عبور از خاتمی
درباره:
سید محمد خاتمی
امتیاز دهید
نویسنده: جمعی از نویسندگان
این کتاب شامل مقالاتی است از بزرگان جریان اصلاح طلبی در ایران:
سعید حجاریان
حسین بشیریه
علیرضا علوی تبار
محسن آرمین
علیرضا جلایی پور
هاشم آقاجری
محمد رضا تاجیک.
این کتاب شامل مقالاتی است از بزرگان جریان اصلاح طلبی در ایران:
سعید حجاریان
حسین بشیریه
علیرضا علوی تبار
محسن آرمین
علیرضا جلایی پور
هاشم آقاجری
محمد رضا تاجیک.
آپلود شده توسط:
poorfar
1392/01/15
دیدگاههای کتاب الکترونیکی عبور از خاتمی
قبلا گفتم محمد جان، ابله کسی ست که بین بد و بدتر انتخاب کند
مطمئن باش اگر کوی دانشگاه و اعدامهای دوران تصدی فلان نامزد و دوران ریاست جمهوری هاشمی و فلان و فلان از ذهنم بروم فردا ساعت هفت درب حوزه اخذ! رای منتظر خواهم بود.
بروم به چه کسی رای بدهم؟ شب که می گویند باز ملت حماسه آفریدند و مشتی بر دهان آنانی که به نام آزادی فتنه ی 88 را به پا کردند زدند به چه کسی بخندم؟ به چه کسی بد و بیراه بگویم؟ به عمه ام؟؟؟
فردا روز که فلان دوست خبرنگارم از پشت میله ها آمد بگویم جایت خالی یَگ حماسه ای بود...
بی خیال، شما تاریخ را تجربه کنید، نوش جان؛ ما سیریم.
ملا جان این ها کیا هستن که این تز ها رو ميدن؟شرکت در انتخابات یعنى استفاده از حقت،شما میرى راى میدى،اگه دیدى حقتو دارن میخورن اعتراض میکنى و حقتو میگیرى ولى وقتى نمیرى راى بدى حق اعتراض ندارى
به هر حال همونطور که گفتم من فکر میکنم راهش این نیست که شما در پیش گرفته اید،شاید در اینده مشخص بشه که اشتباه میکنم ولى اکنون نظرم این هست
عزیز فرهاد جان
حرفت حساب. از ماست(لعنت به این ماست که همه جا هست) که بر ماست.
حضرت علی گفته که هر ملتی سزاوار همان حاکمانی ست که بر سر دارد و در جای دیگر هم گفته که گناه نیمی از آن ظلم که بر مظلوم می رود تقصیر خود مظلوم است.
ملا، در این کشاکش تنها کاری که می تواند بکند می کند و احتمالا کمترین پی آمدش اخراج است از کار (چون شنبه که کپی صفحه ی آخر شناسنامه را بدهم حراست باید خداخدا بکنم فقط اخراجم کنند نه بیشتر) اما مطمئن باش وقتی کار به اینجا رسید دیگر نمی نشینم. هر چه نشسته ام کافی ست؛ وقت برای خواب هم در گور خواهم داشت پس مثل خر برای رسیدن به آنچه می اندیشم کار خواهم کرد.
در حالیکه با نگاه به تجربیات گذشته این یک تدبیر هست برای تغییر
و اینکه ما خودمون رو مسول تصمیمها و عملکردهامون میشناسیم
در نهایت شاید بهترین تجربه این دوران در همین اختلاف محاسبات هر دو طرف بوده باشه که
بشه در آینده تصمیم نهایی رو عملیاتی کرد؛
فقط بدونید که گزینه برتر عدم شرکت در این دوره بود چرا که بیشتر طعمه سیاسی ست تا روند دمکراتیک
محمد جان شما به سن قانونی رسیدی و حق انتخاب داری و البته عقلت به کار خودت می رسه اما:
رای دادن رو توجیه نکن. ما توبره و آخور توامان نداریم، یا این ور جوی یا اون ور جوی.
چه ربطی بین تحریم انتخابات 88 و 92 هست؟
یعنی چی اگر 88 تحریم میشد موسوی راحت کنار می رفت و محمود راحت و قانونی می آمد؟
اصلا فکر می کنی چرا حرف از تحریم انتخابات 92 زده شد؟
فکر کردی واقعا به خاطر گرانی ماست انتخابات تحریم شد؟
واقعا می فهمی در چه برهه ای از زمان زندگی می کنی؟
وقتی می گویند شرکت در انتخابات یعنی تائید حکومت ملا غلط می کند شرکت کند و از حکومت و ساز کارش ناراضی باشد.
یک مثل معروفی دارند محل ما؛ یا نشو زن ِ خر یا بخور...
من براى سال ٨٨ و انتخابات اون دوره فوق العاده احترام قائلم،چون باعث باز شدن راهى شد براى اعتراضات و بیان نقد ها هر چند که با سرکوب شدید همراه بود ولى خب هر تحولى نیاز به یک سرى فدا کارى هایى داره,و من به شخصه حرکت مردم به سمت بیان ازادى رو دوست داشتم هر چند خیلى ها کشته و خونین شدن،ولى قدم بزرگى به جلو بود
اگه سال ٨٨ تفکر این دوره رو داشتین یعنى تحریم انتخابات و کسى به میر حسین راى نمیداد،خیلى راحت و قانونى اقاى احمدى نژاد انتخاب میشد و کسى هم اعتراضى نمیکرد و عملا سال سبز ٨٨ اتفاق نمى افتاد و ما هنوز در گذشته ى خود باقى میماندیم
...............
اگر تظاهراتى بشه شما هایى که راى نداده اید با چه رویى میخواید در تظاهرات شرکت کنین،ایا وقتى که سرکوب ها و زخمى شدن جوانان رو میبینین به خودتون نمیگین که من هم بخشى از این سرکوب بودم؟
شما با راى خود میخواى بگى که من اماده ام و هوشیار نه بى خیال به سرنوشتم،هیچ بیعتى در کار نیست ......
من به عنوان دوست کوچک شما،کسى که خودش ضربه هاى بدى از این ها خورده،ازتون خواهش میکنم در این ساعات پایانى بیشتر فکر کنین،بعد تصمیم بگیرین شاید بتونیم باهم تغییرى ایجاد کنیم،به هر حال هر تصمیمى میگیرید چه راى بدهید چه ندهید فرقى نمیکند،هدف همه ى ما یکى است و ان ازادیه،حال هر کدام به نظر خود یک راه را صحیح میدانیم،و نمیشه صد در صد گفت کدام درسته،مهم اینه که تو این قضیه چه راى بدیم چه ندیم با همیم
به هر حال
من راى میدهم
[edit=saraab]1392/03/24[/edit]
دغدغه ی انتخابات نیست؛ دغدغه روشن نشدن آتیشه به وسیله ی کرم شبتاب.
خوش باشی جوون، امیدوارم آیندهی تو از گذشتهی ما روشن تر باشه.
پرسش این است : اگر 4 سال پیش شعبده ای چنان رسوا از کیسه شعبده باز بزرگ برآمده به راستی چه چیز وا می دارد باور کنیم که این بار چنین نخواهد بود و دموکرات پیشه ای آزادی گستر سر از صندوق ها در خواهد آورد و آن کند که سزد. چه چیز در این سالیان سیه دگرگون شده تا حاکمیت برآمدن چنین منجی فرادستی را بر تابد؟
از دو صورت بیرون نیست ، یا چنین نجات بخشی میان نامزدها وجود دارد ولی چون به روشنی همان ناداوران شعبده پرداز پیشین بر مسند اجرای نمایش انتخابات نشسته اند در شعبده ای دیگر چند صفر از انتهای شمار آرای او می کاهند و بر رقیب نور چشمی اش می افزایند که گر چنین شود رای من و شما گواهی تن دادن به فریبی دیگرست و این فریب مکرر بیش از آن که سزاوار قیام و شورش بر فریبکاران باشد در خور عتاب و نکوهش فریب خوردگان است.
صورت دیگر این که به قول فروغ "منجی در گور خفته است" و اساسا چنان لعبتی در میان نامزدهای وصال عجوزه قدرت وجود خارجی ندارد و این همه ، نمایش خیمه شب بازی دیگری است برای کشاندن مردمان به پای صندوق های ریب و فریب.
به باور من صورت دوم محتمل تر است چرا که سیستمی که بندباز کهنه کاری چون رفسنجانی را که یکی از دو سه قابله ی این انقلاب بدفرجام بوده بر نمی تابد محال است کسی را که کمترین نور آزادگی و استادگی در جبین داشته باشد به صحنه نمایش راه دهد و خطر گزینشش را به خود روا دارد. پس باز هم رای من و شما لاجرم به کسی خواهد بود که دل و زبان یکداستان نمی دارد و آنچه در خوشایند مردمان امید می پرورد در پرده به آب ارادت و چاکری سلطان می شوید.
گمان می کنم چند اما و اگر در این میان پدید آید ، یکی این که نه ، این بار احتمال قلب و شعبده نیست چرا که گوشه ای از ریسمان اجرای انتخابات در دست احمدی نژادی است که این روزها از سر کینه توزی و نقار با بالا نشینان ، رای حقیقی مردمان پاس می دارد و دست منتخب راستین را می افرازد. پاسخ این که احمدی نژاد (فارغ از پیشینه ی تباه و سیاهش)هر که باشد دایه مهربان تر از مادر نیست. در جایی که بسیاری براین باورند که ناپاکی انتخابات سال 84 که مجری اش وزارت کشور در کف اصلاح طلبان می بود بسیار بیشتر از انتخابات سال 88 بوده ( در حقارت "مترسک خندان" همین بس) پس دل خوش داشتن به پاس داشتن سلامت انتخابات از سوی زاییده نامشروع انتخابات پیشین خیالی خام بیش نیست.
اما و اگر دوم آن که بلی؛ می دانیم اینان همه از یک قماشند و هیچ یک را نور نجات در جبین نیست اما عواقب گزینش کسی چون روحانی برای میهن بسیار کمتر از برآمدن کسی چون جلیلی است.
پاسخ این که از قضا راز بقای این سیستم شعبه پرداز دقیقا در همین فراز و نشیب ها و سیر سینوسی عمر سی و اندی ساله آن است. با لیبرالیسم بازرگان و شبه لیبرالیسم بنی صدر مردمان را فریفت و سیر عمر خود آغازید و هر 8 سال قبایی از مکر بر قامت منجی نمایی دوخت و مردمان به سیاست بازی دل خوش داشت و 8 سال بر عمر خود افزود. 8 سال رادیکالیسم رجائی و میرحسین ، 8 سال تکنوکراسی رفسنجانی ، 8 سال شبه رفرمیسم خاتمی و باز بازی ز نو ؛ 8 سال رادیکالیسم احمدی نژاد و این بار 8 سال تکنوکراسی روحانی و بعد هم حتما 8 سال شبه رفرمیسم خاتمی گونه ای دیگر .
نه ، به راستی دیگر بس است. انگشتان خود به مرکب فریب ناپاکان نمی آلایم و آن چه به وقاحت می طلبند به سهولت تقدیمشان نمی دارم حتی اگر این یک رای نداده هیچ کجا به چشم نیاید.