سهم من
نویسنده:
پرینوش صنیعی
امتیاز دهید
این کتاب که در واقع اولین اثر داستانی نویسنده است در مدت کوتاهی مورد استقبال زیاد خوانندگان قرار گرفت و چندین بار تجدید چاپ شد. پرینوش صنیعی پس از این کتاب، رمان "پدر آن دیگری" را به رشته تحریر در آورد که رمان دوم او نیز توفیق بیشتری در جذب مخاطبان یافت.
رمان "سهم من" یکی از رمان های اجتماعی جذاب است. جدا از خاصیت نثر روان و صمیمی داستان ، طراحی فضای داستان به گونه ای است که خواننده راغب است بدون وقفه داستان را دنبال کند تااز ریتم و ضرباهنگ آن کاسته نشود . علاوه بر این، ویژگی های روانشناسانه و همچنین اجتماعی داستان در کنار فضای ملموس و واقعی آن، به جذابیت این رمان پانصد صفحه ای افزوده است.
"سهم من"، داستان زندگی زنی است، که از کودکی تا میانسالی روایت می شود. معصومه، دختر بچه ای از یک خانواده مذهبی است که در قم زندگی میکنند و قصد مهاجرت به تهران را دارند. ماجرا از اوایل دهه سی آغاز می شود و رفته رفته با بزرگ شدن معصومه، تحولات اجتماعی و فرهنگی در قالب انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی، زندگی او را تحت تاثیر می دهد.
معصومه که نماد مظلومیت و معصومیت است (به خصوص که اطرافیانش او را با نام "معصوم" صدا میزنند)، به دلیل محدودیت هایی که یک خانواده به شدت مذهبی با سه برادر متعصب برای او ایجاد میکنند، مجبور به ترک تحصیل می شود. در حالی که برادر او حق ارتباط نامشروع با خانم همسایه را دارد، از او حق ارتباط با بهترین دوستش پروانه سلب می شود و به دلیل اتهام در داشتن ارتباط با پسری به نام مسعود، متهم به ابروریزی خانواده اش شده و وادار به ازدواجی اجباری می شود. ازدواج با کسی که تا روز ازدواج حتی او را ندیده است. او همسر یک کمونیست جوان دو آتشه که در تکاپوی نقشه های مبارزات مسلحانه برای رژیم است، میشود. فضای زندگی او کاملا عوض میشود و نه تنها زندگی جدیدش محدودیتی بر او تحمیل نمیکند بلکه آزادی بیش از حد برای او به ارمغان می آید. تا آنجا که برای هر تصمیمی در زندگی، هر نوع پوشش و لباسی و هر نوع ارتباط و اعمال نظری آزاد است ولی طعم زندگی زناشویی را نمی چشد و مردی در کنار خود احساس نمیکند، همسر پرشور و انقلابی او،حمید تنها خرجی او را (برای مدتی) میدهد و ارتباطشان حتی با به دنیا آمدن پسر اولشان عمیق تر نمی شود. با به دنیا آمدن پسر دوم، سعید، حمید گرفتار ساواک میشود و این در حالی که مبارزات انقلابی جامعه اوج میگیرد.
برادرهای معصمومه که جز نیروهای حزب اللهی میشوند، از آزادی حمید به عنوان یک ضد رژیم و تبدیل کردن او به یک قهرمان ملی حمایت میکنند. پس از آزادی حمید و پیروزی انقلاب، با مشخص شدن چهره احزاب مختلف، رفته رفته حمید به عنوان یک کمونیست لامذهب توسط برادر معصومه، حمید، شناسانده شده و لو میرود و به زندان می افتد و پس از آن اعدام می شود. حمید کار را به جایی میرساند که پسر بزرگ معصومه که در اوان جوانی گرایشاتی به سمت حزب مجاهدین دارد لو میدهد و در زندان می افکند.
با گذشت زمان و فوت پدر معصومه و حمید و نابرادری برادران او، و با شروع جنگ تحمیلی پسر بزرگش را برای نفرستادن به سربازی قاچاقی از مرز عبور می دهد. در سال های پایانی جنگ، پسر کوچکش سعید به جبهه میرود و پس ازپایان جنگ به یک رزمنده با تمام امتیازات اجتماعی تبدیل می شود. معصومه که به عنوان همسر یک کمونیست و مادر یک مجاهد حتی از ادامه تحصیل و کا ر باز می ماند و مشمول "پاکسازی" شده است، خود را مادر یک رزمنده می بیند.
پسر بزرگ او سیامک در خارج از کشور ادامه تحصیل داده و ازدواج می کند و سعید نیز با خانواده ای مذهبی وصلت میکند و زندگی خوبی را شروع میکند، شیرین (دختر کوچک او) در شرف ازدواج و رفتن به کانادا است که معصومه ( که دیگر زن میانسالی شده است)، عشق دوران جوانی خود، مسعود، را میبیند. مسعود که خانواده اش در آمریکا زندگی میکنند، به معصومه پیشنهاد ازدواج میدهد تا در صورت موافقت او، از همسرش جدا شده و با او زندگی کند. معصومه که در دوران نوجوانی اسیر خانواده و محدودیت های برادرش بوده و پس از آن همسر یک کمونیست، مادر یک مجاهد و مادر یک رزمنده بوده و همواره دیگران سهم او را از زندگی برایش مقدر میکردند و نگاه جامعه و خانواده به او تحت تاقیر پدر، برادران، شوهر و فرزندانش بوده است، تصمیم ازدواجش را به فرزندانش واگذار میکند. او که دیگر خسته از جنگیدن با زندگی است در برابر مخالفت فرزندانش با ازدواج، انگیزه ای برای طلب کردن سهم خود از زندگی ندارد و اینکه دیگران برای او تصمیم بگیرند، برایش امری طبیعی است...
بیشتر
رمان "سهم من" یکی از رمان های اجتماعی جذاب است. جدا از خاصیت نثر روان و صمیمی داستان ، طراحی فضای داستان به گونه ای است که خواننده راغب است بدون وقفه داستان را دنبال کند تااز ریتم و ضرباهنگ آن کاسته نشود . علاوه بر این، ویژگی های روانشناسانه و همچنین اجتماعی داستان در کنار فضای ملموس و واقعی آن، به جذابیت این رمان پانصد صفحه ای افزوده است.
"سهم من"، داستان زندگی زنی است، که از کودکی تا میانسالی روایت می شود. معصومه، دختر بچه ای از یک خانواده مذهبی است که در قم زندگی میکنند و قصد مهاجرت به تهران را دارند. ماجرا از اوایل دهه سی آغاز می شود و رفته رفته با بزرگ شدن معصومه، تحولات اجتماعی و فرهنگی در قالب انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی، زندگی او را تحت تاثیر می دهد.
معصومه که نماد مظلومیت و معصومیت است (به خصوص که اطرافیانش او را با نام "معصوم" صدا میزنند)، به دلیل محدودیت هایی که یک خانواده به شدت مذهبی با سه برادر متعصب برای او ایجاد میکنند، مجبور به ترک تحصیل می شود. در حالی که برادر او حق ارتباط نامشروع با خانم همسایه را دارد، از او حق ارتباط با بهترین دوستش پروانه سلب می شود و به دلیل اتهام در داشتن ارتباط با پسری به نام مسعود، متهم به ابروریزی خانواده اش شده و وادار به ازدواجی اجباری می شود. ازدواج با کسی که تا روز ازدواج حتی او را ندیده است. او همسر یک کمونیست جوان دو آتشه که در تکاپوی نقشه های مبارزات مسلحانه برای رژیم است، میشود. فضای زندگی او کاملا عوض میشود و نه تنها زندگی جدیدش محدودیتی بر او تحمیل نمیکند بلکه آزادی بیش از حد برای او به ارمغان می آید. تا آنجا که برای هر تصمیمی در زندگی، هر نوع پوشش و لباسی و هر نوع ارتباط و اعمال نظری آزاد است ولی طعم زندگی زناشویی را نمی چشد و مردی در کنار خود احساس نمیکند، همسر پرشور و انقلابی او،حمید تنها خرجی او را (برای مدتی) میدهد و ارتباطشان حتی با به دنیا آمدن پسر اولشان عمیق تر نمی شود. با به دنیا آمدن پسر دوم، سعید، حمید گرفتار ساواک میشود و این در حالی که مبارزات انقلابی جامعه اوج میگیرد.
برادرهای معصمومه که جز نیروهای حزب اللهی میشوند، از آزادی حمید به عنوان یک ضد رژیم و تبدیل کردن او به یک قهرمان ملی حمایت میکنند. پس از آزادی حمید و پیروزی انقلاب، با مشخص شدن چهره احزاب مختلف، رفته رفته حمید به عنوان یک کمونیست لامذهب توسط برادر معصومه، حمید، شناسانده شده و لو میرود و به زندان می افتد و پس از آن اعدام می شود. حمید کار را به جایی میرساند که پسر بزرگ معصومه که در اوان جوانی گرایشاتی به سمت حزب مجاهدین دارد لو میدهد و در زندان می افکند.
با گذشت زمان و فوت پدر معصومه و حمید و نابرادری برادران او، و با شروع جنگ تحمیلی پسر بزرگش را برای نفرستادن به سربازی قاچاقی از مرز عبور می دهد. در سال های پایانی جنگ، پسر کوچکش سعید به جبهه میرود و پس ازپایان جنگ به یک رزمنده با تمام امتیازات اجتماعی تبدیل می شود. معصومه که به عنوان همسر یک کمونیست و مادر یک مجاهد حتی از ادامه تحصیل و کا ر باز می ماند و مشمول "پاکسازی" شده است، خود را مادر یک رزمنده می بیند.
پسر بزرگ او سیامک در خارج از کشور ادامه تحصیل داده و ازدواج می کند و سعید نیز با خانواده ای مذهبی وصلت میکند و زندگی خوبی را شروع میکند، شیرین (دختر کوچک او) در شرف ازدواج و رفتن به کانادا است که معصومه ( که دیگر زن میانسالی شده است)، عشق دوران جوانی خود، مسعود، را میبیند. مسعود که خانواده اش در آمریکا زندگی میکنند، به معصومه پیشنهاد ازدواج میدهد تا در صورت موافقت او، از همسرش جدا شده و با او زندگی کند. معصومه که در دوران نوجوانی اسیر خانواده و محدودیت های برادرش بوده و پس از آن همسر یک کمونیست، مادر یک مجاهد و مادر یک رزمنده بوده و همواره دیگران سهم او را از زندگی برایش مقدر میکردند و نگاه جامعه و خانواده به او تحت تاقیر پدر، برادران، شوهر و فرزندانش بوده است، تصمیم ازدواجش را به فرزندانش واگذار میکند. او که دیگر خسته از جنگیدن با زندگی است در برابر مخالفت فرزندانش با ازدواج، انگیزه ای برای طلب کردن سهم خود از زندگی ندارد و اینکه دیگران برای او تصمیم بگیرند، برایش امری طبیعی است...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سهم من
قلم نویسنده به زعم من سزاوار تقدیر است
در کل کتابی بالاتر از ژانر عامه پسند و ضعیف تر از رمان های قوی ایرانی چون "چشمهایش" است.خواندنش برای نوجوانان و جوانان زیر 25 سال خوب است چون هم آنها را علاقمند به مطالعه میکند هم به هر حال بازتابی از سرنوشت بسیاری در آن سالهاست. شخصا گمان میکنم خیلی از خانمهای بالای40 سال در فصلهایی از کتاب با "معصوم" همذات پنداری داشته باشند.
مرسی از جناب بزرگ در بزرگ عزیز بابت آپلود این کتاب