مصاحبه با شاه
امتیاز دهید
علم تقریباً تنها کسی بود که در تمام دوران خدمتش در وزرات دربار توان آن را داشت تا صراحتاً از شاه انتقاد کند و نظرات و پیشنهادات خود را درباره مسائل مهم سیاسی، اقتصادی و ... کشور با شاه در میان بگذارد و در صورت لزوم او را از عواقب ادامه برخی کارهای ناصواب باز دارد و یا حداقل برحذر دارد.
با این حال وی با شناختی که از روحیه شاه داشت میدانست که هر نوع موضوعی را در چه شرایطی و در چه زمانی مطرح کند تا هم از عصبانیت شاه جلوگیری کند و هم این که اثر مثبتی بر وی داشته باشد و نهایتاً موضوع مورد تقاضا از تصویب شاه بگذرد.
از سوی دیگر علم با آگاهی از خصلتهای ویژه شاه از مطرح کردن مسائلی که شاه ضروری نمیدانست وی از آن آگاهی یابد، خودداری میکرد. چرا که علم از ویژگی تودار بودن شاه در برخی موارد اطلاع داشت. اسدالله علم این روحیه تودار بودن شاه را بارها در مصاحبههایش با افراد خارجی در میان گذاشته بود.
بنابراین اسدالله علم در موقعیتهای مختلف واکنشهای متفاوتی در مقابل شاه از خود نشان میداد و میدانست که چگونه به اصطلاح او را خام کند. علم در اثر برخوردهای عدیده با شاه شیوههای مناسب گفت و گو و تماس با او را آموخته بود. از جمله علم میدانست که شاه میل دارد دستوراتش با کمال تواضع و فروتنی پذیرفته بشود و هنگامی که شاه دستور میدهد اطاعت محض ظاهری از اوامرش صورت بگیرد اما در نهایت و هنگام اجرای دستورات شاهانه "شاه همیشه از این نوع التیماتومها میدهد و از شما انتظار دارد که آن را در کمال تواضع بپذیرید. آن وقت شما و او کارتان را درست مثل قبل ادامه میدهید ."
بیشتر
با این حال وی با شناختی که از روحیه شاه داشت میدانست که هر نوع موضوعی را در چه شرایطی و در چه زمانی مطرح کند تا هم از عصبانیت شاه جلوگیری کند و هم این که اثر مثبتی بر وی داشته باشد و نهایتاً موضوع مورد تقاضا از تصویب شاه بگذرد.
از سوی دیگر علم با آگاهی از خصلتهای ویژه شاه از مطرح کردن مسائلی که شاه ضروری نمیدانست وی از آن آگاهی یابد، خودداری میکرد. چرا که علم از ویژگی تودار بودن شاه در برخی موارد اطلاع داشت. اسدالله علم این روحیه تودار بودن شاه را بارها در مصاحبههایش با افراد خارجی در میان گذاشته بود.
بنابراین اسدالله علم در موقعیتهای مختلف واکنشهای متفاوتی در مقابل شاه از خود نشان میداد و میدانست که چگونه به اصطلاح او را خام کند. علم در اثر برخوردهای عدیده با شاه شیوههای مناسب گفت و گو و تماس با او را آموخته بود. از جمله علم میدانست که شاه میل دارد دستوراتش با کمال تواضع و فروتنی پذیرفته بشود و هنگامی که شاه دستور میدهد اطاعت محض ظاهری از اوامرش صورت بگیرد اما در نهایت و هنگام اجرای دستورات شاهانه "شاه همیشه از این نوع التیماتومها میدهد و از شما انتظار دارد که آن را در کمال تواضع بپذیرید. آن وقت شما و او کارتان را درست مثل قبل ادامه میدهید ."
آپلود شده توسط:
khar tu khar
1392/01/07
دیدگاههای کتاب الکترونیکی مصاحبه با شاه
پاسخ فرمایشات شما را در دیدگاه پیشین دادم که متأسفانه توسط مدیریت سایت حذف شد. همان طور که اشاره کردم شما هم دنباله رو همان سیاست کهنه ای هستید که با شایعه سازی، دروغ پردازی و ترور شخصیت سعی در دستیابی به منافع و مقاصد خویش دارد. همان دروغگویان بی وجدانی که آدم سوزی سینما رکس را به ساواک و شهربانی نسبت دادند، اما بعد از انقلاب در دادگاه خودشان فاش شد که این جنایت غیرانسانی کار چه کسانی بوده و بدستور چه کسانی صورت گرفته است. همان دروغگویان بی انصافی که زلزله طبس را به آزمایشات اتمی رژیم شاه در کویر ! نسبت دادند تا از مرگ هم میهنان بی گناه ما نردبانی برای رسیدن به قدرت بسازند. همان هایی که به فلان وزیر انگ بهایی بودن چسباندند و به بهمان وکیل انگ یهودی بودن و بعد از انقلاب هم سر همگی شان را بالای دار بردند. همان دروغگویانی که حکومت شاه را نوکر امریکا می خواندند، اما امروز حتی مهر و تسبیح و چادرشان از چین وارد می شود!
جناب ستاره تاریک، فرمودید آن زمان پنچری هواپیماهای ما را هم امریکایی ها می گرفتند!!! همان زمان در سال 1976 (1355 خورشیدی) هواپیمایی ملی ایران (هما) پس از شرکت استرالیایی کوانتاس ایمنترین شرکت هوایی جهان لقب گرفت. در سالهای پایانی دهه 70 میلادی، هواپیمایی ملی ایران به عنوان رو به رشدترین شرکت هواپیمایی جهان شناخته شد. بروید درباره تیم خلبانان آکروجت طلایی ایران مطالعه کنید که در دنیا بی رقیب بودند. اگر آن دوران درخشان، دوران نوکری بوده است و امروز روزگار استقلال و افتخار، من همان نوکری و وابستگی را هزار بار به این استقلال و خودکفایی ملی ترجیح می دهم!!
1- حکومت پهلوی اصلا حکومت ایدئولوژیک نبود. طرفدار ایدئولوژیک هم نمی تواند داشته باشد. ایدئولوژی تعریف مشخصی دارد که در مورد حکومت پهلوی صدق نمی کند.
2- شما باز هم همه چیز را در مسئله آزادی سیاسی خلاصه می کنیم. در دیدگاه پیشین هم عرض کردم، با این نگاه تک بعدی به مسئله، تمام سیاستمداران و دولتمردان تاریخ به دو دسته کلی خوب و بد تقسیم می شوند. اما برای تحلیل واقع بینانه عملکرد هر یک از آنها به فاکتورها و پارامترهای بیشتری نیاز داریم که ما را ناچار می سازد این دیدگاه مطلق گرایانه را کنار بگذاریم.
مشکل بسیاری از دوستان این است که گمان می کنند اگر توده ای ها و چپی ها و... اجازه فعالیت آزادانه می یافتند، همه مشکلات مملکت حل می شد. باید از این دوستان پرسید چرا در سالهای دهه 1320 که آزادی سیاسی وجود داشت، همه احزاب و گروهها و دستهجات سیاسی فعالیت آزادانه داشتند و شاه هم فقط سلطنت می کرد و نه حکومت، باز هم عده ای به خرابکاری مشغول بودند، یک بار به جان شاه سوءقصد شد، دو نخست وزیر را ترور کردند و...؟
3- دوست گرامی، گاهی برای ریشه کن ساختن جهل و نادانی باید دست به شمشیر برد. برداشتن چادر و چاقچور و روبنده از سر زنانی که در آن روزگار از دید بخش وسیعی از جامعه سنتی ایران حتی از حقوق یک انسان کامل برخوردار نبودند، مسلما با جانم قربانم و من بمیرم تو بمیری امکان پذیر نبود. ضمناً فراموش نکنید کشف حجاب منحصر به چادر و چاقچور بود و همین قانون هم که در زمان محمدرضاشاه لغو شد.
من باز هم خدمات حکومت پیشین را ستایش می کنم، چون جای ستایش هم داشت، البته در زمان خودش. کسی منکر اشتباهات گذشته نیست. کسی قصد ندارد کمی و کاستی های گذشته را نادیده بگیرد. کسی هم ادعا نمی کند که در حکومت پهلوی آزادی مطلق در مملکت وجود داشت. هیچکس هم در پی بازگشت به گذشته نیست.
من با سیاه نمایی مخالفم. من با استدلال کسانی مخالفم که با پیش کشیدن نام چند توده ای و ملی مذهبی و... فقدان توسعه سیاسی را دستاویزی برای کشیدن خط بطلان بر تمام خدمات گذشته قرار میدهند. من با کسانی مخالفم که چند دهه است دروغگویی و تخریب شخصیت را تنها راه رسیدن به منافع و اهداف خویش قرار داده اند. کافی است نگاهی به دیدگاه های برخی از دوستان بیندازید تا معنای سخن مرا بهتر دریابید.
در زمان پهلوی ایران آنقدر ثروتمند بود که جدایی قسمتی از کشور که ذخایر عظیم نفتی داشت اهمیتی نداشت( بحرین ناقابل). ولی الان مشخص شدن مالکیت آبی که نمیتوان برد و نمیتوان خورد و ... کلی ننگ و خواری است.
زمان پهلوی گرچه مردم سالی یکبار پلو می خوردند ولی ارزانش را می خوردند و غصه انرژی اتمی و غزه و لبنان و فلسطین و .. نداشتند .
زمان پهلوی دردسر انتخابات و رای دادن و ... نبود یکی می آمد همه شناسنامه ها میبرد و دو روز بعد میاورد مردم آزادانه در دموکراسی کامل آزادی نوش جان میکردند.
زمان پهلوی بقدری جامعه طبقاتی وجود نداشت که یک قصاب بیسواد به خاطر دوستی با خواهر مکرم شاه به پست های کلیدی دست میازیید!!
مملکت ما به قدری به فرنگ نزدیک شده بود که پنچری هواپیماهای ما را آمریکاییها میگرفتند!!
تنها زمانی که کوروش بزرگ خواب راحت داشت ولی الان دیگه دوستدارانش هم با ترقه تو سرش میزنند.[/quote]
هنری توماس بکل:
« مردم موجد حکومت خود میباشند و هیچ حکومتی در دنیا نمیتواند تمدن و ترقی را بزور و فشار به ملتی که استعداد قبول آنرا ندارند تحمیل کند » .
تو کل دوره ی پهلوی یه اختلاس دولتی شکل گرفت که تاریخ نگاران چپ به قدری تو سرش زدند که به اندازه ی کافی جبران شد. از اصل مطلب دور نشو دوست عزیز.
از یه ساعت بعد از روی کار آمدن حکومت جمهوری اختلاس پشت اختلاس روی اختلاس پهلوی رو سفید کرد.
شاه بعد از جدایی بحرین از ایران گفت :
« ما مسلمان هستیم ولی عرب نیستیم »
شمایی که اینهمه حرص نفت را میزنید پیشنهاد میکنم یه سری به کارتل های نفتی از بعد از جشنهای پاسارگاد بیاندازید.
نفت نداشته باشیم بهتر اینه که داشته باشیمشو فروششو تحریم کنیم !!!
شروع کار فعالیتهای هسته ای در ایران از همان زمان محمد رضا انجام شد ولی خب عمر حکومتش کفاف نداد که خواسته هاشو عملی کنه وگرنه امروز لنگ غنی سازی نبودیم بلکه مجهز به چندین کلاهک اتمی بودیم.
خواهش میکنم از پارتی بازیهای زمان پهلوی چیزی نگویید که آقا زاده هاتون به اندازه ی کافی شورشو تو این مملکت در آوردن. اگر جای شما بودم ترجیح میدادم چیزی نگویم.
در مورد هواپیما هم حرفی برای گفتن ندارید. چون فعلا بهتره برید لاشه ی هواپیماهایی که از قطر و روسیه قرض میکنید و پشت هم سقوط میکنند و جون صدها نفر از هموطنامونو میگیرن جمع کنید !!!!!!
یه چیز دیگه اینکه در زمان جشنهای پاسارگاد شاه از همه ی امیران و شاهان عرب دعوت کرده بود ولی چون امیر قطر هواپیما نداشت !!!! شاه ایران هواپیمای شخصی خودشو می فرسته که امیر قطر رو برای این جشنها به ایران بیارن.
ضمنا اونی که بر مزار کوروش بزرگ نارنجک می ترکاند همان کسانیند که چشم دیدن آرامشش را ندارند.
دوست عزیز شما هنوز قلم افاضاتت زیر کتاب « ناگفته هایی از کوروش هخامنشی » خشک نشده اونوقت اقدام به مظلوم نمایی میکنید؟
در زمان پهلوی ایران آنقدر ثروتمند بود که جدایی قسمتی از کشور که ذخایر عظیم نفتی داشت اهمیتی نداشت( بحرین ناقابل). ولی الان مشخص شدن مالکیت آبی که نمیتوان برد و نمیتوان خورد و ... کلی ننگ و خواری است.
زمان پهلوی گرچه مردم سالی یکبار پلو می خوردند ولی ارزانش را می خوردند و غصه انرژی اتمی و غزه و لبنان و فلسطین و .. نداشتند .
زمان پهلوی دردسر انتخابات و رای دادن و ... نبود یکی می آمد همه شناسنامه ها میبرد و دو روز بعد میاورد مردم آزادانه در دموکراسی کامل آزادی نوش جان میکردند.
زمان پهلوی بقدری جامعه طبقاتی وجود نداشت که یک قصاب بیسواد به خاطر دوستی با خواهر مکرم شاه به پست های کلیدی دست میازیید!!
مملکت ما به قدری به فرنگ نزدیک شده بود که پنچری هواپیماهای ما را آمریکاییها میگرفتند!!
تنها زمانی که کوروش بزرگ خواب راحت داشت ولی الان دیگه دوستدارانش هم با ترقه تو سرش میزنند.
یعنی حکومت فعلی داعیه عربیت دارد که اینقدر رفتارمان با اعراب سرسبز است!!!!!!!!!!!!!!!!! تقریبا رویکرد دو حکومت یکسان است: ایران شیعه (که شیعه را بر حق ترین مذهب جهان میدانند) که در هر دو شخص اول به عوالم بالا وصل است یا سایه خداست یا نایب امام غایب!
ممکن است از نظر یک طرفدار ایدولوژیک پهلوی سیاست خارجه کنونی مسخره باشد اما برای یک طرفدار ایدولوژیک جمهوری همین سیاست خارجه عزت آفرین است! میتوانید به نظرات خودتان و هم چنین کاربر ستاره تاریک توجه کنید.
اما در مورد آزادی های که گفتید
آیا در زمان پهلوی ها همه احزاب اجازه فعالیت داشتند ازچپ تا لیبرال و اسلامی ؟
آیا تفاوت ماهوی بین با زور برداشتن چادر و با زور بر قرار کردن ان هست؟
زمانی که شما از پیشرفتهای نظامی و اقتصادی در زمان پهلوی می گویید آیا این حق را به طرفدارن نظام کنونی میدهید که از دستاوردهای خود بگویند مسلما کاربر ستاره تاریک نظرات شما را دارد اما در مورد جمهوری؟ مسلما طرفداران جمهوری به این افتخار میکنند که تجهیزات نظامی شان را خودشان در سپاه درست میکنند!!
ضمن احترام به دوستان باید عرض کنم اینکه این مشکلات فعلی وجود دارد و بسیاری از چیزها را از دست دادیم دلیل نمی شود رژیم گذشته را ستایش کنیم من بین بد و بدتر انتخاب نمیکنم، من خوب را انتخاب می کنم.
هدف وسیله را توجیه نمیکند و هر زمان چنین شود به تدریج اصل قاعده از بین می رود .
دوست عزیز با این جمله شما کاملا مخالفم زیرا در گل و لای افتادن ایراد نیست در گل و لای ماندن بد است انسان ها باید در هر کشوری که زندگی می کنند و یا در اجتماع در هر شرایطی و طبقه ای که هستند به سمت جلو و پیشرفت حرکت کنند گر چنین نبود هرگز بشر پیشرفت نمی کرد و در اجتماع های اولیه ده هزار سال پیش می ماندند اگر چنین نباشد حتی امروز نیز عده ای معتقد به رژیم کنونی می توانند ادعا کنند که چون وضعیت آینده ممکن هست بدتر باشد پس بسوزیم و بسازیم و به همین تکه نان گندیده قناعت کنیم که این افراد در کشور ما تعدادشان کم نیست.
ملت ایران حق دارند حاکم بر سرنوشت خویش باشند رئیس دولت را خود انتخاب کنند خواهان عدالت باشند دستگاه های قضایی مستقل عمل کند روند اجتماعی و تصمیم گیری ها شفاف باشد این ها یک سری مسائل آرمان شهری نیست بلکه یک سری اصول اولیه دنیای امروز است که باید به سمت آن تلاش کرد.
در رژیم گذشته کاستی های اساسی زیادی وجود داشت مردم بر سرنوشت خویش حاکم نبودند یک ژاندار در کوی و محله ای چون خدا حکومت می کرد یک گروهبان ساده شلاق به دست امر و نهی می کرد
این ایراد های بزرگ در رژیم گذشته بود در زمانی که افراد آزادانه از رهبر کشور انتقاد می کردند کسی جرات نداشت بگوید فلان جای چشم اعلی حضرت ابرو ست این ها کاستی های بزرگی است.
من نظرات قبل شما را خوانده ام از اعتبار گذرنامه ایران گفتید از راه سازی گفتید از ارزش واحد پول ایران جایگاهش در منطقه و پشرفت های نظامی گفتید از اشتغال جوانان و فراوانی کار گفتید و.... من همه اینها را قبول دارم و با شما هم عقیده ام اما به دلیل این شرایط باز دلیل نمی شود ملت حاکم بر سرنوشت خویش نباشد و مخالفت عده ای در آن زمان کاملا مشروع و اخلاقی بود چرا به سمت پیشرفت حرکت نکنیم و از آنچه بودیم بهتر نشویم ؟! حتی شاید در یک حکومت صد در صد مردمی روند پیشرفت سریع تر و دقیق تر باشد
اینکه امروز ما نه تنها به این آرمان ها و اصول اولیه دست نیافته ایم و حتی بسیاری از حقوقمان را از دست داده ایم ایراد و عیب را باید در جایی دیگر پیدا کرد نه مبرا کردن رژیم گذشته از هرگونه عیب و ایراد
از بایت امروز متاسف هستم اما ایراد از خواسته ها و اصول و آرمان ها نبود ایراد در جای دیگری بود
شاد باشید:x
واقعا گل گفتی . انصافا این جمله ات را باید با طلا نوشت .