رسته‌ها
وضعیت حق تکثیر و مالکیت حقوقی این کتاب مشخص نیست؛ بنابراین امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید، با ما تماس بگیرید. همچنین در صورتی که شما نسبت به این اثر محق هستید، می‌توانید اجازه انتشار تمام یا بخشی از نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید، یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «فروش کتاب الکترونیکی» را در بخش راهنما مطالعه کنید.
حیف...
امتیاز دهید
5 / 4
با 2 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4
با 2 رای
به مامانم گفتم:
حیف که بادکنکم ترکید.
مامانم گفت: خوب شد که حسابی با آن بازی کرده بودی.

حیف که بلوز قرمز قشنگم برایم کوچک شد.
خوب شد که یک برادر کوچک تر داری که آن را بپوشد.

و حیف های دیگه. حیف های که هر چقدر بزرگتر میشیم تو زندگیمون بیشتر میشه (: اگر کتاب رو مثل من در دوران کودکی خونده باشید الان فقط دیدنش عذاب و زجره! (بسته به حیف های که می تونید بهش اضافه کنید... حیف های من در حد یک مثنوی چند جلدیست...)
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
HeadBook
HeadBook
1391/09/26

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی حیف...

تعداد دیدگاه‌ها:
64
من یه استادی دارم خانم دکتر هستند ایشون که این جمله به بنده گفتند و بنده هم دارم کم کم به این جمله ایمان میارم...
((به نظر من حسرت انرژی کشه! آدم گاهی به گذشته ش نگاه می کنه و با خودش می گه ای کاش فلان کارو می کردم و ... اگه تو این مرحله بمونیم اسمش می شه حسرت اما اگه ازش بتونیم رد بشیم می شه تجربه. و این به کار میاد!))
خیلی جمله زیبای بودش....من از ایشون همیشه ممنون و سپاسگزارم ..استاد بنده هستند و من افتخار میکنم که شاگرد ایشون هستم:x:x
با هر کی درد دل کنی .... در پایان خنجری می سازد و ان را تا ته قلبت فرو می کند .. هر چقدر اشنا پیش تر فرو می رود و سمی تر

صد حیف که ما پیر جهان دیده نبودیم؛
وقتی که رسیدیم به دوران جوانی...

اولا باید دنبال مخاطب خاص خودت باشی که مناسبتره. ولی شاید قبلا این روش اثر بخش بوده و اون فرد مشورت دهنده با نتیجه گیری های قبلی ، فکر میکنه همین کوچیک جلوه دادن باعث تسکین و کاهش اون اندوه تجربه شده باشه.چون قبلا نتیجه بخش بوده. میتونید بگید این روش خوب نیست
[quote='faketab']
گاهی هم صحبت کردن با یکی پشیمونت میکنه وقتیکه مخاطبت سعی داره برای تسکین دردت اون درد رو کوچک و بی اهمیت بکنه[/quote]
آخ آخ!
این همون حرفیه که دنبالش بودم تو این 4 صفحه.
دقیقا درسته اینجا اونجایه که جای التیام درد و آروم شدنت گُر میگیری مثل آتیش زیر خاکستری که روش بنزین بریزن.
[quote='22hadis']وقتی دچار یه حادثه میشی و نگرانی و در تمام وجودت میگیره.همیشه صحبت کردن با یکی شدتش رو کمتر میکنه. [/quote]
گاهی هم صحبت کردن با یکی پشیمونت میکنه وقتیکه مخاطبت سعی داره برای تسکین دردت اون درد رو کوچک و بی اهمیت بکنه
[quote='red flower']
معذرت می خوام میشه بگین چی کارتون کردن؟و با چه روشی تقلب کردین؟میدونم به بحث ربط نداره ولی میخوام بدونم![/quote]
تو رسته کودک و نوجوان بدآموزی نداشته باشه؟!
از روش های سنتی استفاده کردم شوربختانه |: روی یه تیکه برگه یه ده دوازده تا فرمولو جا دادم و متاسفانه فروختنمون سر جلسه! چون مدرک مکتوب بود میخواستن یه 0/25 خوشگل درج کارنامم کنن که بچه های بالا کمک کردن و آخرش با 14 پاس شدم! :D الان چاخانم حاشا شد، سرم بالای دار نرفت که نرفت (;
از ترم های بعد رو آوردیم به هندزفری وای فای و اینا که بسیار هم بازدهش خوب بود نسبت به متودهای قدیمی و اگر میگرفتن هم نمیتونستن کاری کنن...
وقتی دچار یه حادثه میشی و نگرانی و در تمام وجودت میگیره.همیشه صحبت کردن با یکی شدتش رو کمتر میکنه. اون فشار روانی برون ریزی میشه. یه جوری تخلیه روانی میشی.
نسخه های قدیمی هم بی تاثیر نیست. حداقل تاثیرش اینه که یکی به حرفهات توجه کرده.همه ی ما به دنبال توجه هستیم.حتی با گوشه گیری. تا توجه ها بهمون جلب بشه.
بنظر من نباید منتظر تایید و عدم تایید دیگران باشیم،چون هرکسی از دید خودش به موضوع نگاه میکنه مثل گفتگو های این کتاب
جناب headbook اینم یه پتانسیل دیگه این کتاب;-)
یه بار سر جلسه امتحان من و به جرم تقلب کرده گرفتن و اتفاقا بالای دار هم رفتیم،

معذرت می خوام میشه بگین چی کارتون کردن؟و با چه روشی تقلب کردین؟میدونم به بحث ربط نداره ولی میخوام بدونم!
حیف...
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک