بابی یار: یک سند تاریخی در قالب داستان
نویسنده:
آناتولی واسیلیوویچ کوزنتسف
مترجم:
فیروز فیروزنیا
امتیاز دهید
کشتار ۳۳٬۷۷۱ یهودی بهدست یک واحد ویژه «اس اس» آلمان نازی در دره تنگی به نام «بابی یار» در حد فاصل شمالی شهر کیاف در اوکراین در عرض ۳۶ ساعت و در این روز به پایان رسید. این واقعه هولوکاستی به «قتلعام بابی یار» شهرت یافت.
از مقدمه مترجم:
این کتاب سرگذشت عجیبی دارد. گویی ارواح سرگشته هزاران هزار انسانی که شرح قتل عام زنده به گور شدن زجرها و مصائبشان در این کتاب آمده است، پشت تک تک جملات آن نشسته اند و با چشمهایی عمیق، نگران و وحشتزده تو را می نگرند. هر بار من این کتاب را برداشته ام، احساس کرده ام که انسانهایی با بدنهای مثله شده به من خیره شده اند و نگران واکنش من هستند. و آنگاه حیواناتی عجیب، یک شاخ با بدنها و اندامهایی وحشت انگیز؛ غولهایی یک چشم و سمدار بدون آن که قلب یا از دهان به بالا را داشته باشند: یک جفت پای غول آسای پوشیده در چکمه هایی سیاه و میخدار درست تا انتهای رانها: با اسافلی کریه و عظیم، و بالای آن طبلی بزرگ به جای شکم - که شفاف است و درون آن مشتی چرخ و پیچ و دنده مشغول خرد کردن گوشت و استخوان بچه هایی است که از دهانه قیفی که به این مجموعه عجیب متصل است، توسط زبانی که چون زبان مار دو شاخه و چون عشقه پیچیده است، به درون این گودال جهنمی فرو کشیده می شوند و بالای قیف چشمی خون گرفته و بر بالای آن شاخی که میله پرچمی است. پارچه اش از پوست تن کودکی و بر رویش صلیبی شکسته از قلمهای خرد شده دست و پای آدمی که بالای سر زنی به هم بافته اند.
این کتاب سرگذشت عجیبی دارد. داستان آنچه سانسور شوروی ها بر سر آن آورده است را در مقدمه نویسنده میخوانید و در متن، قسمت های حذف شده را می بینید. واقعیت بس تلخی است اما غم انگیزتر از آن واکنش دنیای به اصطلاح آزاد در برابر آن است...
بیشتر
از مقدمه مترجم:
این کتاب سرگذشت عجیبی دارد. گویی ارواح سرگشته هزاران هزار انسانی که شرح قتل عام زنده به گور شدن زجرها و مصائبشان در این کتاب آمده است، پشت تک تک جملات آن نشسته اند و با چشمهایی عمیق، نگران و وحشتزده تو را می نگرند. هر بار من این کتاب را برداشته ام، احساس کرده ام که انسانهایی با بدنهای مثله شده به من خیره شده اند و نگران واکنش من هستند. و آنگاه حیواناتی عجیب، یک شاخ با بدنها و اندامهایی وحشت انگیز؛ غولهایی یک چشم و سمدار بدون آن که قلب یا از دهان به بالا را داشته باشند: یک جفت پای غول آسای پوشیده در چکمه هایی سیاه و میخدار درست تا انتهای رانها: با اسافلی کریه و عظیم، و بالای آن طبلی بزرگ به جای شکم - که شفاف است و درون آن مشتی چرخ و پیچ و دنده مشغول خرد کردن گوشت و استخوان بچه هایی است که از دهانه قیفی که به این مجموعه عجیب متصل است، توسط زبانی که چون زبان مار دو شاخه و چون عشقه پیچیده است، به درون این گودال جهنمی فرو کشیده می شوند و بالای قیف چشمی خون گرفته و بر بالای آن شاخی که میله پرچمی است. پارچه اش از پوست تن کودکی و بر رویش صلیبی شکسته از قلمهای خرد شده دست و پای آدمی که بالای سر زنی به هم بافته اند.
این کتاب سرگذشت عجیبی دارد. داستان آنچه سانسور شوروی ها بر سر آن آورده است را در مقدمه نویسنده میخوانید و در متن، قسمت های حذف شده را می بینید. واقعیت بس تلخی است اما غم انگیزتر از آن واکنش دنیای به اصطلاح آزاد در برابر آن است...
آپلود شده توسط:
khar tu khar
1392/07/15
دیدگاههای کتاب الکترونیکی بابی یار: یک سند تاریخی در قالب داستان