رسته‌ها
هولوکاست، دروغ بزرگ یهودیان
امتیاز دهید
5 / 3.1
با 616 رای
امتیاز دهید
5 / 3.1
با 616 رای
۶۳ پرسش و پاسخ درباره هولوکاست

مقدمه:
بسیاری از ما ایرانیان درباره هولوکاست چیزهایی شنیده ایم مثلا شنیده ایم که آلمان نازی (رایش سوم) و رهبرش آدولف هیتلر از یهودیان نفرت داشتند. و یا شنیده ایم که شش میلیون یهودی توسط نازیها به طور سیستماتیک کشته شدند. چنین مسائلی را عمدتا یا رسانه ها بیان می کنند و یا در مطبوعات نوشته می شود، اما به ویژه درباره این رویداد شاید فیلمهایی همچون پیانیست یا لیست شیندلر و یا همانند آن که در واقع فیلم های تبلیغاتی بی شرمانه و مسخره صهیونیست ها هستند، بیشتر بر روی مردم ساده اثر می کنند.
با توجه به اینکه فارسی زبانان نیز به شدت تحت تاثیر این تبلیغات صهیونیستی قرار دارند و در مقابل یک کتاب کوچک و رایگان فارسی در این زمینه وجود ندارد، تصمیم گرفتم مطالبی درباره انکار هولوکاست را به صورت چکیده و کاملا ساده به شکل ۶۳ پرسش و پاسخ گردآوری کنم تا هم میهنان گرامی بتوانند در کمترین زمان و به آسانی، با مسائل اساسی و حقایق مربوط به هولوکاست آشنا شوند. لازم به ذکر است که این ۶۳ پرسش و پاسخ تنها بخشی کوچک از مسائل مربوط به هولوکاست مربوط می شوند. ضمنا، در ضمیمه کتاب، عکسهایی درباره هولوکاست گذاشته شده است که دیدن آنها بسیار لازم است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
55
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
ali_irani
ali_irani
1388/07/22

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی هولوکاست، دروغ بزرگ یهودیان

تعداد دیدگاه‌ها:
768
رهبری معظم از زبان علامه حسن زاده آملی:
رهبر عظیم‌الشأن‌تان را دوست بدارید. عالمی، عادلی،‌ رهبری، مؤمنی، ‌موحدی،‌ سیّاسی، دلداری، رهبری، انسان ربانی، پاک،‌ منزه، که دنیا شکارش نکرده من جایی سراغ ندارم که عرض کنم.

روزي حضرت علی در صفين سخنراني مي کرد . شخصي در حال سخنراني، حضرت را ستود و درود فراوان به ايشان فرستاد . آن گاه امام پس از بيان اين که از پست ترين حالات زمام داران نزد صالحان اين است که گمان برند آنها دوستدار ستايشند، مي فرمايد:من خوش ندارم در خاطر شما بگذرد که من ستايش را دوست دارم و خواهان شنيدن آنم . سپاس خداي را که چنين نبودم .
امام در حکمت 347 مي فرمايد : ستودن بيش از آنچه سزاوار است، نوعي تملق و چاپلوسي محسوب مي گردد و کمتر از آن درماندگی یا حسادت است.» . همچنين حضرت در خطبه 216 نه فقط مردم را از مدح و ستايش رهبران و مديران جامعه باز مي دارد، بلکه آنان را ترغیب میکند انتقاد کنند و آنچه را حق مي بينند آزادانه مطرح سازند و مسائلي که براي اصلاح امور به نظر آنان مي رسد گوشزد سازند تا در حکمراني خطايي رخ ندهد .
بخش هایی از خطبه 216 نهج البلاغه:
هیچ کس ـ هر اندازه مقام و منزلتش در حق بزرگ باشد و فضیلتش در دین سابقه دار ـ برتر از آن نیست که در انجام حقى که خدا بر عهده او گذارده، بى نیاز از کمک دیگران باشد و نیز هیچ کس ـ هر چند مردم او را کوچک بشمارند و با دیده حقارت به او بنگرند ـ کمتر از آن نیست که به دیگران در راه انجام حق کمک کند یا به او در این راه کمک شود.هنگامى که سخن امام به اینجا رسید یکى از یارانش به پا خاست و باگفتارى طولانى که در آن مدح و ثناى فراوانى نسبت به امام بود آن حضرت را ستود و اطاعت کامل خود را در همه حال نسبت به آن حضرت اعلام کرد و امام در پاسخ او فرمود: سزاوار است کسى که جلال خدا در نظرش بزرگ و مقام او در قلبش عظیم است ـ به موجب آن عظمت ـ همه چیز جز خدا در نظرش کوچک جلوه کند، و از همه سزاوارتر نسبت به این امر، کسى است که نعمت خدا بر او بزرگ است و احسان او بر وى فراوان; زیرا هر قدر نعمت خدا بر کسى بیشتر شود حق وى بر او فزونتر مى گردد.
(بدانید!) از بدترین و سخیف ترین حالات زمامداران نزد مردم صالح این است که گمان برده شود آنها دوست دار تفاخرند و کار آنها را بر نوعى برترى جویى حمل کنند، من خوش ندارم که این فکر در ذهن شما جولان کند که مدح و ستایش را دوست دارم و از شنیدن آن لذت مى برم. من بحمدالله چنین نیستم و به فرض که من مدح و ثنا را دوست مى داشتم، آن را به سبب خضوع و تواضع در برابر خداوند سبحان ترک مى کردم. خداوندى که با عظمت و کبریاییش از همه سزاوارتر براى ثنا و ستایش است.
بسیار مى شود که مردم، ستودن افراد را به جهت تلاشهایشان شیرین مى شمرند.مرا با سخنان زیباى خود به جهت اینکه در پیشگاه خداوند و نزد شما به سبب احساس مسئولیت الهى حقوقتان را ادا کرده ام نستایید (چرا که) هنوز در اداى آنها به طور کامل فراغت نیافته ام و واجباتى که بر عهده دارم کاملا به مرحله اجرا در نیامده است.با من آن گونه که با زمامداران ستمگر سخن گفته مى شود، سخن نگویید و آن گونه که مردم خود را در برابر حاکمان تندخو و جبّار حفظ مى کنند محدود نسازید و به طور تصنّعى و منافقانه با من رفتار نکنید. هرگز درباره من گمان مبرید که درباره حقى که به من پیشنهاد مى کنید کوتاهى کنم (یا ناراحت شوم) و هرگز خیال نکنید من در پى بزرگ ساختن خویشتنم، زیرا کسى که شنیدن حق یا پیشنهاد عدالت به او برایش سنگین باشد عمل به آن دو، براى او سخت تر و سنگین تر است، بنابراین از گفتن سخن حقّ یا مشورت عادلانه، خوددارى نکنید، زیرا من خود را بالاتر از آن نمى دانم که اشتباه کنم و از خطا در کارهایم ایمن نیستم مگر اینکه خداوندى که از من قادرتر است مرا از خطا حفظ کند.

:-(:-(:-(:-(
دوست عزیز.خوب است که شما هم خود می گویید من پیغام خصوصی گذاشتم.اگر قصد بنده این بود که آبرویی از شما ضایع شود مثل بعضی دوستان ذیل یکی از کتابهای مورد بحث کامنت میگذاشتم.در ضمن سابقه بحث من و payam52 به کتاب هنر از دیدگاه رهبری برمیگردد که اونجا هم شما تا جائی که یادم می آید توهینی نکرده بودید.حال مثل اینکه شما از دست بنده ناراحت بودید و قصد تلافی داشتید که یک مساله خصوصی را در سایت مطرح کردید

اولا بنده دوست عزیز شما نیستم.
دوما من با شما مساله خصوصی ندارم و بحث ناراحتی قبلی هم در میان نیست. بحث اختلاف عقیده است و محل بحث هم در دیدگاهها و در معرض عموم است نه پروفایل.
سوما مثل اینکه بنده به شما بدهکار هم شدم. پس بگذارید بابت تهمتهایی که به من زدید و همچنان هم بر آن اصرار دارید از شما عذرخواهی کنم!!!!
برای اینکه سایر دوستان هم بدانند جریان از چه قرار است باید بگویم که ایشان اصرار فراوان دارند که بنده و دوست عزیزم (با نام کاربری فسقلی) در واقع یک نفر هستیم!!!:)):)):))
و دائم مشغول پیغام فرستادن هستند تا به من بقبولانند که بابا شما یک نفرید منتها خودت خبر نداری :D
جدیدا هم که جای مامور ارشاد قرار گرفته اند و به کتابهایی که آپلود میکنم ایراد میگیرند.
برای آخرین بار این موضوع را مطرح میکنم که : آقای محترم ! اگر با عقاید و دیدگاههای بنده در مورد کتابی مشکل داری همانجا مطرح کن. لطفا موضوع را به پروفایل نکش. فکر نکنم از این سلیس تر و روشن تر بشود منظور را رساند.
برادر عزیز سوروس 57
اگر پروفایل مرا بخوانید میدانید سن پدربزرگ شمارا دارم، من یه محقق جامعه شناس و تاریخ هستم و بیش از 70-80 سال است که در زمینه جامعه شناسی و تاریخ تحقیق و مطالعه میکنم. من روزی 10 تا 12 ساعت فقط اخبار روزنامه ها، سایتهای اینترنتی و تفسیرهای سیاسی را دنبال میکنم. در مورد نقل قولی که از استاد حسن زاده آملی بیان کردید بگذارید نکات زیر را عنوان کنم:
1- اول اینکه مردان را با حق می سنجند نه حق را با مردان!
2-دوم یک ضرب المثل انگلیسی هست که میگوید Seeing is believing یعنی "دیدن همان باور کردن است" یا بقول ما ایرانیها "دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را"
3-و اما سوم اینکه قبلا" گفته ام وقتی میبینم کسی با مغز دیگران می اندیشد واقعا" متاسف میشوم. من خودم همیشه از اندیشه و مغز دیگران استفاده میکنم اما هرگز با مغز دیگران فکر نمیکنم، آنچه را با چشمانم میبینم باور میکنم نه آنکه را برایم بگویند
من وقتی میبینم که شما با مغز دیگران فکر میکنید واقعا" برایتان متاسف میشوم، اصلا" این تعاریف از خوبی ها، قناعت و صداقتها را ول کنید، بیایید یکی از شکایات را رسیدگی کنید ببینید آن شاکی بدبخت چه میگوید!؟!.
میگویند شخصی را به جرم دزدی به دادگاه برده بودند، دزد به قاضی گفت شما با چه مدرکی مرا متهم میکنید؟ قاضی گفت ما یک شاهد داریم که شما را هنگام دزدی دیده است!! دزد خنده ای کرد و گفت: اگر به شاهد است من برایتان هزاران نفرشاهد را می آورم که اصلا" مرا هنگام دزدی ندیده اند!!
خود قضاوت کنید، به شکایت کسانی چون آقای نوری زاد (از معتمدان آقا) و آقای کرمی (از فرماندهان جنگ 8 ساله) رسیدگی کنید که سرهایشان را در سنگ مستراح فرو کرده اند تا اعتراف به جاسوسی کنند
ول کنید پاچه خواران چه میگویند که تعدادشان بیشمار است، حتی یک مورد ظلم! دوباره میگویم حتی یک مورد ظلم!! برای ابطال عدالت کافیست، و فقدان عدالت به شرک میکشد و غصب مقام
اگر این اتهامات دروغ است، چرا و چرا ایشان حتی یک هیئت برای بررسی موضوع و رفع اتهام تشکیل نمیدهد؟ چرا؟
مردان را به حق میسنجند نه حق را با مردان!
دوست عزيز سوروس الآن امكانش نيست_ فردا توضيح كامل ومستدل عرض ميكنم
قضیه از این قرار است که یکی از کاربران محترم سایت با نام کاربری severus57 که بسیار کم طاقت و زودرنج هستند و خوششان نمیاید کسی به تابوهای ایشان از گل نازک تر بگوید گویا از اینکه بنده در یکی از کامنتهایم به تابوی ایشان انتقاد کردم ناراحت شده و برای اینکه به خیال خود تلافی کند برای من پیغام خصوصی گذاشته که...:

دوست عزیز.خوب است که شما هم خود می گویید من پیغام خصوصی گذاشتم.اگر قصد بنده این بود که آبرویی از شما ضایع شود مثل بعضی دوستان ذیل یکی از کتابهای مورد بحث کامنت میگذاشتم.در ضمن سابقه بحث من و payam52 به کتاب هنر از دیدگاه رهبری برمیگردد که اونجا هم شما تا جائی که یادم می آید توهینی نکرده بودید.حال مثل اینکه شما از دست بنده ناراحت بودید و قصد تلافی داشتید که یک مساله خصوصی را در سایت مطرح کردید.
وقتی که در جواب ایشان در پروفایلشان نوشتم که "کافر همه را به کیش خود پندارد" ایشان با کمال ... دوباره برایم پیغامی گذاشته که...

دوستان به جواب بنده توجه بفرمائید.ایشان بنده را کافر خطاب کردند و بنده چه جواب دادم؟
اگر بنده همین یک پروفایل و حساب کاربری را که هم اکنون با آن مشغول نوشتن هستم ، داشتم ، امیدوارم ایشان آنقدر در خود جرات و شهامت ببیند تا در همین قسمت ، به خاطر تهمتی که به من زده از من حلالیت بطلبد

دوست عزیز.باز هم عرض می کنم.لازم به کشف حجاب نبود.این صرفا یک پیام خصوصی بود که دلایلش رو هم به پروفایلتان فرستادم.البته شما مجبور نبودید به ادعای بنده جواب بدهید اما این که اینگونه قضیه را مطرح کردید... به نظر می رسد مترصد فرصتی بودید که زخم های کهنه را بشکافید.
اگر شما دوستانه جواب بنده رو می دادید.همانگونه که بنده همین طور رفتار کردم من هم بابت سوءتفاهم پیش آمده عذرخواهی میکردم.
sagaro ی عزیز.
غصب؟
خوشبختانه هم فیلم های اون زمان هست و هم اسنادش.در ضمن شما تعداد نامه هایی که برای رهبر فرستاده می شود و تعدادی از آنها که پاسخ داده می شود را دارید؟جوری صحبت می کنید که انگار شما رئیس دفتر رهبری هستین.
کسی که خوابه میشه بیدارش کرد اما آنکه خودشو به خواب زده هیهات...

این آیه را مکرر میکنید و طعنه آمیز صحبت میکنید.رسم دوستی نیست.باید بیابیم مصداق آنکه خواب است.
برادر من این همه قصه حسین کرد نوشتی که به شعور من توهین کنی ؟ شما بنده را چطور ادمی فرض کرده ای . یک هرهری که هر چه خواند بی تحقیق قبول کند ؟

من سیره رهبری را شرح دادم.باز هم سیره رهبری را بیان میکنم.شاید بر قلوب انسانهای بیدار تاثیری داشته باشد.
رهبری معظم از زبان علامه حسن زاده آملی(در خصوص آشنایی با شخصیت علمی علامه به توضیحات کتاب--قرآن هرگز تحریف نشده است--مراجعه کنید)
رهبر عظیم‌الشأن‌تان را دوست بدارید. عالمی، عادلی،‌ رهبری، مؤمنی، ‌موحدی،‌ سیّاسی، دلداری، رهبری، انسان ربانی، پاک،‌ منزه، که دنیا شکارش نکرده من جایی سراغ ندارم که عرض کنم.
در جایی دیگر از خاطرات علامه می خوانیم:
علامه عظيم‌الشأن حضرت آيت‌الله حسن‌زاده آملي، جلوي حضرت آقا (مقام معظم رهبري )دو زانو نشسته و ايشان را مولا خطاب مي‌كنند. حضرت آقا ناراحت شده و به علامه مي‌فرمايند اين كار را نكنيد. علامه حسن‌زاده مي‌فرمايند: اگر يك مكروه از شما سراغ داشتم اين كار را نمي‌كردم.
ايشان در جاي ديگر فرموده‌اند: گوش‌تان به دهان رهبر باشد. چون ايشان گوششان به دهان حجت‌بن‌الحسن(عج) است. اين جملات وقتي بيشتر معنا پيدا مي‌كند كه بدانيم صاحب تفسير الميزان، علامه عارف آيت‌الله طباطبايي درباره شاگردش علامه حسن‌زاده فرموده‌اند: حسن‌زاده را كسي نشناخت جز امام زمان(عج). راهي كه حسن‌زاده در پيش دارد، خاك آن توتياي چشم طباطبايي.
دوست عزیز.علی منصوری.من جز ادعاهای قدیمی حرف منطقی که لازم به جواب منطقی داشته باشم ندیدم.فقط یک سری ادعا مطرح فرمودید بدون اینکه اثبات کرده باشید.
اوه، که چقدر من گوساله ام!
تازه فهمیدم چرا ... در خانه اجاره ای می نشیند و حقوق از بیت المال نمیگیرد!!
چون همه سوال میکنند چون مقامات حکومتی از بیت المال و جیب مردم حقوق میگیرند پس باید پاسخگوی ملت و مردم باشند، ایشان حقوق نمیگیرند تا هرکاری که کردند پاسخگوی ملت نباشند!!
آخ که ایشان چقدر زرنگ و باهوشند، الحق و والانصاف برای همین است که نه با کسی مصاحبه میکند و نه کسی حق سوال از ایشان را دارد!
اوه، که چقدر من گوساله ام!
برادر سوروس 57:
آیا میدانید یکی از شرایط امام جماعت شدن داشتن "عدالت" است؟ از امام جماعت که پایین ترین مقام مذهبی است بگیرید تا امام امت شدن، و آیا میدانید "دروغ" باطل کننده "عدالت" است. و اگر عدالت شرط شایستگی مقامی باشد و انسان از عدالت ساقط شود، بطور خود بخود و اتوماتیک اشغال آن مقام "غصب" خواهد بود.
بگذارید فرض کنیم داستان خواستگاری شما کاملا 100 درصد درست و حقیقی است و شما ما را گوسفند و گوساله فرض نمیکنید، فقط یک قسمت آنرا با شما مرور میکنم:
آقا فرمودند:نه! شما، دکتر و استاد دانشگاهيد و خانمتان هم همين طور. وضع زندگی شما مناسب است،اما زندگی من اينطور نيست. اگر بخواهم تمام زندگی ام را بار کنم، غير از کتاب هايم يک وانت بارمی شود.اينجا هم دو اتاق اندرون و يک اتاق بيرونی است که آقايان و مسئولين در آنجا با من ديدار می کنند. من پول ندارم خانه بخرم. خانه ای اجاره کرده ايم که ...

و چند خط پایینتر ادامه داستان میفرمایند:
آقا در زمان قبل از رئيس جمهوريشان، در جنوب تهران خانه ای
داشتند که آن را اجاره داده اند و خرج زندگی شان را از آن در می آورد؛
ايشان حقوق .... نمی گيرند و از وجوهات هم استفاده نمی کنند.

چون ایشان میگویند خانه ای ندارند و مستاجر میباشند، و حقوقی هم نمیگیرند!! بدیهی است که شنونده عاقل سوال میکند خب حالا که نه حقوق میگیرند و نه خانه ای دارند پس اجاره خانه و مخارج ایشان را چه کسی میدهد!! برای سرهم بندی این سوال مجبورند بگویند که خانه ای دارند که از اجاره آن خرج خود را در میاورند!!
برادر سوروس 57 طبق استدلال کاملا" درست شما، چطور ایشان خانه ای ندارند و مستاجر هستند، در عین حال 4 خط پایین تر خانه دار میشوند!!؟؟ فراموش نکنید شرط عدالت، راستگویی است
بگذریم، خیالی نیست، من قبلا" از همه مشرکین و ظالمین به خدا پناه برده ام، مطمئنم خداوند بهترین انتقام گیرنده مظلومین است، اما حیف که صبر خدا بیش از صبر مظلوم است، حیف!
برادران عزیز ایندفعه را الحق و الانصاف که سوروس 57 راست میگویند، من هم این داستان خواستگاری رو قبلا" با تمام جزئیات در کتابهای "اصول کافی شیخ کلینی" (قرن چهارم هجری) و "حلیه المتقین علامه مجلسی" (قرن یازدهم هجری) خوانده ام و کاملا" تایید میکنم. هر کسی که شک کند که ... غیر از یک خانه اجاره ای (که اخیرا" شنیده ام مالک خانه بعلت بدهی های عقب مانده حکم تخلیه نیز گرفته است) چیز دیگری دارد انشالله کر و کور و لال شود! آمین
و اما برادر عزیز سوروس 57:
من با شنیدن داستان خواستگاری تازه دارم کم کم متوجه میشوم چرا امام جمعه کاملا" محترم مشهد مردم کاملا" ناسپاس! مارا گوسفند! و گوساله! خطاب میکنند.
من حیران مانده ام که این همه بزرگواری و متانت چطور ممکن است در یکنفر جمع شود؟ آخه قناعت هم حد و اندازه ای دارد! اصلا" چرا ایشان یک شماره حساب اعلام نمیکند تا مردم کاملا" ناسپاس! ما لااقل پول اجاره ایشان را بپردازند تا مالک گستاخ جرئت گرفتن حکم تخلیه خانه را نداشته باشد،
من که رفتم قلک خود را از همین الان برای کمک به ایشان بشکنم!
سوروس جان قصد پاسخ نداشتم اما چون به نام خطابم کردی عرض میکنم که بنده هر گاه از خواندن اخبار جدی سایر سایتها خسته میشوم گاهی هم برای رفع خستگی سری به "رجانیوز"و "فارس"و "فرارو"و "تابناک"میزنم . همانظور که در اوان نوجوانی هر وقت از مظالعه جدی کسل میشدم سری هم به کیهان بچه ها میزدم! در پروفایلم که نوشته ام خوره اینترنت دارم .
برادر من این همه قصه حسین کرد نوشتی که به شعور من توهین کنی ؟ شما بنده را چطور ادمی فرض کرده ای . یک هرهری که هر چه خواند بی تحقیق قبول کند ؟ ایوالله خیلی بامعرفتی
بعضی از دوستان ظاهرا خودشونو به خواب زدن و خب معلومه تا نخواهند از بیداری خبری نیست . برادر من این همه نامه تظلم و شکایت از زندانها که نوشته شده یعنی حداقل یکیش به دست این آقا نرسیده تا رفع ظلم کنه . اسلام پیشکش فعلا یک مقدار تظاهر به عدالت بکنه لااقل . توهین کدومه ؟ منو پیام که یادمونه قضایای سال 68 و تغییر قانون اساسی و... "غصب" که شاخ و دم نداره . هر کس و هر چیزی را در هاله ای از تقدس پیچیده اید و تابو کرده اید . والله که آیات 18 تا 26 سوره نازعات در شان ایشان صدق میکند . متاسفم به هر طناب پوسیده ای چنگ می اندازید تا این غریق از پیش مرده را نجات دهید .
علی منصوری شما هم خودت را به زحمت نینداز . درست مثل قضیه فیثاغورث این موارد هم مدتهاست اثبات شده . کسی که خوابه میشه بیدارش کرد اما آنکه خودشو به خواب زده هیهات ...
هولوکاست، دروغ بزرگ یهودیان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک