شازده کوچولو
نویسنده:
آنتوان دو سنت اگزوپری
مترجم:
محمد قاضی
امتیاز دهید
✔️ شازده کوچولو یا شهریار کوچولو (به فرانسوی: Le Petit Prince) داستانی اثر آنتوان دو سنت اگزوپری است که اولین بار در سال ۱۹۴۳ منتشر شد. این کتاب پرفروشترین کتاب تک مجلد جهان در تمام طول تاریخ میباشد. کتاب شازده کوچولو «خوانده شدهترین» و «ترجمه شدهترین» کتاب فرانسویزبان جهان است و به عنوان بهترین کتاب قرن ۲۰ در فرانسه انتخاب شده است.
در این داستان دو سنت اگزوپری به شیوهای سوررئالیستی به بیان فلسفه خود از دوست داشتن و عشق و هستی میپردازد. طی این داستان سنت اگزوپری از دیدگاه یک کودک، که از سیارکی به نام ب۶۱۲ آمده، پرسشگر سؤالات بسیاری از آدمها و کارهایشان است. این اثر به بیش از ۲۱۰ زبان مختلف ترجمه شدهاست. مجموع فروش این کتاب به زبانهای مختلف از دویست میلیون نسخه گذشتهاست.
بیشتر
در این داستان دو سنت اگزوپری به شیوهای سوررئالیستی به بیان فلسفه خود از دوست داشتن و عشق و هستی میپردازد. طی این داستان سنت اگزوپری از دیدگاه یک کودک، که از سیارکی به نام ب۶۱۲ آمده، پرسشگر سؤالات بسیاری از آدمها و کارهایشان است. این اثر به بیش از ۲۱۰ زبان مختلف ترجمه شدهاست. مجموع فروش این کتاب به زبانهای مختلف از دویست میلیون نسخه گذشتهاست.
آپلود شده توسط:
مسافر سپیده دمان
1391/08/18
دیدگاههای کتاب الکترونیکی شازده کوچولو
من هیچ نگفتم.
_ ولی این تن مثل یک پوسته کهنه دور انداختنی است. پوسته های کهنه دورافتاده که غصه ندارند...
من هیچ نگفتم.
اندکی دلسرد شد . اما باز کوششی کرد و گفت: چه قشنگ خواهد شد! من هم به ستاره ها نگاه خواهم کرد. همه ستاره ها چاه های آب با چرخهای زنگ زده خواهند بود. همه ستاره ها به من آب خواهند داد که بخورم...
من هیچ نگفتم.
_ چه بامزه خواهد شد! تو پانصد میلیون زنگوله خواهی داشت ومن پانصد میلیون چشمه خواهم داشت...
و من هیچ نگفتم.
و او نیز ساکت شد. چون گریه می کرد.
ترجمه ابوالحسن نجفی، چاپ سوم، صفحات 111 و 112 [/quote]
من هر سه ترجمهای که از آن نقل کردهاید را خواندهام و با نظر شما درباره برتری ترجمه ابوالحسن نجفی موافقم
من هیچ نگفتم.
_ ولی این تن مثل یک پوسته کهنه دور انداختنی است. پوسته های کهنه دورافتاده که غصه ندارند...
من هیچ نگفتم.
اندکی دلسرد شد . اما باز کوششی کرد و گفت: چه قشنگ خواهد شد! من هم به ستاره ها نگاه خواهم کرد. همه ستاره ها چاه های آب با چرخهای زنگ زده خواهند بود. همه ستاره ها به من آب خواهند داد که بخورم...
من هیچ نگفتم.
_ چه بامزه خواهد شد! تو پانصد میلیون زنگوله خواهی داشت ومن پانصد میلیون چشمه خواهم داشت...
و من هیچ نگفتم.
و او نیز ساکت شد. چون گریه می کرد.
ترجمه ابوالحسن نجفی، چاپ سوم، صفحات 111 و 112
من ساکت ماندم.
_ گیرم عین پوست کهنه یی می شود که دورش انداخته باشند؛ پوست کهنه که غصه ندارد ، ها؟
من ساکت ماندم.
کمی دلسرد شد اما باز هم سعی کرد:
_خیلی بامزه می شود؛ نه؟ من هم به ستاره ها نگاه می کنم. همه شان به صورت چاه هایی در می آیند با قرقره های زنگ زده. همه ستاره های بم آب می دهند بخورم...
من ساکت ماندم.
_خیلی بامزه میشود. نه؟ تو صاحب هزار کرور زنگوله می شوی من صاحب هزار کرور فواره...
او هم ساکت شد، چرا که داشت گریه می کرد...
ترجمه احمد شاملو، چاپ 17، صفحات 97 و 98
من ساکت بودم.
- ولی این جسم مانند قشر کهنه ای خواهد بود که به دورش بیندازند. قشر کهنه که غصه ندارد.
من ساکت بودم.
او کمی دلسرد شد ولی باز تقلایی کرد تا مرا قانع کند:
- این خوب خواهد شد، می دانی...؟ من هم به ستاره ها نگاه خواهم کرد. همه ستاره ها برای من چاه خواهند شد با یک چرخ زنگ زده، و همه ستاره ها برا ی من آب خواهند ریخت که بنوشم...
من ساکت بودم.
- وای که چقدر جالب خواهد بود! تو پانصد میلیون زنگوله خواه ی داشت و من پانصد میلیون چشمه...
و او نیز ساکت شد، چون گریه می کرد.
ترجمه محمد قاضی، چاپ 16، صفحات 79 و 80
دوستان من تاکنون 3 ترجمه از شازده کوچولو را خوانده ام، قبلا ترجمه شاملو را بیشتر می پسندیدم، ولی با خواندن ترجمه نجفی نظرم عوض شد.
از دوستان اگر کسی هست که این رمان رو با ترجمه ی استاد مشیری داره ، خواهش میکنم برام ایمیل کنه . سپاسگزارم
[email protected][/quote]
سلام
منظورت احمد شاملو؟ آخه مشیری ترجمه نداره از این کتاب
از دوستان اگر کسی هست که این رمان رو با ترجمه ی استاد مشیری داره ، خواهش میکنم برام ایمیل کنه . سپاسگزارم
[email protected]