رسته‌ها
عبور از خاتمی
امتیاز دهید
5 / 3.6
با 110 رای
امتیاز دهید
5 / 3.6
با 110 رای
نویسنده: جمعی از نویسندگان

این کتاب شامل مقالاتی است از بزرگان جریان اصلاح طلبی در ایران:
سعید حجاریان
حسین بشیریه
علیرضا علوی تبار
محسن آرمین
علیرضا جلایی پور
هاشم آقاجری
محمد رضا تاجیک.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
148
آپلود شده توسط:
poorfar
poorfar
1392/01/15
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی عبور از خاتمی

تعداد دیدگاه‌ها:
1557
من در کشوری زندگی می کنم که
دویدن سهم کسانی است که هرگز نمی رسند
و رسیدن سهم کسانی که هرگز نمی دوند...
ارزش مردگانش چندین برابر زندگانش است..
در سرزمین من مردمانش با نفرت بیشتری به بوسیدن دو عاشق نگاه می کنند
تا صحنه ی اعدام یک انسان
در سرزمین من. . .
dark_shadow نوشت:
نقل قول از khar tu khar:دکتر ولایتی : تورم را 100 روزه مهار میکنم .سوال : آقای ولایتی 34 سال از انقلاب میگذرد و همیشه تورم داشته ایم . شما چرا این طرح خود را ارائه ندادید تا تورم مهار شود ؟اصلا چرا همین پارسال ارائه نداید تا این همه مردم به سختی نیافتند ؟چون تا چند وقت پیش، طبق آمارها و نمودارها چیزی بنام تورم وجود خارجی نداشت و حتی تورم در حال کاهش بود! تورم تنها در زمان انتخابات پیدا می شود و بعد از اتمام انتخابات ناپدید می شود.

یکی دیگه از کاندیداهای عزیز دیشب فرمودن : تورم ؟ ... من می تونم . من می تونم تورم رو مهار کنم. می گین چه جوری ؟ جواب تون اینه: چه جوری می تونم ؟ ( با لبخند ) : برای این که تونستم . در دوره ای که در دولت های قبلی بودم راحت تونستم تورم رو مهار کنم و اگه پیش بیاد دوباره می تونم ........!!!!
جناب بزرگ به نکته جالبی اشاره کردین . چرا این آقایون با این همه فسفر به اون مادر مرده کمک نکردن و حالا دور از میدون وایسادن و می گن : لنگش کن.... هر چند اون مادر مرده به از این رفیقان نیست....
عبدی می گفت : این مملکت رو فقط امام زمان (ع) داره پیش می بره ..... آقایون فقط این روزا تو بازارهای تبلیغاتی دنبال جوراب فروش های بیچاره راه افتادن تا جوراب هاشونو ، یه دست همه شو بخرن . خوش به حال جوراب فروشه... خدایی اش وقتی به حرف ها گوش می کنی فقط یه حرفی داره تو مخت راه می ره ... چرا هیچ کدوم بر دیگری نمی چربه ؟!!!!
khar tu khar نوشت:
دکتر ولایتی : تورم را 100 روزه مهار میکنم .
سوال : آقای ولایتی 34 سال از انقلاب میگذرد و همیشه تورم داشته ایم . شما چرا این طرح خود را ارائه ندادید تا تورم مهار شود ؟
اصلا چرا همین پارسال ارائه نداید تا این همه مردم به سختی نیافتند ؟

چون تا چند وقت پیش، طبق آمارها و نمودارها چیزی بنام تورم وجود خارجی نداشت و حتی تورم در حال کاهش بود! تورم تنها در زمان انتخابات پیدا می شود و بعد از اتمام انتخابات ناپدید می شود.
دکتر ولایتی : تورم را 100 روزه مهار میکنم .
سوال : آقای ولایتی 34 سال از انقلاب میگذرد و همیشه تورم داشته ایم . شما چرا این طرح خود را ارائه ندادید تا تورم مهار شود ؟
اصلا چرا همین پارسال ارائه نداید تا این همه مردم به سختی نیافتند ؟
شاید بگویید تازه به ذهنتان رسیده است و اگر اینگونه باشد نمیتوان بر رویش حسابی باز کرد چون یقینا هیچگونه کارشناسی نشده است .
گناه های واقعی
در این زمین بی زبان
و صادرات دختران
و مادری که فاحشست
برای نان کودکان
حراج کردن وطن
و زخم دل نمک زدن
دویدن های بی نفس و دیدن ته قفس
و لمس آینه های خالی از من و دگر شدن
شبیه جانور شدن
کنار باجه های جنسی روان
منتظر برای مشتری، و تخت خواب خونیش برایمان
گناه های واقعی
به رنگ شهر زشت من
به رنگ زخم این زمین
به رنگ مرگ یک وطن
و عشق چون گناه شد
و بوسه های تو و من
همان زمان که عاشقان بی زبان
به کنج گوشه ای خراب
و غرق الکل و شراب
خموش به خواب رفته اند
گناه های واقعی زمانه را گرفته اند
و ابتلای مردمان
به مرگ طاعون سکوت
و سینه خیز رفتن و رسیدنم به یک سقوط
ثبات درد دائمی
گناه های مشقی و گلوله های واقعی
و رنگ خون جامدی به روی سنگ فرشها
و ساکتی و ساکتی و ساکتی
ع.گرگشاه
11 خرداد 1391
آخرین رویدادهای انتخاباتی:
یه سری شعار و برای نامزدهایی که بنا بر تکلیف الهی حضور پیدا کردند آماده کردیم که جهت با شکوه تر شدن تبلیغات قرار میدهیم ..امید است مورد قبول اینجانبان قرار گیرد.. :D
برنامه برای مقابله با قانون گریزی: هر کی به گل دست بزنه ، شاپره نیشش میزنه(!)
شعار در حوزه امنیت داخلی: شبا که ما میخوابیم آقا پلیسه بیداره8-)
هشدار در راستای برخورد ناصواب با جوانان : کلاغه میگه غار غار/مامانش میگه زهر مار/باباش میگه ولش کن/از خونه بیرونش کن:((
برنامه برای حل برخی مشکلات جوانان پس از ازدواج: دختر ناز داره ننه/شمع و چراغ داره ننه/وقتی میری خونه شوور/جر میکنه مار شوور/وسایلت رو بردار و بیا/نذار بهت جر بکنه/عرصه بهت تنگ بکنه:!
برنامه انصافا بی ربط برای مقابله با هر گونه بخور بخور : دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده/سواد داری؟/نچ نچ/بی سوادی؟/نچ نچ/ پس تو...
نکته نوشت: بگویید نکته گزینه آخر چیست؟
الف: سرکاری است؟
ب: تو مثلا جوابی، علامت سوال چرا داری؟
الف: خودتم که علامت سوال داری؟
ب: اصلا ما اینجا چه کار میکنیم؟
............
ضرب المثل جدیدی هست میگه : هر پرانتزی که باز بشه روزی بسته میشه...{ لرزش همه ضرب المثل سراها در گور} با توجه به نزدیک شدن پایان دوره دولت فعلی ،لازم ست پرانتزهای باز شده بسته شوند و درهای بسته شده باز شوند...;-(
رفقا یک خبر خوش
یکی از کاندیداها مشکل تورم را کلا حل کرد :O
گفت تورم مانند یک ماشین است که در سرپایینی افتاده و هر لحظه سرعتش بیشتر میشود و برای مهارش کافیست پا را روی ترمز بگذاریم :D
واقعا باید برای دولتهای قبلی تاسف خورد که مسئله به این سادگی را نمیتوانستند حل کنند .
نمیدانم اینها مردم را چه گیر آورده اند .
:))
عزیز وطن
هر زره از خاک تو رویای من است
رسد ناله ای ز سوی تو غمهای من است
جان من تسلیم وقار تو
چون نام تو آمد بر زبان افتخار من است
گر زره ای از عشقت بیداد کند
عاشقت سربریده فریاد کند
دلیرانت همه عاشقندو بس
کفر آنکه بر عاشقانت نشست
چو قلب تو به ظلمت آغشته گشت
گویی خنجر شیطان به قلبم نشست
آن نامردان اجنبی چه دانند زنام تو
که چنین کردند بر بالین توانای تو
ای پر افتخارترین خاک جهان
که داری زدل شهیدان بسیار نهان
ناله شهیدانت به عشق تو آرمیده گشت
نوای آزادیت در قلب ما همیشه هست...
(عزیز وطن)
آره دیوونه ی شعرم
واسه همینه که از شعر های آزادی می نویسم؛
دارم قلبمو می نویسم:
می پیوندم به گونال ها
در دشت های زرد و خشک
در مزارع و خرمن های گندم؛
می پیوندم به دسته ی گونال ها
در هوای بی قفس آسمان...
چرا که
من پرنده ی وحشی آزادی ام...
ن شنیدستی که روزی زیرکی با ابلهی
گفت کاین والی شهر ما......
بقیشو نمیگم چون خطرناکه!! لطفاً خودتون این شعر رو پیدا کنید و بخونید.(از دیوان انوری)

درود بر گرامی دوستان
هرچند ذیل این کتاب محل مشاعره و ..نیست (!)
اما خود سانسوری یکی از بزرگترین آفات جامعه مدنی است , ما که در کشوری آزاد زندگی میکنیم! چه باک از نقل شعر شاعری از قرن ششم هجری !!!؟ :stupid:
فکر کنم مرحومه بانو اعتصامی شعر اشک یتیم خودشان را بر همین اساس و گوشه چشمی به این شعر سروده اند! :-(
آن شنیدستی که روزی زیرکی با ابلهی
گفت کین والی شهر ما گدایی بی‌حیاست
گفت چون باشد گدا آن کز کلاهش تکمه‌ای
صد چو ما را روزها بل سالها برگ و نواست
گفتش ای مسکین غلط اینک از اینجا کرده‌ای
آن همه برگ و نوا دانی که آنجا از کجاست
در و مروارید طوقش اشک اطفال منست
لعل و یاقوت ستامش خون ایتام شماست
او که تا آب سبو پیوسته از ما خواسته است
گر بجویی تا به مغز استخوانش زان ماست
خواستن کدیه است خواهی عشر خوان خواهی خراج
زانکه گر ده نام باشد یک حقیقت را رواست
چون گدایی چیز دیگر نیست جز خواهندگی
هرکه خواهد گر سلیمانست و گر قارون گداست
8-)
عبور از خاتمی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک