنارشیست و دریانورد

تعداد دیدگاه‌ها:
5

... تمامی درد انسان « بیدار » به خود شناسی برمی گردد در این اقیانوس بیکران غوطه می خورد تا شاید مروارید هستی خویش را دریابد. پسوا شاعر فیلسوفی است که از درد هستی سخن می گوید. ... شاعری بودم که فلسفه به من روح می بخشید نه یک فیلسوف با خصوصیات شاعری . دوست داشتم زیبایی چیزها را تحسین کنم و با چیزهایی بی معنی روح شاعرانه ی جهان را در نامرئی کشف کنم .( گزین گویه ص 142)
وی را سمبولیست، کلاسیک ، فوتوریست، خیامی، نقیضه پرداز جدلی می نامند اما تمامی این صفات بیانگر کاوش های روحی وی در اندیشه خودشناسی است. به گونه ای که در اثار دیگران نیز در می یابیم... زین دو هزاران من و ما ... وای عجبا ، من چه منم ؟
کتاب شامل نمایشنامه در دو پرده با دو موضوع است
یکی تبادل بحث و افکار بین دو دوست در تبیین مفهوم آنارشیسم در تئوری و عمل که از قول آن دگری می گوید: تنها یک انقلاب غیر منتظره اجتماعی قاطع و ویرانگر اجتماع را از رژیم بورژوازی به جامعه آزاد سوق می دهد( ص 32)
آیا در تبیینی دیگر انسان در درون خود یک آنارشیسم است که برای شناختن خویشتن خود و راهی به شناخت هستی بر علیه خود باید قیام کند؟پرده دوم درامی بی نهایت زیبا که از اندیشه هایی سخن می گوید که واگویه های نویسنده در باره شخصیت هایی ست که در درون وی متولد می شوند و با او تا پایان عمرش در جدال اند.
- حرف های شما مرا به یاد روحم می اندازد... شاید به این علت که حرف ها حقیقت ندارند... در روح من امواجی وجود دارند
- من بر عکس شیفته کوهی هستم که آنجا همه چیز طولانی و شاد بود مثل آواز دو پرنده...
- من در میان صخره ها زندگی می کردم و دریا را در نظر داشتم ... امروز از آن روزها می ترسم ... کوچک بودن در زندگی به انسان گرمی می دهد...
آنچه در تمامی این گفتگو ها بر اندیشه جاریست : چقدر مشکل است آدم به خودش نگاه کند و بفهمد چه احساسی دارد . وقتی به آگاهی می رسیم زندگی کردن مشکل می شود ..... ( هر که او پردرد تر رخ زرد تر « درد به ماعنای آگاهی از بودن خویش» ) ... ولی سعی کنید به بودن تان آگاه نشوید...
تو زیر درختان سرو نخفته ای
زیرا که در این جهان خوابی نیست
تن سایه ی جامه هایی ست
که ژرفای وجود تو را پوشیده است

با سپاس از آپلود کننده گرامی در گزینشی ارزشمند
اولی: صحبتهای شما چیزی جز حرف نیست. حرف زدن غم انگیز است; یک روش ریاکارانه برای فراموش کردن. می خواهید قدم بزنیم؟
سومی: کجا؟
اولی: اینجا, از این طرف به آن طرف. گاهی اوقات این کار رویا می آفریند .
سومی: چه رویایی؟
اولی: نمیدانم, چرا باید بدانم؟
نمی دانم خوشبخت بودم یا نه. دیگر هرگز به آن چیزی که شاید هیچ گاه نبوده ام باز نخواهم گشت..
فقط دریای سرزمین های دیگر زیباست. دریایی که می بینیم ما را برای دریایی که هرگز نخواهیم دید دلتنگ می کند.
رویا ها با نور به خواب می روند و گذشته چیزی جز رویا نیست. بعد حتی خودم هم نمی دانم که چه چیز رویا نیست..اگر با دقت به اکنون نگاه کنم به نظرم می آید که قبلا سپری شده است..
چندی پیش, وقتی که به هیچ چیز فکر نمی کردم, به گذشته ام فکر می کردم..
سومی: حرفهای شما مرا به یاد روحم می اندازد.
دومی: شاید به این علت که حرفها حقیقت ندارند.
حالا دلم می خواهد قدم بزنم...این کار را نمی کنم, چون انجام هیچ کاری به زحمتش نمی ارزد; مخصوصا کارهایی که آدم دلش می خواهد انجام بدهد.
وقتی زیاد حرف می زنم, از خودم جدا می شوم و حرف زدنم را می شنوم, و این باعث می شود نسبت به خودم احساس ترحم کنم و صدای قلبم را بی اندازه بلند بشنوم .
رویایت چنان حقیقی است که هیچ مفهومی ندارد.
یه قسمتش عین Inception بود.:-)
تنها شر, شر حقیقی, قرار دادها و تصنعات اجتماعی هستند که جای واقعیت های طبیعی را می گیرند.
انسان با حقوق طبیعی به دنیا می آید نه برای شوهر بودن, نه برای غنی یا فقیر بودن, همچنان که آدم به دنیا نمی آید برای کاتولیک یا پروتستان, پرتغالی یا انگلیسی بودن. همه ی اینها به یمن تصنعات اجتماعی وجود دارند. حالا چرا این تصنعات اجتماعی منفی هستند؟چون تصنعی هستند !
:-)[quote='donya joon']lol...
نه به یه کتابی که یه خط توضیح هم نداره
نه به این یکی!!
با تشکر از پورفر گرامی[/quote]
8-)8-)8-):x
lol...
نه به یه کتابی که یه خط توضیح هم نداره
نه به این یکی!! :D
با تشکر از پورفر گرامی
بانکدار آنارشیست و دریانورد
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک