بوف کور: نسخه دستنویس
نویسنده:
هادی صداقت(صادق هدایت)
امتیاز دهید
✔️ بوف کور مهمترین اثر صادق هدایت است کتابی پر از نماد که از چنان عمق و محتوایی برخوردار است که با انواع مختلف تحلیلها قابل بررسی میباشد تا به حال نقدهای بسیاری، به ویژه در حوزه نقد روانشناسانه، از این داستان ارائه شده، این اثر سمبولیک آنقدر عمیق است که هرکسی قادر به درک آن نیست و از دید خود آن را تفسیر میکند. کتابهای متعددی در شرح و تفسیر بوف کور نوشته شده است که هرکدام از دید همان نویسنده بوف کور را تفسیر میکند.شاید گفت «بوف کور» معروفترین و تنها داستان ایرانی است که هم طرفداران و عاشقان بسیار و هم در نزد بسیاری دیگر مطرود و منفور میباشد.
این رمان برای اولین بار در سال ۱۳۰۹ توسط صادق هدایت نوشته شد ولی بعد از سفر وی به هندوستان و ویرایش و سپش در سال ۱۳۱۵ برای اولین بار منتشر شد. نشد این کتاب بصورت پلی کپی و تعداد ۵۰ نسخه و توسط خود هدایت انجام شد.
بیشتر
این رمان برای اولین بار در سال ۱۳۰۹ توسط صادق هدایت نوشته شد ولی بعد از سفر وی به هندوستان و ویرایش و سپش در سال ۱۳۱۵ برای اولین بار منتشر شد. نشد این کتاب بصورت پلی کپی و تعداد ۵۰ نسخه و توسط خود هدایت انجام شد.
آپلود شده توسط:
dark_shadow
1392/01/04
دیدگاههای کتاب الکترونیکی بوف کور: نسخه دستنویس
« صادق هدایت ( کتاب بوف کور ) »
▪️ 19فروردین سالگرد خودکشیِ صادق هدایت، نویسندهی شهیر ایرانی است. صادق هدایت در ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ در آپارتمانی اجارهای در خیابان شامپیونه با باز کردن شیر گاز و بستن محفظههای خانه به زندگی خود پایان داد و در گورستان پرلاشز، یکی از گورستانهای پاریس، قطعهی ۸۵ به خاک سپرده شد.
@ketab7777
22. برف هفت سالگی ام را
جابر شاه گرامی
از اینکه لطف کرده جملات نادرست و غیر واقعی که از زبان هدایت در اینترنت پخش می شود را اینجا گذاشته اید جای سپاسگذاری دارد.
اما تعدادی از جملات بنظرم اشنا امد. مثه این جمله :غربی ها دانشمند و فیلسوف پرورش داده اند ولی ما شاعر و فقیه
یا :نابینا غصه نخور در دنیا چیز قشنگی برای دیدن وجود نداره!!!ماهم که می بینیم خود را به کوری زده ایم!!!باورکن!!!
یا:شادی انجیر نامه یکی از همکارام میگفت بچه بودم روضه داشتیم خوابیده بودم بیدار شدم دیدم گشنمه رفتم آشپزخونه دیدم پام رفته تو سینی حلوا .... کف آشپزخونه پر سینی حلوا نذری ... دیدم گند زدم یه پایی رفتم تو اتاق پامو با یه پارچه پاک کردم دیدم صدای جیغ میاد ... گفتم آقا گندش در اومد ... رفتم نگاه کنم دیدم همه میزنن تو سرشون چند نفر غش کردن که حضرت پاشو گذاشته تو سینی ... اون سینی رو با همه حلوا ها قاطی کردن همه محل صف کشیدن یه ذره ببرن ... شب بابام میگفت حلوا بخور بدبخت شفا بگیری جا پای حضرت ...است.
این چند تا استثنا ست. و اگر حافظه ام اشتباه نکند از خود اوست. ولی متا سفانه باب شده که به اسم بزرگان در اینتر نت جملاتی اورده می شود.
پایدار باشید.