آیا خدایی هست؟
نویسنده:
ریچارد سوین برن
مترجم:
محمد جاودان
امتیاز دهید
این کتاب ترجمه ی فارسی کتاب ? IS THERE A GOD نوشته ی ریچارد سوین برن (- 1934)، استاد ممتاز دانشگاه آکسفورد انگلستان در فلسفه ی دین مسیحی، است.
از وی تا کنون ده ها کتاب و مقاله منتشر شده و برخی از آثار او از این قرار است: 1- مکان و زمان (1968)، 2- انسجام خداشناسی (1977)، 3- وجود خداوند (1979)، 4- ایمان و عقل (1981)، 5- خدای مسیحی (1991)، 6- مشیت و مسئله ی شر(1998). (2)
سوین برن آثار خود را در موضوعات فلسفه ، فلسفه ی علم ، فلسفه ی دین، دین مسیحی و برخی موضوعات دیگر به رشته ی تحریر درآورده است. نام برده از فیلسوفان بنام دین در مغرب زمین است که به ویژه با تکمیل و تنقیح برخی از براهین سنتی اثبات وجود خداوند و نیز ارائه تقریرهای جدید از این براهین تلاش کرده است تا نشان دهد اعتقاد به خداوند به باورهای دینی امری است که از طریق عقل می توان بدان دست یافت. او در واقع فیلسوفی عقل گرا است و از این روی با ایمان گرایی یعنی دیدگاهی که نظام های اعتقادات دینی را موضوع ارزیابی عقلانی نمی داند، موافق نیست.
سوین برن بنا به آنچه در بیوگرافی خود آورده ، به ترتیب زمانی و اهمیت از این سه حوزه تأثیر است: 1- دین مسیحی، Christian religion، 2- فلسفه ی غرب، Western philosophy، 3- علم نظری، Theoritical Science. او می گوید ما حصل این تأثیر پذیری ها آن بود که من به سرعت و وضوح به این نتیجه رسیدم که نظریه های علم جدید با پدیده هایی مواجه اند که از مشاهده و تجربه بسی فراتر ند. این نظریه ها مربوط به اتم ها، الکترون ها و کوآرک ها هستند که بسیار کوچکتر از آن اند که شکار حس واقعی و به دور از تخیل شوند. همین طور کهکشان ها، کوآزارها و انفجار بزرگ (مهبانگ) به لحاظ زمانی و مکانی چنان از ما فاصله دارند که با هیچ حسّی واقعی مشاهده نمی شوند.
وی ضمن اشاره به جزم اندیشی ناشی از نظریه ی اثبات گرایی منطقی (پوزیتیویسم) که در دهه های میانی قرن بیستم غلبه داشت و در مخالفت با آن می گوید اگر قرار باشد که ما ملاک «اثبات پذیری قطعی از طریق مشاهده» تأکید کنیم، علم جدید فاقد معنی خواهد شد، زیرا ملاک معناداری نظریه ها «اثبات پذیری» آنها نیست، بلکه ملاک معناداری این حقیقت است که نظریات علمی برای توصیف اتم ها و صفات آنها (مانند سرعت) از کلماتی بهره می گیرند که همانند کلامات مستعمل در زبان متداول اند.
سوین برن با توجه به مبانی برگرفته خود از علم، به این نتیجه رسید که نظریه های متافیزیکی، مانند نظام الهیاتی مسیحی، اولا ًمعنا داراند، ثانیاً توجیه پذیراند، ثالثاً نه تنها نظریه های تبیین کننده ی فرا دامنه اند که حتی فرا دامنه ترین نظریه،highest level of all theory، در میان همه ی نظریه های دیگراند. زیرا تبیین می کنند که اصلاً چرا جهان هستی و چرا دارای عام ترین قوانین طبیعی است و به ویژه قوانینی را که به پدیده هایی نظیر تکامل حیوانات و انسان ها و هر پدیده ی جزئی دیگری منتهی شدند، نیز تبیین می کنند. این پدیده ها را قوانین فرو دامنه نمی توانند تبیین کنند.
از نظر سوین برن، برهان ازروی پدیده های متنوعی نظیر موجودات آگاه و ذی شعور، نظم مناسبِ اشیا از جنبه های مختلف، وقوع پدیده های معجزه آسا در تاریخ، تجارب دینی میلیون ها انسان و برخی برهانهای دیگری که در کتاب «وجود خداوند» و نیز در کتاب حاضر ارائه شده اند، در مجموع و نه هر کدام به تنهایی، تا اندازه ی زیادی وجود خداوند را از عدم او محتمل تر می سازند.
سوین برن خود در ابتدای کتاب می گوید:
فیلسوفان بریتانیا و ایالات متحده، در بیست یا سی سال اخیر بحث جدّی پیرامون وجود خداوند را رواج دوباره داده و به مرتبه ای عالی از غور عقلی رسانده اند. آنان اذعان کرده اند که بحث پیرامون وجود خداوند نه تنها از بالاترین اهمیت بلکه از جاذبه ی عقلی زیادی نیز برخوردار است. این بحث به افزایش چشمگیری در تعداد دانشجویان فلسفه که دروس فلسفه ی دین را انتخاب می کنند منجر شده است واندیشمندان مسیحی در این گونه مباحث پیشترند. اما بخشی از این مباحث به عموم مردمی رسیده است ک تحت تأثیر روزنامه نگاران و گویندگان تلویزیونی به این باور کشانیده شده اند که وجود خداوند به لحاظ نظری آرمانی نافرجام و ایمان دینی امری کاملاً غیر عقلانی است.
چندین کتاب از دانشمندان ممتاز تفکر عمومی را در مورد ایمان دینی تحت تأثیر قرار داده اند، مثلاً کتاب «ساعت ساز کور» از ریچارد داوکینز و کتاب «تاریخ فشرده ی زمان» از استفن هاوکینگ . من با نظریات علمی ای که مؤلفان این کتب از آن ها جانبداری کرده اند، مخالفت نسبتاً اندکی دارم فقط ژرفای شهود طبیعی هاوکینگ و بیان روشن داوکینز را تحسین می کنم. رأی مؤلفان کتب مذکور آن است که نظریه های علمی مطرح شده در این کتاب ها حاکی از عدم وجود خدایی هستند که قوام جهان به او باشد. با وجود این، آنان آشنایی چندانی با مباحث فلسفی ندارند و غالباً از اینکه آرایشان در مورد خداوند تا چه اندازه در معرض نقادی قرار دارد آگاه نیستند. هدف من از تألیف این کتاب روایت کوتاهی از دلیل ایجابی بر وجود خداوند و ارائه آن به بخش وسیعی از عامه ی مردم است تا به جبران وضعیت [ناشی از تألیف کتب الحادی] مدد برسانم. من مبحث «دلیل ایجابی» بر وجود خداوند را پیشتر در کتاب دیگرم، «وجود خداوند» مطرح کرده ام.
بیشتر
از وی تا کنون ده ها کتاب و مقاله منتشر شده و برخی از آثار او از این قرار است: 1- مکان و زمان (1968)، 2- انسجام خداشناسی (1977)، 3- وجود خداوند (1979)، 4- ایمان و عقل (1981)، 5- خدای مسیحی (1991)، 6- مشیت و مسئله ی شر(1998). (2)
سوین برن آثار خود را در موضوعات فلسفه ، فلسفه ی علم ، فلسفه ی دین، دین مسیحی و برخی موضوعات دیگر به رشته ی تحریر درآورده است. نام برده از فیلسوفان بنام دین در مغرب زمین است که به ویژه با تکمیل و تنقیح برخی از براهین سنتی اثبات وجود خداوند و نیز ارائه تقریرهای جدید از این براهین تلاش کرده است تا نشان دهد اعتقاد به خداوند به باورهای دینی امری است که از طریق عقل می توان بدان دست یافت. او در واقع فیلسوفی عقل گرا است و از این روی با ایمان گرایی یعنی دیدگاهی که نظام های اعتقادات دینی را موضوع ارزیابی عقلانی نمی داند، موافق نیست.
سوین برن بنا به آنچه در بیوگرافی خود آورده ، به ترتیب زمانی و اهمیت از این سه حوزه تأثیر است: 1- دین مسیحی، Christian religion، 2- فلسفه ی غرب، Western philosophy، 3- علم نظری، Theoritical Science. او می گوید ما حصل این تأثیر پذیری ها آن بود که من به سرعت و وضوح به این نتیجه رسیدم که نظریه های علم جدید با پدیده هایی مواجه اند که از مشاهده و تجربه بسی فراتر ند. این نظریه ها مربوط به اتم ها، الکترون ها و کوآرک ها هستند که بسیار کوچکتر از آن اند که شکار حس واقعی و به دور از تخیل شوند. همین طور کهکشان ها، کوآزارها و انفجار بزرگ (مهبانگ) به لحاظ زمانی و مکانی چنان از ما فاصله دارند که با هیچ حسّی واقعی مشاهده نمی شوند.
وی ضمن اشاره به جزم اندیشی ناشی از نظریه ی اثبات گرایی منطقی (پوزیتیویسم) که در دهه های میانی قرن بیستم غلبه داشت و در مخالفت با آن می گوید اگر قرار باشد که ما ملاک «اثبات پذیری قطعی از طریق مشاهده» تأکید کنیم، علم جدید فاقد معنی خواهد شد، زیرا ملاک معناداری نظریه ها «اثبات پذیری» آنها نیست، بلکه ملاک معناداری این حقیقت است که نظریات علمی برای توصیف اتم ها و صفات آنها (مانند سرعت) از کلماتی بهره می گیرند که همانند کلامات مستعمل در زبان متداول اند.
سوین برن با توجه به مبانی برگرفته خود از علم، به این نتیجه رسید که نظریه های متافیزیکی، مانند نظام الهیاتی مسیحی، اولا ًمعنا داراند، ثانیاً توجیه پذیراند، ثالثاً نه تنها نظریه های تبیین کننده ی فرا دامنه اند که حتی فرا دامنه ترین نظریه،highest level of all theory، در میان همه ی نظریه های دیگراند. زیرا تبیین می کنند که اصلاً چرا جهان هستی و چرا دارای عام ترین قوانین طبیعی است و به ویژه قوانینی را که به پدیده هایی نظیر تکامل حیوانات و انسان ها و هر پدیده ی جزئی دیگری منتهی شدند، نیز تبیین می کنند. این پدیده ها را قوانین فرو دامنه نمی توانند تبیین کنند.
از نظر سوین برن، برهان ازروی پدیده های متنوعی نظیر موجودات آگاه و ذی شعور، نظم مناسبِ اشیا از جنبه های مختلف، وقوع پدیده های معجزه آسا در تاریخ، تجارب دینی میلیون ها انسان و برخی برهانهای دیگری که در کتاب «وجود خداوند» و نیز در کتاب حاضر ارائه شده اند، در مجموع و نه هر کدام به تنهایی، تا اندازه ی زیادی وجود خداوند را از عدم او محتمل تر می سازند.
سوین برن خود در ابتدای کتاب می گوید:
فیلسوفان بریتانیا و ایالات متحده، در بیست یا سی سال اخیر بحث جدّی پیرامون وجود خداوند را رواج دوباره داده و به مرتبه ای عالی از غور عقلی رسانده اند. آنان اذعان کرده اند که بحث پیرامون وجود خداوند نه تنها از بالاترین اهمیت بلکه از جاذبه ی عقلی زیادی نیز برخوردار است. این بحث به افزایش چشمگیری در تعداد دانشجویان فلسفه که دروس فلسفه ی دین را انتخاب می کنند منجر شده است واندیشمندان مسیحی در این گونه مباحث پیشترند. اما بخشی از این مباحث به عموم مردمی رسیده است ک تحت تأثیر روزنامه نگاران و گویندگان تلویزیونی به این باور کشانیده شده اند که وجود خداوند به لحاظ نظری آرمانی نافرجام و ایمان دینی امری کاملاً غیر عقلانی است.
چندین کتاب از دانشمندان ممتاز تفکر عمومی را در مورد ایمان دینی تحت تأثیر قرار داده اند، مثلاً کتاب «ساعت ساز کور» از ریچارد داوکینز و کتاب «تاریخ فشرده ی زمان» از استفن هاوکینگ . من با نظریات علمی ای که مؤلفان این کتب از آن ها جانبداری کرده اند، مخالفت نسبتاً اندکی دارم فقط ژرفای شهود طبیعی هاوکینگ و بیان روشن داوکینز را تحسین می کنم. رأی مؤلفان کتب مذکور آن است که نظریه های علمی مطرح شده در این کتاب ها حاکی از عدم وجود خدایی هستند که قوام جهان به او باشد. با وجود این، آنان آشنایی چندانی با مباحث فلسفی ندارند و غالباً از اینکه آرایشان در مورد خداوند تا چه اندازه در معرض نقادی قرار دارد آگاه نیستند. هدف من از تألیف این کتاب روایت کوتاهی از دلیل ایجابی بر وجود خداوند و ارائه آن به بخش وسیعی از عامه ی مردم است تا به جبران وضعیت [ناشی از تألیف کتب الحادی] مدد برسانم. من مبحث «دلیل ایجابی» بر وجود خداوند را پیشتر در کتاب دیگرم، «وجود خداوند» مطرح کرده ام.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی آیا خدایی هست؟
اما به بودن خدای تو
در تردیدم...
همیشه و همه جا می بارد
تقصیر ماست
که کاسه هایمان را برعکس گرفته ایم!
پا شدم پرسیدم این وقتِ شب ... یعنی کیست!؟
در باز بود
از لای در نور میتابید
نور ... بوی گُل میداد
طعمِ ترانه داشت
داشت میآمد
آمده بود
شبیهِ لمسِ آرامِ تشنگی مینمود
آمد کنارِ قابِ خالیِ دریا
دمی به ماهِ پشتِ پنجره نگاه کرد
گفت برایت یک دست جامهی کامل آوردهام
اما اهلِ آسمانِ ما سفارش کردند
دست از اندوهِ دیرسالِ خود بردار وُ
به علاقهی زندگی برگرد!
من هیچ نگفتم
به ماهِ ساکتِ پشتِ پنجره شک داشتم.
گفت برایت خانهای از خشتِ نور وُ
باغِ انار و خوابِ رُباب خریدهایم
بیا و از این گوشهی دلگیر بیچراغ
رو به روشناییِ کوچه ... چیزی بگو!
بگو مثلا ماه میتابد
زندگی خوب است
هوا بوی ریحان و عطرِ آب وُ
میِ مهتاب میدهد.
و من هیچ نگفتم اِلا سکوتِ باد ...
که اصلا نمیوزید،
واژهها ... پروانهپروانه میشدند
شب جوری مثلِ حیرتِ ستاره
بوی اذان و آینه میداد
زن ... از نورِ خالصِ آسمانِ هفتم بود،
گفت امشب از آواز ملائک شنیدهام
اگر تو باز رو به آوازِ علاقه بیایی
آرامشِ بهشتِ بیپایان را
به نامِ تو میبخشند!
ماه ... پشتِ پنجره نگاه میکرد
فقط نگاه میکرد
و من هیچ علاقهای به آوازهای امروزِ آدمیان نداشتم.
زن بود
میگویم زن بود
رو به قاب عکسِ ریرا کرد،
کتابی از کلماتِ کبریا گشود،
گفت نشانیِ این به دریا رفته را من
برای باران و گریههای تو خواهم خواند
آیا باز آوازِ آدمیان را نخواهی شنید
علاقه به زندگی را نخواهی خواست
چیزهای دیگری هم هست ...!
ماه رفته بود
در باز بود
بوی خوشِ خدا میآمد
--------
آنروزها همه آزادی را نفس میکشیدند یا به قولی میبلعیدند . هر کسی به حکم آزادی هر کاری دلش می خواست میکرد و میتوانست هر جایی نظرش را بگوید .
---
روحانی بالای منبر :
ای مردم . مراقب اعمالتان باشید فردای قیامت همه چیز به اعمالتان گواهی خواهند داد . این درب گواهی خواهد داد این دیوار گواهی خواهد داد ....
ناگهان یکی از میان جمعیت گفت :
آخه حاجی یه چیزی بگو بگنجه . یعنی چی که دیوار گواهی میده ؟ مگه دیوار حرف میزنه ؟
سکوت سنگینی مسجد را فرا گرفت کم کم مردم بین هم پچ پچ میکردند که خب این جوان راست میگوید مگر دیوار حرف میزند ؟
روحانی گفت : فرض کنیم 200 سال قبل است و من بالای منبر چنین میگویم :
ای مردم مراقب گفته هایتان باشید زیرا ممکن است کسی آنرا ضبط کند آنوقت همین آقایان میگفتند ای حاجی مگه میشه صدا رو ضبط کرد ؟ یکی از میان جمعیت گفت حاج آقا هنوزم که هنوزه مادر و پدر پیر من میگن اینایی که توو رادیو حرف میزنن خسته نمیشن ؟ بهشون بگید بیان بشینن سر سفره یه چیزی بخورن .
حاجی رو به چند جوان گفت : من به شما حق میدهم زیرا عقل نمیپذیرد که دیوار حرف بزند اما نمیتواند نفی کند .
چند جوان بلند شدند در حال خروج از مسجد گفتند اینجور حرفا به درد بیسوادا میخوره .
مردم دلگیر شدند و بعضی ها هم گفتند آهای جوونا حرف دهنتون و بفهمید و حرمت نگه دارین .
اما پاسخ اصلی را یکنفر دم درب مسجد داد و گفت .....
بگذریم .[/quote]
خرتو خر جان عزیز همیشه تو لفافه صحبت میکنی یا جواب را با سوال مبهم تر میکنی خداییش من خیلی دوستت دارم چونکه مثل همه ما عشق کتاب هستی و بیشتر از همه هم به این سایت و حتی خود من کتاب رسوندی ولی با این کامنتهات همیشه موقع نتیجه گیری از حرفات سه تا نقطه است که به من ضد حال میزنه حرفت را طوری بگو که من بیسواد هم بفهمم
من دوست ندارم وقتم رو صرفِ خوندنِ کتابی بکنم که بعدش بفهمم در زمینهی خداشناسی یه کتابِ «معمولی» ه و از این کتابْ بالاتر هم زیاد هست!
دکتر علی شریعتی
لا ی این شب بوها، پای آن کاج بلند
روی آگاهی آب، روی قانون گیاه
تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی، همت کن
و بگو ماهی ها، حوضشان بی آب است
باد می رفت به سروقت چنار
من به سر وقت خدا می رفتم....... سهراب سپهری
جواب من : آدمی مجبور نیست به همه سوالها پاسخ دهدبرخی پرسشها برای پاسخ دادن ایجاد نشده اند.
در مورد آنچه که نمیتوان سخن گفت باید سکوت کرد.