رسته‌ها
هولوکاست، دروغ بزرگ یهودیان
امتیاز دهید
5 / 3.1
با 616 رای
امتیاز دهید
5 / 3.1
با 616 رای
۶۳ پرسش و پاسخ درباره هولوکاست

مقدمه:
بسیاری از ما ایرانیان درباره هولوکاست چیزهایی شنیده ایم مثلا شنیده ایم که آلمان نازی (رایش سوم) و رهبرش آدولف هیتلر از یهودیان نفرت داشتند. و یا شنیده ایم که شش میلیون یهودی توسط نازیها به طور سیستماتیک کشته شدند. چنین مسائلی را عمدتا یا رسانه ها بیان می کنند و یا در مطبوعات نوشته می شود، اما به ویژه درباره این رویداد شاید فیلمهایی همچون پیانیست یا لیست شیندلر و یا همانند آن که در واقع فیلم های تبلیغاتی بی شرمانه و مسخره صهیونیست ها هستند، بیشتر بر روی مردم ساده اثر می کنند.
با توجه به اینکه فارسی زبانان نیز به شدت تحت تاثیر این تبلیغات صهیونیستی قرار دارند و در مقابل یک کتاب کوچک و رایگان فارسی در این زمینه وجود ندارد، تصمیم گرفتم مطالبی درباره انکار هولوکاست را به صورت چکیده و کاملا ساده به شکل ۶۳ پرسش و پاسخ گردآوری کنم تا هم میهنان گرامی بتوانند در کمترین زمان و به آسانی، با مسائل اساسی و حقایق مربوط به هولوکاست آشنا شوند. لازم به ذکر است که این ۶۳ پرسش و پاسخ تنها بخشی کوچک از مسائل مربوط به هولوکاست مربوط می شوند. ضمنا، در ضمیمه کتاب، عکسهایی درباره هولوکاست گذاشته شده است که دیدن آنها بسیار لازم است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
55
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
ali_irani
ali_irani
1388/07/22
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی هولوکاست، دروغ بزرگ یهودیان

تعداد دیدگاه‌ها:
768

می فرمایند استدلالی در رد سخنانشان در خصوص ناسخ و منسوخ دریافت نکردند. به این خاطر که استدلالی مطرح نکردند که استدلالی دریافت کنند. نظر فولادوند را بیان کردند. در آیات منسوخ باید اشاره شود که حکم؛ موقتی است. به عنوان نمونه در آیه ۱۵ نساء:
وَاللَّاتِی یَأْتِینَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِکُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَیْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْکُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ حَتَّى یَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ یَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِیلًا
و از زنان شما کسانى که مرتکب زنا مى ‏شوند چهار تن از میان خود بر آنان گواه گیرید پس اگر شهادت دادند آنان را در خانه ‏ها نگاه دارید تا مرگشان فرا رسد یا خدا راهى براى آنان قرار دهد
این اصطلاح که "یا خدا راهی برای آنان قرار دهد" به معنای این است که آیه نسخ خواهد شد و با آیه ۲ سوره نور این اتفاق افتاد. از کجای "ما علی الرسول الا البلاغ المبین" می فهمیم که حکم موقتی ست؟ از هیچ جا. به همین جا هم ختم نمی شود. چون این موضوع که رسالت پیامبر ابلاغ وحی است یکبار و دو بار و سه بار بکار نرفته بلکه ۱۱ بار بکار رفته است. اطیعوا الرسول با آن برداشت شیعه و سنی یک کدام را نسخ کند؛ دو تا نسخ کند؛ سه تا را نسخ کند؛ ۱۱ آیه را نسخ می کند؟
تازه حرف از ساندیس بود؛ الان حرف از کوباندن باتوم شد. دیگر تعجبی ندارد که اصطلاحات مهمل چاله میدانی که زیر گذر مهدی موش و چال خرکشی می توان شنید را در کتابناک رویت کنم.
در هر حال من منظور دیگری داشتم و حرفی از خوردن الکل نزدم.
یک توهین جنسیتی بسیار زشتی هم بیان فرموده که از این جماعت کافر چیز دیگری انتظار نمی رفت. می گوید "همانند زنان کولی با شلوغ کردن راهی به جایی نمی بری". در جای دیگر فرموده: "به جای استدلال مانند زنان کولی وراجی کنی"......به فرض هم که نگاه طبقاتی اش را ندیده بگیریم؛ چرا نگفت همانند کولی ها و به جایش گفت همانند زنان کولی؟ به این خاطر که در جمجمه ی این جماعت همچون عصر دقیانوس نگاه جنسیتی فاسد وجود دارد. در دیدگاه ایشان زنان جنس دوم بوده و کولی ها هم دسته جاتی هستند که زنانشان اهل شلوغ بازی بوده و "وراجی" می کنند. من حقیقتا شرم دارم این جملات ایشان را می خوانم. در قرن ۲۱ این افکار پوسیده چه جایگاهی دارد؟ استاد یکی دو هزار سالی دیرتر زاده شده اند. این نگاه طبقاتی و جنسیتی ابلهانه ۱۴۰۰ سال پس از نزول قرآن و در قرن ۲۱ اگر هم پذیرفتنی باشد؛ بیان شدن آن از زبان اعضای کتابناک دیگر نوبر است. خوب می شد اگر یک فیلتری برای عضویت و اظهار نظر در این تارنگار در نظر گرفته می شد تا عقاید متعفن برخی کافران عقب مانده منجر به تهوع مزاج و توهین به نیمی از جامعه نمی شد.
حالا که تشت رسوایی اش از بام افتاد و حرف مرا تایید نمود؛ تقصیر را گردن من بیچاره و حیران و ویلان انداخت که: "از بس که به جای استدلال مانند زنان کولی وراجی کنی، اشتباه کردم و زنان را گفتم".... این ها را ماستمالی قرن بیست و یکمی می گویند.
ایشان از واژه "مِن" این اندازه می داند که به معنی "از" است. ولی این که "مِن بعضیه" چیست را چون در مدرسه نیاموخته؛ چیزی نمی داند. خدمت سیبویه دوران عرض می شود که "من الرجال" یعنی برخی از مردان. و در نهایت این استاد زبان عربی چه می کند؟ از این و آن ترجمه قرار می دهد. عجیب است که با این همه فضل و کمالات و آگاهی به زبان عربی؛ خود از عهده ی کار بر نمی آید. استدلالش هم شیرین است. بر سر آیه بلوغ می فرمود که بلغوا به معنای مرد شدن است چون مرحوم طباطبایی گفته. الان می گوید مستضعف شامل زنان و کودکان هم می شود چون فلانی و فلانی گفته اند. یعنی خودش نمی تواند بفهمد. هرچند با این مسئله مخالفتی نیست. البته که زنان و کودکان در این آیه مستضعف هستند. "من بعضیه" ولی فقط برای مردان است. فارابی زمان حتی ترجمه هایی که خودش قرار می دهد را نگاه نمی کند. فقط یاد گرفته مثل طوطی حرف بی مبنا بزند. مایلم از حضرتشان بپرسم از کجای این ترجمه آیت الله موسوی همدانی که قرار داده اند؛ برداشت کرده اند که "هیچ کس" مستضعف را ویژه مرد ندانسته؟ من هر چه بالا و پایین می کنم چیزی نمی بینم.
مسئله دارد برایم جذابیت پیدا می کند
کسی از عزیزان به زبان مریخی آشنایی دارد این جملات را برایم ترجمه نماید: "آن بخش آغازین از آیه 43 نساء "اى کسانى که ایمان آورده‌اید، در حال مستى به نماز نزدیک نشوید تا زمانى که بدانید چه مى‌گویید ..." همانند این آیه 6 مائده که وضوء را توضیح داده است می‌باشد"
آیه ای که می گوید در حال مستی به نماز نزدیک نشوید در چشم مولانای زمان؛ همانند آیه ی وضوء است. سخنان گهربار حضرت استاد بیش از پیش سند خبط دماغ ایشان را نشان می دهد. دو جمله ی بی ربط و بی ارتباط؛ از نظر دانشمند فرهیخته همانند هستند!
مفسر بین المللی قرآن کریم بطور فوق العاده ای در حال سیاه کردن صفحات است بدون اینکه جملاتش سر و تهی داشته باشد. آخر آیه منع نماز در حال مستی همچون آیه ی وضو؟؟؟ گویا استاد فاز معنویت را زیاد بالا برده اند دیگر شطحیات تفت می دهند.
استدلال استاد را خداوکیلی! در قرآن به پیامبر می گوید بال های رحمت را بر پدر و مادر بگستران؛ استاد می فرمایند "در آنجا خداوند به پیامبر که بنده نمونه‌اش هست گوید که دیگر بندگانش هم یاد بگیرند". به پیامبری که در خردسالی پدر و مادر را از دست داده چه می گوید؟ نمی توانست مستقیم به خلق الله بگوید؛ آنگاه به کسی که نه پدری دارد و نه مادری می "گوید که دیگر بندگانش هم یاد بگیرند"؟؟؟ ایشان یا زیادی قاق است یا ما را همچون خودش فرض فرموده. نه جانا؛ تو نمی دانی! یعنی خودش متوجه نیست و وقتی استدلال سست او در این جور جاها کار نمی کند؛ لزومی نمی بیند عقلش را بکار بیندازد و به این توجه کند که از بیخ استدلالش مورد دارد و باید اصلاحش کند؟
انسان محترم گویا مذبوحانه تلاش می کند از این شاخه به آن شاخه بپرد و مسئله جهاد با کافران را مطرح کند غافل از اینکه این تو بمیری از آن تو بمیری ها نیست.
مشاهده کمال عقلی ایشان هم خالی از لطف نیست. می فرماید وقتی قرآن می گوید که اگر با اولی الامر به نزاعی برخورد کرده اید به خدا و رسول ارجاع دهید؛ با عنایت به اینکه ارجاع به خدا همان ارجاع به قرآن است؛ ارجاع به رسول هم باید ارجاع به سنت باشد. یعنی چه؟ یعنی این اندازه نمی فهمد که پیامبری که زنده بود؛ وقتی این آیه نازل شد؛ مسلمین چرا باید از این آیه برداشت سنت پیامبر نمایند نه خود پیامبر؟ و وقتی که پیامبر وفات نمود؛ چرا باید برداشتی غیر از برداشت اولیه از آن نمود؟ روح ابن قیم جوزیه را زنده نمود.
نه دست نگه دارید. این پایان ماجرا نیست. استاد گلواژه دیگری نیز صادر فرمودند. در رد عرایض من فرمودند:"کتاب در ریشه به معنای نوشته است". من چه گفته بودم؟ "تصور کرده که در قرآن؛ کتاب؛ یعنی همین مجلدات روزمره خودمان". چرا این جمله بی معنا را گفت؟ چون در گل گیر کرده است. یعنی درک ایشان این است که وقتی قرآن می گوید "کتب علیکم الصیام-روزه بر شما نوشته شده است" منظورش این است که در یک جایی روی کاغذ نوشته شده "صیام"!
برای شما چه سودی دارد که در راه خدا و در راه مردان و زنان و کودکانی که ناتوان شمرده شده و مورد ستم کفرپیشگان قرار گرفته اند نمی جنگید ؟ همانان که می گویند : پروردگارا ، ما را از این شهری که مردمش ستمگرند بیرون بر ، و از جانب خودت برای ما سرپرستی بگمار ، و از نزد خویش برای ما یاوری مقرر دار . (صفوی بر اساس المیزان)
چرا در راه خدا نمی جنگید به خاطر مردان و زنان و کودکان ناتوانی که می گویند ای پروردگار ما ، ما را از این قریه ستمکاران بیرون آر و از جانب خود یار و مددکاری قرار ده (آیتی)
هیچ کس مستضعف را تنها ویژه مرد ندانسته است مستضعف کودک و زن و مرد هستند. هیچ کس عربی نمی داند تنها ایشان عربی می داند :)) شما که به متودی نو از ترجمه قرآن رسیده اید، لطف فرمایید ترجمه خودتان را معرفی کنید ما بخوانیم. از بس که به جای استدلال مانند زنان کولی وراجی کنی، اشتباه کردم و زنان را گفتم. اگر می خواست تنها مردان مستضعف بداند به ریخت "الرجال المستضعفین" می آورد، در این مقوله حق با توست من اشتباه کردم. امید است با مطالعه هر چه بیشتر سواد خود را بیافزاید. ;-)
[quote='Khwanirath']و ساندیس خوری؟ قاعدتا از نجاست خوری بهتر است.[/quote]
الکل خوری از باتوم کوباندن بر سر مردم مستضعف بله خیلی بهتر است. (?) همانا ساندیسخور برازنده ات هست.
[quote='Khwanirath']ایشان بهتر است بروند همان فولادوندشان را بخوانند. لقمه ی گنده تر از دهان برداشتن و ناآگاهانه تفسیر کردن قرآن دیگر چه کاریست؟ یک مفسری خبر از فردی می داد که می گفت بازنشسته شده ام و می خواهم تفسیر قرآن بنویسم. ما هیچوقت از این جربزه ها نداشتیم در مسائلی که اطلاعی نداریم اظهار فضل کنیم. این عطش بی حد و حصر جماعت بی اطلاع از عربی برای تفسیر قرآن دیگر شاهکار است. تو گویی شطحیات است که هر ننه قمری آن را تفت بدهد. ناسخ بوده؛ منسوخ شده!! بعد هم لفظ حکیمانه می فرماید برو ناسخ و منسوخ یاد بگیر!! چشم قرآن پژوه با عظمت! یکی ایشان را کم داشتیم که قرآن یادمان بدهد. ناسخ و منسوخ در قرآن؛ چای نبات نیست که هر جا عقلمان نرسید تجویز کنیم. یکی از این داعشی ها را به خاطر دارم که پس از خرده گیری من به آتش زدن خلبان اردنی و اعتراص به تناقض این رفتار با آیه ۴ سوره شریفه محمد (ص) به من می گفت که آیه با فلان حدیث نسخ شده است. چه حرف ها![/quote]
همانند زنان کولی با شلوغ کردن راهی به جایی نمی بری یا با خاطره گفتن، بنده استدلالی در رد سخنم نگرفتم. مانند زنان تنها وراجی کرده است :)) تو خیلی می دانی که حتی نمی دانی در عربی من به معنای از است. در فولادوند و انصاریان و قمشه ای همه آن مستضعف را برای هر سه آورده اند:
شما را چه شده که در راه خدا و [رهایی] مردان و زنان و کودکان مستضعف [ی که ستمکاران هر گونه راه چاره را بر آنان بسته اند] نمی جنگید؟ آن مستضعفانی که همواره می گویند: پروردگارا! ما را از این شهری که اهلش ستمکارند، بیرون ببر و از سوی خود، سرپرستی برای ما بگمار و از جانب خود برای ما یاوری قرار ده. (انصاریان)
و چرا شما در راه خدا [و در راه نجات‌] مردان و زنان و کودکان مستضعف نمى‌جنگید؟ همانان که مى‌گویند: «پروردگارا، ما را از این شهرى که مردمش ستم‌پیشه‌اند بیرون ببر، و از جانب خود براى ما سرپرستى قرار ده، و از نزد خویش یاورى براى ما تعیین فرما.» (فولادوند)
چرا در راه خدا و به خاطر مردان و زنان و کودکان ناتوانى که مى‌گویند: اى پروردگار ما، ما را از این قریه ستمکاران بیرون آر و از جانب خود یار و مددکارى قرار ده، نمى‌جنگید؟ (آیتی)
چرا در راه خدا جهاد نمی‌کنید و در راه (آزادی) جمعی ناتوان از مرد و زن و کودک که (در مکه اسیر ظلم کفارند و) دائم می‌گویند: بار خدایا، ما را از این شهری که مردمش ستمکارند بیرون آر و از جانب خود برای ما (بیچارگان) نگهدار و یاوری فرست. (الهی قمشه ای)
چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و کودکانی که (به دست ستمگران) تضعیف شده‌اند، پیکار نمی‌کنید؟! همان افراد (ستمدیده‌ای) که می‌گویند: «پروردگارا! ما را از این شهر (مکه)، که اهلش ستمگرند، بیرون ببر! و از طرف خود، برای ما سرپرستی قرار ده! و از جانب خود، یار و یاوری برای ما تعیین فرما! (مکارم شیراز)و شما را چه شده که در راه خدا و ( نجات ) مستضعفان ( ناتوان داشته شدگان ) از مردان و زنان و کودکان ( از مسلمین مکه که در سلطه مشرکین آن روز بودند و هر مستضعفی که در سلطه مستکبران هر عصر می باشد ) نمی جنگید ، آنان که همواره می گویند: (مشکینی)
چرا در راه خدا و نجات بیچارگان از مردان و زنان و کودکان پیکار نمی کنند؟ بیچارگانی که می گویند بار الها ما را از این سرزمین که مردمش همه ستمگرند بیرون کن ، و نجات بده ، و از ناحیه خود سرپرستی بر ایمان بفرست ، و یا از جانب خود یار و مدد کاری برایمان روانه کن . ( آیت‌الله موسوی همدانی (ترجمه‌المیزان))
آن بخش آغازین از آیه 43 نساء "اى کسانى که ایمان آورده‌اید، در حال مستى به نماز نزدیک نشوید تا زمانى که بدانید چه مى‌گویید ..." همانند این آیه 6 مائده که وضوء را توضیح داده است می‌باشد:
«اى کسانى که ایمان آورده‌اید، چون به [عزم‌] نماز برخیزید، صورت و دستهایتان را تا آرنج بشویید؛ و سر و پاهاى خودتان را تا برآمدگى پیشین [هر دو پا] مسح کنید؛ و اگر جنب‌اید خود را پاک کنید [=غسل نمایید]؛ و اگر بیمار یا در سفر بودید، یا یکى از شما از قضاى حاجت آمد، یا با زنان نزدیکى کرده‌اید و آبى نیافتید؛ پس با خاک پاک تیمّم کنید، و از آن به صورت و دستهایتان بکشید. خدا نمى‌خواهد بر شما تنگ بگیرد، لیکن مى‌خواهد شما را پاک، و نعمتش را بر شما تمام گرداند، باشد که سپاس [او] بدارید.»
خضرت طباطبایی نکند قرآن دیگری دارد؟ کدام بی‌مغزی در آن آیه نساء می‌بیند که سخن از حمد و سوره یا رکوع یا سجود کرده باشد؟ یا نکند نابینا هست‌و چشمش کار نکند؟ ایشان اکنون گوید: "بالاخره اگر کسی زبان عربی نداند نمی‌ داند در نماز چه می‌ گوید." اینجا نماز را به زبان تازی دانسته است، زیرا کسی تازی نداند، نمی داند در نماز چه گوید. با این روی در دیدگاه پیشش برآن بود هر کس به هر زبانی نماز بخواند درست است:
[quote='Khwanirath']گویا تصور کرده اند همه ی مسلمان ها بایستی به یک شکل و به یک زبان نماز بخوانند. البته که چنین نیست. آن فرد مسلمان پرتغالی زبان یا اسپانیولی زبان که زبان عربی بلد نیست، چرا باید چیزی بگوید که نمی فهمد؟ اما چرا باید نماز را به زبانی خواند که آن را می فهمیم؟ بدلیل آیه 43 نساء:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُکَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ
ای کسانی که ایمان آورده اید، به نماز نزدیک نشوید در حالی که مست هستید تا زمانی که بدانید چه می گویید.
مطابق این آیه، چرا نباید در حال مستی نماز خواند؟ چون فرد نمی داند چه می گوید. حال اگر کسی مست نباشد ولی بدلیل تفاوت زبانی نداند چه می گوید، به این نماز باید نزدیک شود؟ البته که نه! پس باید به زبانی نماز بخواند که آن را می فهمد. حال وقتی زبان نماز را می توان تغییر داد، چرا فرم آن را نتوان تغییر داد؟ کجا خداوند فرموده که همه به یک شکل و یک زبان نماز بخوانند؟[/quote]
علامه دهر حتی نمی داند خودش چه گوید :))
در آنجا خداوند به پیامبر که بنده نمونه‌اش هست گوید که دیگر بندگانش هم یاد بگیرند، با این روی تنها یک قرآن داریم و بی‌شمار بنده پس شما دچار مغالطه قیاس مع الفارق شدیدو در همانندی‌تان همسانی پارامترها را رعایت نکردید. شقایق به گوزن چه؟ اگر این گونه باشد چون در قرآن گفته شده است سر کافران را بزنید، بایست همه خداناباوران یا نئوپگان‌های (Neopagan) امروزین را هم بکشیم، اینجا هم تخصیص نیست :D (همانگونه که امروزه در کشورهای اسلامی کنند) این بیچاره حتی سخن گفتن خودش را هم نداند. این مسلمانها اینگونه هستند جایی را به سود خودشان باشد تخصیص ندانند جایی به زیانشان باشد، شان نزول برایش قائل شوند. تفسیر رای نکن حضرت جاهل الدوله. ای نادان در آنجا گفته شده بود مشکل خود را نزد خدا ببرید، فردید من این است مگر توان از خدا پرسیدو همانجا به گونه صوتی پاسخش آید، مگر نه آنکه شما مسلمانان گویید قرآن سخن خداوند است؟ ای بی سواد همان زمان پیامبر هم قرآن را می نوشتند و به نویسندگانش هم کاتب وحی می گفتند، کتاب در ریشه به معنای نوشته است، باز هم آشکار شد که عربی ات صفر است تو گویا آنگونه اندیشیده ای لوح محفوظ را در آن آیه گوید؟
ای بابا دلتون خوشه . از کسی که عین متن کتاب آسمانی خودش رو قبول نداره و اونو به تفسیر و حدیث میسپاره چه انتظاری داری.
برادر من تعطیله !!!
«عین متن کتاب آسمانی» را که می پذیریم، اما کج فهمی برخی ها را نسبت به آن نه. مشخص هم نکردی که جناب Khwanirath در کجا «به تفسیر و حدیث» سپارده است.
شما سلامت نفس رشک برانگیزی دارید جناب mt1397، واقعاً گمان کردید که ایشان نظرات ذیل این کتاب را خوانده و بعد نتیجه گرفته که بنده به حدیث استناد کرده ام؟ با اینکه سه، چهار نظر متقدم را اگر مطالعه می کرد، متوجه می شد که اکیداً از آن پرهیز کرده و قرآن را کافی دانسته ام؟ مشکل ایشان و امثالهم بیش از اینکه با سخن باشد، با سخنگوست. از حدود سال 88 بیش و کم در کتابناک آمد و شد داشته ام. در غالب موارد مومنین از پاسخگویی به هر نظری اکراه دارند و دون شان خود می پندارند. آنهایی که اکثرشان امروز در کتابناک نیستند و در جای جای صفحات این تارنگار، رد پایی از فهم جانانه شان از اسلام و قرآن را مشاهده می کنیم. من هم تا مدت مدیدی چنین تصور می کردم که امروز معتقدم رویکردی خطا بوده است. امثال این آقا وقتی در نقد به قرآن در بمانند، متلکی در هوا می پرانند و محو می شوند. درک و تحلیلشان از قرآن سطحی است و خشم شان از دریافت پاسخ درست و درمان را اینگونه خالی می کنند. با این وجود نصف حرف ایشان بیراه هم نیست. بنده نه تنها معتقدم که همه سوره های قرآن را باید با تفسیر خواند، نه تنها معتقدم همه آیات قرآن را باید با تفسیر خواند، بلکه می انگارم که یک "واو" قرآن را هم نباید بدون تفسیر خواند (مثل بحث واو عطف یا استیناف در آیه 7 آل عمران که می تواند با خوانش نادرست، به ایجاد فرقه های متعدد ختم گردد که امروز هم شده است) (جناب Aristoteles کجاست که ما را به خوانش سلفی از قرآن متهم می نمود). جالب اینجاست که عده ای از مسلمانان که به تفسیر معتقد نیستند، جمعیتی بسیار بسیار بسیار قشری از سلفی ها هستند (که البته اکثر سلفی ها هم معتقد به تفسیرند). این برادر انیمیشن ساز در فهم قرآن تنه به تنه آن جماعت زده و به تفسیر قرآن معتقد نیست. دیوان حافظ و مولانا شرح و تفسیر می خواهد، قرآن کریم نمی خواهد؟ زهی عقل و زهی عاقل!
[quote='ettttttt']
من یکی از کسانی هستم که واقعا عاشق یادگیری زبان‌های باستانی ایران هستم و به‌دلایلی از این موهبت محروم هستم و اطلاعات زبانی شما، در حد فهم من، قابل ستایش است.
[/quote]
درود.
از کسی که هنوز چمار واژه سانسکریتی باستانی ستمبه (ستبه) را نمی داند، و باز نمی داند که با واژه پارسی باستان ستَ بَوَ دوم شخص مفرد در وجه امری به چمار شورش کن، راهزنی کن، از ریشه ستَبْ به چمار شورش کردن، راهزنی کردن، دزدی کردن، با یک مفهوم به هم می رسند، نباید چشمداشت یادگیری داشت.
بزرگواری برایشات پرسش شد و آمدن در پیام خصوصی جویای راستی و درستی این شدن، وگرنه بنده سعادت این را ندارم که پیام های گرانمایه و بسیار آموزنده ی ایشان را بخوانم. Keresa اوستایی را نیز با कृश سانسکریتی سنجیدن! لابد باید کِرِسانی را به «آن که پیشه اش لاغری! است» برگردان بدهیم، و دیگر معانی و قرینه های اوستایی را نادیده بگیریم.
پیشنهاد می کنم اگر به زبان های باستانی دلبسته هستید، بهتر است در کلاس های آموزشی مربوطه شرکت کنید.
رستگار باشید.
ایشان بهتر است بروند همان فولادوندشان را بخوانند. لقمه ی گنده تر از دهان برداشتن و ناآگاهانه تفسیر کردن قرآن دیگر چه کاریست؟ یک مفسری خبر از فردی می داد که می گفت بازنشسته شده ام و
می خواهم تفسیر قرآن بنویسم. ما هیچوقت از این جربزه ها نداشتیم در مسائلی که اطلاعی نداریم اظهار فضل کنیم. این عطش بی حد و حصر جماعت بی اطلاع از عربی برای تفسیر قرآن دیگر شاهکار است. تو گویی شطحیات است که هر ننه قمری آن را تفت بدهد. ناسخ بوده؛ منسوخ شده!! بعد هم لفظ حکیمانه می فرماید برو ناسخ و منسوخ یاد بگیر!! چشم قرآن پژوه با عظمت! یکی ایشان را کم داشتیم که قرآن یادمان بدهد. ناسخ و منسوخ در قرآن؛ چای نبات نیست که هر جا عقلمان نرسید تجویز کنیم. یکی از این داعشی ها را به خاطر دارم که پس از خرده گیری من به آتش زدن خلبان اردنی و اعتراص به تناقض این رفتار با آیه ۴ سوره شریفه محمد (ص) به من می گفت که آیه با فلان حدیث نسخ شده است. چه حرف ها!
تازه معلوم شد این ورجه رفتن ها و بالا پایین پریدن ها چه معنایی دارد. دانشمند فرزانه تلاش دارد بگوید قرآن تناقض دارد. برایم سوال بود که این بی سواد در علوم قرآنی؛ چگونه بدیهیات اولیه اسلام و قرآن را نمی داند. نگویید که تلاش مذبوحانه می کند تا حرف خام مغز پخته خود را به کرسی بنشاند. همچون غریقی ست که به هر دستاویزی متوسل می گردد تا بتواند حرفی ابلهانه در خصوص تناقض در قرآن را ثابت کند. بحمدلله تشت رسوایی اش از بام افتاد. بنده خدا نه قرآن می داند؛ نه عربی می داند؛ نه آیه را می داند؛ نه فن تفسیر می داند؛ نه ناآگاهی خود را می داند؛ برای ما ترهات هم می بافد که فلان آیه با بیسار آیه ناسخ و منسوخند.
از بیان مفاهیم ساده ناتوان است. خودش سخن خودش را نقض می کند؛ می گوید "اگر می خواست زنان مستضعف را بیاورد آن را به ریخت والنساء المستضعفات یا والمستضعفات می آورد." معنای فرمایش ایشان چیست؟ همان عرض بنده! یعنی مستضعف به رجال نظر دارد نه به نساء و ولدان! خوب است علامه نسخه جدیدی هم از قرآن بدهند که فلان آیه چگونه می بود بهتر بود. می توانند در کنارش ناسخ و منسوخ قرآن را نیز به ما آموزش دهند.
از قضا از این به بعد تصمیم گرفتم نظر ابن سینای زمانه را مطالعه کنم. خودم را از مطالعه هزلیات زیادی در نوشتار ایشان محروم نموده بودم.
توهین به پرولتاریا؟ علامه نه تنها در بیان مطلب عاجز است؛ در فهم کلام هم ناتوان است. سخن من: "اینکه عوام کالانعام از نظرات پیشرو کشاورز و بنا و کارگر در تحلیل مسائل استفاده کنند مسئله ای دیگر". عوام کالانعام کیانند؟ همان عقب مانده هایی که ملاک درک مشکلات کشور را بطرز ابلهانه ای با معیار آمریکا ستیز بودن یا نبودن می سنجند و کشاورزان را پیشرو در شناسایی مشکلات کشور می دانند. چه ارتباطی بین آمریکا ستیزی و شناسایی مشکلات کشور وجود دارد؟ هیچ! تلاشی کودکانه از سر حقد و کینه است برای خالی کردن خود.
و ساندیس خوری؟ قاعدتا از نجاست خوری بهتر است.
ایشان حق دارند که کتاب بیان معانی در کلام ربانی را نیابند. این خرده ایست که می توان به مدیریت کتابناک گرفت که چرا اجازه انتشار نداد. علی ای حال برای اینکه بهانه ای نباشد آن را در این آدرس قرار داده ام. این را هم عرض کنم که مجلد دوم است. ایشان می تواند پس از کسب اجازه به آدرس زیر برود:
بیان معانی در کلام ربانی-آیه ۶ سوره مبارکه نساء
جالب است این نابغه سخن خود را نیز فراموش می کند. این عین سخن ایشان:"در قرآن شیوه وضوء تا اندازه‌ای آمده است با این روی شیوه برپا داشتن چیزی که وضوء را برای آن گیرند، ستون دینش، همانا نماز نیامده است."
نابغه ی دوران تصور فرموده که چون شکل خاصی از نماز در قرآن نیامده؛ پس قرآن کافی نیست. الان که به ایشان نشان داده شد که نمازی مورد تایید خداست که قابل فهم باشد و در نتیجه زبان نماز اهمیت ندارد و وقتی زبان نماز می تواند متفاوت باشد؛ فرم آن نیز می تواند تفاوت کند؛ خودش را کوچه علی چپ زده که اصلا به بحث ما چه ارتباطی دارد. ارتباطش این است که فرم کنونی نماز مورد تاکید خدا نیست و با کافی بودن قرآن تضاد ندارد. خدا نفرموده چگونه نماز بخوانید چون هر نوع از نمازی که از فحشاء و منکر ممانعت کند و خدا را به یاد انسان بیاورد و یکی دو شرط دیگر مذکور در قرآن را داشته باشد پذیرفتنی ست. جالب است که بسیاری از اسلام شناسان با این استدلال مفسران این امر را پذیرفته اند؛ نابغه ی بی اطلاع عربی ندان مفسر خودخوانده از درک ارتباط این دو امر عاجز است.
سخن خودش را هم نقض می کند. در دو جمله پشت سر هم تناقض دارد. این جمله ایشان با تفسیرهای بی سر و ته من در آوردی: " فردید قرآن آن است کسی بداند چه بگوید نه آنکه زبان تازی را بداند". بالاخره اگر کسی زبان عربی نداند نمی داند در نماز چه می گوید.
ایشان نه تنها کم هوش و حواس است؛ از درک سخن راست و درست نیز عاجز است. می گوید اف کردن به پدر و مادر به قرآن کفایی چه ارتباطی دارد. این دستور که فقط به "اف کردن" اشاره دارد به این معناست که هیچگونه و بطور مطلق هیچگونه آزار کلامی و ورای آن نیز نباید به پدر و مادر داشت. از آن گذشته قرآن به پیامبری که پدر و مادرش را در کودکی از دست داده می گوید بال های رحمت بر سر پدر و مادرت بگستران. منظور چیست؟ منظور این است که مسلمانان هم چنین کنند. از این دو امر چه برداشتی باید کرد؟ اینکه وقتی قرآن می فرماید که این کتاب کافی است؛ یعنی حکم تخصیصی نیست. نه تنها در زمینه نشانه بودن کافی است؛ بلکه در همه زمینه های دینی دیگر نیز کافی است. عالیجناب برای خودش زحمت کشیده و تفسیر نموده که نخیر؛ فقط در زمینه نشانه بودن کافی است. نشانه یا بی نشانه؛ قرآن خود را کافی نامیده است.
تا چه اندازه ایشان از ابتدائیات اسلام ناآگاه است. سخن سقراط زمان را ببینیم:"مگر پیش خدا هم توان رفت؟" مفسر بزرگ فراموش نموده اند که در اندیشه اسلامی خدا همه جا هست و همه ی انسان ها در محضر خدا هستند. نه که نداند. فراموش کرده. وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنْتُمْ و او با شماست هر جا که باشید- ۴ الحدید
تصور کرده که در قرآن؛ کتاب؛ یعنی همین مجلدات روزمره خودمان. در سوره بقره که می گوید ذلک الکتاب؛ از منظر علامه ی دوران احتمالا بعد از مجلد شدن قرآن نازل شده. البته این که کسی بالهوسانه به تفسیر کتابی دست بزند که نه از آن آگاهی دارد و نه زبانش را بلد است ستودنی نیست. ولی از شجاعت ایشان در این طبع آزمایی لذت بردم.
دوستانی که عشق نظام سرمایه داری دارند درباره بحرانهای اقتصاد بین الملل که هر ۱۰ سال یکبار اتفاق میافتد چه جوابی دارند یا درباره نا برابری اقتصادی در خود کشورهای غربی چه جوابی دارند یا درباره بحرانهای زیست محیطی ناشی از سرمایه داری چه جوابی دارند مدل کشورهای اسکاندیناوی مثل سوئد و نروژ و فنلاند در پیش روی همه دنیاست مدل قانون جنگل امریکا هم در پیش روی ماست، در مورد ساندیس خوری هم که دوستمان نوچه عزرائیل گفته بود به نظرم همین ساندیس خورهایی مثل الموت الاسراییل با آدمهایی مثل رضا پهلوی که جشن پوریم ( ایرانی کشی) را به سردمداران اسرائیل تبریک میگویند تفاوت چندانی نداشته باشد تازه اون الموت اسرائیل ادعای شاهزاده بودن یک کشور هفت هزار ساله را ندارد ثروت رضا پهلوی را هم ندارد یکی از دلایل ماندگاری الموت الاسراییل ها( ۴۱ سال) در دشمنان احمقشان نهفته است
هولوکاست، دروغ بزرگ یهودیان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک